تلاش واهی تیمور بختیار برای نزدیک شدن به امام خمینی


9126 بازدید

تلاش واهی تیمور بختیار برای نزدیک شدن به امام خمینی

  روز دهم آذر 1348 تیمور بختیار اولین رئیس فراری ساواک که در عراق و در پناه رژیم بعث به سر می‌برد، توانست جزء همراهان استاندار کربلا وارد منزل امام خمینی شود. ولی امام کلمه ای با او سخن نگفت.
  تیمور بختیار که در آن زمان سرگرم مبارزه با شاه بود با حمایت مقامات بعثی کوشش فراوانی به عمل آورد تا خود را به امام که محور اصلی مبارزه با رژیم شاه بود نزدیک کند و از طریق تظاهر به جلب حمایت ایشان بتواند زمینه‌ای برای اهداف خویش در ایران فراهم سازد. ولی امام با آگاهی کاملی که نسبت به طینت پلید بختیار داشتند به هیچ وجه او را به منزل خود راه نمی‌دادند. امام حتی یک بار فرموده بودند: « اگر بنا باشد روزی (تیمور) بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد، وظیفه همه مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری نمایند...»
  تیمور بختیار فقط یک بار و آن هم بدون اطلاع قبلی و بدون معرفی خود با نقشه بعثی‌ها توانسته بود در تاریخ 10 آذر 1348 به عنوان عضوی از تیم همراهان استاندار کربلا وارد منزل امام شود. ولی امام طی این دیدار نه کلمه‌ای با بختیار سخن گفتند و نه به سدوالات وی جواب دادند. پس از این ماجرا هم امام به یکی از اعضای دفتر خود فرمودند: «برای آنکه دیگر چنین سوء استفاده‌ای به عمل نیاید در نظر دارم هر وقت استاندار کربلا تقاضای ملاقات کرد ، موافقت خود را مشروط بر این کنم که افراد غیر عراقی به همراه او نباشند.»
  روز 21 خرداد 1348 نیز که حاج آقا مصطفی خمینی توسط رئیس سازمان امنیت و فرماندار نجف به بغداد برده شد تا با احمد حسن البکر ملاقات کند، در آنجا تیمور بختیار را در کنار رئیس جمهور وقت عراق مشاهده کرد. ولی طی این ملاقات هرچه حسن البکر خواست به فرزند امام بقیولاند که با رژیم عراق و تیمور بختیار در مبارزه علیه شاه همکاری کند، ایشان زیر بار نرفت.(1)
تیمور بختیار از جمله شخصیتهای مرموزی است که در زندگی خود تناقضات رفتاری فراوانی دارد. او تا زمانی که بر اریکه قدرت تکیه داشت از وحشیانه‌ترین جنایات ابایی نداشت.  هنگامی که مورد سوءظن شاه قرار گرفت، از هیچ تلاشی برای مبارزه با شاه دریغ نکرد. اعدام چهره‌هایی چون عبدالحسین واحدی، مرد شماره 2  جمعیت فدائیان اسلام و تلاش بی حاصل برای ایجاد یک جبهه مشترک با امام خمینی(ره) در عراق برای مبارزه با شاه‌، جزء فصول زندگی پر رمز و راز تیمور بختیار است.
تیمور بختیار در جریان جنگ اول جهانی، در 1293 ش. در یکی از ایلات بختیاری چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی بختیاری از خوانین بزرگ بختیاری بود. تیمور تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاپور بختیار(2) برای ادامه تحصیل به بیروت رفت‌. وی سپس راهی فرانسه شد و در مدرسه نظامی «سن سیر» تحصیل کرد و دوسال بعد این مدرسه را با درجه ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت‌. تیمور پس از مدتی برای ادامه خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ دوم جهانی وی به اصفهان منتقل شد و سپس در  1321 با درجه سروانی به تهران بازگشت و در 1325 ش. به فرماندهی یک «هنگ» رسید. وی در جریان جنگ دوم جهانی از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی کمونیستها در آذربایجان مبارزه کرد، پس از این جنگ‌ها تیمور نشان و درجه سرهنگی گرفت و در 1329 رییس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی شد‌.
