تلفیق اسناد و شواهد تاریخ شفاهی  در نقد و بررسی کتاب

«خیزش دانش آموزی: واکاوی قیام دانش آموزان همدان در سی‌ام مهر1357»

روایت یکشنبه خونین همدان بر بنیان تاریخ شفاهی


ناقد: جعفر گلشن روغنی
959 بازدید

«خیزش دانش آموزی: واکاوی قیام دانش آموزان همدان در سی‌ام مهر1357»

در تاریخ انقلاب اسلامی، روزهای خونین و سرنوشت‌سازی به چشم می‌خورد که هرکدام می‌تواند نقطه عطف یا آغازی بر گسترش و علنی شدن اعتراضات و مخالفت‌های انقلابی مردم ایران به حساب آید. مردم تهران روزهای بسیاری در این زمینه تجربه کرده‌اند. یکی از این روزها، روز 13 شهریور1357 (عید فطر) است که نخستین راهپیمایی عظیم و علنی مردمی در ایران برگزار شد. در پی آن 17 شهریور (جمعه خونین) که هیچ‌گاه نمی‌توان در تاریخ انقلاب آن را نادیده‌گرفت، به وجود آمد. روزهای 13 آبان (حمله به دانشجویان دانشگاه تهران)، 19 و20 آذر (راهپیمایی تاسوعا و عاشورا)، 29 دی (راهپیمایی چند میلیونی اربعین حسینی) و روزهای 8 و 12 و 19 تا 22 بهمن از ایام فراموش ناشدنی حافظه تاریخی مردم تهران  است. در شهرها و استان‌های دیگر نیز اینچنین روزهای حساس و مهمی به چشم می‌خورد. از جمله 19 مرداد (5 رمضان) شهر اصفهان که مقابله نیروهای نظامی با تظاهرکنندگان، چندین شهید و بیش از 60 زخمی بر جای گذاشت. واقعه 24 مهر کرمان معروف به واقعه به آتش کشیده ‌شدن مسجد جامع شهر که منجر به شهادت و زخمی شدن ده‌ها تن گردید، از روزهای شاخص انقلاب اسلامی در کرمان است.

شهر همدان نیز از جمله مراکزی است که در تاریخ انقلاب اسلامی، روزهای مهم و حساس و البته خونین کم نداشته ‌است. روز سی‌ام مهر 1357 که می‌توان آن را روز خیزش دانش‌آموزی شهر نام‌گذاری کرد، از جمله این روزهاست. در آن روز هزاران دانش‌آموز در تظاهراتی اعتراضی در مسیر رسیدن به میدان اصلی شهر یعنی میدان پهلوی (امام خمینی کنونی) مورد هجوم نیروهای نظامی و امنیتی قرار گرفتند و با شهادت 3 تن و زخمی شدن بیش از 20 تن، روز خونینی در تاریخ شهر ثبت کردند. در این ماجرا، دانش‌آموزان دبیرستان‌های پهلوی(امام کنونی)، علویان، سیروس کبیر، رضاشاه (شریعتی کنونی)، ابن سینا، هنرستان زاهدی (شهیدان دیباج کنونی)، و دبیرستان دخترانه پروین اعتصامی، 14 تا 18 ساله، دست به تظاهرات اعتراضی علیه حکومت و اقدامات عوامل حکومتی و نظامی و انتظامی شهر همدان زدند که تا پیش از آن بی سابقه بود. درباره علت برگزاری این تظاهرات خونین دلایل متعددی گفته شده‌ است که می‌توان این سه عامل را در وقوع آن بسیار موثر دانست: 1. بازداشت تعدادی از دانش‌آموزان معترض طی روزهای قبل؛ 2. واقعه کشتار مردم تهران در 17 شهریور و فاجعه به آتش کشیده ‌شدن مسجد جامع کرمان در 24 مهر؛ 3. انتشار خبری در شهر مبنی بر بازداشت دانش‌آموز دختری که شایع شده بود توسط عوامل شهربانی از وی هتک حرمت شده‌ است.

در این تظاهرات عظیم علاوه بر هزاران دختر و پسر دانش‌آموز، دانشجویان، بازاریان، روحانیون، کسبه و مردم کوچه و بازار نیز حضور داشتند. در برخی روایات شاهدان، تعداد راهپیمایان تا 15 هزار نفر تخمین زده می‌شود. این تعداد برای شهری همچون همدان که حداکثر 150 هزار نفر جمعیت در سال 1357 داشته، قابل توجه است. از نکات قابل توجه و مهم در این تظاهرات، بنا بر خاطرات شاهدان، سردادن دو شعار مهم و اساسی تاریخ انقلاب ایران است؛ یکی «مرگ بر این سلطنت پهلوی» و دیگری «مرگ بر شاه» که نشانگر اوج خشم مردم از یکسو و فروریختن هیبت و اعتبار حکومت پهلوی و شخص محمدرضا پهلوی از سوی دیگر است. هرچند این شعارها از آبان 57 به بعد، دیگر در همه تظاهرات گفته‌ می‌شد و هرچه به روزهای پایانی عمر حکومت پهلوی می‌رسیدیم بیشتر شنیده می‌شد و همگانی بود، اما سردادن این شعار در ماه‌های اولیه آغاز اعتراضات، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. البته گفته می‌شود در تشییع پیکر آیت‌الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، مرجع تقلید برجسته، در 4 مرداد 1357 نیز این شعار شنیده شده‌ است.

از دیگر نکات مهم و قابل توجه در این راهپیمایی، تعداد مجروحان و جانبازان و چگونگی مداوای آنهاست. بنابر اسناد و مدارک و خاطرات گردآوری شده، 24 نفر در این واقعه زخمی شدند که احوال 9 نفر از آنها با تلاش فراوان محقق ارجمند آقای ابوالفتح مؤمن بررسی و این افراد به عنوان جانبازان این واقعه ثبت شده‌اند. چگونگی اصابت گلوله و زخمی شدن آنها، زمان و مکان دقیق آن و شیوه انتقال به بیمارستان و مداوا و احوال آنها در ایام حضورشان در بیمارستان، به همت آقای مؤمن در کتابی با عنوان «خیزش دانش آموزی: واکاوی قیام دانش آموزان همدان در سی‌ام مهر1357» آورده شده ‌است. او با بهره‌گیری از اسناد و مداک موجود در سازمان اسناد ملی مدیریت غرب کشور و بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان همدان؛ و همچنین مصاحبه‌ با مصدومان و جانبازان این روز، اطلاعات ارزشمندی به دست آورده است.

محتوای کتاب را می‌توان به سه بخش تقسیم کرد. 1. تاریخچه مدارس شهر همدان و چگونگی شکل‌گیری و تأسیس مدارس با رویکرد مذهبی و اسلامی و تربیت دانش‌آموزان مذهبی و انقلابی؛ 2. بیان روز واقعه و علل و عوامل وقوع آن با ذکر جزئیات از نحوه شکل‌گیری و آغاز راهپیمایی تا تقابل مسلحانه شهربانی با تظاهرکنندگان و شهادت و زخمی شدن عده‌ای و انتقال آنها به بیمارستانها و شرح وضعیت بستری و مداوای آنها و سرانجام تشییع جنازه شهدا؛ 3. آگاهی شهرهای اطراف همدان از این واقعه و اثرات آن بر انقلابی شدن مردم آن شهرها و سپس اعلام حمایت‌های استانی و کشوری از سوی دانشگاهیان، فرهنگیان، روحانیون، وکلا، قضات، مراجع تقلید و شخص امام خمینی.

نویسنده کتاب با بیانی اجمالی و گذرا تلاش می‌کند تا فضای مذهبی و انقلابی و اعتراضی مخالفان حکومت پهلوی در شهر همدان را تقریباً از سال 1341ش یعنی پس از تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی تا دستگیری مهمترین انقلابیون شهر ترسیم نماید. از این‌رو به بیان نحوه شکل‌گیری محافل انقلابی و افراد مؤثر در آن می‌پردازد و از تأثیر آیت‌الله آخوند ملاعلی معصومی همدانی و فوت و تشییع پیکر ایشان در 4 مرداد 57 بر روند انقلاب در همدان سخن می‌گوید؛ سپس به ذکر نحوه تأسیس و پیدایش مدارس در شهر می‌پردازد و تاریخچه‌ای مبسوط از آنها بیان می‌کند. در ادامه از تأثیرشیخ عباسعلی اسلامی، بنیانگذار جامعه تعلیمات اسلامی که بیش از یکصد مدرسه بر اساس آموزش جدید همراه با تعالیم اسلامی ساخته ‌است، سخن به میان می‌آورد؛ مدرسه‌ای که امروزه به نام «مجتمع علمی آموزشی اسلامی» در شهر همدان مشغول به فعالیت است. نویسنده به صراحت از اثرگذاری بسیار بالای این مدرسه و دیگر مدارس اینچنینی در پرورش نیروهای مذهبی و انقلابی پیرو امام‌خمینی حرف می‌زند. در آخر هم از تقابل حکومت و عوامل ساواک با انقلابیون و معلمان و دانش‌آموزان انقلابی یاد کرده و اعلام می‌دارد که با دستگیری گسترده این افراد در سال‌های 1351 تا 1353 «تمامی انقلابیون همدان» دستگیر و زندانی و تبعید شدند (ص63). آقایان حسن مشتاق، حاج محمود آزادیان، سیدکاظم اکرمی، علی آقامحمدی، محمدصالح مدرسه‌ای و حسن کوشش از برجستگان این افرادند که نویسنده موفق شده‌ا‌ست با 4 نفر نخست مصاحبه‌ داشته باشد. با اتکا به داده‌های همین مصاحبه‌، این بخش سامان‌دهی شده ‌است. در این میان حسن مشتاق خاطره بسیار زیبایی از دیدارش با امام خمینی پس از آزادی ایشان از زندان و بازگشت به قم درنیمه فروردین 1343 بیان می‌کند.

