بازخوانی مناظره بنی‌صدر و رضایی با چریک‌های فدایی


1448 بازدید

۱۱ اسفند ماه ۱۳۵۸ رادیو تلویزیون دولتی ایران میهمانان سرشناسی داشت. از دولت ابوالحسن بنی‌صدر رئیس‌جمهور و مهندس مصحف استاندار مازندران حاضر بودند، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محسن رضایی عضو شورای فرماندهی و درویش مسئول سپاه گنبد، از ارتش سرلشگر فلاحی فرمانده نیروی زمینی، سرگرد افشار معاون فرمانده یگان گنبد و درازگیسو فرمانده گنبد در زمان وقوع حادثه حاضر بودند و از کادر مرکزی سازمان چریک‌های فدایی خلق نیز سه نفر آمده بودند؛ فرخ نگهدار، علی‌محمد فرخی (علی کشتگر) و جمشید طاهری‌پور. این جمع متفاوت و متکثر برای برگزاری مناظره‌ای تلویزیونی گردهم آمده بودند. مناظره‌ای که برخی همچون محسن رضایی آن را «نخستین مناظره تلویزیونی پس از انقلاب» می‌دانند که هرچند قرار بود بر تحولات گنبد و ترکمن‌ صحرا متمرکز باشد اما به مجالی بی‌مانند برای بیان دیدگاه‌های اساسی‌تر طرف‌های بحث تبدیل شد. مخالف‌خوانی‌های گروه‌های چپ‌گرا از مجاهدین خلق گرفته تا فداییان خلق و پیکار و... از مهمترین مسائلی بود که دومین دولت انقلاب و نخستین رئیس‌جمهور اسلامی ایران را به چالش می‌طلبید. اوج این جدال در جریان وقایع خونبار گنبد و ترکمن صحرا به نمایش درآمد. جدالی که یک سر آن شوراهای دهقانی و عناصر وابسته به سازمان فداییان خلق بودند و سوی دیگر دولت منتخب، سپاه پاسداران و ارتش. درگیری‌هایی که به کشته و زخمی شدن گروه کثیری از دو طرف انجامید و چند هفته‌ای فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. آن هم در شرایطی که ماجرای گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی روابط خارجی ایران را در سخت‌ترین شرایط پس از انقلاب قرار داده بود و دولت تازه با بحران‌های گوناگون دست و پنجه نرم می‌کرد. اما آن روز‌ها هنوز روزنه‌ای از امید وجود داشت. گروه‌های سیاسی هنوز چندان فاصله‌ای از دوران پیروزی و روزهایی که در کنار یکدیگر علیه دشمنی مشترک می‌رزمیدند، نداشتند. هنوز حرف یکدیگر را می‌شنیدند و پاسخ می‌دادند، هرچند با تشر و تندی اما راه گفت‌وگو به تمامی بسته نشده بود. اینچنین بود که وقتی چریک‌های فدایی خلق، بنی‌صدر را به میز مناظره فراخواندند، با پاسخ مثبت او روبرو شدند. مناظره با حضور همۀ طرف‌ها به مدت بیش از ۴ ساعت برگزار و یک روز بعد به طور کامل از تلویزیون پخش شد. استاندار مازندران: فداییان بیت‌المال را صرف چه کردند؟ حضور رئیس دولت در چنین مناظره‌ای آنچنان غیرمنتظره و عجیب به نظر می‌آمد که بنی‌صدر خود به زبان آمد و در مقدمه گفت: «بی‌شک در تاریخ معاصر جهان و اگر نگوییم در تاریخ چند قرن اخیر جامعه‌های بشری این نخستین بار است که رئیس‌جمهور در یک بحث آزاد با کسانی شرکت می‌کند که آن‌ها در بخشی از کشور یا بخش‌هایی از کشور بر ضد یک حکومتی که از انقلاب به وجود آمده است مسلحانه روبرو شدند.» او ابراز امیدواری کرد این بحث‌های آزاد از وقوع درگیری‌های تازه در کشور جلوگیری کند و آغازی خوب برای ادامۀ گفت‌وگو باشد و به این ترتیب تریبون را به استاندار سپرد تا گزارشی از دلایل وقوع حوادث گنبد ارائه کند. مصحف چنانکه