تیمور بختیار در کودتای 28 مرداد 1332 در سرکوب طرفداران مصدق نقش فعالی ایفا کرد و دو روز پس از کودتا به فرماندهی لشکر 2 زرهی رسید و روز پنجم دی ماه همان سال فرماندار نظامی تهران شد. ارتشبد فردوست در این باره می‌نویسد:
«تیمور بلافاصله به دستور آمریکاییها فرمانداری نظامی تهران را ایجاد کرد و قدرت واقعی را به دست گرفت‌. او دیگر آن جوان زن و بچه دوست ایلیاتی نبود و مست قدرت شده بود. در مقام فرمانداری نظامی تهران بیدادها کرد و هرکس را که آمریکا و انگلیس و یا محمدرضا دستور می‌داد از دم تیغ می‌گذراند. توده‌ای‌ها را قلع و قمع کرد، فدائیان اسلام را به طرز فجیعی به جوخه اعدام سپرد، پادگان مرکز 2 زرهی را به یک شکنجه گاه تمام و کمال تبدیل کرد و به جان زنان و دختران ایرانی خرس انداخت و حتی از اذیت وآزار پیرمرد محترمی چون آیت الله کاشانی نیز فروگذار نکرد» (3)
تیمور بختیار، در روز هفتم آذر 1334 عبدالحسین واحدی مرد شماره دو جمعیت فدائیان اسلام را که در بازداشت به سر می‌برد، درپی مشاجره‌ای و به طور خودسرانه به ضرب 5 گلوله به شهادت رساند.
تیمور در اول مهر 1335 به درجه سرلشکری رسید، سوم مهر همان سال معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور شد و در 1338 به درجه سپهبدی ارتقاء یافت. وی در 24 اسفند 1339 با انتصاب سرلشکر پاکروان به ریاست ساواک، برکنار شد و در اول مهر سال بعد بازنشسته شد و در ششم بهمن همان سال ایران را ترک کرد.
گفته می‌شود، حس قدرت‌طلبی بختیار، ارتباط‌ های رو به گسترش وی باسران مجلس شورای ملی و سنا و رفت و آمدهای او با سفیران کشورهای خارجی، شاه را نگران کرده بود. بختیار پیش از این با استفاده از وجود ثریا همسر شاه نیز که زنی از ایل بختیاری بود درتصمیمات محمدرضا اعمال نفوذ می‌کرد. او که فردی قدرت‌طلب بود برای دستیابی به منصب نخست وزیری و یا ریاست ستاد ارتش شدیداً تلاش می‌کرد و در این تلاش حمایت بسیاری ازافسران بلندپایه ارتش و جمع بزرگی از نمایندگان مجلس را نیز کسب کرده بود. از این رو هنگامی که علیرغم انتظاراتش علی امینی در اردیبهشت 1340 به نخست وزیری رسید، بنای ناسزاگویی و مخالفت با امینی را برگزید‌. شاه نیز به پشتگرمی حمایت امریکا از امینی، به یک باره زمینه اخراج تیمور را از کشور فراهم آورد تا خیال خود را از این کانون قدرت که به تدریج برای او خطرناک می‌شد راحت سازد.
بختیار پس از خروج از ایران به رم رفت و از آنجا بنای مخالفت با رژیم شاه را گذاشت‌. این مخالفتها رفته رفته چنان شدت گرفت که وقتی نهضت 15 خرداد 1342 به وقوع پیوست، تلقی اول شاه این بود که در پشت این حرکت تیمور بختیار قرار دارد! شاه درپی این تردیدها حتی دستور برکناری تعدادی از مدیران ادارات ساواک را نیز که هوادار تیمور بختیار بودند صادر کرد. شاه حتی پس از مدتی، سرلشکر پاکروان ـ رئیس ساواک ـ را نیز برکنار کرد و نعمت الله نصیری را جایگزین وی ساخت.
