محمود جم مجری کشف حجاب
محمود جم چهارمین نخستوزیر رضاشاه بود، از مهمترین وقایع دوران نخست وزیری او میتوان به اجرای قانون کشف حجاب، به شهادت رساندن شهید مدرس و انعقاد پیمان سعدآباد اشاره کرد.
یک ماه پس از شروع دوره نخستوزیری وی، رضاشاه فرمان کشف حجاب را صادر کرد و جم، ضمن ابلاغ فرمان شاه به همه ادارات تلاش فراوانی برای اجرای آن نمود.
او دو ماه بعد به عنوان وزیر مالیه معرفی و با سقوط دولت کودتا، از این سمت برکنار شد در کابینه مشیرالدوله مجدداً به وزارت مالیه برگشت ولی پنج ماه بعد با سقوط کابینه از این کار برکنار شد. جم بعد از برکناری از وزارت روابط نزدیک و صمیمانه ای با رضاخان برقرار کرد. در اولین کابینه رضاخان در سال 1304 ش باز وزیر مالیه شد و در کابینه فروغی وزیر داخله بود. در یازدهم آذر 1314 جم به تصدی نخست وزیری از طرف رضاشاه منصوب شد که عمدهترین علت این انتصاب حمایت انگلیسیها و اطاعت محض او از رضاشاه بود. از مهمترین وقایع اوایل دوران نخست وزیری او کشف حجاب و سپس به شهادت رساندن شهید مدرس بود. محمود جم با وجود نزدیکی به رضا شاه و جلب اعتماد سعی میکرد اوامر شاه را در اسرع وقت و مو به مو به مرحله اجرا گزارد، اما از رضاشاه وحشت زیادی داشت و همان گونه که بی مقدمه به نخست وزیری رسید، بی مقدمه نیز برکنار شد. در سوم آبان متین دفتری با حکم رضاشاه نخست وزیر شد و جم وزیر دربار شد و تا سال 1325 وزیر دربار بود. در شهریور 1320 مأمور شد رضاشاه و همراهان او را در راه خروج از کشور تا بندرعباس بدرقه کند. او سپس در اسفند 1320 سفیر ایران در مصر گردید. جم در آخرین کابینه قوام در سال 1326 به وزارت جنگ منصوب و بعد از آن مدتی وزیر دربار، سپس استاندار آذربایجان و سرانجام سفیر ایران در ایتالیا گردید او پس از مراجعت به ایران در سال 1332 به عنوان سناتور نماینده کرمان گردید و تا پایان عمر در این منصب باقی بود. محمود جم یک انگلیسی تمام عیار بود و عضو لژ فراماسونری بیداری بود. وی در 19 مرداد 1348 درگذشت.[1] محمدحسین اژدری که رابطه نزدیکی با محمود جم داشت، مینویسد:
در آخرین روزهای عمرش که مریض بود، اکثراً برای دیدنش میرفتم، یک روز جم را خیلی عصبانی دیدم، میگفت: بعد از اینهمه خدمت به خاندان پهلوی ببینید با من چگونه رفتار کردهاند؟ نامهای از دفتر مخصوص به دستش رسیده بود که آن را به من نشان داد و بعد از این که نامه را خواندم، مچاله کرد و به کناری انداخت. جم میگفت: من چون اوضاع را خیلی بد میبینم، به علت علاقهای که به اعلیحضرت داشتم وظیفه خود دانستم، شرحی در حضورشان مودبانه حضورشان بنویسم و به ایشان مطالبی را یادآور شوم که مراقب اوضاع و احوال باشید. این نامه را چون کسالت داشتم به وسیله شریف امامی رئیس مجلس سنا فرستادم و منتظر بودم که به مطالب آن توجه شود. چند روز قبل این نامه به از دفتر مخصوص به دستم رسید که متن آن چنین بود: «آقای محمود جم، عریضه شما به عرض خاکپای همایونی رسید، فرمودند: اگر از این به بعد عرایضی دارید، مستقیماً توسط دفتر مخصوص ارسال دارید.» با عصبانیت گفت: این پاسخی بود به آن همه خدمت به خاندان پهلوی و در حقیقت در این آخر عمری توهینی است به یکی از صمیمیترین دوستان خود که من این نامه را به دور میاندازم و دیگر با آنها کاری ندارم. [2]
پانوشتها:
1- بازیگران عصر پهلوی محمود طلوعی ص 9ـ234.
2- الموتی، مصطفی، بازیگران سیاسی از مشروطیت تا ۵۷، لندن- پکا، ۱۳۷۴، ج۱، ص۴۱۲.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات