نگاهی به تاریخ سیستان و بلوچستان
چکیده:
استان سیستان و بلوچستان ایران، به عنوان یکی از محروم ترین مناطق کشور محسوب می گردد. این در حالی است که فقر و محرومیت حاکم بر منطقه علاوه بر ویژگی های جغرافیایی منطقه ریشه های تاریخی داشته که در نتیجه عدم توجه دولتهای مرکزی بر این مناطق حاکم گردیده است. لذا برخی از گروههک ها درتلاش هستند با بهره گیری از شرایط جغرافیایی منطقه و با انجام اقدامات تروریستی دست به ناامنی منطقه و نامشروع جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران بزنند. در این میان، این گروهک ها با وجود اینکه تامین منافع مردم منطقه را به عنوان شعار خود مطرح می کنند و با بهره گیری از تفاوت قومیتی و مذهبی در تلاش برای رسیدن به اهداف خود هستند، اما واقعیت این است که بسیاری از این افراد وابسته به کشور های بیگانه بوده و هدف اصلی شان تضعیف و نابودی اهداف جمهوری اسلامی ایران و تامین منافع قدرت های بزرگ میباشد. در این راستا بایستی اشاره گردد که اقدامات جمهوری اسلامی ایران(به ویژه فعالیت های سپاه پاسداران در سالهای اخیر) در راستای محرومیت زدایی از منطقه و تلاش های سیاسی و فرهنگی در راستای تقویت هویت مشترک ایرانی این گروهک ها و حامیان خارجی آنها را از رسیدن به اهداف خود ناکام گذارده است. به همین دلیل است که این گروهها نیز حملات تروریستی و اخلالگر خود را افزایش داده اند.
واژگان کلیدی :
سیستان بلوچستان، تجزیه طلبی، قومیت گرایی، اقلیت های مذهبی و گروههای تروریستی
مقدمه
تجزیه طلبی متکی بر قومیت و قومگرایی به یکی از بحران قرن حاضر علیالخصوص در کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. این مسئله به خصوص با دخالت های قدرتهای بزرگ و به دلیل تامین منافع آنها ابعاد تازهای به خود گرفته و شکل نوین این پدیده که انتظار می رفت با ورود به قرن بیستم یک حالت حقوقی و مسلمت آمیزتری به خود بگیرد با سیاستها و دخالتهای قدرتهای بزرگ در قالب حملات تروریستی و جنگهای محدود منطقهای نمود یافته است!!. در این میان ایران اسلامی به دلیل موقعیت جغرافیایی و فرهنگیاش و فراتر از آن با دخالتها و سنگاندازی قدرت های بیگانه در چندین منطقه با این مشکل رو به رو بوده است. این در حالی است که این مسئله در ایران در برخی مناطق از جمله منطقه سیستان و بلوچستان با مذهبی گرایی افراطی گروههای وهابی پیچیده تر نیز گردیده است. اگر نگاهی به قومیت های کشورمان که در چهار گوشه مرزی کشورمان قرار گرفته اند بیاندازیم و به این مسئله توجه داشته باشیم که این اقوام غالباً با کشورهای همسایه هم مذهب و هم زبان هستند اهمیت مسئله بیشتر آشکارتر می گردد.[1] منطقه سیستان و بلوچستان یکی از مناطقی است که در این نوشتار تلاش می شود به مسئله تجزیه طلبی در آن به طور اجمالی نگریسته شود. این در حالی است که دشمنان ایران با ایدهها و افکار باطله از جمله ایده "بلوچستان بزرگ" به تجزیه طلبی در منطقه دامن زده و ایران اسلامی را بیش از پیش تضعیف نمایند.
ویژگی های جغرافیایی استان سیستان و بلوچستان
ناحیه باستانی سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی کشورمان قرار گرفته و با کشور ایران و افغانستان همسایه می باشد. بلوچستان با مساحت 155هزار کیلو متر مربع، از شمال به سیستان و کرمان، از مغرب به بشاگرد، از مشرق به خاک کلات و از جنوب به دریای عمان محدود است. در کلیت امر نیز بلوچستان به چهاربخش تقسیم می شود: بخش های سراوان، سرحد، بمپور و مکران. وسعت سیستان 4400کیلومتر مربع است(که 1400 کیلومتر آن باتلاقی است) و سرزمینی است پست، واقع در بین کوههای مکران نجد هشتادان و کوههای افغانستان که هیرمند(هلمند) در خاک آن جاری است. نقاط مختلف سیستان و بلوچستان به سبب مجاورت با دریا، نزدیکی به دشت لوت و نیز کوهستانی بودن، دارای گونه های متفاوت آب و هوایی است. در کرانه های عمان گرما شدت زیادی دارد و وجود رطوبت بر ناسازگاری هوا می افزاید. در جلگههای ایرانشهر، بمپور، بنت، نیکشهر و قصر قند هوا گرم و خشک است. در سرحد به علت وجود ارتفاعات، از جمله کوه تفتان، هوا معتدل است.[2]در کلیت امر محطی جغرافیایی سیستان و بلوچستان بسیار آسیب پذیر و کم باران بوده و این مسئله یکی از علل اصلی فقر اقتصادی منطقه محسوب می گردد. عاملی که در تلاش های نافرجام برخی گروهک ها برای تلاش تجزیه طلبانه نقش بسیار مهمی ایفا کرده است، طوری که این گروهها عملاً با نادیده گرفتن شرایط محیطی منطقه، از فقر حاکم بر منطقه به عنوان تبلیغات گسترده بر علیه جمهوری اسلامی ایران بهره برده اند.
سیستان و بلوچستان به عنوان یکی از استان های ایران در قسمت جنوب شرق ایران قرار دارد. این استان به عنوان فقیر ترین استان در ایران شناخته می شود، این مسئله نیز ریشه در جغرافیای اجتماعی منطقه و ریشه های عمیقی در تاریخ این منطقه دارد. این در حالی که در گذشته های تاریخی این منطقه به عنوان انبار غله ایران محسوب می شده اما امروزه به دلیل تغییرات آب و هوایی از غنای بالای اقتصاد این منطقه کاسته شده و طوری که این منطقه به یک منطقه خشک و بیابانی تبدیل گردیده است. در کنار فقر و محرومیت موجود در منطقه که دلایل متعدد خود را داراست، موقعیت سیاسی منطقه نیز که در جغرافیای پر تنش و همجوار با کشور های افغانستان و پاکستان قرار گرفته باعث گردیده محرومیت ها در این منطقه تشدید گردد.
محرومیت حاکم بر منطقه از بخش های متفاوتی از جمله سواد، سلامت و بهداشت، آگاهی اجتماعی و ... را در بر می گیرد. کارشناسان اعتقاد دارند که فقر حاکم بر این منطقه در تمام ابعاد آن متاثر از یک پروسه تاریخی است که ریشه ها و دلایل متعدد دارد.[3]با توجه به اینکه در اکثر دوره های تاریخی، به خصوص در دوره پهلوی یک نگاه مرکز محور بردولت حاکم بوده، لذا عمده استان های مرزی کشور به خصوص سیستان و بلوچستان از محرومیت بالایی برخوردار هستند که در دوره جمهوری اسلامی ایران تلاش گردیده به این محرومیت ها پایان داده شود.
