06
فروردین
1396
رفتار خشن سرلشکر ارفع با هویدا
گزارش
تاریخ 26/12/1336
همانطوریکه طى گزارشهاى قبلى باستحضار رسیده است رفتار خشن تیمسار سرلشگر ارفع سفیر کبیر ایران با امیرعباس هویدا رایزن سفارت کبرى منجر به آمدن نامبرده به ایران شده است. اکنون آقاى هویدا در وزارت خارجه مشغول اقدام است تا بیکى از کشورهاى دیگر منتقل شود و بقراریکه شایع است خیلى میل دارد بسمت سرکنسول شاهنشاهى ایران به دمشق برود. و آقاى علیرضا بهرامى معاون اداره تشریفات وزارت خارجه که دختر یکى از وکلاى دادگسترى استانبول همسرش مىباشد بسمت رایزن سفارت کبراى ایران به آنکارا برود.
آقاى کوپال کنسول سرکنسولگرى شاهنشاهى ایران در استانبول که بمناسبت پایان مأموریت به تهران آمده و اکنون در اداره چهارم وزارت خارجه مشغول کار است روز 26/12/36 در دفتر کارش باین جانب اظهار داشت:
«تیمسار سرلشگر ارفع به محض ورود به آنکارا تمام کارمندان سفارت کبرى را در اطاق کارش به صف کشیده و گفته است من نه جنابعالى نه قربان نه سفیرکبیر هستم من یک نفر نظامى هستم و به امر شاه باین جا آمدهام و موقع خطاب باید به بنده تیمسار بگوئید. ساعت 8 صبح باید در سفارتخانه حاضر شوید و ساعت یک مرخص شوید و در اینموقع احدى بدون اجازه من نمىتواند از سفارت کبرى خارج شود و اگر کسى به حرفهاى من گوش ندهد سخت تنبیه خواهد شد.»
آقاى کوپال اضافه کرد:
«ارفع بعد از ورود به آنکارا از وزارت امورخارجه وقت ملاقات با وزیر امورخارجه ترکیه خواست بعد از 15 ساعت وقت ملاقات دادند در صورتیکه ساعد1 و منصور2 و زند سفراى کبار اسبق ایران در ترکیه هر وقت مىخواستند مىتوانستند با وزیر امورخارجه ترکیه ملاقات نمایند ازطرف دیگر اولین برخورد ارفع با رئیس جمهور ترکیه هم خیلى بد بوده است.
توضیح آنکه چون رئیس جمهور ترکیه میدانست که ارفع بزبان ترکى آشنائى دارد در این ملاقات با سفیر کبیر ایران ترکى صحبت مىکند و ارفع عوض اینکه به ترکى جواب بدهد بفرانسه و انگلیسى پاسخ داده است در این موقع رئیس جمهور ترکیه از مترجم خواهش مىکند که بیاناتش را بفرانسه یا انگلیسى به تیمسار ترجمه کند. سفیر کبیر ایران نیز دفعتا اظهار میدارد که تمام بیانات جنابعالى را من میفهمم رئیس جمهور جواب میدهد مادامکه بزبان ترکى آشنائى دارد بهتر است با من ترکى صحبت کنید.»
... ضمیمه پرونده تیمسار سرلشگر ارفع 7/1/37
پرونده بایگانى شود. 17/1
1ـ محمد ساعد مراغهاى در سال 1260 در دهات اطراف مراغه متولد شد. تحصیلات مقدماتى و عالى خود را در مدارس و دانشگاههاى تفلیس و لنینگراد و سوئیس به پایان رسانید و فارغالتحصیل در رشتههاى حقوق و علوم سیاسى بود. در سن 21 سالگى با سمت منشى گرى از کنسولگرى ایران در بادکوبه به خدمت در وزارت امور خارجه وارد و مشاغل بعدى وى عبارتند از : ویس کنسول و کنسول دولت ایران در شهرهاى تفلیس و بادکوبه، فرماندار رضائیه. کاردار و وزیر مختار ایران در آنکارا ـ مسکو و رُم، سفیر کبیر ایران در شوروى و پس از شهریور 1320 در کابینه اول سهیلى وزیر امور خارجه،
در سال 1323 نخستوزیر و سپس در سال 1324 براى مدتى در حدود یکسال از کار کنارهگیرى کرد و در دوره پانزدهم نماینده مجلس شوراى ملى از رضائیه شد. وى در سال 1327 مجددا نخستوزیر و بعد از آن به مقام سناتورى و سفیر ایران در واتیکان منصوب گردید. در زمان نخستوزیرى در سال 1323 مواجه با ماجراى آمدن کافتارادزه به تهران و تقاضاى نفت و تحریکات شدید حزب توده شد و پس از رد تقاضاى روسها و جلب موافقت و تایید مجلس شوراى ملى با این امر از کار کناره گرفت. همچنین در زمان نخستوزیرى وى در سال 1327 با بحران 15 بهمن و حادثه سوء قصد به جان شاه روبرو گردید و با اهتمام وى و دکتر اقبال (وزیر کشور) حزب توده منحل گردید و مجلس مؤسسان نیز در دوران حکومت او تشکیل شد. وى معروف به طرفدارى از سیاست کشورهاى غربى بود. ساعد فردى لجوج و یک دنده و از لحاظ سیاسى محافظه کار بود. او به زبانهاى فرانسه ـ روسى ـ آلمانى ـ ترکى و اسپانیولى آشنایى داشت. در سال 1913 با خانمى از اهالى لیتوانى ازدواج کرد و حاصل آن دو دختر بود. در پرونده وى در ساواک از او بعنوان یکى از بنیانگذاران فراماسونرى در ایران و بزرگ استاد پیشین لژ بزرگ ایران نام بردهاند. وى در سال 1352 درگذشت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى
2ـ رجبعلى منصور (منصورالملک) از اعضاى اولیه لژ «بیدارى ایرانیان» بود که در دوران رضا شاه، سالیان مدید، در مشاغل حساس جاى داشت و در آخرین ماههاى سلطنت او به صدارت رسید. در دوران محمدرضا شاه پهلوى نیز مجددا در رأس دولت قرار گرفت. ارتشبد فردوست مىنویسد: «على منصور از مأموران انگلیس بود.»
نظرات