تکرار یک ادعای نخ‌نما شده برای تحریف تاریخ

پاسخ به شبهاتی درباره حادثه طبس


شاداب عسگری
803 بازدید
حمله آمریکا به طبس

پاسخ به شبهاتی درباره حادثه طبس

بعد از گذشت 40 سال از وقوع حادثه طبس، هنوز افراد و مجموعه­‌هایی هستند که تلاش می‌نمایند تا با طرح مباحث و موضوعات جانبی که تعیین تکلیف شده است، حقایق مکتوم و ناگفته این شکست فضاحت‌بار آمریکاییان را کماکان در هاله‌­ای از ابهام نگه دارند. تردیدی وجود ندارد که اینجانب و بسیاری از افرادی که تحولات کلی ایران، منطقه و جهان را مورد رصد دائمی قرار می­دهند، از طرح این موضوع توسط بی‌بی‌سی تعجب نمی‌کنند.

اما، از این توضیح واضحات که بگذریم در خصوص واقعه طبس ده­‌ها مورد ابهام جدی و مهم وجود دارد که تاکنون حتی بیان نشده است. از این رو، بنده ابتدا در ارتباط با ادعای نویسنده یادداشت «نابودی اسناد محرمانه طبس؛ بازخوانی اتهامی چهل ساله علیه ارتش» توضیحاتی کوتاه ارائه می­‌نمایم و در ادامه هم، چند مورد از ابهامات مورد نظر در خصوص واقعه طبس که تاکنون بی‌پاسخ مانده ذکر خواهم کرد.

سرلشکر امیربهمن باقری، رئیس ستاد نیروی هوایی ارتش ج.ا. ایران، در آخرین روزهای رژیم پهلوی، جانشین پدافند بوده است. بنابراین، شناخت کاملی از تعداد توپ­ها و شرایط کشور داشته است. زمانی که بنی‌صدر در تاریخ 23/1/1359 به رئیس ستاد وقت نیروی هوایی دستور می­دهد: «فوراً رادارهای متحرک آماده به جنوب­غربی کشور اعزام به نحوی که کلیه شکاف­های نفوذی در نقاط کور را بپوشاند.» یا سه روز قبل از انجام عملیات نظامی آمریکا علیه ایران، دستوری از سوی ستاد فرماندهی نیروی هوایی صادر می­گردد که بر مبنای آن، تعداد 10 آتشبار مشتمل بر80 توپ 23 میلیمتری ضد هوایی از شیراز، تهران، مشهد و بابلسر به دلیل انتقال به غرب کشور، می­بایست جمع‌آوری و منتقل گردند که این اقدام با مخالفت سرهنگ ستاد پورارسلان ـ فرمانده پدافند نیروی هوایی، رو به رو می­گردد، به طور دقیق مسئولیت با کیست و چه شخصی باید جوابگو باشد؟

همچنین، در بهمن ماه 1358 بعد از تجاوز نظامی شوروی به افغانستان و همچنین افزایش تهدیدات ایالات متحده، با هدف تقویت پوشش راداری شرق کشور، شیوه‌نامه­ای از سوی فرماندهی پدافند نیروی هوایی صادر می­گردد که بر اساس مفاد آن دو دستگاه رادار GPS-11 و تونیک به­همراه 8 قبضه توپ 23 میلیمتری برای پوشش شرق کشور در تربت جام و فرودگاه زابل مستقر می‌شدند تا تحت نظارت مستقیم رادار مشهد انجام وظیفه نمایند. واضح است که استقرار این رادارها در شهرهای مصوب، می­توانست کمک بسیار خوبی برای کشف تجاوز نظامی آمریکا به صحرای طبس باشد که این دستور اجرائی نشده است. با گذشت بیش از دو ماه و در مورخه 25 فروردین 1359 دستور لغو اجرای امریه مرتبط با فرودگاه زابل و تربت جام صادر و موضوع انتقال رادار و توپ­های پدافندی به طور کامل، منتفی می­گردد. مسئولیت این تخلف با کیست؟