در سالهای نیمه اول دهه 40، تیمور بختیار تلاش فراوانی کرد تا بتواند ارتباطی با امام خمینی(ره) برقرار سازد، اما امام در هیچ مقطعی وی را نپذیرفت‌. از نظر امام‌، بختیار چیزی بیشتر از یک مهره جنایتکار و مطرود رژیم پهلوی نبود.
تیمور بختیار، روز 15 اردیبهشت 1347  به اتهام حمل اسلحه غیرمجاز توسط مأمورین امنیتی لبنان در فرودگاه بیروت دستگیر شد. در پی این واقعه شاه تمام نیروی خود را به کار گرفت تا موافقت دولت لبنان را برای تحویل او به ایران جلب کند. دولت لبنان خواست ایران را نپذیرفت و در نتیجه روابط تهران و بیروت تیره شده و در 12 فروردین 1348 قطع گردید. تیمور بختیار نیز که توسط دستگاه قضایی لبنان به 9 ماه زندان محکوم شده بود، با اعمال نفوذ عراق آزاد شد و در 27 اردیبهشت 1348  طی تشریفات خاصی وارد بغداد گردید و در قصر سابق نوری سعید سکنی داده شد. در آن دوره روابط بغداد و تهران سرد و گاهی خصمانه بود. در فاصله سالهای 9-1348 که تیمور بختیار با همکاری بعثی‌ها بساطی برضد شاه در عراق به راه انداخته بود، علیرغم همه کوشش هایش نتوانست حتی یک جلسه با امام خمینی(ره) به گفتگو بنشیند. آخرین ترفند بختیار همانگونه که گفته شد این بود که همراه با استاندار کربلا به صورت ناشناس و بدون اعلام قبلی درجلسه ملاقات عمومی امام حضور یافت‌. در آن جلسه نیز نه کسی او را به امام معرفی کرد و نه امام حتی یک کلمه با او سخن گفت‌. پس از رفتن او امام از روی قراینی دریافت که وی بختیار بوده که به همراه استاندار کربلا به حضور او راه یافته است. مرحله بعد که استاندار کربلا از امام تقاضای ملاقات کرد، امام پاسخ داد به شرطی می‌توانید بیایید که رجال غیرعراقی با شما همراه نباشد. (4)
بختیار در مدت اقامت یک‌ساله‌اش در عراق، تلاش گسترده‌ای برای متحد کردن ناراضیان و مخالفان رژیم شاه در داخل و خارج داشت. او با گروههای سیاسی از جمله سران جبهه ملی‌، حزب توده‌، سازمانهای مسلح زیرزمینی‌، فئودالها و ملاک‌هایی که با سیاستهای اصلاحات ارضی شاه مخالف بودند، بازنشستگان ناراضی ارتش و سایر مخالفین تماس برقرار کرد و آنان را با وعده بازگرداندن قدرت تطمیع نمود. البته رژیم عراق نیز هزینه‌های این تلاش‌ها را تأمین می‌کرد.
تیمور بختیار که در دادگاه عالی شماره یک دادرسی ارتش غیاباً محاکمه و به اعدام محکوم شده بود سرانجام در 16 مرداد 1349 توسط یکی از دوستان مورد اعتماد خود که از تطمیع شدگان ساواک بود، در یک شکارگاه در منطقه دیاله، نزدیک بغداد ترور شد.
ضارب براساس اسناد ساواک شخصی ارمنی به نام «الگن ماطاوسیان‌« با نام مستعار «فرهنگ» بود. وی 48 ساعت پس از ترور توسط مأموران عراقی دستگیر، شکنجه و نهایتاً اعدام شد.

پی نوشت :
1 –  سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 2، ص 420، 429 و 430
2 -  شاپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه که با پیروزی انقلاب اسلامی از ایران گریخت‌.
3 -  ظهورو سقوط پهلوی؛، ارتشبد فردوست؛ ج اول‌؛ ص 417؛ انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
- 4 سپهبد بختیار به روایت اسنادساواک‌؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات‌؛ ج اول؛، ص 180.