تقابل شهید مطهری با تفکرات منتهی به نهادینه سازی اسلام غربی و آمریکایی
از نقاط قوت و از ویژگی های بزرگ و مهم شخصیت فکری و علمی اندیشمند توانا شهید آیت الله مرتضی مطهری مبارزه وقفه ناپذیر با انحرافات فکری و نمایاندن بیراهه های وحشت زا و ظلمت خیز و مشخص کردن راه پرفروغ و رهایی بخش دین مبین حق برای رساندن انسان به سلامت و رستگاری است.
بدیهی است در بستر تاریخ و همه ادوار زندگی انسان جریان های اعتقادی ناسالم و نحله های فکری مغشوش با روش های گوناگون بر سر راه نشر حقایق و تعالیم و ارزش های تحول زای اسلام مانع ایجاد کرده اند زیرا جامعیت این دین و قدرت فرهنگ و معارف اسلامی برای ایجاد تحول و تحرک در توده های مردم به ویژه نسل جوان را برای تداوم موجودیت خویش و استمرار مطامع و منافع نامشروع و ضدانسانی خود بسیار تهدیدگر و خطرناک تلقی می کردند و از همین رو به جای تسلیم در برابر وحی الهی و قوانین اسلامی به عناد و ستیز با آنها می پرداختند و سد راه رسولان الهی و ائمه دین (ع) می شدند. این حرکت تخریبی علیه دین مبین حق و قوانین حیاتبخش آن علاوه بر جنبه نظامی به صورت تهاجم و تعدی و قتل و نهب از جنبه فکری و تبلیغی با فضاسازی های آلوده با ایجاد جریان های ناسالم و مغشوش و التقاطی نیز صورت می پذیرفت و این جلوه از مقابله و مبارزه دشمنان با اسلام از جنبه و جلوه نظامی آن موثرتر و خطرناک تر بوده و هست و شگفت انگیز است که تحقق شیوه فکری مبارزه با اسلام شرایط و زمینه هایی به وجود می آورد که نیروهای «خودی» ـ یعنی سرزمین ها و جوامع اسلامی و مسلمانان به ویژه جوانان و دانشجویان ـ با «تهاجم از درون» کار دشمن را بسیار سهل و آسان می کنند و راه ورود آنان را به مرزها صاف و هموار می نمایند و این فاجعه اسف انگیز زمانی به وقوع می پیوندد که مسلمین از «هویت دینی» و «خویشتن اسلامی» خود فاصله بگیرند و به نازل ترین سطح از معرفت و شناخت های دینی سقوط نمایند و به مرور به «از خودبیگانگی» برسند و بر متاع بزرگ و شریف و گرانبهای «استقلال» در همه ابعاد چوب حراج بزنند!
یکی از هنرهای بزرگ متفکر شهید استاد مرتضی مطهری این بود که با تمام توان و به طور مستمر و بدون وقفه و درنگ با «تهاجم فرهنگی» دشمنان در تمام ابعاد و جنبه ها و جلوه های آن مقابله کرد و در برابر انحرافات فکری ناشی از تحرکات مختلف و مرموز و پیدا و پنهان آنان ایستادگی نمود و با روش های صحیح به پاسخگویی های مبتنی بر نقد و بررسی و تدقیق و موشکافی و عریان سازی ضعف ها و تزلزل های مبانی فلسفی و فکری جریان های وابسته به قدرت های استعماری پرداخت.
در یک نگرش کلی و مجمل یک محور از مبارزات شهید مطهری با انحرافات فکری را برمی گزینیم. این محور که از مهمترین مصادیق حضور و تحرک و مبارزه آگاهی بخش و تحول زای این متفکر ارجمند با کژراهه ها می باشد عبارت است از تقابل شهید مطهری با اسلام آمیخته با مفاهیم غربی و لیبرالیستی.
