سی امین سی خرداد: سالگرد فروپاشی یک رؤیا
خرداد، در تاریخچه سازمان مجاهدین خلق ماه رخدادهای مهم و سرنوشت سازی است و مهم ترین آن ها سی خرداد ۱۳۶۰ است که کودتای سازمان علیه جمهوری اسلامی با شکست مواجه شد. البته دستگاه تبلیغاتی سازمان این تاریخ را روز اعلام جنگ مسلحانه علیه رژیم اسلامی می داند که در آن تردیدی وجود ندارد و همواره از آن به عنوان نمادی از سلحشوری خود یاد می کنند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جنگ قدرت برخی گروه های خشونت طلب مخالف نظام را بر آن داشت تا بجای استفاده از روش های مدنی و مسالمت آمیز به خشونت و ترور متوسل شوند. در خرداد سال ۱۳۶۰، رجوی شماری از جوانان و نوجوانان پرشور و حرارت آن دوران را که خود را وقف سازمان کرده بودند چنان اغوا کرد که قیامی به اصطلاح مسلحانه علیه نظام تازه استقرار یافته جمهوری اسلامی، به راه بیندازند. این قیام کذایی منجر به دستگیری، کشته و اعدام شدن شمار بسیاری از جوانان فریب خورده شد و در نتیجه پیروزی محتومی که رجوی به آن ها قول داده بود به ثمر ننشست بلکه به صورتی مفتضحانه منجر به شکست سازمان و فرار بقیه اعضاء به عراق شد.
از آن پس جنگ مسلحانه تبدیل به استراتژی سازمان در مبارزه علیه جمهوری اسلامی شد و موج ترور مقامات و شهروندان ایرانی آغاز شد. بنابر وعده ای که رجوی داده بود،مقرر بود که مجاهدین خلق، جمهوری اسلامی را ظرف مدت کوتاهی سرنگون کنند.
رؤیای رجوی به واقعیت نپیوست و امروز سی سال پس از اعلام جنگ مسلحانه، مسعود رجوی ناپدید شده است و سازمانش در بن بست پادگان اشرف در عراق بر سر بقای خود دست و پا می زند، سران سازمان مجبور هستند ادعا کنند خشونت را کنار گذاشته اند تا بتوانند از فهرست تروریستی خارج شود.
سی خرداد به واقع آغاز برهه ای تاریخی در سازمان بود که صدمات جبران ناپذیری به آن وارد کرد، سازمان به لحاظ سیاسی و اجتماعی کاملاً طرد شد و پایگاه های آن در میان مردم به طور کامل از میان رفت. واقعه سی خرداد درست هنگامی رخ داد که ایران درگیر جنگ تحمیل شده از سوی عراق بود و روزهای سختی در جبهه ها به رزمندگان ایرانی می گذشت. تصمیم رجوی برای اعلام قیام سی خرداد، خیانت آمیز ترین تصمیم ممکن بود. وی در جهت خوش خدمتی به اربابش صدام حسین و جاه طلبی های خودش سعی داشت کشور را که درگیر جنگ با کشور خارجی بود، به جنگ داخلی نیز بکشاند که البته موفق نشد و فقط تنفر افکار عمومی از سازمان مجاهدین خلق به اوج خود رسید.
علی رغم شکست مصیبت بار سازمان در سی خرداد ۶۰، مسعود رجوی، رهبر کیش شخصیتی مجاهدین هرگز این شکست را قبول نکرد. مکتب دیکتاتور منشانه و تمامیت خواه وی به هیچ وجه به اعضاء اجازه نداد که درباره آنچه واقعاً در آن روز رخ داد تردید یا سئوال کنند. سئوال همواه در فرهنگ فرقه ها یک تابوست، به ویژه درباره روز کذایی قیام سی خرداد. فاجعه سی خرداد نتیجه منطقی تحلیل های غلط شخص رجوی از شرایط سیاسی و اجتماعی ایران بود. در خرداد ۱۳۶۵ رجوی ها شورای به اصطلاح مقاومت را به عراق بردند و با این کار رسماً تبدیل به مزدوران صدام حسین شدند.
تاریخچه سازمان خردادشکست مفتضحانه دیگری را نیز در خاطر دارد که خیانت دیگری بود به ملت ایران . عملیات چلچراغ در خرداد ۱۳۶۷ به قصد فتح مهران و در پی آن فتح تهران صورت گرفت که نتیجه آن جز خفت و خواری چیز دیگری برای مجاهدین در پی نداشت. بار دیگر وعده رجوی عملی نشد.
