نگاهی به زندگی عبدالله ریاضی

داستان نارضایتی از رئیس چهار دوره مجلس


سید مرتضی حافظی
2331 بازدید
عبدالله ریاضی مجلس

نگاهی به زندگی عبدالله ریاضی

 روز 23 مهر 1342 عبدالله ریاضی به ریاست مجلس شورای ملی دوره 21 انتخاب شد. وی این سمت را تا اواخر عمر مجلس 24 که مصادف با سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی بود برعهده داشت. مقاله زیر به این مناسبت زندگی‌نامه و عملکرد عبدالله ریاضی را مورد بررسی قرار داده است:

 عبدالله ریاضی یکی از سیاستمداران دوره پهلوی دوم بود که در ۱۲۸۵ در اصفهان دیده به جهان گشود. او با تشویق پدرش میرزا هاشم، در پنج‌سالگی آموزش اصول قدیمی را آغاز کرد و تا خواندن سیوطی و شرح لمعه ادامه داد، اما این مسیر آموزشی از سوی او ادامه نیافت و وی در آلیانس یهودیان که تمامی دروسش به زبان فرانسه بود، تحصیلات خود را ادامه داد. پس از پایان دوران متوسطه،‌ هم‌زمان با قدرت‌یابی تدریجی رضاخان در سال ۱۳۰۱ به تهران آمد و در مدرسه دارالمعلمین به ادامه تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۰۴ دیپلم خود را از آن مدرسه دریافت کرد. فامیلیِ «ریاضی» برای عبدالله نتیجه تدریس ریاضیات در یک مدرسه دولتی بود که برای او ماندگار شد.1

عبدالله ریاضی در سال ۱۳۰۷ در زمره صدنفری بود که از دولت برای تحصیل در اروپا بورسیه گرفتند. او در فرانسه پس از گذراندن آموزش‌های مقدماتی در انیستیتو الکترونیک در رشته برق و الکترونیک ادامه تحصیل داد.2 ریاضی پس از اتمام تحصیلات در فرانسه با اخذ درجه مهندسی و دریافت دانشنامه علوم به ایران بازگشت و در سال ۱۳۱۴،‌ زمانی که دکتر حسابی رئیس دانشگاه فنی بود،‌ با درجه دانشیاری در دانشکده فنی مشغول به خدمت شد. او پس از تدریس در این دانشکده سمت ریاست دانشکده فنی را پذیرفت و تا قبل از شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۱۳۴۲ در این سمت باقی ماند.

حضور در عرصه سیاست

با توجه به تحصیلات عبدالله ریاضی و اشتغال‌های علمی و فرهنگی وی،‌ حضور او در عرصه سیاسی حتی در آن دوران دور از انتظار بود، اما با نگاهی به شرایط سیاسی آن مقطع تاریخی و تمرکز تمام قدرت در دستان محمدرضا پهلوی، چنین انتصاب‌هایی توجیه‌پذیر می‌شود. با اعلام اصلاحات به‌ظاهر انقلابی محمدرضا پهلوی که از آن تحت عنوان انقلاب شاه و مردم یاد می‌شد، اختیارات فوق‌العاده‌ای در اختیار شاه قرار گرفته بود که حذف سیاستمداران نسبتا قدیمی مثل سردار فاخر حکمت و علی امینی و انتصاب چهره‌های جدید و تقریبا بدون سابقه سیاسی در دستور کار قرار گرفت.3

مقدمه انتخابات مجلس بیست‌ویکم با تشکیل «کنگره آزادمردان و آزادزنان» که به‌نوعی محصول انقلاب سفید و مجمعی از نمایندگان کارگران و کشاورزان و روشنفکران کانون مترقی بود، فراهم شد. این کنگره که ظاهرا محصول انقلاب سفید شاه و مجمعی از نمایندگان کارگران و کشاورزان و روشنفکران «کانون ترقی» و زنان بود،‌ کاندیداهای نمایندگی مجلس را معین کرد. کنگره درواقع چیزی جز یک نمایش برای تأیید و تصویب صورت کاندیداهایی تأییدشده از سوی شاه نبود.4 علاوه بر مسائل سیاسی که وجه مشخصه آن افزایش قدرت محمدرضا پهلوی بود، انتخابات این دوره مجلس با اندک تفاوتی نسبت به دوره‌های قبل برگزار شد؛ ازجمله آنکه در این دوره برای اولین‌بار، زنان امکان حضور در مجلس را به‌دست آوردند. نکته دوم نیز بهره‌گیری دولت از کارت‌های الکترال در انتخابات بود که از این دوره به بعد مورداستفاده قرار گرفت. البته استفاده ابزاری از این امکان موجب شد که دولت بتواند در میان طبقات مختلف نفوذ کرده و از این حربه برای سوء‌استفاده و دخالت در انتخابات بهره گیرد. علی‌رغم مخالفت‌هایی که درنتیجه تحریم انتخابات از سوی گروه‌های مذهبی به‌وجود آمده بود، انتخابات این دوره از مجلس نیز مطابق خواست هیئت حاکمه به انجام رسید؛ چراکه بر اساس روحیه قدرت‌طلب شاه در کنار زدن چهره‌های قدیمی که احتمال داشت خطری در مسیر انحصار قدرت ایجاد کنند، بسیاری از افرادی که در این دوره به مجلس راه یافتند از نیروهای نو‌ظهور به شمار می‌آمدند که برای اولین‌بار به مجلس وارد می‌شدند. با تلاش کانون مترقی برای ورود اعضای خود، در حدود 181 نفر از نمایندگان جزء این گروه به‌شمار می‌آمدند.5 بنابراین کانون مترقی در مقایسه با حزب مردم جایگاه والایی را در مجلس از آن خود کرد.

اولین اقدام مجلس شورای ملی در دوره بیست‌ویکم، تعیین تکلیف بیش از ششصد مصوبه دوران دوساله فترت بود که توسط دولت به تصویب رسیده بود. دولت حزبی حسنعلی منصور توانست با ترفندهای خاص تمامی این لوایح را در مجلس به تصویب رساند. ازجمله این لوایح می‌توان به طرح لایحه کاپیتولاسیون اشاره کرد که بحث‌ها و جدل‌های بسیاری را در کشور به‌وجود آورد. در حقیقت مطابق با خواست شاه مجلسی تشکیل شده بود که علاوه بر حمایت از برنامه‌های دولت، ‌فاقد وجود افراد مستقل یا دارای استعداد پدیدآوردن استقلال برای خود باشند.6 تصویب این لوایح و افزایش و علنی شدن بی‌کفایتی مجلس که عبدالله ریاضی در سمت ریاست جدید، آن را به آشکارترین وجه نمودار می‌ساخت سبب شد نالایق بودن نمایندگان مجلس و بی‌تجربه و وابسته بودن نخبگان اجرایی،‌ به شکاف میان نظام سیاسی و مردم بیش از پیش دامن زند.7

قبل از وقوع انقلاب،‌ با توجه به تغییر رویکردهای اصلاح‌گرایانه ظاهری محمدرضا پهلوی در تغییر چهره‌های وابسته و منفعل،‌ عبدالله ریاضی از سمت خود برکنار و بلافاصله پس از آن برای معالجه عازم اروپا شد. درحالی‌که انقلاب شدت گرفته بود،‌ ریاضی پس از انجام معالجات خود، ‌ظاهرا برای دریافت حقوق و مزایایش به ایران بازگشت

عبدالله ریاضی؛ سیاستمداری بی‌سیاست

عبدالله ریاضی بدون تجربه و پیشینه سیاست‌ورزی در حالی ریاست مجلس را پذیرفته بود که تا پیش از آن و در رده‌های درس خود دانشجویان را به اتخاذ مشی غیرسیاسی تشویق کرده بود. این مسئله نه‌تنها واکنش دانشجویان در مخالفت با کاندیداتوری، انتخاب و ریاست مجلس از سوی ریاضی را برانگیخته بود، بلکه حتی نمایندگان نسبت به رفتارهای او به‌عنوان رئیس مجلس شاکی بودند. بنا بر گزارش ساواک 90 درصد از نمایندگان مجلس شورای ملی از طرز رفتار آقای مهندس ریاضی رئیس مجلس نسبت به خود ناراضی هستند و می‌گویند ایشان مانند کلاس درس با وکلا رفتار کرده و رعایت شخصیت آنها را نمی‌کند.8 در ادامه اسناد ساواک آمده است: «نمایندگان مجلس همچنین از طرز برخورد مهندس ریاضی با اعضای دولت به علت آنکه خود را نزد آنها کوچک کرده و نسبت به آنها کرنش زیاد می‌نماید ناراحت هستند و می‌گویند در شأن یک رئیس مجلس نیست که تا این حد خود را کوچک جلوه دهد».9 خضوع بیش‌ازاندازه ریاضی در برابر اعضای دولت و به‌ویژه شخص شاه و نخست‌وزیر،‌ سبب شده بود سایر نمایندگان مجلس نیز از عدم رعایت حداقل تشریفات توخالی مجلس شاکی باشند.