در خصوص سرلشکر شادمهر، ذکر این نکته الزامی است که ایشان برای ادای توضیحاتی احضار شدند و طی آن، رسماً عنوان داشتند که دستور تیراندازی به سمت ملخ‌­های هلیکوپتر بنا به پیشنهاد ایشان و تصویب ریاست‌جمهوری وقت بوده است. خود آقای بنی‌صدر هم در مصاحبه‌های داخلی که در همان ایام انجام شده بود، این مهم را تائید می­نماید. اما، مهمترین موضوع در ارتباط با چرخش ملخ­ها را باید از گزارشی که توسط سرلشکر هالوی بعد از شکست نیروهای آمریکایی تهیه کرده، جستجو نمود. او در این گزارش رسمی به صراحت اعلام می‌نماید که چرخش ملخ­های دو هلیکوپتر، به واسطه خاموش ننمودن این هواگردها توسط خلبانان بوده که به واسطه ترس ناشی از انفجار، آن را اجرائی ننموده­اند. اگر به سوابق موجود در این حوزه رجوع شود، اولین گروه یاران شهید منتظرالقائم بودند که در ساعت 17:30 به هلی‌کوپترها وارد شدند.

چند مورد از ده­‌ها  مورد بی‌پاسخ مانده در خصوص واقعه طبس

 1. چرا دانشجویان اقدام به تسخیر لانه جاسوسی نمودند؟

«جیمز بیل، نویسنده کتاب عقاب و شیر» از مجموعه اقدامات سیاسی ایالات متحده در 9 ماهه اول استقرار انقلاب اسلامی تا اشغال سفارت آمریکا در تهران و سقوط دولت موقت، به­­عنوان «اشتباه­های فاحش سیاسی» یاد می­‌کند. اسناد لانه­ جاسوسی درباره­ این تماس­‌ها به­ وضوح نشان می­‌دهد که چطور برای بی­‌توجهی و یا خارج کردن امام خمینی از صحنه سیاسی کشور، درصدد جذب افراد مؤثر مهم دولت موقت از جمله بنی­صدر برآمدند.

در همین زمینه، در اسناد مکشوفه سفارت آمریکا در تهران آمده است: «کنسولگری آمریکا در تهران مأموریت داشت تا نظامیان و کارکنان سازمان هواپیمایی کشوری را در اولویت دریافت ویزا قرار دهد و در ازای دادن ویزا یا وجه نقد، اطلاعات آن را درباره­ تغییرات احتمالی در طرح­‌های مقابله با حمله­ عراق به ایران، آمادگی عملیاتی هواپیماهای اف 14 و سی 130، طرح بازگرداندن مستشاران نیروی هوایی ایالات متحده، ناآرامی­‌های اقلیت­‌های در نواحی مرزی ایران از جمله بلوچستان و خریدهای تسلیحاتی ایران از کشورهایی غیر از آمریکا دریافت و به سازمان سیا انتقال دهد.» 

مفاد سند محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا مربوط به تیرماه 1358 که مورد تأیید سفارت این کشور در تهران، سازمان جاسوسی آمریکا- CIA و وزارت دفاع این کشور واقع شده و روزنامه­ تشرین چاپ دمشق، در آغاز جنگ تحمیلی آن را چاپ کرده بود، حاکیست که مقامات کاخ سفید به منظور نابودی جمهوری اسلامی ایران، دو راهبرد مشخص «توسل به ابزارهایی غیر از حمله­ نظامی مستقیم» و همچنین، «شکست انقلاب با حمله­ نظامی مستقیم» را مبنای کار خود قرار داده بودند.

2. نجات جان گروگان­‌ها یا احیای هژمونی آمریکا در ایران و جهان؟

روزنامه تایمز لندن تعبیر خاصی از انقلاب اسلامی ایران نموده و می­نویسد: «برای اولین بار یک‌ کشور مسلمان به‌طور موفقیت‌آمیزی قدرت‌های بزرگ غربی را به‌مبارزه طلبید، آنان را تحقیر کرد و به‌منافع مادی‌شان خسارت وارد کرد.» 

آمریکاییان تحت هیچ شرایطی نمی­توانستند خروج ایران از دایره نفوذشان را برتابند. عمق فاجعه برای آمریکاییان در این حوزه را می­توان با تأمل بر اظهارات ژنرال هایزر، مورد سنجش قرار داد که گفته بود: «اعتقاد داشتم که فاجعه­ آمیزترین احتمال این خواهد بود که آیت‌­الله خمینی به ایران بازگردد، بدون آنکه ما توانسته باشیم ابتدا با او به تفاهم برسیم.» شدت این تأثیرگزاری در حدی بود که جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به صراحت در خاطراتش می‌نویسد: «سراسر منطقه­ خلیج فارس تحت تأثیر انقلاب ایران قرار گرفته بودند.»

از این رو، «عملیات پنجه عقاب» یکی از پیچیده­ترین، گسترده­ترین و پر هزینه­ترین اقدامات نظامی بود که تا آن زمان برای آزادی گروگان­ها در سطح جهان از سوی یک کشور، به مرحله اجرا در می­آمد. آمریکایی­ها تمامی امکانات و تجهیزات خودشان را پای کار آورده بودند و از تمامی دارایی­های ملی خودشان که جنبه حیثیتی داشت، مایه گذاشتند. آن‌ها در این عملیات، به­دنبال بازسازی و افزایش اعتبار مخدوش شده خودشان در جامعه بین‌الملل بودند. در همین ارتباط «پیر سالینجر» چنین نوشته است: «بایستی به این نکته کاملاً توجه داشت که از پانزده سال قبل به این طرف، هیچ یک از عملیات نجات گروگان‌­ها با چنین اهمیت و وسعتی در خاک دشمن و به‌خصوص در مناطق واقعه در محل­‌های پرجمعیت و شهری به­ مرحله اجرا درنیامده است.»

سپهبد وات که فرماندهی ارشد و کلان عملیات را برعهده داشته است، در ششم مارس سال 1980، زمانی که برای نظارت بر چگونگی انجام تمرینات نیروی دلتا به نزد آن‌ها سفر نموده بود، به بکویث چنین می­‌گوید: «اکنون فرصتی پیش آمده تا اقتدار دوباره آمریکا را به دنیا نشان دهیم. امیدوارم که این نقشه تا آخر همینطور پیش برود. این عملیات یعنی اعتبار ما در خاورمیانه و دنیا؛ اگر اسرائیلی­‌ها از عهده عملیات انتبه برآمدند، ما هم بر می­‌آییم.» سرهنگ چارلی بکویث هم به نیروهایش به صراحت اظهار می­نماید: «آقایان این عملیات، تنها یک عملیات نظامی ساده نیست، این عملیات یعنی اقتدار دوباره آمریکا بر دنیا، یعنی اعتبار، لیاقت، شرف و همه چیز ما.»

در همین ارتباط، می­توان به جمله سرهنگ بکویث در زمانی که کامیون حامل سوخت ایرانی را در طبس هدف قرار می­دهند و شعله‌­های آتش به هوا زبانه می­‌کشد، نیز اشاره داشت که همراه با قهقهه‌­ای می­گوید: «به جنگ جهانی سوم خوش آمدید!»

 3. راهبرد آمریکاییان برای رفع معضل گروگانگیری شامل چه مواردی می­‌شد؟

بعد از اشغال سفارتخانه آمریکا، مقامات آمریکایی انجام یکسری اقدامات نظامی را علیه جمهوری اسلامی ایران، تحت هر شرایطی برنامه‌ریزی نموده بودند. برژینسکی در خاطراتش می­نویسد: «کارتر در دومین نشست کمیته که در 6 نوامبر 1979 برگزار می­شود، سه برنامه اضطراری پیشنهاد می­نماید: یک عملیات نجات گروگان­ها، یک اقدام تلافی‌جویانه در صورت کشته شدن یک یا همه گروگان‌­ها؛ و چنانچه کشور ایران به­ عنوان یک کیان سیاسی مورد تجزیه قرار گرفت، یک واکنش نظامی حول میدان­‌های نفتی در جنوب ایران؛ و در نهم نوامبر 1979/هجدهم آبان 1358 نیز بعد از یک نشست گسترده‌­تر پیرامون راهبرد علیه ایران، ضمن تمهیدات قبلی چنین اعلام کرد: من می­‌خواهم به محض آزاد شدن افرادمان، آن‌ها را تنبیه کنم.»

از این رو، بهترین و بالاترین امکانات موجود را پای کار آورده تا خواسته آن‌ها محقق گردد. میلیاردها دلار برای انجام این عملیات هزینه شد و آموزش­های بسیار جدید و فشرده­ای به مرحله اجرا درآمد که تنها در یک مورد، خلبانان هلیکوپترها در شرایط کاملاً مشابه با عملیات، «بیش از 13000 ساعت» در مسیر «یوما» تا «آریزونا» که دارای آب و هوای بیابانی مشابه با ایران بود و تحت همان شرایط عملیاتی، تمرین پروازی داشتند.

از سوی دیگر تعداد 50 فروند هواپیمای جنگنده شامل «اف 4»، «اف 14»، «آ ای 6»، «آ ای 7» در ناو نیمیتز را تغییر آرایش ظاهری داده بودند تا با دیگر هواپیماهای مشابه در منطقه و ایران، قابل تشخیص و تفکیک باشند. این جنگنده­‌ها، قوی­ترین هواپیماهای نیروی هوایی آمریکا در آن مقطع زمانی بودند که از قدرت حمل سلاح و دقت تیراندازی بالایی نیز برخوردار بودند. آماده‌سازی این تعداد هواگرد جنگنده برای محقق ساختن اهداف خاصی صورت پذیرفته بود که با عقیم ماندن طرح در صحرای طبس، عملاً منتفی شد و مورد استفاده قرار نگرفتند.

بنابراین، تردیدی وجود ندارد که قوه عاقله ایالات متحده در تمامی حوزه­‌های مرتبط و در بالاترین سطح ممکن پای کار آمده بودند تا احتمال موفقیت این عملیات را به بیش از 95 درصد برسانند.

4. تحقق کمال مطلوب آمریکا چگونه امکان‌پذیر بود؟

در جلسه­ شورای امنیت ملی 6 نوامبر ایالات متحده، رهنمودهایی تدوین می­شود که در تمام مدت بحران، مبنای خط ‌مشی رفتاری آمریکا بوده است. پنج فقره از این رهنمودها به مسئله­ اعمال زور و اقدام تلافی‌جویانه ارتباط داشت.

دانشجویان پیرو خط امام هم در پیام‌­ها و اعلامیه­‌های متعددی که صادر نموده بودند، به مخاطرات اجرای هرگونه عملیات نظامی توسط آمریکاییان در ارتباط با هر نقطه از خاک میهن اسلامیمان هشدارهای جدی داده بودند. در قسمتی از اعلامیه شماره 25 آمده است: « محوطه داخل لانه جاسوسی و دیوارهای اطراف آن، به­خصوص ساختمان گروگان­‌ها در پوشش وسیع مواد منفجره قرار دارد و مین‌گذاری شده­است لذا از هرگونه نزدیک شدن به این نقاط خودداری شود و کسی از دیوارها به­هیچ بهانه­ای بالا نرود که در هر لحظه و هر قدم، خطر نابودی آنان را تهدید می­کند. در ضمن، پاسداران به ­شدت و هوشیاری تمام، کلیه نقاط اطراف لانه جاسوسی را مراقبت می‌کنند و به کلیه برادران و خواهران مسلح دستور داده شده­است که افراد متخلف از دستورات فوق را که بدون تردید از مزدوران آمریکایی هستند، بلافاصله سرکوب نمایند.»

همچنین، در اعلامیه شماره 45 نیز عنوان گردیده: «در پیشگاه شما ملت به آمریکای جنایتکار و عمال داخلی آن شدیداً اخطار می­‌کنیم که دست از حرکت مذبوحانه بردارند و چنانچه آمریکا و عمال منفورش در ایران جهت آزادی گروگان‌­ها به کوچکترین حرکت توطئه­‌گرانه نظامی یا غیرنظامی متوسل شوند، تمامی گروگان­‌ها یکجا نابود خواهند شد و مسئولیت آن با آمریکاست.» اما، واقعیت آن است که کشتن گروگان­های آمریکایی هیچگاه در برنامه دانشجویان قرار نداشت.

