تأثیرات ژئوپولتیک جنگ ظفار بر منطقه
2604 بازدید
اگر بپذیریم بر اساس دکترین نیکسون ایران یگانه حافظ عمده در پاسداری از بخشهای شمالی و جنوبی تنگه هرمز محسوب میشد و با چراغ سبز دولت عمان و حمایت کشورهای ذینفع، نیروهای مسلح خود را در خلیج فارس تا بخشهایی از اقیانوس هند، جولان میداد؛ رویداد نادری که در تاریخ معاصر منطقه برای نخستین بار به وقوع پیوست.
از دیدگاه سیاسی، پیروزی جبهه مشترک در سرکوبی جنبش ظفار، توسعه ممتد جبهه کمونیسم و اردوگاه سوسیالیسم را در جنوب غربی آسیا که به شکل خزنده و محسوسی در حال تسری بود، متوقف ساخت. ارزشیابیها و پژوهشهای دامنهدار نشان میدهند که نبرد ظفار یک نبرد محلی و محدود نبود. حرکت ظفار، به ویژه پس از انحراف آن از آرمانهای اولیه جنبش، در راستای اهداف و علایق بلوک شرق که آرزومند استیلای ایدئولوژیویک و سیاسی بر آسیای میانه تا دریای مدیترانه بودند، قرار گرفت. پیروزی جناح مارکسیسم در منطقه سوقالجیشی یمن جنوبی، آرزوها و اشتیاقهای کهن را برای به حقیقت رساندن این رؤیا زنده کرد.
حاکمیت کمونیسم در یمن جنوبی، این امیدواری را در میان اندیشمندان و سیاستمداران دنیای سوسیالیسم به وجود آورده بود که با توجه به حاکمیت دولتها و سازمانهای وابسته به بلوک شرق در کشورهای کوچک و بزرگ بسیاری در آسیا، آفریقا و امریکای لاتین در دو دهه 1960 تا اواسط 1970 میلادی، ممانعت از امواج ویران کننده نظام پرولتاریا در جهان ممکن نیست و این امر میبایست در شبه جزیره عربستان نیز به وقوع میپیوست.
چریکهای ظفار تا پیش از کنگره چهارم که در نتیجه فشارهای وارده، مجبور به پذیرش محدویت در نوع راهبرد سیاسی و میدان فعالیت خود شدند، خواستار گسترش جنبش به سایر کشورهای منطقه خلیج فارس بودند که حوزهای از ظفار تا قطر را در بر میگرفت. در حقیقت، در یک سیاست دومینو، پس از یمن جنوبی، عمان و سپس، امارات متحده عربی و در نهایت، سایر شیوخ جزیرهالعرب به زیر استیلای اردوگاه شرق درمیآمدند.
اگر جنبش ظفار در فرجام به اهداف مورد نظر دست مییافت، احتمال سرایت و رسوخ اندیشههای این حرکت در اذهان ملتهای سایر دولتهای ضعیف خلیج فارس بسیار بود و پیامد آنی چنین رویدادی، با توجه به گرایش جبهه خلق ظفار به شوروی و کشورهای کمونیستی تحکیم پایههای جهان سوسیالیسم و به ویژه توسعه نفوذ و گسترش نقش اتحاد شوروی در این منطقه فوق حیاتی بود؛ امری که دولتمردان مسکو همواره آرزومند تحقق آن بودند.
اما شکست جنبش ظفار، ضربه شدیدی را بر این نظریات، اهداف و علایق وارد کرد. پس از این رویداد، روند رو به رشد توسعه قدرت شوروی در منطقه خلیج فارس به مانع جدی و سختی برخورد کرد و درحقیقت، پایان نهایی تحقق امیال مسکو در این شکست، نهفته بود.
سرکوبی جنبش ظفار، هراس شدید دولتهای عربی را که کانون خطر را در مجاورت مرزهای ارضی و فکری خود میدیدند، برطرف ساخت و آنها را نسبت به آیندهای عاری از اعمال نظر و فشار یک قدرت خارجی امیدوار ساخت.
تأثیرات و نتایج جنگ ظفار به لحاظ همکاریهای منطقهای با نگرشهای دراز مدت، متنوعتر و وسیعتر بود. کشورهای عرب به خوبی از خطر چریکهای مارکسیست ظفار برای منافع آنان در منطقه خلیج فارس و دریای عمان آگاه بودند. همچنین، بر این مسئله نیز واقف بودند که خود آنها به علت نوپایی سیاسی و نظامی و قلت جمعیت و امکانات، قادر به سرکوبی این معضل نیستند. حضور مستقیم ارتش ایران، دریافتهای مثبتی را در استقرار آرامش و امنیت برای شیوخ منطقه به همراه داشت ؛ به طوری که آنها یکی از خطرات عمده را بدون تحمل هیچگونه دشواری و با خاطری آسوده پشت سر گذاشته بودند.
بیتردید نمیتوان انکار کرد که این کار در سایه توسعه نقش نظامی رژیم پهلوی در منطقه خلیج فارس به دست آمد. اما با تمام این اوصاف، دولتهای عرب خلیج فارس همواره از توسعه نفوذ و اقدامات تهران در منطقه در بیم و هراس بودند؛ به طوری که حضور نیروهای ایران در ظفار به عنوان نمونهای از اشغال یک سرزمین عربی، قلمداد میشد. 1
با وجود این، به علت همان مشکلات و کاستیها، هیچ اعتراض علنی، مشهود و فراگیری به حضور دولت ایران در ظفار صورت نگرفت. اما همان دولتهای عربی، سلسه برنامههایی را تدوین و پیگیری کردند که در راستای وحدت بیشتر، حل اختلافات اعراب و دوری تدریجی از حیطه فعالیتها وعلایق دولت شاهنشاهی ایران بود. در پس این اعتراض و موضعگیری پنهان، دولت ریاض قرار داشت که گرچه یکی از پایههای ثابت در سیاست دو ستون نیکسون به شمار میرفت، ولی از گسترش قدرت تهران ناراضی بود. این مسئله، به ویژه پس از گسترش فعالیتهای رژیم ایران در جنوب شبه جزیره عربستان که دولت سعودی به عنوان برادر بزرگ شیوخ، آن را جزئی از قلمرو تحرکات و حیطه اقدامات خود میدید، شدت گرفت. شیخ عیسی ــ امیر بحرین ــ در گفتگویی با سفیر ایران در منامه در فروردین ماه 1353 با اشاره به همین مسئله گفت:
عربستان سعودی از حضور نیروهای ایران در عمان راضی نیست و پشیمان است که چرا به درخواست سلطان قابوس برای کمک، بموقع پاسخ نداده و راه را برای ایران باز گذاشته است. 2
تحلیلگران سیاسی، اقدام ایران را در خارج کردن بخش عمده نیروهای مسلح خود از خاک ظفار در سال 1355، بخشی از سیاستها و اقدامات تهران در جهت کاهش نگرانی دولتهای عرب، به ویژه عربستان سعودی دانستند.
پس از ریاض، دولت کویت بیشترین مخالفتها را در برابر گسترش نفوذ ایران در سرزمین عمان و خلیج فارس ابراز داشت. کویت در برابر انعقاد قرارداد فلات قاره بین ایران و عمان، واکنش اعتراضآمیز شدیدی نشان داد و پس از پیاده شدن نیروهای ایران در ظفار، طی یادداشتی به دولت مسقط، مراتب عدم رضایت خود را به اطلاع مقامات عمان رساند. 3 قیس الزواوی ــ وزیر خارجه عمان ــ در دیداری با سفیر ایران در مسقط در تیرماه 1353 عنوان کرد که شیخ صباح ــ وزیر امور خارجه دولت کویت ــ با اظهار گلایه از حضور ارتش ایران در ظفار به او گفته است: «شما با پشت کردن به مردم عرب، از ایران درخواست کمک کردید. پس ما وظیفه داریم به هر کسی که باایران بجنگد،کمک کنیم.» 4
در این راستا، پیشنهاد ایران برای ایجاد شورای همکاری امنیت با حضور کلیه کشورهای ساحلی خلیج فارس، در یک برنامه هماهنگ از سوی تمامی شیوخ عرب منطقه رد شد. 5 این در حالی بود که دولتهای عرب خلیج فارس در دی ماه 1354به ایجاد یک خبرگذاری مشترک با عنوان خبرگزاری دولتهای عرب خلیج عربی، دست زدند. رژیم پهلوی با بهت و خشم در اعتراض به این حرکت اعراب که تهران با توجه با تلاشهای سودمند خود در مبارزه با جنبش ظفار، آن را نوعی ناسپاسی و خیانت میدانست، واکنش شدیدی نشان داد از این رو، شهیدزاده ــ سفیر ایران در عراق ــ زند فرد از کویت، رائد از عربستان سعودی، سعیدی از بحرین، بهنام از امارات عربی، شفاء از قطر و خردمه از عمان فرا خوانده شدند 6 و ایران از شرکت در اجتماع نمایندگان کشورهای حوزه خلیج فارس خودداری کرد. 7 در نهایت، با سفر قیس الزواوی ــ وزیر خارجه عمان به ایران ــ و دیدار و گفتگو با خلعتبری و سایر مقامات بلندپایه، تنشهای موجود فروکش کرد. 8 اما روند برنامههای مستقل کشورهای عرب خلیج فارس، بدون شرکت ایران تداوم یافت.
جنگ ظفار همچنین از جنبههای دیگر ژئوپولتیک و ژئو استراتژیک حائز اهمیت است. کشور عمان در این جنگ از ایران به عنوان قدرت اول نظامی حوزه خلیج فارس درخواست کمک شد و آن رژیم هم مشتاق اجرای چنین نقشی در اولین میدان جدی برای امتحان و ابراز قابلیت انجام کار، به طور گستردهای با اعزام مستقیم نیروی انسانی و تجهیزات پیشرفته در مسئله ظفار درگیر شد. اشتیاقی که مجموعه دلایلی همچون: تعهد رژیم پهلوی به غرب برای پاسداری از منطقه خلیج فارس مجاورت کانون بحران با گلوگاه حیاتی هرمز، مبارزه با توسعه نفوذ اردوگاه شرق در خلیج فارس، جلوگیری از گسترش اندیشههای جنبش ظفار در منطقه و ستیزه با دولت چپگرای یمن جنوبی، به آن شدت میبخشید. البته میبایست این توجیهها و استدلالها را که به منظور دفاع از مشروعیت چنین عملکردی عنوان میشد، در یک نگرش دو سویه مورد بررسی و ارزشیابی قرار داد؛ زیرا نبرد ظفار، دستاوردهای مثبت و منفی نظامی، سیاسی و اقتصادی متعددی را برای ایران به همراه داشت که برخی از این نتایج، برخلاف انتظارات و در جهت معکوس اهداف رژیم پهلوی پدیدار شد.
جنگ ظفار به لحاظ شیوههای مبارزه چریکی و ضد چریکی و دامنه وسعت و مدت آن، صفحهای کاملا مشخص و متمایز از دفتر تاریخ معاصر ایران است؛ ارتش ایران برای نخستین بار در عملیاتی برون مرزی شرکت کرد، در حالی که هیچگونه تعدّی ارضی صورت نگرفته بود. بدین ترتیب، نیروهای مسلح ایران بر تجارب نظامی خود افزودند و در یک نبرد واقعی که مدتهای مدیدی با آن آشنا نبودند، به تمرین آموختههای خود و آزمایش تسلیحات موجود پرداختند. از دیدگاه فنون رزم در یکی از خشنترین و ناشناختهترین مناطق طبیعی به نبرد اقدام کردند و با اعزام دهها هزار نیروی نظامی و انبوهی از تجهیزات و تدارکات از فاصله سه هزار کیلومتری، برجستهترین عملیات ترابری و لجستیک خود را با موفقیت انجام دادند و در نهایت، در نبردی که هر چند دور از خانه صورت گرفت، به پیروزی رسیدند. نیروهای ایران امکان این را یافتند که فعالیت و تحرکات نظامی و امنیتی خود را تا منتهیالیه جنوب سرزمین عمان، امتداد دهند و قدرت مانور آنان با استیلای کامل بر چگونگی اداره تنگه هرمز به اوج رسید.
ایران با شرکت در سرکوبی جنبش ظفار، دولت عمان را به یکی از مهمترین شرکای سیاسی، نظامی و اقتصادی خود در منطقه خلیج فارس تبدیل کرد؛ امری که گاه از حالت روابط دوستانه خارج شده و نمودی از نوعی فرمانبرداری بی چون و چرا در آن به چشم میخورد و نشانگر امتنان و سپاس عمان از اقدامات رژیم پهلوی در دوران تنگدستی و تنهایی حکومت مسقط بود.
سلطان عمان در ارتباط تنگاتنگ با سیاستهای رژیم پهلوی در منطقه عمل میکرد و در حقیقت، به منزله نیروی موازنه و واسط میان تهران با سایر شیوخ عرب به شمار میرفت. دولت عمان، همواره از جبههگیریهای ایران در خصوص نوسانات قیمت نفت حمایت میکرد و ایران در میان کشورهای صادر کننده کالا و خدمات به مسقط، از موقعیت ممتازی برخوردار بود؛ به طوری که تراز بازرگانی میان دو کشور در شش ماهه اول سال 1351، مثبت 1259 در برابر منفی 149 بود. 9
مسقط در هنگام جبههگیری اعراب علیه ایران در سال 1354 که منجر به فراخوانی سفرای ایران از آن کشورها شد، اعلام کرد که هیچ گونه نقشی در تصمیمگیریهای مذکور نداشته است. 10 و با اجرای یک سلسله رایزنیهای سیاسی، نقش مهمی را در تعدیل تنشهای موجود و تداوم روابط تهران با شیوخ خلیج فارس به عهده گرفت. 11
از دیدگاه سیاسی، با شکست جنبش ظفار، توسعه نفوذ شوروی در خلیج فارس متوقف شد؛ امری که در صورت وقوع، میزان قدرت و میدان فعالیتهای دولت ایران را علاوه بر مناطق شمالی، در جنوب نیز بسیار محدود میساخت و منطقه برای برخوردهای میان نیروهای اردوگاه شرق و غرب و در نتیجه، حضور بیشتر ابرقدرتها مساعدتر و آمادهتر میشد.
از لحاظ اقتصادی، جریان سیال انتقال نفت به بازارهای جهانی که ایران به شدت نیازمند تداوم آن بود، ادامه یافت. اما با وجود این، رژیم پهلوی به طور اغراق آمیزی بر خطر وجود چریکهای ظفار برای فروش نفت خود و سایر کشورهای خلیج فارس و احتمال مسدود شدن تنگه هرمز تأکید داشت؛ امری که بیشتر، جنبه تبلیغی آن مد نظر بود و در حقیقت، به قول آندره فونتن 12 مورخ و روزنامه نگار برجسته فرانسوی - تنگه هرمز آنقدرها هم باریک نبود که بتوان آن را مسدود کرد، 13 با این حال میتوانست به عنوان ابزار فشاری برای پارهای دولتهای چپگرا و بهره برداری بلوک شرق در آید و در دراز مدت، منافع ایران را تهدید کند.
در کنار دستاوردهای مثبت، پارهای نتایج منفی نیز به قرار زیر جلوه مینماید:
دهها تن از نیروهای ایران، به دور از خانه و در سرزمینی غریب جان سپردند و میلیونها دلار بودجهای که میتوانست با اندکی دوراندیشی و عدم بلند پروازی برای کشوری که در مراحل ابتدایی نوسازی و عمران بود و میبایست در مناطق بسیار محروم آن صرف شود، بر باد رفت. هزینههای این عملیات تا ریال آخر، بر عهده رژیم پهلوی بود.
از سوی دیگر، اعزام نیروهای نظامی به ظفار، رژیم پهلوی را در تعارض شدید با گروههای سیاسی و نظامی داخلی و خارجی قرار داد. گروههای انقلابی در یک جبههگیری هماهنگ، همواره سیاست تهران را در ظفار مورد نکوهش قرار داده و آن را در راستای اهداف دولتهای غربی قلمداد کردند که سعی در سرکوب جنبشهای انقلابی منطقه داشتند. در حقیقت، شراکت رژیم پهلوی در خاموشی حرکت ظفار، سیمای ایران را در نزد مردم منطقه مخدوش میساخت.
از دیدگاه سیاسی و روابط منطقهای، دولتهای کوچک عرب خلیج فارس با هراس از گسترش دستگاه نظامی ایران و با نگرش تردیدآمیز به عملیات نظامی و حضور نیروهای مسلح آن در ظفار، ضمن دوری تدریجی از سیاستهای تهران، به ایجاد یک نظام هماهنگ سیاسی، اقتصادی و نظامی در قالب شورای کشورهای خلیج عربی و خبرگزاری خلیج عربی روی آوردند. و در نهایت، اقدام ایران موجبات آسایش و مصونیت نیروهای امریکایی و انگلیسی که در واقع میبایست آنان در جهنم سوزان ظفار گرفتار میشدند، فراهم آورده و آنها بدون تحمل هیچ گونه زحمتی از دستاوردهای سرکوب جنبش ظفار در جهت آرامش منطقه به منظور انتقال معمول نفت و حفظ حکومتهای محافظه کار منطقه و جلوگیری از توسعه بلوک رقیب بهرهمند شدند. به تدریج نیز بخش عمدهای از نیروهای نظامی امریکا در پایگاههای راهبردی عمان استقرار یافتند.
پی نوشت ها
1. مسقط و عمان. 55-1350. جعبه 21. پرونده 3. بخش 5 . از وزارت امور خارجه به سفارت ایران در مسقط 13/12/1353. آرشیو اسناد وزارت امور خارجه.
2. مسقط و عمان. 55-1350جعبه 2. پرونده 1. از اداره نهم سیاسی وزارت خارجه به سفارت ایران در مسقط. شماره و تاریخ 9/م/1216-19/1/1353. آرشیو اسناد وزارت امور خارجه.
3. مسقط و عمان. 55-1350جعبه 21. پرونده 3. بخش 7. از زند فرد سفیر ایران در کویت ـ به وزارت امور خارجه. شماره 3227 و تاریخ، 5/5/1353 آرشیو اسناد وزارت امور خارجه.
4. مسقط و عمان. 55-1350 جعبه 21. پرونده 2. بخش 9. از سفارت ایران در مسقط به وزارت امور خارجه 25/4/1354. آرشیو اسناد وزارت امور خارجه.
5. «اخبار دولت شاهنشاهی». مجله ارتش شاهنشاهی. 2 فروردین 1355. ص .10
6. «کنفرانس سفیران ایران در کشورهای خلیج فارس در تهران تشکیل میشود». کیهان. 18/10/1354، ص 35، کنفرانس سفیران ایران فردا تشکیل میشود». کیهان. 20/10/1354 «روابط آینده ایران با هفت کشور عرب، امروز بررسی میشود. کیهان. 21/10/1354، ص 23 .
7. «ایران در اجتماع نمایندگان ممالک حوزه خلیج فارس شرکت شرکت نکرد». کیهان.23/10/1354، ص 31 .
8. «وزیر امور خارجه عمان به تهران آمد». کیهان. 24/10/1354. ص 27، عمان در تصمیمگیری کشورهای حوزه خلیج فارس شرکت نداشت». کیهان.27/10/1354. ص 27؛ «با عزیمت سفیر ایران در عمان، سوءتفاهمات بین ایران و هفت کشور ساحلی خلیج فارس مرتفع میشود». کیهان.30/10/1354. ص 23 .
9. «روابط خارجی ایران در سال» 1351. ص 54.
10. «وزیر خارجه عمان به تهران آمد». کیهان. 24/10/1354. ص 27 .
11. «با عزیمت سفیر ایران در عمان، سوءتفاهمات بین ایران و هفت کشور ساحلی خلیج فارس مرتفع میشود». کیهان. 30/10/1354. ص 23 .
12. Andrew Fonten
13. خبرگزاری جمهوری اسلای. بولتن 495. 23/10/1353. میکروفیش عادی.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات