دعوت به قیام برای خدا

به مناسبت صدور تاریخی‌ترین سند مبارزه امام خمینی در سال ۱۳۲۳


دعوت به قیام برای خدا

مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین حاج سید علی‌محمد وزیری از روحانیونی بود که به جمع‌آوری نقطه‌نظرات و توصیه‌های علما و دانشمندان معاصر خودش می‌پرداخت یکی از این شخصیت‌ها حضرت امام خمینی (ره) بود که یادداشتی در دفتر ایشان به تاریخ ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۲۳ شمسی نگاشته بود، از این یادداشت اکنون به‌عنوان تاریخی‌ترین سند مبارزاتی حضرت امام خمینی (ره) یاد می‌شود و در جلد اول مجموعه 22 جلدی صحیفه امام به چاپ رسیده است، روایت این موضوع در صفحات 129 تا 132 از کتاب» الف لام خمینی «به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در زمستان 1396 توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به قلم هدایت الله بهبودی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:

 

 

اوایل زمستان ۱۳۲۲، همان زمانی که آقای خمینی در حال نوشتن کشف اسرار بود، کتاب شیعی‌گری احمد کسروی منتشر شد. […] خیلی زود صدای اعتراض‌ها و مخالفت‌ها علیه شیعی‌گری بلند شد و توزیع آن را با موانع جدی روبرو کرد. باوجود حملاتی که به کسروی شد، عقب ننشست، و بار دیگر همان محتوا را با عنوان بخوانند و داوری کنند منتشر کرد. اهانت‌های آشکار او به مذهب شیعه، شاکیان فراوانی یافت و رفته‌رفته او را در انتظاررفتن به دادگاه گذاشت. […] آقای خمینی پس از انتشار کتاب شیعی‌گری در نخستین مجالی که برای نوشتن پیدا کرد به کسروی تاخت و او را فرد بی‌سروپایی معرفی کرد که در مرکز تشیع به شیعه و امام صادق علیه‌السلام توهین می‌کند. این موقعیت، چه زمانی فراهم شد؟
سیدعلی محمد وزیری یزدی، از علماء صفحات یزد، سخنوری زبردست بود. او به یاری دیگر روحانیان شهر توانست مدارس علمیه یزد را پس از شهریور ۱۳۲۰ بازگشایی کند؛ و اینک فرصتی تازه دست داده بود تا پس از سال‌ها سکوت برای تبلیغ به شهرهای گوناگون سفر نماید. وی دفتری داشت که آن را مجمع الجواهر می‌نامید و در سفرها همراه خود می‌برد. آقای وزیری به دیدار علما می‌رفت و از آنان می‌خواست در دفترش نوشته‌هایی به یادگار بگذارند. او در پانزدهم اردیبهشت ۱۳۲۳ در قم به ملاقات حاج‌آقا روح‌الله خمینی رفت و همین تقاضا را از او کرد. آقای خمینی وقتی متوجه شد که امکان دیده‌شدن نوشته‌اش توسط علمای دیگر فراهم شده، ازاین‌رو مخاطب اصلی خود را روحانیت شیعه قرار داد و یادداشتی مفصل، نسبت به دیگر یادگار نوشته‌ها، نگاشت. در این مجموعه، بزرگانی چون آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی و برخی علمایی که آقای وزیری از آنها کسب اجازه در امور حسبیه کرده بود، مانند آیات الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سیدمحمود شاهرودی، سیدمحمدتقی خوانساری، حاج‌آقا حسین بروجردی... دست خط داشتند.

آقای خمینی در دو بند اول یادداشت خود اشاره‌ای بسیار کوتاه به مطالب تفصیلی خود در کتاب‌های عرفانی‌اش، با تأکید بر جنبه‌های اجتماعی کرد. او نوشته را با آیه‌ای از قرآن کریم آغاز کرد که مردم دعوت به قیام شده‌اند.

بسم‌الله الرحمن الرحیم قال الله تعالی: قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَة أَنْ تَقُومُوا لِلّهِ مَثْنى وَ فُرادی ۔ خدای تعالی در این کلام شریف، از سر منزل تاریک طبیعت تا منتهای سیر انسانیت را بیان کرده و بهترین موعظه‌هایی است که خدای عالم از میانه تمام مواعظ انتخاب فرموده و این یک کلمه را پیشنهاد بشر فرموده. این یک کلمه تنها راه اصلاح دو جهان است. قیام برای خداست که ابراهیم خلیل الرحمن را به منزل خلّت رسانده و از جلوه‌های گوناگون عالم طبیعت رهانده.

خلیل آسا درِ علم الیقین زن

ندای «لااُحبّ الآفلین» زن

قیام الله است که موسی کلیم را با یک عصا بر فرعونیان چیره کرد و تمام تخت و تاج آنها را به باد فنا داد و نیز او را به میقات محبوب رساند و به مقام صعق و صحو کشاند. قیام برای خداست که خاتم النبیین(ص) را یک تنه بر تمام عادات و عقاید جاهلیت غلبه داد و بت‌ها را از خانه خدا برانداخت و به جای آن توحید و تقوا را گذاشت؛ و نیز آن ذات مقدس را به مقام «قابَ قوسیْن أوأدنی» رساند. وی در بخش دوم یادداشت خود با اشاره به برخی از کاستی‌های جامعه، همه آنها را نتیجه قیام برای منافع فردی و گروهی دانست و افزود: خودخواهی و ترک قیام برای خدا ما را به این روزگار سیاه رسانده و همه جهانیان را بر ما چیره کرده و کشورهای اسلامی را زیر نفوذ دیگران در آورده.

قیام برای منافع شخصی است که روح وحدت و برادری را در ملت اسلامی خفه کرده. قیام برای نفس است که بیش از ده میلیون جمعیت شیعه را به طوری از هم متفرق و جدا کرده که طعمه مشتی شهوت پرست پشت میزنشین شدند. قیام برای شخص است که یک نفر مازندرانی بیسواد [رضاشاه] را بر یک گروه چندین میلیونی چیره می‌کند که حرث و نسل آنها را دستخوش شهوات خود کند.

قیام برای نفع شخصی است که الآن هم چند نفر کودک خیابانگرد را در تمام کشور بر اموال و نفوس و اعراض مسلمانان حکومت داده. قیام برای نفس اماره است که مدارس علم و دانش را تسلیم مشتی کودک ساده کرده و مراکز علم قرآن را مرکز فحشا کرده. قیام برای خود است که موقوفات مدارس و محافل دینی را به رایگان تسلیم مشتی هرزه‌گرد بی‌شرف کرده و نفس از هیچ کس در نمی‌آید.

قیام برای نفس است که چادر عفت را از سر زن‌های عفیف مسلمان برداشت و الآن هم این امر خلاف دین و قانون در مملکت جاری است و کسی بر علیه آن سخن نمی‌گوید. قیام برای نفع‌های شخصی است که روزنامه‌ها که کالای پخش فساد اخلاق است، امروز هم همان نقشه‌ها را که از مغز خشک رضاخان بی‌شرف تراوش کرده تعقیب می‌کنند و در میان توده پخش می‌کنند.

قیام برای خود است که مجال به بعضی از این وکلای قاچاق داده که در پارلمان بر علیه دین و روحانیت هر چه می‌خواهند بگویند و کسی نفس نکشد. در بخش بعدی، روحانیان و همه حق جویان و وطن خواهان را مورد خطاب قرار داد و آنان را دعوت کرد تا سعادت دو جهان را در اقدام به اجرای آیه یادشده ببینند و نیز هشدار داد که اگر قیام اصلاحی خود را آغاز نکنند، باید منتظر چیرگی هرزه گردان شهوت ران در جامعه باشند:

هان ای روحانیون اسلامی! ای علماء ربانی! ای دانشمندان دیندار! ای گویندگان آیین دوست! ای دینداران خداخواه! ای خداخواهان حق پرست! ای حق پرستان شرافتمند؟ ای شرافتمندان وطنخواه! ای وطنخواهان باناموس! موعظت خدای جهان را بخوانید و یگانه راه اصلاحی را که پیشنهاد فرموده بپذیرید و ترک نفع‌های شخصی کرده تا به همه سعادت‌های دو جهان نائل شوید و با زندگانی شرافتمندانه دو عالم دست در آغوش شوید. « اِنّ لله‌ فی‌ایّام دهرکم نفحاتٌ ألا فتعرّضوا لها» امروز روزی است که نسیم روحانی الهی وزیدن گرفته و برای قیام اصلاحی بهترین روز است. اگر مجال را از دست بدهید و قیام برای خدا نکنید و مراسم دینی را عودت ندهید، فرداست که مشتی هرزه‌گرد شهوتران بر شما چیره شوند و تمام آیین و شرف شما را دستخوش اغراض باطله خود کنند. امروز شماها در پیشگاه خدای عالم چه عذری دارید؟ همه دیدید کتاب‌های یک نفر تبریزی بی سروپا را که تمام آیین شماها را دستخوش ناسزا کرد و در مرکز تشیع به امام صادق و امام غایب -روحی‌له‌الفداء- آن همه جسارت‌ها کرد و هیچ کلمه از شماها صادر نشد.