رشد جمعیت، افزایش میزان شهر نشینی، مهاجرت روستائیان به مناطق شهری و نیز گسترش آموزش، تحول و دگرگونی عمیقی را در شیوه زندگی مردم و انتظارات آنان ایجاد کرد است. این در حالی است که در کلیت امر این استان یکی از محروم ترین استان های کشور بوده و همین مسئله ارتباط مستقیمی با گرایش مردم منطقه به قاچاق کالا و مواد مخدر داشته است. ایجاد در آمد از مواد مخدر و سایر کالاها به یکی از منابع مهم درآمد گروههای تروریستی نیز بدل گردیده که لزوم توجه به این عرصه را بیش از پیش نمایان می سازد.[4]
در برخی مناطق به خصوص مناطقی که دور از شهر ها هستند و هویت و قوم گرایی افراطی در این مناطق بسیار ریشه دار است، مثل مناطقی مانند روستا های ایرانشهر، سراوان و خاش که روی قومیت خود خیلی متعصب هستند تفکر "خودی و دیگری" که در سایه ضعف هویت مشترک ایرانی شکل گرفته بسیار محکم است. برای اینکه تفکر و تعصب ریشه دار قومی مشخص گردد بایستی اشاره شود که برای نمونه در این مناطق ازدواج بلوچ ها با غیر بلوچ ها را با محدود روبه رو می باشد.!! و این مسئله بیش از اینکه متاثر از قومیت خاص بلوچ باشد ناشی از توجه صورت گرفته در راستای تمایز مذهبی می باشد. لذا بایستی به فقر فرهنگی منطقه بیش از پیش توجه گردد.[5]
نگاهی به تاریخ سیستان و بلوچستان
استان سیستان و بلوچستان و در کلیت امر منطقه سیستان و بلوچستان که شامل استان بلوچستان پاکستان و منطقه بلوچستان افغانستان نیز می شود دارای قدمت تاریخی طولانی بالای 7000ساله بوده و از لحاظ آثار تاریخی و از لحاظ فرهنگی از غنای بسیار بالایی برخوردار است. دیرینگی و قدمت تاریخ سیستان و بلوچستان، طوری است که بسیاری از قدیمی ترین مناطق تاریخی و باستانی کشورمان در همین منطقه قرار دارند. در دوره اسلامی نیز این منطقه از کشور به مانند سایر مناطق به دنبال ورود اسلام به کشورمان اسلام آوردند. اما فارق از تاریخ کهن این منطقه از کشورمان، به خاطر ارتباط با موضوع تحقیق به موضوع تجزیه طلبی در منطقه سیستان و بلوچستان به برخی از نمونه های متاخر تاریخ تلاش های دولتهای مرکزی برای حفظ یکپارچگی این مناطق اشاره خواهد شد. در ارتباط با سیستان و بلوچستان بایستی اشاره گردد که این مناطق به دلایل مختلف جغرافیایی پتانسیل بسیار بالایی برای فعالیت گروههای جدایی طلب داشته و در زمان کوتاهی و ضعف دولت های مرکزی این اقدامات تشدید شده و ناامنی در این مناطق افزایش یافته است.
در برهههای مختلف تاریخی مشاهده می شود که لشکرکشی های فراوانی از سوی دولت مرکزی برای سرکوب حرکتهای جداییطلبانه صورت گرفته است. علاوه براین، از بلوچستان ایران به دلایل مختلف مهاجرت های فراوانی به دلایل حملات و سیاست های نادرست، صورت گرفته است. برای نمونه حملات مغول ها، کوچ جمعی بزرگ طوایف بلوچ به رهبری میرچا کررند، به سوی سند را موجب شد. در دوره صفویه، صفویان برای تحت حاکمیت در آوردن بلوچستان تلاش های بسیاری کردند، برای نمونه در این دوره حاکم مکران "ملک شمس الدین" از اولاد صفاریه با اتکا به وحدت بلوچان پرچم خود مختاری برداشته بود که برای مقابله با او گنجعلی خان به منطقه اعزام و موفق به سرکوب آنها گردید. اما در کلیت امر دوره صفویه به مانند دوره سلجوقیان آرامشی نسبی در این منطقه حاکم بود طوری که تجارت و کشاورزی این منطقه توسعه قابل ملاحضه ای یافت.[6] اما دوره قاجاریه مصادف با نفوذ و دخالت دولتهای روس و انگلیس در ایران محسوب می گردد. در این دوران به دلیل ضعف ایران و در راس آنها ضعف شاهان ایرانی سیستان و بلوچستان دوره بس غم انگیزی را از سر گذراند.(در خصوص دخالت های انگلستان که در این دوره رخ نمود در بخش مربوطه توضیحات مفصلی خواهد آمد).
