آیت الله سید صدرالدین صدر


5681 بازدید

آیت الله سید صدرالدین صدر

 آیت الله سید صدرالدین صدر، اواخر اردیبهشت 1261 ش در کاظمین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در سامرا گذراند و مقطع سطح حوزه را از استادان آن دیار فرا گرفت. با هجرت به کربلا و نجف از بزرگانی چون: آیت الله ملا محمدکاظم خراسانی (اخوند)، نائینی، آقا ضیاءالدین عراقی، سید اسماعیل صدر، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا فتح الله شریعت اصفهانی بهره مند گردید.

وی در سال 1292 ش، رهسپار ایران شد و تا 1298 ش، در مشهد سکنی گزید و در جوار حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به تدریس و ارشاد مردم پرداخت. در مدت اقامت ایشان در مشهد، قحطی عظیمی بر مشهد حکمفرما شد و جان بیچارگان را تهدید می‌کرد. آیت الله صدر با اقدامات جدی و تشکیل جلسات جمع‌آوری اعانه بوسیلۀ علما و محترمین شهر، بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات دادند.

سپس مجدداً برای پرستاری از پدر به سامرا برگشت و در نهایت برای بار دوم و به درخواست حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی در سال 1314 ش، به قم آمدند و ضمن معاونت و یاری حاج شیخ در اداره حوزه علمیه تازه تأسیس قم، به تدریس و وعظ و ارشاد مردم همت گماشت. آیت الله حائری، آقای صدر را وصی خود قرار داد.

با رحلت آیت الله حائری (ره) هرج و مرج شدیدی در حوزه علمیه پدید آمد و طلاب تا مدتی وضع بی‌اندازه نامطلوبی داشتند. ولی آیت الله صدر در رفع هرج و مرج اقدامات مجدانه‌ای به عمل آورد و طبق مشی مرحوم حائری (ره)، حوزه‌های امتحانی برای طلبه ها برقرار کرد و بدین وسیله حوزۀ علمیه را از لوث وجود عناصر مشکوک که به لباس روحانیت درآمده بودند و فکر اغتشاش در حوزۀ را داشتند پاک نمود. در همان اوقات که عمال دولت مشغول تخریب روحانیت بوده و هر روز علما و بزرگان دینی را حبس و تبعید و اعدام نمود و به دستگاه مقدس روحانیت لطمه وارد می‌نمود، آیت الله صدر به منظور احیای شریعت محمدی (ص) و توسعۀ تشکیلات روحانیت، ساختمان مهم و باشکوهی برای سکونت طلاب بنا کرد و همچنین حجرات زیرین مدرسۀ فیضیه را که مرطوب و بی‌فرش بود، کف برداری و مفروش نمود.

ایشان در هفته ده ساعت برای فضلا و طلاب تدریس می‌فرمودند و در تشویق طلاب بسیار کوشا بودند. از جمله، امتحان هفتگی را به صورت مسابقه و همراه با اعطاء جایزه تشکیل می‌دادند و به وضع طلاب و محصلین آبرومند شخصاً رسیدگی کرده و شهریه می‌دادند.

پس از رحلت مرحوم حائری(ره)، آیت الله صدر به همراه آیات عظام سید محمد تقی خوانساری و سید محمد حجت، حوزه را تا آنجا که می‌توانستند حفظ کردند، البته حوزه پر رونقی نبود ولی نگذاشتند که این حوزه بطور کلی متلاشی شود، به همین علت این سه عالم بزرگوار، به آیات ثلاث معروف شدند.

آیت الله صدر شاگردان بسیار تربیت کرد. او روزانه دو درس می گفت و حدود 400 تن از طلاب حوزه کوچک آن روز در درسش شرکت می کردند. نام برخی از شاگردان آن فقیه بزرگوار چنین است: آیات عظام سید محمدباقر سلطانی، سید موسی شبیری زنجانی، علی مشکینی، محمدصدوقی، امام موسی صدر، سید رضا صدر، مرتضی فقیهی، سید حسن مدرسی یزدی، سیدحسین موسوی کرمانی، رمضانی فردویی و ...

یکی از علمای حوزۀ علمیه قم می‌گوید:  «در آن ایام، اوضاع آشفته‌ای بر حوزه و جامعه حاکم بود و قدرت های استکباری دست به دست هم داده بودند تا مراجع سه گانۀ وقت را بشکنند و میان آنها تفرقه ایجاد کنند، از قضا مقداری هم موفق شدند و کار به جایی رسید که افرادی مانند مرحوم صدر و خوانساری دیگر در امور مالی دخالت نمی‌کردند.» .

یکی از شاگردان مرحوم صدر خاطره زیر را از زبان آن مرجع وارسته نقل می کند:

پس از مرحوم آیت الله حائری (قدس سره)، مدتی زمام حوزه به دست من بود وعهده دار پرداخت شهریه طلاب بودم. یک ماه وجهی نرسید; قرض کردیم و شهریه را دادیم. ماه دوم هم نرسید; باز قرض کردیم و شهریه را پرداخت کردیم. ماه سوم هم نرسید. دیگر جرات نکردیم قرض کنیم. طلبه ها برای شهریه در خانه ما گرد آمدند، من گفتم که ندارم و بسیار بدهکار شده ام. طلاب نگران و ناراحت شدند. آنها زیر لب می گفتند: در مدرسه امنیت نداریم; نه راهی به وطن هایمان داریم; اینجا هم خرجی نداشته باشیم و ...

چنان سخن می گفتند که من تحت تاثیر قرار گرفتم. پس گفتم: آقایان، تشریف ببرید. انشاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد. آنان رفتند; ولی تا شب هر چه فکر کردم، راهی به ذهنم نرسید. خوابم نمی برد، سحر برخاستم، تجدید وضو کردم، به حرم مطهر حضرت معصومه(س) مشرف شدم و نمازخواندم. حرم بسیار خلوت بود. پس از به جای آوردن نماز صبح و تعقیبات، درحالی که منظره روز گذشته را به خاطر می آوردم، خود را به ضریح مطهر رساندم و  باناراحتی به حضرت گفتم: عمه جان، رسم نیست که عده ای از طلاب غریب در همسایگی شما از گرسنگی جان دهند. اگر توان نداری، به برادر بزرگوارت حضرت علی بن موسی الرضا(ع) یا جدت امیرالمؤمنین(ع) متوسل شو، خداحافظ.

این را گفتم و با قهر و عصبانیت به خانه رفتم. بسیار افسرده خاطر بودم. منظره روز پیش پیوسته در برابرم آشکار بود. برخاستم قرآن را برداشتم بخوانم تا قدری آرامش یابم. [گویا فرمودند] به قدری ناراحت بودم که نتوانستم بخوانم. هوا تاریک و روشن بود که ناگهان در زدند. گفتم: بفرمایید. در بازشد. کربلایی محمد، خدمتکار کهنسال وارد شد و گفت: آقا، یک نفر با کلاه شاپو وچمدان پشت در است و می گوید «همین حال می خواهم خدمت آقا مشرف شوم. وقت ندارم زمان دیگر بیایم.» ترسیدم و گفتم نمی دانم آقا از حرم آمده یا نه. چه می فرمایید: گفتم: بگو بیاید، اگر چه راحتم کند.

کربلایی محمد برگشت. طولی نکشید که مردی موقر با کلاه شاپو و چمدان وارد شد. سلام کرد، دستم را بوسید، عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید بی موقع شرفیاب شدم. چندلحظه پیش، که ماشین ما بالای گردنه رسید، نگاهم به گنبد حضرت معصومه(س)افتاد، ناگهان به فکرم رسید که در مسافرت هر لحظه احتمال خطر است. اگر اتفاقی بیفتد و بمیرم; مالم تلف شده، دین خدا و امام(ع) بر گردنم بماند،چه خواهم کرد؟ [ظاهرا همان زمانی که آیت الله صدر در حرم دعا کرد، این فکر به خاطر مرد خطور کرده بود] وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم اندکی توقف کند تا مسافران به زیارت بروند و من خدمت شما برسم. سپس اموالش را حساب کرد و مقدار قابل توجهی بدهکار شد. در چمدان را باز کردو به اندازه ای پرداخت که توانستم علاوه بر پرداخت قرضها و شهریه آن ماه،[ظاهرا فرمود] تا یک سال از همان وجوه شهریه پرداخت کنم.

بعد از این جریان، به زیارت حضرت معصومه(س) رفتم; سپاسگزاری کردم و گفتم: عمه جان! بحمدالله خوب عرضه داری.

آیت الله سید رضا، آیت الله امام موسی صدر و آقای حاج سید علی صدر پسران ایشان و آیت الله سید محمدباقرسلطانی طباطبایی (پدر خانم یادگار امام خمینی، حاج سید احمد آقا)، آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، حجت الاسلام والمسلین دکتر علی اکبر صادقی ، حجت الاسلام والمسلمین سید مهدی صدر عاملی، حجت الاسلام والمسلمین شیخ هادی عبادی، حاج مصطفی فیروزان و استاد سید حسین شرف الدین از دامادهای ایشان هستند .

رابطه آیت الله صدر با حضرت امام صمیمانه بود به گونه ای که برای تحاشی بر برخی کتب مهم فقهی چون مجمع المسائل حائری، وسیله النجاه و عروه الوثقی جلسات مباحثه فقهی برقرار می کردند.

آیت الله سید صدرالدین صدر از جمله علما و مراجع مبارز و سیاسی بودند که نسبت به جریانات سیاسی و اجتماعی بی تفاوت نبودند. نگاه پدرانه و خصوصیات اخلاقی و رفتاری ایشان به گونه ای بود که مبارزان و جریانات مبارز اسلامی با ایشان ارتباط داشته و از حمایت آقای صدر برخوردار بودند. فدائیان اسلام یک نگاه پدرگونه به وی داشتند. یکی از فضلای محترم حوزه علمیه می‌گویند:

« من یقین دارم که آیت الله صدر، حامی فدائیان اسلام و حامی موضع‌گیری آنان در قبال فلسطین بودند.»

 آیت الله صدر، از جمله علمایی بودند که برای اقامت آیت الله بروجردی در قم، تلاش کردند و حتی برای استقبال از ایشان به شهر ری و حرم حضرت عبدالعظیم رفتند. با ورود آیت الله بروجردی، آیت الله صدر محل نماز جماعت خود را درصحن بزرگ حرم حضرت معصومه (س) به آیت الله بروجردی دادند و بعد از این مردم هم کمتر ایشان را می‌دیدند و کم‌کم اسم و رسم‌شان تحت‌الشعاع آیت الله بروجردی قرار گرفت. که بعضی‌ها می‌گفتند که ایشان با  تعارف، خودشان خود را از بین بردند. اما ایشان خیلی مرد پاکی بود و در این وادی‌ها نبودند و تنها به منظور حفظ وحدت بین مراجع و اعتقاد ایشان به رهبری واحد این کار را کرد. خود ایشان می‌فرمود:

«من به یک چیز اعتقاد دارم و آن رهبری واحد است. هر کدام از آقایان درس و بحث دارند. من آنجا نشد نماز بخوانم، توی خانه‌ام نماز می‌خوانم. ولی این رهبری واحد اگر دنبالش را بگیریم، به یک جایی می‌رسد که یک کاری انجام بشود و اتحاد بوجود می‌آید. من به این اتحاد خیلی علاقه دارم.

ایشان در آن زمان‌ها، درس خارج خود را در خانه برای جمعی قلیل برگزار می‌کردند که فرد شاخص آنها، شهید محراب، آیت الله صدوقی یزدی بود. این مجتهد فرازنه یکی از شخصیت های پیشگام در وحدت بین مذاهب بود و به همین سبب اقدام به تألیف کتاب «المهدی» کرد که همۀ مطالب و منابع آن از کتب اهل سنت استفاده شده است.

ایشان در پنجم دی ماه 1332 ش رحلت کردند و آیت الله بروجردی بر وی نماز گزارد و پیکر پاکش، کنار قبر حاج شیخ عبدالکریم حائری، در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

مناسب است در انتها به برخی از ویژگیهای اخلاقی برجسته ایشان اشاره ای داشته باشیم :

وی بسیار متواضع بود و به نظرهای طلاب جوان و نوجوان نیز توجه می کرد. حتی گاه، هنگام بحث با دانشمندان از طلاب معمولی نیز می خواست تا نظرهایشان رابیان کنند. همواره در سلام بر طلاب پیشی می گرفت. مرحوم آقابزرگ تهرانی در شرح حال او می نگارد: «کان کثیر التواضع یجالس سوادالناس; بسیار متواضع بود و با مردم عادی می نشست.»

آیت الله صدر پیوسته به فکر محرومان بود. موسسه ها و صندوقهایی سامان داد تابه این گروه کمک شود. با آن موقعیت ممتازی که داشت به خانه دیگران می رفت وبرای نیازمندان کمکهایی گرد می آورد. حتی وقتی دولت به بهانه های واهی ازتامین برق بعضی از خیابانها سرباز می زند; آن استاد بزرگ هزینه برق رامی پرداخت و در محله هایی که نیاز به آب داشتند در حد توان چاه آب و آب انبارمی ساخت.

مرجع قم همواره مراقب بود تا میان صفوف علما اختلاف ایجادنشود. هنگام اقامت در مشهد و قم، اختلافاتی میان علما پدید آمد. آن بزرگواربا تلاش فراوان، آنها را از میان برد و صفوف اهل علم را متحد ساخت.

آیت الله صدر آثار ارزنده زیر را از خود با یادگارگذاشت:

1. المهدی در این کتاب روایات اهل سنت در باره بقیه الله الاعظم(عج)گردآوری شده است. پیش از آن، کتابی در این موضوع، با این نظم و ترتیب خاص،نگاشته نشده بود. کتاب المهدی عربی است و ترجمه اش نیز چاپ شده است.

2. خلاصه الفصول کتاب فصول تالیف مرحوم آیت الله شیخ محمدحسین اصفهانی ازمتون درسی حوزه علمیه بود; ولی به خاطر طولانی بودن، معمولا طلاب به خواندن بخشی از آن اکتفا کردند. مرحوم صدر آن را تلخیص کرد تا به جای کتابهای قوانین و فصول تدریس گردد.

3. الحقوق همان رساله حقوق حضرت سجاد(ع) است که با مقدمه کوتاه آن مرجع پاکدل مکرر چاپ شده است.

4. مختصر تاریخ اسلام

5. حاشیه عروه الوثقی

6. حاشیه وسیله النجاه

7. سفینه النجاه

8. رساله در امر به معروف و نهی از منکر

9. رساله در تقیه

10. رساله در حکم غساله

11. رساله در حج

12. رساله ای در باره ازدواج

13. منظومه حج

14.منظومه ای در باره روزه

15. رساله در حقوق زن

16. حاشیه کفایه الاصول

17.رساله ای در اصول دین

18. رساله ای در اثبات عدم تحریف قرآن

19. رساله در ردشبهات وهابیان

20. لواء محمد (12 جلد)

21. مدینه العلم (6 جلد)

22. دیوان اشعار


برگرفته از مقاله منتشره در نشریه شماره 16فرهنگ کوثر - 1377