رجوی نه تنها به شکست خود هرگز اعتراف نکرد بلکه اشتباه خود را در عملیات فروغ جاویدان تکرار کرد و شمار بسیاری از اعضای خود و سربازان هموطن خود را به کشتن داد.
ماه خرداد یادآور روز بد یمن دیگری نیز هست. در پی دستگیری مریم رجوی توسط پلیس فرانسه در ژوئن سال ۲۰۰۳ مصادف با خرداد ۱۳۸۲، سران سازمان برای تحت فشار گذاشتن مقامات و جنجال آفرینی اعضاء را وادار به خودسوزی کردند. این دستور منجر به کشته شدن دو نفر و در چند مورد نقص عضو افراد شد. ندا حسنی دختر جوان ۱۹ ساله ایرانی ـ کانادایی در میان این افراد بود که در پی خودسوزی در مقابل سفارت فرانسه در لندن جان خود را از دست داد.
با توجه به این که ماه خرداد نماد تراژدی و رسوایی در سوابق مجاهدین خلق است. شاید این پرسش مطرح شود که چرا سازمان هر ساله سالگرد این افتضاحات را جشن می گیرد . سازمان این روز را سالگرد آغاز مقاومت مسلحانه علیه جمهوری اسلامی اعلام می کند، در مجامع بین المللی و میان ایرانی های مقیم خارج اعلام فراخوان می کند، سیاستمداران غربی را کند برای حضور در جشن سازمان تشویــق ( تطمیع) می و در عین حال ادعا می کند هدفش سرنگونی مسالمت آمیز (!) نظام جمهوری اسلامی است و خشونت را از خرداد ۱۳۸۰ پس از حمله به دفتر ریاست جمهوری آقای خاتمی کنار گذاشته است.
اکنون سی سال است که کمپین تبلیغاتی سازمان از این تاریخ و به طور کلی این مـــــاه ( خرداد) به عنوان فرصتی مناسب برای پوشیدن نقاب دمکراسی و حقوق بشر خواهی بهره می برد و با معرفی خود به عنوان نماینده مردم ( در واقع قیم مردم ) ایران سعی در گمراه کردن غربی ها دارد.
امسال نیز همچون سال های دیگر، ماشین تبلیغات فرقه رجوی برای گردهمایی در پاریس تدارک دیده است. این گردهمایی به اصطلاح بین المللی که مقرر است در ۱۸ ژوئن برگزار شود حتماً با حضور پناهندگان افغان، کرد، ترک و بسیاری سیاهی لشکر دیگر مملو از جمعیــت هیجان زده ای خواهد بود که مشتاق یک روز غذای گرم و جای خواب مجانی هستند. بنابر اخبار موثق به این افراد از سی و پنج تا پنجاه یورو دستمزد بابت شرکت در مراسم مجاهدین پرداخت می شود. پول خوبی که تنها بابت تکان دادن پرچم های مجاهدین و خوشگذرانی در شهر زیبای پاریس به آن ها داده می شود. بیاد بیاوریم سالی را که دانشجویان لهستانی برای شرکت در مراسم مجاهدین ( و در حقیقت گشت و گذار در پاریس ) به دفاع از مجاهدین در مراسم آن ها شرکت کردند.
رهبران شکست خورده فرقه مجاهدین خلق برای مهم جلوه دادن مراسم خود معمولاً چند سیاستمدار بازنشسته را نیز دعوت می کنند و البته هزینه گزاف سفر و اقامت آن ها را به پاریس و سخنرانی در مراسم را نیز می پردازند تا برای حفظ ظاهر چند کلامی در مراسم آن ها سخنرانی کنند و از نماد نقض مطلق حقوق انسانی، فرقه ای به نام مجاهدین خلق، به عنوان مدافع دمکراسی و حقوق بشر در ایران دفاع کنند.
مجاهدین آغاز خیانت علیه ملت را در حالی جشن می گیرند که خود را صلح طلب و مدافع حقوق ملت معرفی می کنند و ادعا می کنند که مشی مسلحانه دیگر جز سیاست های سازمانشان نیست. کدام را باید باور کرد؟ چگونه مجاهدین می توانند گذشته نامیمون خود را پنهان کنند؟ این دو راهی است که مجاهدین دست کم طی ده سال گذشته گریبان گیر آن است.
نکته مهم در این باره این است که موجودیت سازمان مجاهدین خلق همواره با خشونت و نقض حقوق بشر فرقه گرایانه عجین بوده است و ادعای آن درباره نفی خشونت هرگز نمی تواند به حقیقت بپیوندد.
نظرات