روایت کرد در دوران استانداری شرایط سختی را گذرانده بود؛ شرایطی که حتی فرماندار گنبد نیز حرف او را نمی‌خواند: «ما در آنجا شخصی را به نام فرماندار قرار دادیم ولی به آن عنوان که فرماندار نماینده استاندار باشد و استاندار نماینده مرکزی باشد و مآلاً با یک خط مشی مشترک تصمیمات دولت در گوشه‌ای از این کشور پیاده شود، این نیست و آن کس که در منطقه دارد تصمیم می‌گیرد نیروهای دیگری هستند.» نیروهایی که به گفتۀ او از «ستاد خلق ترکمن» خط می‌گرفتند؛ ستادی که «صرفا یک قالب است که چهره‌هایی در داخل این قالب فعالیت‌هایی را شروع کردند و فسادی را پایه‌گذاری کردند که ریشه‌های این فساد را در این میزگرد امشب به شدت به تحلیل خواهیم گذاشت.» مصحف در خلال سخنانش از توزیع هدفمند پرسشنامه‌هایی در منطقه خبر داد که برای تحلیل شرایط فرهنگی و بومی و جهت‌دهی به جامعه محلی گنبد طراحی شده بود. پرسشنامه‌هایی واجد ۳۰۴ سؤال که به ریزترین مسائل منطقه‌ای می‌پرداخت و در قالب سؤالاتی مثل اینکه «آیا اعلامیه‌های سازمان و ستاد به دستتان می‌رسد» و «آیا می‌خواهید بیانیه‌ها به زبان محلی و ترکمن نوشته شود؟» علاوه بر تبلیغ یک گروه سیاسی خاص، تلاش می‌کرد برای جداسازی فرهنگی گوشه‌ای از این مملکت زمینه‌سازی کند. استاندار مازندران همچنین از فعالیت‌های این افراد برای در اختیار گرفتن انبار آذوقه شرکت «اتکا» وابسته به ارتش خبر داد و گفت: «کار ستاد مرکزی شورای ترکمن صحرا به آنجا می‌رسد که برگ ماموریتی به این شکل صادر می‌کند: از طرف ستاد مرکزی شوراهای ترکمن صحرا به اعضای این هیات نمایندگی داده می‌شود تا در خصوص نگهداری و مراقبت اموال شرکت اتکا و جلوگیری از حیف و میل و بخصوص حمل غیرمجاز آن بدون اطلاع ستاد اقدام مقتضی معمول نمایید.» او سپس این سؤال را مطرح کرد که «ستاد خلق ترکمن در کارهای غاصبین خود در گنبد اموال متصرفه را به مصرف چه اهدافی رسانده؟ این اهداف به طوری که مدارک آن عرضه خواهد شد به نفع ملت نبوده و برای رشد دشمن علیه ملت به کار رفته است.» رضایی: شوراها با عوامل رژیم پیشین و فئودال‌ها رابطه داشتند محسن رضایی دیگر چهره‌ای بود که وقتی تریبون را به دست گرفت اتهاماتی را متوجه شوراهای ترکمن‌ صحرا و چریک‌های فدایی کرد. عضو شورای فرماندهی سپاه پاسداران از حاکم کردن نوعی اختناق در منطقه از سوی ستاد مرکزی شورای ترکمن صحرا یاد می‌کرد، از احضاریه‌هایی که مسئولان ستاد برای برخی محلی‌ها فرستاده بودند و از آنان خواسته بودند «در اولین فرصت برای پاره‌ای توضیحات خود را به ستاد مرکزی شورای ترکمن صحرا معرفی نمایند» چرا که در صورت سرپیچی باید منتظر «اقدامات بعدی» باشند یا با آن‌ها «به شکل دیگری رفتار خواهد شد.» او همچنین از ارتباط شوراها با برخی عوامل رژیم پیشین پرده برداشت و از فردی به نام «حاجی نوری یمودی» نام برد که به گفتۀ او «از وابستگان رژیم قبلی بوده و در خانه ایشان انبار مهمات و انبار آذوقه بوده است.» از نظر او «استفاده از فئودال‌ها در شوراها با هیچ منطقی قابل بخشودگی نبود»، چه رسد به آنکه وابسته رژیم پیشین باشد. او ‌گفت: «آقایان شما چگونه از فردی که با شمس پهلوی از عوامل و ایادی این جنایتکاران تاریخ بودند برای پیشبرد مقاصد خودتان استفاده کردید؟» رضایی به اتهام همکاری با فئودال‌ها که چپ‌ها به سپاه می‌زدند هم پرداخت و ادامه داد: «شما پاسداران را متهم می‌کنید که با فئودال‌ها رابطه دارد. سپاه پاسداران اگر چنین بود که آمریکا از آن وحشتی نداشت و ما امیدواریم که مردم قضاوت همیشگی خودشان را خواهند داشت. قضاوتی که پشت دشمنان این مرز و بوم را به لرزه درآورد. این قضاوت، قضاوت خلق‌هاست. قضاوت عده‌ای قدرت‌طلب و انحصارگر نیست.» رضایی گفت: «این آقایان صحبت کردند هنوز‌ همان فرماندهان سابق بر سر کار هستند. آن‌ها به محض اینکه کوچکترین اطلاعی پیدا کردند که یک آمریکایی جاسوس در دستگاه ما است بلافاصله بدون کوچکترین درنگ اقدام کردند. اتفاقا تمام اشکالات ما در رابطه با همین آمریکایی‌ها است که اگر وجود داشته باشند شناسایی می‌شوند و وضعشان روشن می‌شود. این‌ها اصلا در درگیری‌ها با سپاه همکاری نمی‌کردند، این‌ها اصلا حاضر نبودند کوچکترین قدمی بردارند. مگر تا به حال عمل شما در خط آمریکا نبوده؟ مگر چه کسی از این عدم برقراری یک حاکمیت سیاسی در کشور سود می‌برد؟» او افزود: «ادعا می‌کنید که ما قبلا مبارز بودیم. اولا مگر شما فکر می‌کنید که برادران سپاه مبارز نبودند؟ تمامی مدارک نشان می‌دهد و ملت ما را می‌شناسد. علت اینکه ملتی یک رئیس‌جمهور را با ۹۹ درصد رأی می‌دهد و انتخاب می‌کند با قاطعیت، شناخت صحیح آن می‌باشد، در رابطه با سپاه هم همین‌طور.» چریک‌ها: شوراها به مبارزه با امپریالیسم آمریکا و ایادی آن ادامه می‌دهند در پاسخ به این سخنان یکی از اعضای چریک‌های فدایی خلق به توضیح وظایف شوراها در ماه‌های پس از انقلاب پرداخت. به گفتۀ علی‌محمد فرخی همراه با اوج‌گیری مبارزات دهقانان در ترکمن صحرا، مردم به تشکیل شوراهای دهقانی پرداختند. شوراهایی برای در دست گرفتن فرآیند کاشت، داشت و برداشت محصولات و مصادره زمین‌هایی که فئودال‌ها و درباریان در سال‌های پیش از انقلاب با در شیشه کردن خون خلق تصرف کرده بودند. او افزود: «ستاد شوراهای خلق ترکمن یعنی همان مرکزی که مقامات رسمی مملکت بعضی‌ها آن را لانه فساد خواندند به هماهنگ کردن کار این شوراها و کوشش در جهت هماهنگی کشت و زرع، دامداری و تمام فعالیت‌های کشاورزی منطقه می‌پرداخت.» عضو کادر مرکزی چریک‌های فدایی خلق با بیان این مقدمه، مخالفت استاندار با شوراها را ناشی از مخالف مبنایی او با وجود «تشکل» در مناطق دانست و گفت: «تشکل همان چیزی است که آقای استاندار خیلی با آن مخالفند و ما خیلی با آن موافقیم و معتقدیم که مردم ما از طریق تشکل می‌توانند با امپریالیسم آمریکا و تمام ایادی آن در ایران مبارزه کنند. تشکل یکی از دستاوردهای شوراهاست و شوراها در این زمینه به وظایف خودشان ادامه می‌دهند.» او که معتقد بود دشمنان شوراها مجموعه‌ای متشکل از «پس‌مانده‌های رژیم پهلوی، زمین‌دارانی که هنوز امید به پس گرفتن زمین‌ها از دهقانان زحمتکش دارند و شبکه‌های جاسوسی ساواک و سیا» هستند، ‌گفت: «فکر نمی‌کنم آقایان منکر این باشند که عناصر مرتجع و فئودال‌ها، زمین‌داران بزرگ و بازمانده‌های ساواک و سلطنت‌طلب‌ها هنوز در ایران هستند. این‌ها با انواع دسیسه‌ها بر علیه شوراها فعال بودند