امروز چه عذری در محکمه خدا دارید؟

این چه ضعف و بیچارگی است که شماها را فرا گرفته؟

ای آقای محترم که این صفحات را جمع آوری نمودند و به نظر علماء بلاد و گویندگان رساندید، خوب است یک کتابی فراهم آورید که جمع تفرقه آنان را کند و همه آنان را در مقاصد اسلامی همراه کرده، از همه امضا می‌گرفتید که اگر در یک گوشه مملکت به دین جسارتی می‌شد همه یک دل و یک جهت از تمام کشور قیام می‌کردند.

خوب است دینداری را دست کم از بهاییان یاد بگیرید که اگر یک نفر آنها در یک دیه زندگی کند، از مراکز حساس آنها با او رابطه دارند و اگر جزئی تعدی به او شود، برای او قیام کنند. شماها که به حق مشروع خود قیام نکردید، خیره سران بی‌دین از جای برخاستند و در هر گوشه زمزمه بی‌دینی را آغاز کردند، به همین زودی بر شما تفرقه زده‌ها چنان چیره شوند که از زمان رضاخان روزگارتان سخت‌تر شود. وَمَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ.

سید روح الله خمینی[1]

 

[1]. سید روح الله خمینی .. صحیفه امام، ج 1، صص 21 تا 23. سال‌ها بعد، شاگرد مبرز او، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای درباره دیدگاه محوری قیام لله» استاد خود گفت: «این آیه، مد نظر امام فقید عزیزمان در طول زندگیش بود: «قل انما أعظکم بواحده أن تقوموا لله». سالها پیش، نوشته ایشان در دفتر یادبود مرحوم وزیری را در یزد زیارت کردم. آن مرحوم، من را به منزلش برد و با تفصیلاتی، این نوشته را که در صندوقچه ای گذاشته بود و تقریبا در گوشه ای از خانه اش مخفی کرده بود، آورد و باز کرد و نوشته امام را که در سال های دهه بیست نوشته بودند «قیام لله»، به من نشان داد. اصلا محور حرف در نوشته ایشان، قیام لله بود. آن ذهن جوال وسیع و دید حکیمانه ایشان، این قیام لله را در آن دوران - که تازه از اختناق رضاخانی بیرون آمده بودند - بر کارهایی که به نظر شریفشان می شد انجام بدهند و باید افراد انجام می دادند و احساس مسؤولیت می کردند، منطبق ساخت. یکی دو صفحه نوشته بودند. آن نوشته، حاکی از یک حرکت ارتجالی نبود و معلوم می شود در ذهن شریف ایشان و در تمام مراحل زندگی، «أن تقوموالله مثنی و فرادی» سابقه داشته است. بحمدالله دیگر برای همه ما و ملت ایران، در کلیات زندگی اماممان چیز پوشیدهای باقی نماند. همه دیدند که حرکت و گفتن و سکوتش برای خداست و هر کاری که انجام می داد، با قصد قیام لله بود. تنها همین یک چیز هم بود که موجب شد به دست آن بزرگوار - که قطعا مرتبه تالی پیامبران و ائمه (علیهم السلام) بود - یک معجزه اتفاق بیفتد. این چیزی که اتفاق افتاده و تحول عظیم جهانی که به دنبال انقلاب اسلامی پدید آمده، واقعا یک معجزه است. این معجزه، به دست امام(ره) اتفاق افتاد و امام هم با تکیه به «ان تقوموا لله» توانست این کار را بکند.» (خامنه ای، سیدعلی، مدح خورشید؛ گزیده ای از خاطرات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای، تهران، انقلاب اسلامی، 1391ش، صص 64 و 65)