شهید مطهری با مطالعه و کنکاش های علمی دقیقی که در مکاتب و جریان های فکری غرب داشت اولا به پوچی و بی پایگی آن ها واقف گشت و شناخت های لازم را نسبت به این جریان ها کسب نمود. ثانیا از حیله ها و توطئه های وابستگان به غرب در ایران برای تقابل همه جانبه با اسلام اصیل مطلع گشت و به مبارزه با آنها پرداخت.
استاد مطهری معتقد بود اسلام آمیخته با مفاهیم غربی و لیبرالیستی به طور مرموز و نامرئی نفوذ و رخنه می نماید و حقیقت اسلام را به شدت تهدید می کند و تعالیم اصیل و جامع این دین مبین را با آرایه های به ظاهر زیبا و جذاب دگرگون می نماید و به نسل جوان عرضه می دارد. ماهیت اسلام غربی مجموعه ای از آموزه های غربی با پوششی از تعالیم اسلامی است و در نهایت انحراف جوانان و دانشجویان و به دام انداختن و در خدمت بیگانگان درآوردن آنان را دنبال می نماید.
این ترفند و حیله که متفکر شهید استاد مطهری به خوبی آن را شناخت و به نقد و تحلیل و آسیب شناسی آن پرداخت دارای ابعاد و جلوه های گوناگونی می باشد که در برخی از آنها تامل می کنیم:
الف ـ نشر افکار و آثار التقاطی
گروهی از روشنفکران غرب گرا و در عین حال به ظاهر اسلام گرا در اثر شیفتگی و دلباختگی در برابر فرهنگ غرب آگاه یا ناآگاه افکار و آثاری را در موضوعات اسلامی منتشر نمودند که آمیخته ای است از آموزش های غربی و اسلامی. طبیعی است که این گونه آثار برای تشنگان فرهنگ و اندیشه اسلامی سم مهلک می باشد و جرعه های زلال معارف دینی را با آلودگی های ناشی از ویروس های فرهنگ غربی به کام جان نسل جوان می ریزد و معلوم است که سرنوشت چنین نسلی چیزی جز گرایش به اسلام غربی و انگلیسی و آمریکایی نخواهد بود!
استاد مطهری در موارد گوناگون درباره این ترفند ـ که از القائات دینی غرب می باشد ـ اعلام خطر می نماید که نمونه ذیل یکی از آنهاست:
«... افرادی مسلمان اما ناآشنا به معارف اسلامی و شیفته مکتب های بیگانه به نام اسلام اخلاق می نویسند و تبلیغ می کنند اما اخلاق بیگانه فلسفه تاریخ می نویسند همان طور فلسفه دین و نبوت می نویسند همانطور اقتصاد می نویسند همانطور سیاست می نویسند همان طور جهان بینی می نویسند همان طور تفسیر قرآن می نویسند همانطور...» (1)
متفکر شهید پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و با توجه به این که فرهنگ جامع و غنی اسلامی باید همچنان در این نهضت بزرگ تاریخی حضور و نقش آفرینی داشته باشد و از هر گونه التقاط فکری ناشی از فعالیت جریان های غرب گرا جلوگیری به عمل آید حقایق ذیل را مورد توجه و نظر دقیق همگان قرار می دهد:
هر نهضت اجتماعی باید پشتوانه ای از نهضت فکری و فرهنگی داشته باشد و در غیراین صورت جذب فرهنگ های دیگر می شود و به سرعت تغییر مسیر می دهد.
گروهی هایی که از سرمایه فرهنگ اسلامی بی بهره بوده اند مگس وار در تار عنکبوت دیگران گرفتار آمدند و این یک تجربه ای است که از گذشته تاریخ به دست آمده است.
قسمت هایی از فرهنگ های دیگر را التقاط کردن و روکشی از فرهنگ اسلام برآن کشیدن خطری بزرگی برای نهضت اسلامی ایران به شمار می رود و مانع پیشرفت آن می شود.
ما باید فلسفه اخلاق فلسفه تاریخ فلسفه سیاسی فلسفه اقتصادی فلسفه دین الهی در همه موضوعات را از متن تعالیم اسلام الهام گرفته و تدوین کنیم و در اختیار جامعه قرار دهیم. (2)
ب ـ نظریه اجتهاد آزاد
نظریه اجتهاد آزاد در برابر اجتهاد اصیل اسلامی قراردارد و طبیعی است که آنچه در نقطه مقابل اسلام ناب و جامعیت قوانین همه سونگر آن قرار گیرد ناقص است و نه تنها از آبشخور زلال مایه ای ندارد که از مرداب های عفن و آلوده برمی خیزد و آفت و آسیب می آفریند.
تفکر اجتهاد آزاد آنچه را که به عنوان ملاک و معیار برمی گزیند افکار و دیدگاه های فردی و سلیقه های اجتماعی است که اصل و مبنا واقع می شود و پوششی از تعالیم اسلام را برای توجیه خود به همراه دارد. یعنی «اصل» افکار و سلایق افراد و گروه ها و «فرع» اسلام است ! حال آن که در اجتهاد اصیل اسلامی منبع و سرچشمه اصلی قوانین دین است که به طور طبیعی «زمان» و «مکان» در استخراج احکام اسلامی در هر موضوعی نقش دارند و در نهایت آنچه باقی می ماند تعالیم و قوانین پویای اسلامی است.
متفکر شهید نظریه اجتهاد آزاد و غیراصیل را اینگونه مردود اعلام می نماید:
«... برخی دیگر که به مسائل روز توجه دارند و درباره آینده می اندیشند متاسفانه سخاوتمندانه از اسلام مایه می گذارند. سلیقه روز را معیار قرار می دهند و به نام «اجتهاد آزاد» به جای آن که اسلام را معیار حق و باطل زمان قرار دهند سلیقه و روح حاکم بر زمان را معیار اسلام قرار می دهند. مثلا مهر نباید باشد چون زمان نمی پسندد تعدد زوجات یادگار عهد بردگی زن است پوشیدگی همین طور اجاره و مضاربه و مزارعه یادگار عهد فئودالیسم است و فلان حکم دیگر یادگار عهدی دیگر اسلام دین عقل و اجتهاد است اجتهاد چنین و چنان حکم می کند!» (3)
استاد مطهری تفکر اجتهاد آزاد را معلول «تجددگرایی افراطی» ناشی از شیفتگی در برابر غرب می داند و درباره آثار خطرناک آن که موجب انزوای تعالیم اصیل و ناب دین مبین اسلام و در نهایت عرضه اسلام با محتوای غربی و مطابق با اهداف و خواسته های دشمنان می شود چنین نظر می دهد:
«تجددگرایی افراطی ـ که هم در شیعه وجود داشته و دارد و هم در سنی ـ در حقیقت عبارت است از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع کردن» (4)
البته این سخن استاد مطهری ـ همچنان که بارها و در آثار گوناگون خود تبیین و تشریح کرده است ـ نافی زمان و مقتضیات آن نمی باشد بلکه مقصود این است که نباید «اصل» که «اسلام» است رها شود و به بهانه زمان گرایی اسلام التقاطی و تهی از حقیقت به نسل بشر عرضه گردد.
تعابیر استاد مطهری همچون وجود امکان انطباق اسلام با مقتضیات زمان (5) خاصیت تحرک و پویایی داشتن تعالیم دینی (6) متغیر بودن زمان و پیش آمدن مسائل جدید و انطباق آنها با اصول کلی اسلامی و پاسخگویی به احتیاجات مسلمین در اثر اصل «اجتهاد «که قوه محرکه اسلام است (7) از جمله مواردی است که نشان می دهد اسلام به «زمان» و نیازهای جدید و نوین توجه خاص دارد.
ج ـ نظریه خلع ید و انتقال رهبری از روحانیت
این نظریه از «غرب» سرچشمه می گیرد همان گونه که نظریه اجتهاد آزاد نیز خاستگاهی جز غرب ندارد. هر دو نظریه دارای «هدف واحد» می باشند و آن خارج کردن «اسلام» از جایگاه تبیین و ترویج و رشد و پویایی و اثر گذاری های همه جانبه در جهان اسلام یعنی «حوزه های علمیه «و «روحانیت» می باشد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) بنیان گذار اولیه حوزه های علمیه و پرورش دهنده فقها و علمای بزرگ میباشد که نام و خدمات علمی و فقهی آنان در اوراق تاریخ ثبت و ضبط گردیده است.
روحانیت اسلام با این خاستگاه و پشتوانه نقش استخراج احکام و تشریح تعالیم و ترویج فرهنگ و معارف اسلامی در ابعاد گوناگون از جمله معارف سیاسی و حکومتی را که در نهایت به استقرار نظام سیاسی اسلام می انجامد به عهده دارد. در این حرکت پی گیر و منتهی به تشکیل حکومت اسلامی براساس مستندات قوی و منتسب به معصوم (ع) ولایت و رهبری حکومت دینی به عهده فقیه جامع الشرایط که شجاع و مدیر و مدبر و آگاه به زمان است میباشد.
متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در پاسخ به غرب زدگانی که نظریه خلع ید از روحانیت و انتقال رهبری به طبقه به اصطلاح روشنفکر را مطرح می کنند پاسخی دقیق دارد(8) که در بخشی از آن به این نکات اشاره می نماید:
اسلام در ذات خود یک «حقیقت» است نه یک «مصلحت» و یک «هدف» است نه یک «وسیله». افرادی میتوانند از این منبع بزرگ انرژی اجتماعی استفاده کنند که به این دین مبین به صورت حقیقت و هدف بنگرند (یعنی روحانیت) نه به دیده مصلحت و وسیله و برای تحقق امیال و آمال شخصی و فردی و گروهی خود (همچون روشنفکران)
بهره گیری از اسلام «تخصص» می خواهد و این نیاز را فقها و علمای اسلام در طول سال های طولانی تحقیق و کنکاش و با کسب ملکه «اجتهاد» به دست می آورند و هر مدعی روشنفکری قادر به بازشناسی اسلام راستین از اسلام دروغین نخواهد بود.
متولیان این منبع عظیم حرکت و انرژی خود به خوبی قادر به بهره برداری از آن در مسیر رشد و سعادت جامعه و کشور می باشند و فرصت «خلع ید» به کسانی که نه اطلاعی از اسلام دارند و نه تخصصی کسب کرده اند و نه هدفی سالم و مستقل و غیر وابسته به بیگانگان در سر می پرورند نخواهند داد.
مردم مسلمان ما ـ همان گونه که در طول تاریخ نشان داده اند ـ با آهنگ و صدای متولیان اصلی اسلام در متن حوزه های علمیه کاملا مانوس و آشنا می باشند و ترجیح می دهند اسلام و فرهنگ اسلامی و منابع انرژی روانی اسلام را از همان نام آشنایان دلسوخته دین و مرزبانان حقیقی عقاید و معارف ناب اسلامی فراگیرند و در فضای پاک معنویت زلالی که فقها و اندیشمندان اسلامی به آنان عرضه می دارند زندگی سالم و آزاد و مستقل و مقتدر خود را به دور از وابستگی به اسلام غربی و آمریکایی استمرار بخشند.
پاورقی:
1 ـ نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر متفکر شهید آیت الله مرتضی مطهری انتشارات صدرا ص 91 و 92
2 ـ همان مدرک ص 74 و 75
3 ـ همان مدرک ص 93 و 94
4 ـ همان مدرک ص 95
5 ـ نظام حقوق زن در اسلام متفکر شهید استاد مطهری انتشارات صدرا ص 102
6 ـ همان مدرک ص 102
7 ـ همان مدرک ص 103
8 ـ مراجعه شود به کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر صفحات 82 تا 85
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۳۸۷/۰۲/۱۵
نظرات