و انواع جعلیات و دروغ‌ها ادامه دارد.» فرخی افشاگری‌های دانشجویان پیرو خط امام را سند حقانیت‌شان می‌دانست؛ تاییدیه‌ای بر صحبت‌ها و مطالبی که در روزنامه کار، ارگان سازمان چریک‌های فدایی خلق مطرح کرده بودند. او می‌پرسید «مگر فرمانده نیروی دریایی حکومت، عامل آمریکا نبود یا نیست؟» و نتیجه ‌گرفت که «بنابراین طبیعی است که این شوراها بایستی وجود داشته باشند و بایستی بر علیه عناصر مرتجع متشکل باشند. اتحاد مردم باید حفظ شود، این خواست مردم سراسر میهن ماست.» او انتقادات استاندار از پرسشنامه‌های سازمان را نیز وارد نمی‌دانست و ‌گفت سؤالاتشان «تدارک برای جنگ با دولت نیست». فرخی ‌پرسید: «آیا صحبت از اینکه مردم راجع به تشکل چه فکر می‌کنند، یا مردم راجع به عناصر مرتجع محلی چه فکر می‌کنند، نباید بشود؟ من این را از آقای رئیس‌جمهور می‌پرسم که این سؤالاتی که پرسیده شده آیا به آن آزادی‌های سیاسی که شما قبول دارید برمی‌گردد یا نه؟ یعنی شما قبول دارید که یک چنین آزادی‌های سیاسی در این مملکت بعد از ده‌ها هزار کشته باید باشد یا بعد از این همه ما باید چنین سؤالی بکنیم و استاندار مملکت باید در تلویزیون نقش مقام امنیتی را بازی کند؟!» بنی‌صدر: اگر مردم رای به ترک اسلحه دهند، می‌پذیرید؟ موضوع مسلح بودن گروه‌های سیاسی یکی از مسائل چالش‌برانگیز در برابر دولت موقت و پس از آن دولت بنی‌صدر بود؛ موضوعی که سال ۵۸ با گسترش درگیری‌های مسلحانه در مناطق قومیت‌نشین و مرزی به مساله روز کشور تبدیل شد. بنی‌صدر که کمی بیش از یک ماه بود که بر کرسی رئیس‌جمهوری منتخب تکیه زده بود جز اینکه در این میزگرد طرف پرسش نمایندگان سازمان چپ‌گرا قرار گرفت، خود نیز سؤالاتی طرح کرد تا آنان پاسخی ارائه دهند؛ از جمله سؤالاتی پیرامون چرایی مسلح بودن این گروه‌ها. او ابتدا به پرسشنامه‌های توزیع‌شده در منطقه ترکمن صحرا اشاره کرد و در تکمیل سخنان استاندار پیرامون این موضوع گفت: «ایشان نمی‌گویند که شما چرا سؤال کردید، ایشان می‌گویند شما یک پرسشنامه درست کردید برای تبدیل یک هموطن به یک دشمن. شما اگر جوابی دارید برای این بدهید. می‌گویند که شما استثمارکننده و فئودال را یک دولتی کنارش گذاشتید و دولت انقلاب را که حاصل ۹۹ درصد رای مردم است را کردید نماینده این آدم‌هایی که الان خودتان نام بردید و این مردم را مسلح کردید در برابر این دولت. این را جواب بدهید.» فرخی با بیان اینکه این سلاح‌ها پس از پیروزی انقلاب و در جریان حمله مردم به پادگان‌های ارتش به دست آمده، گفت: «ایده ما این است که مردمی که به این سلاح‌ها دسترسی دارند و پاسدارانی که در مقابل رژیم مبارزه کردند در کنار یکدیگر قرار گیرند و در قالب یک ارتش خلقی متشکل شوند.» او سؤالات مطرح شده در پرسشنامه‌ها را نشانه اتکای سازمانش به مردم ‌دانست؛ نشانه‌ای از این اعتقاد که «باید از مردم راهنمایی خواست و این مردم هستند که قدرت لایزال هستند». او تاکید کرد «ما این را اعتقاد داریم و آن را به کار می‌گیریم. هر جا که شورای دهقانی ساخته شد از شوراهای دهقانی می‌پرسیم و بر اساس نظری که مردم می‌دهند راهنمایی می‌کنیم. این وظیفه ماست. از مردم می‌گیریم، به مردم می‌دهیم. تمامی این سؤالات اگر شما دقت کنید جز این حاصلی ندارد.» بنی‌صدر اما به این تاکید بر «مردم» مشکوک بود و گفت آن‌ها باید ثابت کنند که واقعا به حرف‌هایی که می‌زنند، معتقدند. راهی که او پیش پای چریک‌ها می‌گذاشت رفراندوم بود: «ما همین فردا از مردم رأی می‌گیریم. اگر مردم موافق بودند که شما در این و آن نقطه کشور مسلحانه در برابر دولت بایستید ادامه بدهید.» عضو چریک‌های فدایی پاسخ داد: «نخیر آقای رئیس‌جمهور ما صحبت می‌کنیم از اینکه مساله تسلیح توده‌ها را چگونه باید حل کرد.» بنی‌صدر باز سؤال کرد: «جواب من را بدهید. می‌گوییم اگر مردم فردا در یک همه‌پرسی گفتند موافق نیستند شما مسلح باشید و موافق نیستند شما مسلحانه در برابر مردم بایستید شما اسلحه‌تان را تحویل می‌دهید یا نه؟ شما می‌گویید مردم هر چه گفت آن را گوش می‌دهید. اگر ما رفتیم از مردم پرسیدیم ۹۵ درصد مردم این را گفتند شما رأی مردم را قبول می‌کنید یا نه؟» اینجا بود که جمشید طاهری‌پور دیگر عضو چریک‌های فدایی خلق که در کنار فرخی نشسته بود، پرسید: «۹۵ درصد مردم مگر نگفته بودند بازرگان نخست‌وزیر محبوب به قول شما» و رو به دوربین فریاد زد: «امروز آیا بازرگان نخست‌وزیر محبوب ۹۵ درصد مردم ایران است؟» بنی‌صدر بار دیگر گفت: «این حرف‌ها چه ربطی به هم دارد که می‌زنید. شما داشتید روضه مردم را می‌خواندید. ممکن است مردم امروز موافق باشند فردا هم مخالف بشوند، این حق مردم است. مردم روزی آمدند راه‌پیمایی کردند ۹۵ درصد گفتند مهندس بازرگان را به عنوان اولین نخست‌وزیر جمهوری قبول داریم. ممکن است امروز رأی بگیرید اینطور نباشد. این حق مردم است. ما از شما می‌پرسم شما که دارید روضه مردم را می‌خوانید اگر این مردم به شما گفتند آقا ما با درگیری‌های مسلحانه در اینجا و آنجای کشورمان موافق نیستم، این اسلحه‌ها را می‌آورید تحویل می‌دهید یا نه؟» رئیس‌جمهور با بیان اینکه «دولتی که از انقلاب برخاسته هیچ هدفی نمی‌تواند داشته باشد جز اینکه کشور را از سلطه امپریالیسم مستقل بکند و به مردم خدمت نماید»، افزود: «شما حالا اگر‌ همان تئوری‌های خودتان را هم قبول می‌داشتید باید در این مرحله به قول خودتان صد درصد از آن دولت حمایت می‌کردید. در حالی که از روز اول هر جا بر ضد دولت عمل شده شما آنجا حاضر بودید. انتقاد یک مساله است و مسلح کردن و جنگیدن یک مساله دیگر است.» یکی از چریک‌های فدایی خلق در پاسخ، به دفاع از ایده «صلح مسلح» پرداخت و گفت: «آقای رئیس‌جمهور در صحبت‌های خودشان طی یک سال اخیر چه موقعی که رئیس‌جمهور بودند و چه موقعی که رئیس‌جمهور نبودند مطرح می‌کردند که باید گروه‌های مسلح برچیده بشوند. باید همه زیر حاکمیت دولت مرکزی دربیایند.» او با تایید اینکه «در کشور یک دولت باید حاکم باشد و آن هم متکی به رای اکثریت» گفت: «اما وظیفه دولت آن است که در جامعه امروز که تحت ستم استعمار هستیم، مردم را مسلح بکند برای اینکه با سرمایه‌داری بجنگند، برای اینکه با امپریالیسم بجنگند. برای اینکه کارگر و دهقان حقوق خودش را فقط به زور می‌تواند از سرمایه‌دار بگیرد و از ارباب‌های آمریکایی بگیرد.» او با بیان اینکه «فکر می‌کنم ایشان هم معتقد باشند که حق مردم و توده مستضعف را باید گرفت»، تصریح کرد: «سرمایه‌دار همینطوری نمی‌دهد. آن‌ها اگر سلاح داشتند قانونشان پیش می‌رود و اگر نداشتند قانونشان از بین می‌رود. ارتش ۲۰ میلیونی یک شعار بسیار جالبی است که باید حتما اجرا بشود. همه مردم باید مسلح باشند نه اینکه هرج و مرج باشد و هر کسی سلاح به دست بگیرد و راه بیفتد. باید منظم و متشکل تحت رهبری با ایدئولوژی معین با سیاست معین این‌ها مسلح بشوند و در برابر دشمن بایستند.» عضو کادر رهبری چریک‌های فدایی خلق افزود: « یک سازمان سیاسی چند تا کادر دارد و چند عضو دارد که این‌ها می‌خواهند مسلح باشند؟ ما می‌گوییم چند نفر هستیم؟ دو هزار نفر که بیشتر نیستیم. ما بگوییم دو هزار تفنگ روی دوشمان است. این مساله‌ای را نمی‌تواند حل کند. مساله بر سر مسلح بودن یک سازمان سیاسی اصلا مطرح نیست. کدامیک از ما سلاح داریم؟ همان روزی که انقلاب شد ما اعلام کردیم و به مردم هم گفتیم که سلاح باید دست شما باشد نه ما. ما وظیفه‌مان چیز دیگر است.» درگیری‌های گنبد از کجا شروع شد؟ چگونگی آغاز درگیری‌های گنبد از دیگر مسائلی بود که در این میزگرد مورد بررسی قرار گرفت و روایت‌های مختلفی از آن مطرح شد. نخست روایت درویش مسئول سپاه گنبد که از جایش برخاست، جلوی نقشه‌ای که بر دیوار نصب شده بود ایستاد و با تشریح موقعیت جغرافیایی منطقه از یک برنامه از پیش تعیین‌شده برای ایجاد درگیری در منطقه سخن گفت. او در توصیف جریان آغاز درگیری گفت: «روز ۱۹ بهمن همانطور که در دهات شایع کرده بودند که روز انقلاب را می‌خواهند جشن بگیرند، حدود ۱۰ هزار نفر را به شهر می‌آورند و راه‌پیمایی از میدان یادبود شروع می‌شود و مقرشان هم در مقابل آموزش و پرورش بود. مردم ترک و فارس وقتی شعار‌ها و صحنه‌ها را می‌بینند که علیه جمهوری اسلامی است به این گروه حمله می‌کنند. وقتی حمله می‌کنند شهربانی وارد عمل می‌شود که مردم را متفرق کند که در این میان سه اتومبیل شهربانی و یک پلیس را خلع سلاح می‌کنند که البته مردم پاسبان را پس می‌گیرند. در این جریان سپاه وارد عمل می‌شود و با صبر و توجهی که به مردم می‌کند مردم را وادار به عقب‌نشینی می‌کند. در این میان یک نارنجک از بین متحصنین به طرف مردم پرتاب می‌شود که ۲۸ مجروح و ۲ شهید باقی می‌گذارد.» اما فرخی عضو کادر رهبری چریک‌های فدایی خلق ماجرای آغاز درگیری‌های گنبد را ناشی از مخالفت‌ها و موافقت‌های بخش‌های مختلف دولتی و سپاه با برگزاری مراسم سالروز واقعه سیاهکل دانست. او از اعلامیه‌ای سخن گفت که سپاه پاسداران در مخالفت با برگزاری مراسم صادر کرده بود، آن هم در حالی که مقامات محلی دولت با برگزاری این راه‌پیمایی موافقت کرده بودند. او گفت: «صبح روز ۱۹ بهمن که مردم از روستا‌ها می‌آمدند برای شرکت در راه‌پیمایی دروازه‌ها بسته بوده و به مردم می‌گفتند برگردید، امروز درگیری می‌شود که عده زیادی از دهقان‌ها برگشتند. در چنین شرایطی ما با فرمانداری و شهربانی و سایر مقامات تماس گرفتیم که جریان این اطلاعیه چه است؟ سپاه پاسدار‌ان در آنجا بسیار غیرمسئولانه رفتار کرده و به ما گفته است شما ضدانقلاب هستید و توطئه کردید. به آن طرف مراجعه کردیم گفتند که ما به شما اجازه دادیم و راه‌پیمایی شما قانونی است. بعد هم آقای استاندار در مطبوعات و رادیو تلویزیون اعلام کرد که راه‌پیمایی شما قانونی و با موافقت است. شما اعلام کردید که با موافقت مسئولان بوده و جلوگیری از آن به خواسته مسئولان اجرایی نبوده پس این اطلاعیه چیست؟ اگر این دو تا دولت یک دولت است پس این اطلاعیه چیست و اگر نیست پس تکلیف سازمان‌های سیاسی را روشن کنید و این هم گفته شده که از تهران دستور گرفته شده و آن پاسدار‌ها خودسرانه عمل نکردند. بعد از این درگیری شروع می‌شود. به تظاهرات حمله می‌کنند و صف تظاهرات برهم می‌خورد. آقای دادستان اعلام می‌کند که با تفنگ ساچمه‌ای و اسلحه گرم به صف تظاهرات حمله کردند. استاندار مازندران تاکید کرد که با وجود تذکراتی که به مردم داده شده بود مخالفت با ادامه راه‌پیمایی از طرف مردم و بدون رابطه با دستگاه‌های اجرایی صورت گرفت و بر اثر پرتاب سه‌راهی و شلیک با تفنگ ساچمه‌ای حدود ۲۵ نفر زخمی و ۲ نفر کشته شدند.» جنجال تفنگ‌های دوربین‌دار و شلیک توپ به خانه‌ها نکته دیگری که در این مناظره مورد بحث قرار گرفت سلاح‌های مورد استفاده دو طرف درگیر در ماجرای گنبد بود. درویش مسئول سپاه در گنبد در بخشی از سخنانش به چگونگی کشته شدن برخی فرماندهان سپاه از جمله احمد قنبری، فرمانده و معاون عملیات اشاره کرد و گفت: «وقتی به سمت ما شلیک می‌شود، کلیه برادران ما از ناحیه مغز تیر خوردند... من تعجب می‌کنم این‌ها که آمادگی جنگی نداشتند مادون قرمز از کجا آورده بودند که در تاریکی شب تیراندازی کنند. مگر می‌شود بدون مادون قرمز تیراندازی کرد؟» اما اعضای کادر رهبری چریک‌های فدایی خلق با رد این ادعا تصریح کردند: «مساله تفنگ‌های دوربین‌دار یک افسانه است. آقای رئیس‌جمهور در روزنامه انقلاب اسلامی خیلی مطالبی گفتند که اصلا از اساس واقعیت ندارد.... تفنگ دوربین‌دار هم مثل همین...» آن‌ها در مقابل ارتش را متهم کردند که با توپ به خانۀ مردم حمله برده است؛ موضوعی که از سوی تیمسار فلاحی فرمانده نیروی زمینی ارتش تکذیب شد. او که با سری به زیر افتاده اما پرشور سخن می‌گفت از ورود ارتش به غائله گنبد دفاع کرد و گفت: «یکی از ماموریت‌های ارتش حفظ دستاوردهای انقلاب است. هر عامل یا هر خطری، هر یک از دستاوردهای انقلاب را تهدید کند و در مخاطره قرار دهد ارتش رسما اقدام می‌کند.» او افزود: «ارتش جمهوری اسلامی ایران یک نهاد انقلابی است و پاسداران انقلاب نیز یک نهاد انقلابی است. کلیه نهادهای انقلابی مکمل یکدیگر هستند. رسما به عنوان تولیت نیروی زمینی اعلام می‌کنم در هر زمانی، هر مکانی، تحت هر شرایطی پاسدار انقلاب نیاز به پشتیبانی داشته باشد بلادرنگ و بدون مضایقه پشتیبانی اعمال خواهد شد.» *** این مناظره نخستین و واپسین مناظره میان رئیس‌جمهوری، سپاه و چپ‌گرایان مسلح بود که تصویری روشن از مواضع گروه‌های مختلف سیاسی در نخستین سالروز پیروزی انقلاب به دست می‌داد. نمونه‌ای از یک گفت‌وگوی بی‌پرده و روشنگر که راه تکرارش خیلی زود میان صفوف انقلابیون بسته شد. شاید اگر این شیوه‌ها در ماه‌های بعد زیر غبار رادیکالیسم گروه‌های سیاسی مسلح و همطرازانشان در جبهه‌های دیگر دفن نمی‌شد، سرنوشتی دیگر را برای جوانان سیاست‌ورز و سیاست‌ورزان حاضر در دولت رقم می‎زد.