عبدالله ریاضی اگرچه در مقام معلمی دارای شایستگی‌ها و توانایی‌های زیادی بود،‌ ولی در عرصه سیاست به‌قدری مطیع و منفعل بود که حتی طلیعه انقلابی را که وقوع آن نزدیک بود درنیافت. او که در چهار دوره پیاپی ریاست مجلس را بر عهده داشت،‌ بدون هیچ‌گونه مقاومت و مخالفتی در برابر لوایح و امور ملوکانه بر همه آنها مهر تأیید زده و لباس قانون می‌پوشاند. مرتضی مشیر در کتاب «گوشه‌هایی از خاطرات من در پنجاه سال اخیر» در مورد نحوه ریاست عبدالله ریاضی می‌نویسد: «مهندس ریاضی در سال‌های اول و دوم عمر مجلس دوره ۲۴، شیوه خاصی برای تصویب لوایح دولت داشت؛ بدین معنی که منشیان نوبتی، مواد را می‌خواندند و بعد اعلام رأی می‌کردند و عده‌ای قیام می‌کردند و سپس ریاست مجلس بدون شمارش آرای قیام‌کنندگان تصویب لایحه را اعلام می‌کرد. یکی دوبار من دیدم، از جمع حدود دویست نفر حاضر در جلسه شاید کمتر از سی، چهل نفر بلند شدند، ولی درعین‌حال تصویب لایحه اعلام گردید. به‌ناچار، چندنفری فریاد زدیم آقای رئیس اکثریت قیام نکرده است، چرا اعلام تصویب فرمودید؟ وی گفت: درست گفتیم، حالا اگر می‌خواهید، مجددا رأی می‌گیریم، و جالب بود که برخلاف سنت پارلمانی که باید موافقان قیام کنند، ایشان خواستند هرکس مخالف باشد، قیام نماید. در این وقت، ما و عده‌ای بلند شدیم و ایشان با خنده گفت: دیدید که لایحه تصویب شده بود».10

خیره در خاموشی

قبل از وقوع انقلاب،‌ با توجه به تغییر رویکردهای اصلاح‌گرایانه ظاهری محمدرضا پهلوی در تغییر چهره‌های وابسته و منفعل،‌ عبدالله ریاضی از سمت خود برکنار و بلافاصله پس از آن برای معالجه عازم اروپا شد. درحالی‌که انقلاب شدت گرفته بود،‌ ریاضی پس از انجام معالجات خود، ‌ظاهرا برای دریافت حقوق و مزایایش به ایران بازگشت.

عدم درک درست ریاضی از تحولات سیاسی در ایران و رویکرد پذیرش‌گرایانه او که به‌صورت بی‌چون‌وچرا و بدون هیچ بحثی در صحن مجلس به تصویب مقررات و قوانین می‌پرداخت سبب شد از او به‌عنوان یکی از مهره‌های اصلی در سیاست و حکومت دوره پهلوی دوم یاد شود. حضور طولانی‌مدت مهره‌های وفادار،‌ وابسته و‌ فاقد درک تحولات جاری در کشور،‌ کسانی چون عباس هویدا و عبدالله ریاضی،‌ خود نشان‌دهنده تجمیع منابع قدرت در دستان شاه پهلوی بود. در حقیقت محمدرضا پهلوی با تکیه بر عناصری که چشم‌وگوش‌بسته اوامر او را در قالب قوانین و قواعد حقوقی به اجرا درمی‌آورند، ‌رنگ دموکراتیک‌تری بر منویات مستبدانه خود می‌زد. این مسئله از چشم روحیه عدالت‌خواهی انقلابیون و تمنای آنان برای محاکمه عوامل طاغوت پنهان نماند؛ ازهمین‌رو عبدالله ریاضی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ‌به مرگ محکوم و در فروردین سال ۱۳۵۸،‌ حکم او اجرا و تیرباران شد.11 عبدالله ریاضی را می‌توان نمادی از دوران تمرکز قدرت محمدرضا پهلوی دانست که بدون آنکه از سازوکار و استلزامات قدرت در دوران خود مطلع باشند، ‌زندگی دانشگاهی و حرفه‌ای خود را قربانیِ‌ مطامع قدرت‌طلبانه کرد.

پی نوشت ها :

1. باقر عاقلی، شرح‌حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم، 1380، ص 747.

2. مهدی بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت (خاطرات مهندس مهدی بازرگان)، تهران، نشر رسا، 1370، ص 159.

3. علی بهزادی، شبه خاطرات، تهران، نشر زرین، 1375، ص 270.

4. محمد مروار، مجلس شورای ملی (دوره بیست و یکم تا بیست و چهارم)، تهران انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ‌۱۳۸۶، صص ۱۵۴-155.

5. همان، صص ۲۲- ۳۷.

6. یونس مروارید، ‌از مشروطه تا جمهوری: نگاهی به ادوار مجالس قانون‌گذاری در مشروطیت،‌ ج 3، تهران، نشر اوحدی، ۱۳۷۷،‌ ص ۷۹.

7. علیرضا ازغندی،‌ تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران (1320-1357)، ‌تهران، سمت، 1387، ص ۳۹۶.

8. انوش صالحی، رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، عبدالله ریاضی، ‌تهران، نشر وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384، ص ۴۲۰.

9. همان، ص 421.

10. مرتضی مشیر، گوشه‌هایی از خاطرات من در پنجاه سال اخیر، تهران، نشر گندم، 1378، ص 210.

11. باقر عاقلی، همان، ص 748.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران