از قم تا بیروت؛ روایتی از حضور دوسالهٔ سیدحسن نصرالله در حوزه علمیه قم
13 بازدید
سفر سید حسن نصرالله به قم، تنها یک مهاجرت علمی نبود؛ آغاز فصلی تازه در پیوند حوزه علمیه ایران و مقاومت اسلامی لبنان بود. او در روزگاری قدم به قم گذاشت که هنوز تجربه انقلاب اسلامی برای طلاب لبنانی تازه و الهامبخش بود.
دوران حضور سیدحسن در قم، در کلاسهای بزرگانی چون آیتالله جوادی آملی و آیتالله فاضل لنکرانی گذشت. رفتوآمدهای پیدرپیاش به تهران و ارتباط با مسئولان جمهوری اسلامی نشان داد که قم برای او نه فقط مدرسهای علمی که پلی میان حوزه و میدان مقاومت است. اقامتی کوتاه اما سرنوشتساز که مسیر آینده حزبالله و مقاومت لبنان را ترسیم کرد.
آنچه در ادامه این نوشتار میآید، برشی از صفحات 135 تا 148 کتاب «آزادترین مرد جهان» است. به بهانهٔ سالروز شهادت سیدحسن نصرالله، مطالعه این بخش از زندگی او خالی از لطف نیست.
جرقههای نخستین
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، چیزی به نام مدرسه یا حوزهٔ علمیهٔ مخصوص لبنانیها در چارچوب حوزهٔ علمیه قم وجود نداشت. تعداد طلاب لبنانی حوزهٔ علمیهٔ شهر مقدس قم اندک بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران […] وضع تغییر یافت و طلاب لبنانی بهتدریج عازم حوزه علمیه قم شدند. [...]
در سالهای نخست برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران، تعداد طلاب لبنانی در حوزه علمیهٔ قم افزایش یافت. آن روزها برخی از اندیشمندان و علمای بزرگ لبنانی از جمله علامه محقق سید جعفر مرتضی عاملی در صدد تأسیس مدرسهای بر آمدند تا حوزهٔ علمیه و مرکز طلاب علوم دینی لبنانی باشد. به همین دلیل منتدی جبلعامل الاسلامی تأسیس شد. [...]
قبل از اینکه علامه سید جعفر مرتضی عاملی منتدی جبل عامل را در سال 1346 تأسیس کند، مدرسهٔ واقعی و سازمانیافتهای برای طلاب لبنانی در حوزهٔ علمیه قم وجود نداشت. [...]
در آغاز دهه 1990 و پس از آرامش نسبی لبنان، سید حسن نصرالله احساس کرد که همچنان تشنهٔ علوم و معارف اهلبیت (ع) است؛ لذا شرایط را مناسب دید و خود را آمادهٔ سفر به قم نمود. [...]
قم، ایستگاه تحصیل مقاومت
ایشان باتوجهبه شرایط حزب بهآسانی نمیتوانست به قم سفر کند؛ اما با تلاش زیاد توانست برادران خود را در شورای مرکزی حزبالله […] متقاعد کند و عازم شهر مقدس قم شود. او خوب میدانست که با فراگیری هر چه بیشتر علوم اهلبیت (ع) میتواند قویتر و با دست پر به میدان جهاد و مقاومت بازگردد تا مسئولیت خود را به نحو احسن ادامه دهد و این بار نقشی بینالمللی را ایفا کند. [...]
با آنکه او پس از حملهٔ اسرائیل به جنوب لبنان در سال 1982 تحصیلات خود را متوقف کرده بود تا همهٔ تلاش خود را وقف حزبالله و مقاومت کند، اما در سال 1989 احساس کرد که میتواند تحصیلات علوم دینی خود را از سر گیرد؛ بنابراین با موافقت شورای مرکزی حزب، عازم حوزه علمیهٔ قم شد تا تحصیلاتش را که در حوزهٔ علمیه نجف و حوزه بعلبک آغاز کرده بود، ادامه دهد. آمدن سید حسن نصرالله به حوزهٔ علمیه قم شایعات بسیاری را برانگیخت؛ برخی از افراد وانمود کردند که نصرالله با کارکردهای حزبالله اختلاف پیدا کرده و به قم آمده است. نصرالله هنگام سفر به قم برای اینکه پست حزبیاش خالی نماند، مسئولیت ادارهٔ شورای اجرایی حزبالله را به معاون خود شیخ نعیم قاسم واگذار کرد.
آمدن سید حسن نصرالله به حوزه علمیه قم با ماههای آخر پایان جنگهای داخلی لبنان مصادف بود. سید حسن نصرالله قبل از تصمیم برای آمدن به حوزهٔ علمیه قم، حدود ده سال را در حزبالله گذرانده بود و از اوضاع و تحولات آن روز لبنان آگاهی کامل داشت.
[...] ارتباط سید حسن نصرالله با اوضاع لبنان، با آمدنش به قم قطع نشد. با آنکه وی در حوزهٔ علمیه قم حضور داشت، اما اوضاع لبنان و حزبالله را بادقت پیگیری میکرد. انگیزه آمدن ایشان به قم، کسب دانش بیشتر و فراگیری بحث خارج فقه و شرکت در کلاس درس شاگردان امام خمینی (ره) بود تا از این طریق هم بتواند جنبش مقاومت اسلامی لبنان را غنیتر سازد.
پیوند با بزرگان سلوک
سید حسن نصرالله هنگام آمدن به قم با مشکلی جدی مواجه شد که همواره از آن رنج میبرد. او قصد داشت دو سه سالی را با خدای خود خلوت کند، دانش و عرفان بجوید و با روحی سرشار از علم و معرفت به بیروت باز گردد، […] ویژگیها و توانمندیهای سرشاری که ایشان داشت به مسئولان جمهوری اسلامی و حزبالله اجازه نداد که از استعدادها و توانمندیهای او چشمپوشی کنند و به دلیل رفتوآمدهای زیادی که به تهران داشت برخی از شبها در تهران در مسجد سیدالشهدا (ع)، واقع در خیابان جشنوارهٔ تهرانپارس بهعنوان امام جماعت حضور مییافت و از نزدیک با مردم ارتباط برقرار میکرد. [...] او تنها در کلاسهای درس فقه و علم اصول شرکت نمیکرد، بلکه در دروس تفسیر قرآن آیتالله جوادی آملی نیز حضور مییافت.
ایشان در کلاسهای بحث آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی و آیتالله سید کاظم حائری شرکت میکرد، اما در ارتباط با بحث آیتاللهالعظمی بهجت باید گفت که سید حسن نصرالله از ابتدای پیوستن به صنف طلبگی علاقه وصفناپذیری به علمای عارف و سالک داشت. اما به دلیل ضیق وقت در کلاسهای درس ایشان به طور نامنظم شرکت میکرد. سید حسن نصرالله همچنین سراغ آیتاللهالعظمی سید عبدالکریم کشمیری (ره) را میگرفت و در محضر ایشان حضور مییافت. پس از پایان مدت اقامت سید حسن نصرالله در حوزه علمیه قم و بازگشت به بیروت، هر وقت به ایران میآمد، از برادران مسئول میخواست که ملاقات او را با آیتاللهالعظمی بهجت و آقایان کشمیری و حسنزاده آملی تدارک ببینند. با علمای بزرگ دیگری که در عرفان و سلوک شهرت داشتند و ساکن تهران و مشهد بودند، ملاقات میکرد و اصول عرفان عملی و سلوک الی الله را از آنان جویا میشد [...].
آقای نصرالله در مدت اقامت دوسالهاش در حوزه علمیه قم به برقراری روابط گسترده با طلاب غیرایرانی توجه خاصی داشت. در ارتباط با طلاب لبنانی کوشید آنان را منسجم و هماهنگ کند. [...] نصرالله در ابتدای ورود به قم کوشید برخی از اختلافات سیاسی میان طلاب لبنانی را برطرف کند. بیشتر طلاب طرفدار حزبالله بودند، اما میان آنان انسجام و هماهنگی وجود نداشت. سید حسن نصرالله کوشید تا میان طلاب لبنانی قدیم و جدید حوزه ارتباط و هماهنگی به وجود بیاورد. او جلسات فرهنگی را برای آنان دایر کرد و از برخی از شخصیتهای ایرانی دعوت شد تا برای طلاب لبنانی سخنرانی کنند. [...]
آقای نصرالله با سایر طلاب خارجی حوزه علمیه قم نیز ارتباط برقرار کرد. [...] سید حسن نصرالله افزون بر منسجم کردن طلاب لبنانی و طلاب کشورهای عربی، با طلاب پاکستانی و افغانی هم روابط دوستانه برقرار کرد و کوشید تجربهٔ انقلاب اسلامی لبنان و تأسیس حزبالله لبنان را به آنان منتقل کند. [...] حضور سید حسن نصرالله در حوزهٔ علمیهٔ قم بیش از دو سال طول نکشید.
بازگشت به بیروت
ناگفته نماند از اقامت سید حسن نصرالله در قم چند ماهی نگذشته بود که طبق معمول، بحرانهای سیاسی لبنان دوباره آغاز شدند. مسئولان حزبالله به تهران و قم آمدند و خواهان بازگرداندن سید حسن نصرالله به بیروت شدند. او در ابتدای امر با بازگشت مخالفت کرد و هنگامی که شهید سید عباس موسوی از بازگرداندن نصرالله ناامید شد، به سید گفت به این شرط اجازه میدهم در قم بمانید که موضوع روابط حزبالله با جمهوری اسلامی ایران را اداره کنید. آقای نصرالله به اهمیت و حساسیت این پرونده آگاهی کامل داشت، اما جز اینکه پیگیری این پرونده را بپذیرد، چارهٔ دیگری نداشت و لذا این دستور را برخلاف میل باطنی خود پذیرفت. پس از عهدهدار شدن این مسئولیت، ایشان بیشتر وقت خود را در تهران میگذراند و روابط حزبالله را پیگیری میکرد. او مرتباً به تهران میرفت تا مأموریت جدید خود را ادامه دهد. در روزهای آخر اقامتش در قم، مشاغل او آنقدر زیاد شدند که از درس بازمیماند. برای او فرق نمیکرد که در قم زندگی میکند یا در لبنان. بههرحال پس از گذشت حدود دو سال اقامت در قم و درگیریهای کاری و مشغلهٔ فراوانی که حزب برایش ایجاد کرده بود اما ایشان همچنان مصمم به ادامهٔ تحصیلات خویش بود تا اینکه با فشار حزب و توصیهٔ مقام معظم رهبری ایشان تصمیم گرفت به لبنان باز گردد.
آقای محتشمیپور در خصوص نحوهٔ بازگشت سید حسن میگوید: تصور میکنم که دو سال بیشتر طول نکشید که شورای مرکزی حزب، ایشان را به بیروت فراخواند. در آن موقع من وزیر کشور جمهوری اسلامی بودم. آقای سید عباس موسوی به ایران آمد و با من ملاقات کرد و گفت: شما به ما کمک کنید تا سید حسن نصرالله به لبنان برگردد، زیرا بهشدت به او احتیاج داریم. بنده به شهید سید عباس گفتم اجازه دهد ایشان مدت بیشتری در قم باشند و حیف است که سید حسن نصرالله با استعدادی که دارد به لبنان برگردد و او میتواند دو یا سه سال دیگر، اما با تفاوت و امتیازات بیشتری برگردد. در دو یا سه مرحله آقای سید عباس موسوی به ایران آمد و اصرار داشت که نصرالله برگردد. در مرحلهٔ دوم یا سوم بود که ایشان گفت: اگر سید حسن نصرالله نیاید، ما نمیتوانیم نیروهایمان را اداره کنیم و تنها کسی که قدرت جذب این نیروها و مدیریت نظامی و رهبری آنها را دارد، سید حسن است. پیشنهاد ایشان این بود که سید حسن بیاید و فرماندهی نظامی حزبالله در سراسر لبنان را به عهده گیرد. آقای سید عباس موسوی چون میدانست که سید حسن گوش به حرف او نمیدهد و تنها یک نفر است که اگر دستور دهد، سید حسن میپذیرد و او مقام معظم رهبری است، خدمت ایشان رسید و این موضوع را مطرح کرد که حزبالله شدیداً به وجود سید حسن نصرالله احتیاج دارد و ایشان را قانع کرد که از وی بخواهند به لبنان برگردد و سید سرانجام به لبنان برگشت.
بازگشت ایشان به بیروت باعث شد که بار دیگر از ادامهٔ تحصیل علوم دینی محروم شود و باز هم سید حسن نتوانست از فرصت پیشآمده استفاده کند و دروس را به اتمام برساند. [...]
بازگشت ایشان، در پی تشدید بحران در روابط حزبالله و جنبش امل و بروز درگیریهای پراکنده در مناطق اقلیم التفاح در جنوب لبنان بود. پس از مراجعت به بیروت، ضمن اینکه عضویت خود را در شورای رهبری حفظ کرد، مسئولیتهای دیگری نیز بر عهدهٔ او گذاشته شد. هنگامی که سید عباس موسوی به دبیرکلی حزبالله انتخاب شد، شیخ نعیم قاسم را بهعنوان معاون خود برگزیده و سید حسن نصرالله به مسئولیتهای خود در شورای مرکزی حزبالله ادامه داد.
نظرات