نامه به رئیس شهربانی


2322 بازدید

نامه به رئیس شهربانی




تاریخ 20/4/1332

رونوشت به تیمسار معظم ریاست محترم شهربانى کل1 کشور- رونوشت به اداره محترم روزنامه اطلاعات - رونوشت به اداره محترم روزنامه کیهان - رونوشت به اداره محترم روزنامه باختر و رونوشت به فرماندار محترم نظامى تهران. تیمسار معظم ریاست محترم شهربانى کل کشور

محترما به عرض مى‏رساند به طورى که خاطر مبارک مستحضر است این جانب طیب حاجى رضایى از تاریخ 9 اسفند ماه 1331 تا حال در بازداشتگاه موقت به سر مى‏برم اخیرا که فرماندار نظامى تهران و مأمورین دولت بااماکن فساد مشغول مبارزه و بستن درب شیره کشخانه‏ها هستند بعضى عناصر استفاده‏جو و سودپرست مبادرت به تشکیل شیره کشخانه نموده و در موقع مواجهه با مأمورین مبارز محل مزبور را به نام اینجانب معرفى و از این لحاظ باعث حکّ آبروى بنده مى‏شوند در صورتى که هیچ گونه تماس و سابقه‏اى با بنده‏ندارند و اینجانب هم تاکنون به هیچ وجه مبادرت به تأسیس این گونه اماکن ننموده‏ام لذا استدعا دارم امر و مقرر فرمائید در موقع مبارزه مأمورین با این قبیل اماکن چنانچه اشخاصى بخواهند اماکن متشکله خود را به نام اینجانب معرفى نمایند مأمورین به اظهارات آنها ترتیب اثر نداده و جدا تعقیب نمایند و حتى هر گونه اثاث و مایحتاج خانه مزبور را که مؤسس آن به نام من معرفى کرده حاضرم به نفع سازمان شاهنشاهى ضبط نمایند. طیب

رونوشت براى هر گونه اقدام مقتضى فرستاده شود.



1ـ تغییرات در کادر ارتش و شهربانى سال 1331 توسط دکتر مصدق متعاقب خنثى شدن توطئه 9 اسفند 1331 که طراح اصلى آن محمدرضاشاه بود، نخست وزیر، تغییراتى در کادر فرماندهى ارتش و سازمانهاى انتظامى به عمل آورد؛ سرتیپ تقى ریاحى، به ریاست ستاد ارتش، سرتیپ محمود امینى به فرماندهى ژاندارمرى کل کشور و سرتیپ محمود افشار طوس، به ریاست کل شهربانى منصوب شدند. این سه تن از اعضاى شوراى فرماندهى سازمان افسران ناسیونالیست بودند. فرماندهان پنج تیپ پادگان تهران را افسران قسم خورده سازمان افسران ناسیونالیست به عهده گرفتند.

انتصاب ریاحى به ریاست ستاد ارتش، در سطح شوراى فرماندهى [شوراى فرماندهى افسران ناسیونالیست عبارت بودند از: سرتیپ تقى ریاحى - سرتیپ محمود امینى- سرتیپ محمود افشار طوس – سرتیپ مهدى سپه پور – سرهنگ غلامرضا مصور رحمانى] و نیز از سوى برخى از افسران عضو سازمان،که‏خود رابراى احراز مقامات فرماندهى و ادارى، نسبت به دیگران اولى مى‏دانستند، مورد بحث و گفتگو واعتراض قرارگرفت. در دورانى که حفظ اتحاد و همبستگى براى مقابله با دشمن، بیش از هر زمان ضرورت داشت، رقابت بین افسران به خصومت و دشمنى انجامید. در این میان، دشمن با استفاده از امکانات خود، از طریق تبلیغ و تطمیع به پراکندگى افسران و تضعیف سازمان پرداخت.

از اوایل فروردین 1332 اختلافات بین اعضاى شوراى فرماندهى تا بدان حد بالا گرفت که فعالیت شورا عملاً متوقف شد، ربودن و قتل سرتیپ محمود افشار طوس رئیس شهربانى در اردیبهشت 1332 به اعتبار سازمان و روحیه افسران عضو آن، سخت لطمه وارد ساخت. از اواسط تیرماه، سازمان افسران ناسیونالیست در سراشیبى فروپاشى افتاد، و در روزهاى بحرانى نیمه مرداد و نزدیک شدن کودتا سازمان عملاً متلاشى شده بود و افسران در روزهاى 25 و 28 مرداد، نظاره گر سرکوب نهضت ملى ایران بودند.نجاتى سرهنگ غلامرضا- تاریخ سیاسى‏بیست وپنج‏ساله ایران ص 58