آخرین مکالمه شهید کاوه با قائم مقامش:امروز با روزهای دیگر فرق میکند
آخرین سکانسهای زندگی پر برکت شهید محمود کاوه در عملیات کربلای ۲ و آخرین مکالمه او که در آخرین دقایق قبل از عزیمت به منطقه و بین او وقائم مقام تیپ انجام گرفت بیانگر آنست که او چقدر به رفتن و دیگران چقدر در بازداشتن او مصمم بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید محمود کاوه فرمانده تیپ 155 شهدا در 10 شهریور ماه 1365 و در میانه عملیات کربلای 2 به شهادت رسید. از او حماسههای ماندگاری برجا ماند. و آخرین حماسهاش را نیز در قله 2519 حاج عمران به یادگار گذاشت و با وجود آنکه فرمانده بود شخصا در محل درگیری با نیروهایش حاضر شد و همین امر شهادت او را رقم زد. حالا در سالگرد شهادت این فرمانده دلاور، آخرین سکانسهای زندگی پر برکت شهید محمود کاوه در عملیات کربلای 2 را که راویان مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس آن را نگاشتهاند مرور میکنیم.
راوی در عملیات کربلای 2 نوشته است: در حالی که منطقه با خمپارههای منور دشمن روشن شده است، نیروهای تیپ حرکت خود را به آرامی به سوی اهداف تعیین شده ادامه میدهند. کلیه گردانها قصد دارند که بین ساعت 22 تا 23 به پای کار برسند. گردان شهید صدر در ساعت 22 به نزدیکی خط اول دشمن میرسد و دسته خط شکن با استقرار در جلو گردان، آماده هجوم نهایی میشود. برادران واحد تخریب در حال خنثی سازی مین معابر در زیر نور منورها و شلیک خمپارههای دشمن هستند که ناگهان دشمن متوجه نیروهای خودی میشود و آنها را به رگبار گلوله میبندد و به دنبال آن درگیری آغاز میشود.
نیروها با عبور از معابر خود را به خاکریز دشمن میرسانند و زیر آتش و نارنجکهایی که به سوی آنان پرتاب میشود، به داخل کانال جلو خود می روند و جنگ تن به تن را در داخل کانالی با عرض کم و ارتفاع نزدیک به یک و نیم متر آغاز میکنند، دشمن که با هجوم قدرتمندانه نیروهای خودی مواجه شده است، به رغم مقاومت شدید، سنگر به سنگر عقب میرود. در این هنگام یکی دیگر از گردانهای تیپ 9 بدر(شهید دستغیب) موفق میشود با شکستن خط دشمن از پشت اوحمله کند؛ این امر سبب میشود که نیروهای دشمن با ناامن دیدن وضعیت خود دست از مقاومت بردارند. به دنبال آن، گردان شهید صدر موفق میشود با گردان شهید دستغیب الحاق کند و هر دو به سوی مثلث انتهایی ارتفاع پیشروی کنند؛ براثر این حرکت بقیه افراد دشمن به عقب میگریزند و نیروهای دو گردان روی مثلث انتهایی مستقر میشوند.
یکی دیگر از گردانهای تیپ 9 بدر(گردان حمزه) که عمدتا از اسیران عراقی تشکیل یافته است، به منظور کمک به آنها وارد عمل میشود و با حرکت سنگر به سنگر در داخل کانالها به پیشروی ادامه میدهند. با روشن شدن هوا تمام منطقه پاکسازی میشود و در نتیجه ارتفاع شهید صدر و یال آن و ارتفاع صخره ای به دست نیروی چهار گردان از تیپ 9 بدر تصرف میشود و دشمن با برجا گذاشتن کشته ها و اسیران بسیار از این منطقه عقب نشینی میکند.
شهید محمود کاوه فرمانده تیپ 155 شهدا است که در این میان رفته رفته به سمت شهادت قدم برمیدارد. شهید امیری مقدم راوی مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ در این تیپ در گزارش خود از عملیات کربلای 2 درباره این وضع و حرکت نیروها در ادامه چنین روایت میکند: تغییرات انجام شده در طرح مانور و عدم موفقیت کامل تیپ ویژه 155 شهدا در عملیات شب گذشته موجب تردید در مسئولان خصوصا فرماندهان این تیپ شده بود. این تردید اگر چه در خود فرمانده تیپ (برادر محمود کاوه) نیز وجود داشت ولی وی با توجه به حساسیت زمان و مصلحت کل عملیات، این تردید را بروز نمیداد و به همین دلیل تصمیم گرفت برای زدودن تردیدها و تقویت روحیه عملیاتی در افراد تیپ به همراه نیروهای عمل کننده در منطقه درگیری حاضر شود. وقتی که مسئولان تیپ از این تصمیم آگاه شدند درصدد برآمدند که وی را از این عمل بازدارند.
فرمانده یکی از گردانها(برادر صلاحی) برای منصرف کردن او میگوید: ”شما این کار را نکنید، آتش دشمن زیاد است، مسیر، بدمسیری است. خدای نکرده طوری میشود.» فرماندهی در جواب میگوید:«خب اگر این طور است ما هم شهید میشویم. اگر کار مثل شب گذشته بشود، ما هم حاضریم امشب شهید شویم.» به همان اندازه که خود وی در رفتن به خط درگیری مصمم بود، سایر مسئولان تیپ مخالف بودند.
آخرین مکالمه شهید کاوه با قائم مقامش:امروز با روزهای دیگر فرق میکند...
آخرین مکالمه شهید کاوه که در آخرین دقایق قبل از عزیمت به منطقه و در هنگام پوشیدن پوتین، بین او و قائم مقام تیپ (برادر منصوری) انجام گرفته، بیانگر این واقعیت است که ایشان چقدر به رفتن و دیگران چه اندازه در بازداشتن وی مصمم بوده اند. متن مکالمه چنین است:
منصوری: رفتن شما نه به نفع اسلام است و نه به نفع...
کاوه: نه
منصوری: اگر نظر شما این است که نیروهای عمل کننده آدم قوی تری میخواهند، من قوی نیستم ولی میروم جلو و یکی دیگر را اینجا میگذارم.
کاوه: نه، من میخواهم امشب شما اینجا باشید.
منصوری: من نمیخواهم.
کاوه: امشب کارها جور نمیشود.
منصوری: خب، اگر جور نمیشود با رفتن شما هم جور نمیشود.
کاوه: چه میگویم! جور میشود، ان شاءالله جور میشود.
منصوری: البته اگر خدا بخواهد جور میشود. شما هم اینجا کلی کار دارید: مسئله قرارگاه، هماهنگی توپخانه و...
کاوه: اینها همهاش حل میشود، اینها مشخص است.
منصوری که از بحث کردن نتیجه نمیگیرد، با پیش کشیدن تصمیم خودش برای رفتن به جلو میگوید: حالا در هر صورت شما بروید، من کار ندارم. من هم برای انجام ماموریت، گردان امام حسین(ع) را برمیدارم و میروم.
کاوه: خب، شما این کار را بکنید.
منصوری: ولی اینجا در مقر فرماندهی تیپ کارها میخوابد.
کاوه: مسئلهای نیست، شما همین اول درگیری که من جلو هستم، اینجا باشید.
منصوری وقتی باز هم نتیجه نمیگیرد، به طور جدی تری میگوید: آقای کاوه، میخواهید به زور متوسل بشویم؟ جلو رفتن شما اصلا درست نیست، منطقی نیست.
کاوه: امروز با روزهای دیگر فرق میکند، من یک چیزهایی میدانم، یک چیزهایی هست، میدانم تردید هست.
منصوری: خب تردید طبیعی است باید باشد.
کاوه: خب اگر آدم خودش جلو باشد و یک وقت مسئلهای پیش آمد، میتواند هم پیش خدای خودش و هم پیش خلق خدا و...
برادر کاوه سکوت میکند و برای هدایت گردان امام حسین(ع) از سنگر فرماندهی خارج میشود.
به هنگام اعزام گردانها برای اجرای ماموریت، ابتدا گردان امام حسین(ع)، سپس گردان امام سجاد(ع) در حالی که فرماندهی تیپ(محمود کاوه) پیشاپیش آنها قرار داشت، حرکت خود را برای تصرف ارتفاع 2519 آغاز کردند. طبق طرح مانور قرار بود گردان امام حسین(ع) پایگاههای 1و 2و گردان امام سجاد(ع) پایگاههای 3 و 4 را تصرف کنند. حساسیت دشمن نیز نسبت به شب اول کمتر شده بود و احتمال جدی نمداد در این محور مجددا عملیات شود، از این رو اجرای آتش و پرتاب منور آنها نیز اندکی کاهش یافته بود. به هر ترتیب حدود ساعت یک بامداد بود که نیروهای پیاده پس از پیمودن فاصله خط خودی تا دشمن به زیر اهداف موردنظر رسیدند تا با هماهنگی آتش خودی درگیری را شروع کنند در همین حین یک گلوله خمپاره کنار برادر کاوه به زمین اصابت کرد و او به شهادت رسید.
خبرگزاری تسنیم
نظرات