نوژه؛ شکست کودتا از درون
برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر که بیش از تمامی همکاران رییسجمهور آمریکا به استفاده از روشهای تند و خشن علیه انقلاب ایران علاقهمند بود در بحبوحه انقلاب در حالی که سولیوان (آخرین سفیر آمریکا در ایران) در تلاش برای نجات پرسنل نظامی این کشور در تهران از محاصره بود با وی تماس گرفته و خواستار اظهارنظر سولیوان در این مورد شد. وی سرانجام به دنبال اصرار واشنگتن نظر خود را اینچنین اعلام میکند: «در شرایط فعلی شانس موفقیت یک کودتای نظامی فقط پنج درصد است.» اما برژینسکی خیال کودتا را کنار نمیگذارد و اندکی پس از پیروزی انقلاب با ژنرال هایزر که تا چند روز قبل از پیروزی انقلاب برای ساماندهی ارتش شاه در تهران به سر میبرد، تماس میگیرد و از او سوال میکند که آیا مایل است برای انجام دادن یک کودتای نظامی به تهران برگردد و هایزر چنین مینویسد: «وضعیت فعلی ایران را با توجه به اینکه افراد ارشد در زندان هستند بسیار وخیم میدانم و به این جهت اجرا کردن برنامه کودتا فعلا میسر نیست.» این اظهارنظر موجب میشود تا برژینسکی و همفکرانش در آن مقطع فکر کودتا را از سر به در کنند اما به دنبال گروگانگیری و شکست عملیات طبس و تحقیر شدید آمریکا در جهان این فکر بار دیگر در ذهن سردمداران کاخ سفید شکل گرفت.
پس از شکست آمریکا در طبس دو راهکار برای جبران این مساله از سوی مقامات کاخ سفید شکل گرفت؛ یکی انجام کودتای نظامی با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی با همکاری فرماندهان سابق ارتش، بازماندگان ساواک و از طریق دریافت کمکهای مالی نظامی و فنی آمریکا و دوم تحریک کشورهای ثالث به طرحریزی حمله نظامی و تجاوز گسترده به خاک ایران. برژینسکی ادعا میکند: «براون (وزیر دفاع آمریکا) و ترنر (رییس سازمان سیا) با عملیات تلافیجویانه در صورت شکست ماموریت نجات موافق نبودند. در پایان گفتوگوها به ما اجازه داده شد طرحهایی را برای عملیات تلافیجویانه در نظر بگیریم. ولی تصمیم اجرای این نقشهها به بعد موکول شد.» اعترافات برخی سران دستگیر شده کودتای نوژه نشاندهنده آن است که بحث تقدم و تاخر این دو توطئه در میان طراحان و استراتژیستهای آمریکایی مطرح بوده است و سرانجام قرار شد طرح کودتا که کم هزینهتر، موثرتر و سریعتر بود، اجرا شود و در صورت شکست آن، راهحل طولانیتر و پر هزینهتر تحمیل جنگ مورد استفاده قرار گیرد. در اعتراف یکی از سران کودتا آمده است: «پس از سفر بنیعامری (از سران کودتا) به پاریس طرح حمله عراق به ایران در تقدم دوم قرار گرفت و انجام کودتای نظامی به عنوان اولویت اول، در صدر برنامههای آمریکا قرار داده شد.» گفته میشود در دیدار سفرای آمریکا و انگلیس در فرانسه با بختیار، چگونگی اجرای کودتا، تاریخ وقوع و تقدم آن نسبت به طرحهای دیگر مشخص میشود. پس از تصویب طرح کودتا، شناسایی و جذب گروهها آغاز و سه کمیته مجزا (نظامی، سیاسی و مالی- پشتیبانی) تشکیل میشود. هر یک از کمیتهها وظایف خاصی برعهده میگیرند. کمیته نظامی به دنبال جذب افراد اطلاعاتی و نظامی از اداره دوم ارتش، ماموران سابق ساواک و وابستگان سابق رژیم در نیروی زمینی، هوایی و دریایی بود، کمیته سیاسی جذب یکی از مراجع و روحانی نماها و شاخه مالی تامین مخارج مالی کودتا را برعهده میگیرند. در دی ۵۸ مهندس قادسی یکی از هواداران بختیار نمودار سازمانی اولیه را تهیه کرد و نام آن را نقاب گذاشت. نام نقاب جمع حروف «نجات قیام انقلاب بزرگ» بود. دلیل انتخاب پایگاه شهید محمد نوژه همدان (۶۰ کیلومتری شهر همدان) نگرانی کودتاگران از حضور احتمالی مردم در مقابله با کودتا بود. این پایگاه به دلیل داشتن هواپیماها و نزدیک بودن به تهران و خارج از شهر بودن انتخاب شده بود. همچنین تعدادی از سران کودتا در این پایگاه مشغول به خدمت بودند. براساس اسناد منتشره برای تصرف پایگاه نوژه قرار بود ۱۲ تیم مرکب از صد نفر از کلاه سبزهای تیپ نوهد ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر از فریب خوردگان ایل بختیاری و ۱۲ نفر راهنما از داخل پایگاه اقدام به تصرف پایگاه کنند.
طبق طرح کودتاگران قرار بود ۱۸ تیر مناطقی از نوار مرزی ایران مورد تهاجم هوایی و زمینی عراق قرار گیرد و هواپیماهای نظامی به بهانه تلافی اقدام عراق، مناطق حساس در پایتخت را مورد تهاجم قرار دهند. سپس سه روز حکومت نظامی اعلام شود و حدود ۷۰ نفر از شخصیتهای برجسته مذهبی و سیاسی انقلاب دستگیر شوند. گفته میشود یکی از هدفهای کودتاگران اجاره مکانهایی برای انتقال و استقرار کاظم شریعتمداری بوده است تا وی کودتاچیان را تایید کند. طبق طراحی به عمل آمده دولت نظامی سرکار میآمد و شاپور بختیار بهمدت دو سال مسوولیت را برعهده میگرفت. اما سه روز پیش از وقوع کودتا یکی از خلبانان که برای همکاری انتخاب شده بود در تهران با سروان نعمتی ملاقات میکند. نعمتی به وی میگوید؛ ماموریت شما بمباران بیت امام است و ما میتوانیم تا پنج میلیون نفر را بکشیم. گویا خلبان در مقابل نوع ماموریت و کثرت کشتار مردم غافلگیر و مردد میشود، اما به دلیل ترس از کودتاگران نمیدانست چه باید کند. وی آن شب موضوع کودتا را با مادرش در میان میگذارد. مادرش در پاسخ به وی میگوید «تو نه تنها نباید این کار را بکنی بلکه باید به انقلابیون خبر دهی و جلوی این کار را بگیری که اگر غیر از این باشد شیرم حلالت نیست.» وی حدود اذان صبح خود را به منزل آیتالله خامنهای میرساند و ماجرا را بازگو میکند. پس از چند ساعت یکی دیگر از درجهداران تیپ ۲۳ به کمیته مستقر در اداره دوم ستاد مشترک مراجعه میکند و پاکتی حامل بخشی از عملیات کودتا را در اختیار میگذارد و انقلاب در برابر خطری که در چند دمیاش کمین کرده بود، آگاه میشود.
منابع:
- فصلنامه مطالعات تاریخی شماره ۲۳، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان ۱۳۸۷.
- کودتای نوژه، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران ۱۳۶۷.
روزنامه شرق
نظرات