در بخش اصلی کتاب، بیشترین حجم بهره‌گیری از مصاحبه‌ها و خاطرات دیده ‌می‌شود. او ابتدا به تأثیر مسایل مؤثر در برگزاری تظاهرات روز سی‌ام مهر می‌پردازد و از واقعه 17 شهریور تهران و اهمیت فراوان آن در بروز ناراحتی و خشم و شهامت ابراز مخالفت از سوی مردم همدان سخن می‌گوید. در این میان ذکر 3 خاطره از سه شاهد همدانی واقعه که در روز 17 شهریور در تهران بوده‌اند، جالب توجه است(ص79). سپس به بیان شایعه‌ای می‌پردازد که در آن روزها در سطح شهر همدان منتشر شده ‌بود که به شدت بر روحیه مردم اثر گذاشت و اعتراض مردمی را علیه عوامل حکومتی و انتظامی شهر برانگیخت؛ شایعه دستگیری دانش‌آموز دختری به نام اردکانی توسط عوامل شهربانی و هتک حرمت او در زندان. مؤلف تلاش می‌کند با تکیه بر اسناد و مدارک و ارائه ادله تاریخی و خاطرات برخی از انقلابیون شهر، این واقعه را صرفاً شایعه معرفی ‌کند. البته جا داشت مؤلف محترم به تحلیل علل و چگونگی و اثرات تولید و پخش این شایعه می‌پرداخت و از تأثیر شایعه‌سازی و انتشار آن در بروز وقایع، سخنی می‌آورد.

آقای مؤمن با ارائه خاطراتی چند از انقلابیون و دانش‌آموزان فعال آن سال‌ها، سعی می‌کند صورتی از شبکه دانش‌آموزی ارائه نماید که در برگزاری راهپیمایی سی‌ام مهر نقش داشتند. او در این باره از خاطرات حسن سلطانی، مجری و گوینده صدا و سیما که در آن سال‌ها دانش‌آموز دبیرستان پهلوی، کانون اصلی دانش‌آموزان انقلابی و تظاهرات، بهره وافری می‌برد. البته با اتکا به خاطره حمید عسگری نیز نقش سه گروه سیاسی فعال در ساماندهی این تظاهرات را اینچنین بیان می‌کند:«اول گروه‌های مذهبی که بچه‌های ارزشی بودند و خمیرمایه دینی داشتند. دیگری گروه چپ و آخری هواداران مجاهدین خلق که حضور داشتند»(ص102).

نویسنده پس از بیان علل و عوامل و زمینه‌های بروز تظاهرات سی‌ام مهر، به شرح ماجرای راهپیمایی با ذکر جزئیات و حرکت افراد و دسته‌جات مختلف از نقاط مختلف به سمت میدان اصلی شهر یعنی میدان پهلوی می‌پردازد و از درگیری و تقابل مسلحانه و شلیک مستقیم گلوله توسط مأموران شهربانی به تظاهرکنندگان با اتکاء کامل به خاطرات مصاحبه‌شوندگان سخن می‌راند. در میان خاطرات ارائه شده، خاطره‌ای جالب از حضور شهید سردار حاج حسین همدانی در این راهپیمایی از زبان دکتر هوشنگ باب‌الحوائجی که درمان بسیاری از مجروحان را بر عهده داشته است، ذکر می‌کند(ص 132). از جمله نکات قابل توجه در این کتاب، ارائه مسیر حرکت دسته‌جات مختلف است. البته ای کاش این مسئله با ارائه نقشه شهر و مسیر حرکت آنها تا رسیدن به میدان پهلوی مشخص می‌شد تا خواننده از آگاهی و فهم بیشتری در باب جعرافیای شهری واقعه سی‌ام مهر و انقلاب اسلامی همدان برخوردار می‌شد.

بی‌تردید یکی از جذاب‌ترین و زیباترین مطالب این بخش مربوط به نحوه اصابت گلوله به مجروحان و سپس انتقال آنها به بیمارستان و سپس پذیرش در بیمارستان و عمل‌های جراحی و ایام بستری شدن آنهاست که دکتر مصطفی انصاری مسئول وقت بخش اورژانس بیمارستان اکباتان و دکتر هوشنگ صبا ارتوپد متخصص بیمارستان، نقش اصلی در این امر داشته‌اند. برای دستیابی به این اطلاعات، مصاحبه با مجروحان و شاهدان واقعه، به خصوص دکتر انصاری از ارزش و اهمیت شایانی برخوردار است. مصاحبه‌ای که در سال 1395 ش با دکتر انصاری صورت گرفته، زوایای زیبا و بی نظیری از فداکاری کادر پزشکی و جزئیات احوال ناخوش و زجرآور مجروحان را در خود دارد. در ادامه نیز کسب اطلاعات درباره نام دقیق و چگونگی شهادت سه شهید این واقعه با اهمیت است. پیش از نگارش این کتاب، تنها قدرت‌الله داوری و باقر مصفا به عنوان شهدای این واقعه معرفی می‌شدند، اما با تلاش‌های نویسنده، نام شکرالله حیدری (حیدره) نیز به جمع شهدای این روز افزوده می‌شود. البته جای پرسش دارد که چرا مؤلف محترم سخنی در رد یا قبول متن شکوائیه وکلا و قضات دادگستری همدان که در اعتراض به این واقعه، در 2 آبان 1357 منتشر کرده‌اند، نگفته است. در متن شکوائیه آنها آمده است: «دیشب ساعت 3 بعد از نیمه شب، مأموران به زور اجساد 12 تن از مقتولان که در بیمارستان اکباتان بوده‌اند و علاوه بر این 4 تن از مقتولان دیگر را، در شهرستان بهار همدان دفن کرده‌اند.»(ص 200).

آتش زدن سینماهای الوند، هما، لوکس و پارس همدان طی راهپیمایی مردم در 2 آبان در اعتراض به وقوع جنایت سی‌ام مهر، از مطالب جالب کتاب است. در ادامه، جمعیت ناراحت و خشمگین تلاش می‌کنند تا با تهیه مقداری سیم بکسل، مجسمه شاه را از میدان رضاشاه پایین کشیده و سرنگون کنند که با دخالت مأمورین انتظامی موفق نمی‌شوند(ص169). این مسئله آنگاه اهمیت دارد که بدانیم پایین کشیدن مجسمه‌ها پس از فرار شاه در 26 مهر، در شهرها مرسوم و معمول گردید، اما تا پیش از آن تعداد انگشت‌شماری از مجسمه‌ها سرنگون گردید. شاید مهم‌ترین آنها مجسمه محمدرضا پهلوی در ورودی دانشگاه تهران در 14 آبان 1357 باشد.

مؤلف، کتاب را با ذکر منابع مکتوب و سپس فهرست 38 تن از مصاحبه‌شوندگان به پایان رسانده است. در انتها نیز علاوه بر عکس تعدادی از مصاحبه‌شوندگان، تصاویری از همان روز واقعه آورده که بسیار ارزشمندند. تعجب این‌ است که از هیچیک از این عکس‌ها در طراحی روی جلد بهره گرفته نشده است و به خطا از عکس نماز جماعت دانشجویان دانشگاه تهران در ایام هفته همبستگی ملی (6-11 آبان) استفاده شده است. بخش ضمیمه کتاب حاوی اسناد مربوط به متن کتاب است که متأسفانه تعدادی از آنها به سبب چاپ نامناسب غیر قابل استفاده هستند.

در پایان اگر از چند خطای تاریخی اندک در صفحات 17، 78، 79 و 121 چشم‌پوشی کنیم، کتاب خیزش دانش‌آموزی اثری ارزشمند بر پایه تاریخ شفاهی است و هر خواننده‌ای با مطالعه آن درمی‌یابد که مؤلف با چه زحمتی این کتاب را آماده کرده است. این کتاب در سال 1398 از سوی انتشارات کتاب خانه ملی و سفیر اردهال در 336 صفحه منتشر شده است.


سایت تاریخ شفاهی ایران