در دوره پهلوی، رضاشاه سیاست دوجانبهای را در این منطقه در پیش گرفت، او از یک طرف به سرکوب بلوچان پرداخت و برخی سرکردگان آنها را به فارس تبعید کرد و از طرف دیگر با تحبیب برخی از بزرگان و سران طوایف به آرام کردن منطقه توفیق یافت. در دوره رضاشاه به دلیل اعدام برخی از سران این منطقه از جمله سردار دوست محمد خان بارکزایی، بسیاری از طوایف از ترس جان خود به پاکستان مهاجرت کردند. به هر حال رضا شاه با سیاست فشار و سرکوب موفقیتی نسبی در ایجاد آرامش در منطقه به دست آورد. این در حالی بود که رضاشاه در کنار اعمال فشار بر منطقه، که در نهایت به ایجاد خلع سلاح طوایف و ایجاد آرامش، سیاست حمایت از استقرار این قبایل و طوایف و توجه به کشاورزی منطقه را نیز تعقیب می کرد. با وجود آرامش نسبی که در دوره رضاشاه حاصل گردیده بود، اما منطقه تا آبادانی و زدودن فقر فاصله زیادی داشت.[7]بی توجهی به مناطق مرزی و محروم کشور در دوره محمدرضا نیز پیگیری گردید و در راستای این بی توجهی این منطقه از کشورمان به فقیرترین منطقه کشور تبدیل گردید.
در سالهای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی، هرج و مرج سیستان و بلوچستان را فرا گرفت. از عوامل مهم این این آشوب، یکی رواج انواع قاچاق، به ویژه قاچاق مواد مخدر بود که در سالهای نخستین پس از انقلاب به علت عدم کنترل مرزها فزونی پیدا کرد و دیگری فعالیت های خرابکارانه ای افراد وابسته به رژیم پهلوی در پاکستان و سیستان و بلوچستان ایران بود. دولت پس از پایان جنگ تحمیلی فرصت یافت تا به معضلات و مشکلات منطقه رسیدگی کند و برای رفع آن چاره اندیشی نماید. در این راستا کنترل مرزها، راهسازی، مدرسه سازی، بخشودگی و دادن تامین به برخی از سران طوایف که بعد در پیروزی انقلاب از ایران به پاکستان مهاجرت کرده بودند، به برقراری آرامش و امنیت نسبی در منطقه کمک فراوانی نمود. با وجود اوج گیری روحیه سازندگی و ایجاد عزم واقعی در میان تمامی طبقات اجتماعی، برای مشارکت داوطلبانه در رسیدن به توسعه و عمران سریع، هنوز آرامش در منطقه نیازمند فعالیت های تکمیلی است و موفقیت در این راه در گرو ادامه فعالیت های بنیادین و هوشیارانه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی از سوی نهاد های دیربط می باشد. در کلیت امر بایستی خاطر نشان گردد که در سایه تلاش های جمهوری اسلامی ایران تلاش های بی سابقه و گسترده ای در تمام ابعاد برای رسیدن به توسعه ای پایدار در منطقه شکل گرفته است. در این میان نمیتوان از نقش بی سابقه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سازندگی و عمران منطقه چشم پوشی نمود. به همین دلیل نیز بود که گروههای تروریستی منطقه فعالیتهای انجام گرفته را تحمل نکرده و دست به اقدامات متعدد تروریستی بر علیه سپاه پاسداران زدهاند.
ادامه دارد...
پی نوشتها:
[1] این در حالی است که برخیها اعتقاد دارند که اصولاً جامعه ایرانی تک قومیتی بود و مشکل خاصی در این زمینه وجود ندارد.!!!
[2] حسین گودرزی (به کوشش)، گفتار هایی در باره جامعه شناسی هویت در ایران ،موسسه مطالعات ملی ، تهران، نشر تمدن ایرانی، 1384، ص:40.
[3] Parviz Piran, “Poverty Alleviation in Sistan & Baluchestan The Case of Shirabad”, Allameh Tabatabaii University: Published by the United Nations Development Programme
in the Islamic Republic of Iran, 2000, P: 10.
[4] حسین گودرزی (به کوشش)، گفتار هایی در باره جامعه شناسی هویت در ایران ، موسسه مطالعات ملی ، تهران، نشر تمدن ایرانی، 1384، ص:50.
[5] "ناسیونالیسم قومی و قومیت بلوچ در ایران"، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، 1381، ص: 4.
[6] ایرج افشار سیستانی، نگاهی به: سیستان و بلوچستان(مجموعه ای از تاریخ و جغرافیای منطقه و ایران)،1363، ناشر: خضرائی، ص 96
[7] زند مقدم محمود، حکایت بلوچ (ج 2)، بی جا، 1370، چاپ کارون، ص: 447.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
نظرات