گروهبان رادنی وی سیکمان که به­ عنوان محافظ تفنگداران دریایی در سفارت آمریکا حضور داشته خاطراتش خویش را در کتابی تحت عنوان «گروگانگیری ایرانی» به رشته تحریر درآورده است. او درباره واکنش دانشجویان بعد از حمله طبس چنین می­‌گوید: « دانشجوها می‎‌گفتند در مورد چنین حمله‌ای به دولت ما اخطار داده‌اند که اگر آن‌ها به محل نگهداری ما وارد شوند، دانشجوها ما را می‌کشند ولی به­ جای کشتن ترجیح داده‌اند ما را منتقل کنند. ... خدا را شکر که اوضاع‌مان رو به راه است.»

از سوئی دیگر، آمریکاییان در ارتباط با میزان تلفات احتمالی این عملیات و کشته شدن گروگان­‌ها، برآوردی را تهیه می­‌نمایند. پیر سالینجر در کتاب خود تحت عنوان «گروگان­گیری در تهران» به یک گزارش خیلی مهم اشاره داشته و توضیح داده که آن‌ها این گزارش محرمانه دو صفحه‌ای را در تاریخ 16 مارس 1980/26 اسفند 1358 تهیه نموده بودند. در صفحه دوم این گزارش، پیش‌بینی میزان تلفات گروگان‌ها در بهترین حالت را حدود 60 درصد تخمین می­زدند که از نظر سرویس‌های امنیتی سیا و همچنین پلیس نظامM.P  روی هم رفته برآورد قابل قبول و رضایت ‌بخشی به­نظر می­رسیده است. به عبارتی خیلی صریح­تر، آن‌ها در بهترین شرایط برای آزادی گروگان­‌ها، کشته شدن 60 نفر از آنان را پذیرفته بودند. تحت این شرایط، مجدداً این سؤال قابلیت طرح دارد که: «هدف اصلی از اجرای این عملیات چه بوده که آن‌ها به کشته شدن 60 درصد گروگان‌­ها نیز رضایت داشته‌­اند؟»  

5. از منظر حقوق بین‌الملل، آیا تجاوز نظامی آمریکا دارای وجاهت قانونی است؟

ایالات متحده علیه ایران در دیوان بین‌المللی دادگستری شکایت کرده بود. دیوان بین‌المللی دادگستری نیز در دو مرحله اقدام به صدور رأی نمود که رأی نهایی در 24 می 1980 صادر شده و به ایران دستور می­دهد تا گروگان‌ها را آزاد کرده، سفارت و کنسولگری را به تصرف ایالات متحده بازگردانده و خسارات را نیز پرداخت نماید. دیوان در جریان آماده کردن رأی خود درباره­ این شکایت بود که مأموریت نجات در 24 آوریل به وقوع پیوست.

از سوی دیگر دولتی که مسئولیت عمل گروگان‌گیری را بر دوش خود دارد، مکلف است نشان دهد که گروگان‌ها در خطر جدی نیستند. این در حالی است که به طور مستمر نمایندگان سازمان‌­های بین‌المللی یا خبرنگاران خارجی با گروگان‌های امریکایی ملاقات داشتند و هیچ قرینه­‌ای دال بر اینکه جان آنان در خطر آنی قرار دارد نیز موجود نبود. باید در نظر داشت که اجرای طرح عملیاتی پنجه عقاب یک عملیات غیر مترقبه و آنی تلقی نمی‌شود.

قرائن موجود حاکی از آن است دولت ایالات متحده به ابعاد سیاسی و نظامی موضوع توجه خاصی داشت و این موضوع مهم که گروگان‌ها در مخاطره­ جدی بوده‌اند یا خیر، وقعی نمی­نهاده و وضعیت را طوری ترسیم و وانمود می­کرد تا جامعه بین‌الملل متقاعد شوند که گروگان­‌ها در معرض مخاطرات جدی قرار دارند. این در شرایطی است که در حقوق بین‌الملل امروزی، به ویژه منشور سازمان ملل متحد «دولت‌ها موظفند از اعمال تلافی‌جویانه‌ای که مستلزم توسل به زور است، خودداری ورزند.»

