از نفسگیر بودن عملیات کربلای 10 تا حضور پسر جلال طالبانی در کنار رزمندگان
عملیات کربلای 10، در 30 فروردین 66 در منطقه عمومی بانه سردشت انجام شد که به همین مناسبت، ابراهیم اسلامی «فرمانده گردان امام محمدباقر(ع) لشکر ویژه 25 کربلا» در گفتوگو با خبرنگار فارس خاطراتی را از آن عملیات بیان کرد که تقدیم به مخاطبان میشود.
سال 66، مأموریت جدیدی به لشکر برای رفتن به غرب ابلاغ شد، علت آن هم این بود که دشمن به منطقه جنوب فشار سنگینی آورده بود، نیروی زیادی پیاده کرده و میخواست تکی در فاو و شلمچه انجام دهد.
بر همین اساس نیروی زمینی سپاه پاسداران، مأموریتی را به لشکرها اعلام کرد که بروند در منطقه غرب کشور، عملیاتی انجام دهند و دشمن را از طرف جنوب به غرب بکشند تا به منطقه جنوب فشار بیشتر از این وارد نشود.
گردان ما هم، از آن جمله گردانهایی بود که اعزام شد و ما در منطقهی دِزلی مریوان مستقر شدیم و چند روزی در آنجا یکسری آموزشهایی را دیدیم و بعد به سمت منطقه ماووت عراق حرکت کردیم.
منطقهای که ما در آنجا حضور پیدا کردیم، کوهستانی و صعبالعبور بود، از رودخانهای به نام چولان که بین مرز ایران و عراق بود هم گذشتیم و در ارتفاعات مشرف به شهر ماووت، مستقر شدیم.
جاده شنی را که رزمندگان برای رسیدن نیروها به دشمن احداث کرده بودند، طی یک باران سیلآسایی از بین رفته بود و همچنین، پلی که در پشت سر ما بود هم از بین رفت.
یکسری از نیروهای ما تا چند روز در داخل خاک عراق بودند تا این که بچههای جهاد، سریعاً وارد عمل شدند و پلی را احداث کردند.
پسر رئیس جمهور فعلی عراق، «جلال طالبانی» هم آن زمان عضو گروههای مخالف صدام بود، برای کمک، پیش ما مستقر بود.
توسط نیروهای این گروه، توانستیم یکسری عملیاتهای کوچک و فریبی برای انحراف دشمن در نقاط مختلف و محورهای فرعی آن منطقه، انجام دهیم که به آن صورت موفق نبود، ولی بیتأثیر هم نبود.
در عملیات کربلای 10 از ماشینهای سبک برای اینکه امکانات تجهیزاتی مان را به زیر قله ببریم، محروم بودیم و به وسیله الاغ و قاطر، اینها را حمل میکردیم.
بالاخره این عملیات نفس گیر آغاز شد، شرایط سخت و دشواری برای نیروهای ما پیش آمده و پشتیبانی هم به دلیل شرایط جغرافیایی ضعیف بود.
شهید حاج حسین بصیر «قائم مقام لشکر ویژه 25 کربلا»، شهیدان منوچهر صالحی و جلیل سلیمانی هم از گردان ما، شهدای شاخصی بودند که به شهادت رسیدند.
فارس
نظرات