هارولد اچ ساندرز در مقاله­‌ای چنین عنوان داشته است: «در 11 آپریل جیمی کارتر عملیات نظامی به قصد نجات گروگان‌ها را تصویب کرده بود. به عقیده ما اقدام تنبیهی نظامی ممکن بود منجر به اعدام برخی از گروگان‌ها شده و ابداً دستگاه رهبری ایران را که دچار تفرقه بود وادار به آزادسازی گروگان‌ها نمی‌کرد ... فکر می‌کردیم عملیات نجات فقط عده­ زیادی از ایرانی‌ها، تعدادی از گروگان‌ها و بعضی از نیروهای نجات را به کام مرگ خواهد فرستاد.»

با تمسک به قوانین موجود در حوزه بین‌الملل و رویه دیوان دادگستری چنین مستفاد می­‌شود که اقدام ایالات متحده آمریکا در تجاوز به صحرای طبس فاقد وجاهت قانونی بوده و تمامی اقداماتی که در روزهای 24 و 25 آوریل 1980/ 4 و 5 اردیبهشت 1359 در ارتباط با کشور و ملت ایران انجام داده­اند، قابلیت اقامه دعوی و پیگیری از مراجع بین‌المللی و به خصوص دیوان دادگستری را داراست.

6. واقعیت ماهوی تجاوز نظامی طبس چیست؟

جان گروگان­‌ها در نزد آمریکاییان از ارزش چندانی برخوردار نبود. هر فرد ساده‌پنداری هم می‌توانست حدس بزند که بعد از آن همه کشمکش سیاسی بین ایران و آمریکا، کوچکترین تحرک نظامی منتسب به آمریکا در تهران، منجر به اعدام انقلابی تمامی گروگان­‌ها می‌شود.

پس باید از زوایه دیگر به ماجرا نگاه کرد؛ ماجرایی شبیه به کودتا. به محض رسیدن نیروهای امریکایی به تهران، آن‌ها اقدام به بمباران اهداف مشخص شده منجمله بیت امام در جماران، منزل بنی‌صدر، مجلس سنای سابق که قرار بود مجلس شورای اسلامی در آن تشکیل گردد، پادگان عشرت‌آباد، دفتر نخست‌وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب، صدا و سیما، اداره مرکزی مخابرات و چندین محل دیگر می‌کردند و ....

7. سؤال­‌های بیشماری وجود دارد که کماکان بی‌پاسخ مانده‌­اند:

- حضور دو ژنرال پیر رژیم پهلوی با لباس فرم اداری همراه با تیم عملیاتی آمریکا در طبس چه توجیهی می­‌تواند داشته باشد؟

آمار دقیق کشته­‌ها و مجروحین آمریکایی در این عملیات، شامل چند نفر می­‌شود؟ آیا واقعاً در حادثه­‌ای با این حجم از گستردگی، فقط 8 نفر کشته و 5 نفر مجروح شدند!؟

 - آمریکایی‌­ها در ارتباط با تمامی وقایع تاریخی و واقعی رخ داده یا تخیلی و حتی موضوعات و رویدادهایی که وقوع آن‌ها باعث کاهش اعتبار یا محبوبیت آن‌ها شده فیلم سینمایی ساخته‌اند. چرا تاکنون هالیوود درباره حمله نظامی آمریکا به طبس و نجات گروگان­‌ها، اقدام به تهیه فیلم سینمایی نکرده ­است!؟

-  و آخرین و مهم‌ترین سوال اینکه آیا آن‌ها به قدرت خداوند و معجزه طوفان شن ایمان آوردند؟

بدون شک اگر این پرسش‌ها به طور منصفانه پاسخ داده شود، پاسخ بسیاری از شبهات را روشن خواهد کرد.


​​​​​​​پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی