نهضت های سیاسی اجتماعی ایران قبل از کودتای 1299 رضاخان
ملت ما که پس انقلاب مشروطیت انتظار استقلال و آزادی و رفاه را داشت همان طور که دیدیم مواجه با مصایب بسیار گردید. امپریالیست های انگلیس، روسیه تزاری و آلمان بر سر ایران و در جهت اجرای برنامه های استعماری به نزاع برخاستند و مداخله در امور ایران را بیشتر نمودند. مقارن پیروزی انقلاب مشروطیت نیروهای نظامی انگلیس در جزیره هنگام و در سواحل خلیج فارس پیاده شدند و در سیستان و بلوچستان به دخالت پرداختند. روسیه ی تزاری که به شدت از دربار قاجار در جهت تحکیم استبداد حمایت می نمود با شکست در جنگ با ژاپن دیگر قدرت سابق را در مقابله با سیاست انگلیس نداشت لیکن با ظهور آلمان در عرصه ی سیاسی ایران از طریق گسترش بازرگانی این کشور و اجاره بندری در خلیج فارس و اخذ امتیاز تأسیس بانک و ایجاد مدرسه و اعطاء قرضه و به علت وردود لشکر عثمانی به حدود ارومیه، روس و انگلیس موقتاً رقابت را کنار گذاشتند و همان طور که قبلاً دیدیم قرار داد 1907 را امضا کردند اما علی رغم این ائتلاف آلمان نیز به توسعه اقدامات خود ادامه داد و مقام سوم را بعد از انگلیس و روسیه در تجارت خارجی ایران به دست آورد و در حمل و نقل دریایی در خلیج فارس پس از انگلیس مقام دوم را اشغال کرد اختلاف میان آلمان و روسیه از یک طرف و آلمان و انگلستان از طرف دیگر در ایران جزیی از مناقشاتی بود که قدرت های استعماری را در آستانه ی جنگ اول قرار داد. در اوایل جنگ ایران فقط از استقلال عنوانی داشت و در حالی که بی طرفی خود را اعلام کرده بود ارتش عثمانی آذربایجان را اشغال کرد سپس ارتش روسیه سرزمین اشغالی عثمانی را خود به تصرف در آورد و در نواحی غرب ایران عملیات جنگی بین «انگلیس و روسیه» با «آلمان و عثمان» ادامه یافت و بالاخره شمال ایران در تصرف قوای روسیه و جنوب در تصرف قوای انگلیس در آمد. در این وضعیت که حکومت ایران فقط جنبه ی تشریفاتی داشت ملت به ستوه آمده، افرادی در گوشه و کنار مملکت پیدا شدند تا زنجیره های اسارت را پاره کنند و آزادی و استقلال کشور را تأمین نمایند. اینان می دیدند که وضع اقتصادی کشور به وخامت کامل گراییده، تسلط بیگانه نیرویی برای دولت مرکزی باقی نگذاشته، خرابی ناشی از جنگ و قطع روابط بازرگانی مردم را به فلاکت رسانده، خزانه ی کشور تهی شده، زمین ها کشت نگردیده، قیمت نان و سایر مایحتاج به چند برابر رسیده و قحطی، گرسنگی و شیوع بیماری باعث شده است که قسمت هایی از کشور به مناطق غیر مسکونی مبدل گردد. همه این عوامل ریشه نهضت هایی است که اواخر دوران جنگ و بعد از آن در ایران ظاهر گردید. نهضت جنگل در گیلان، قیام خیابانی در تبریز، جنبش دشتستانی ها در جنوب و پایداری کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان از آن جمله اند.(1)
نهضت جنگل به رهبری میراز کوچک خان جنگلی(2)
میرزا کوچک خان شخصیتی روحانی بود که به علت خیانت زمامداران شور و حرارتی برای مقابل و نهضت داشت، او و میرزا علی خان دیوسالار در مازنداران استقرار یافته به جلب افراد برای هم کاری پرداختند و در اواخر سال 1334 قمری «1915 م» کمیته ای به نام اتحاد اسلام (3) در حوالی تالش تشکیل دادند، از عنوان کمیته پیدا است که نهضت آن ها قبل از هر چیز جنبه ی اسلامی داشت چرا که میرزا کوچک طلبه مبارزی بود که با همان افکار اسلامی مبارزه را آغاز کرده بود. بعداً موضوع انعقاد قرار داد 1919 و نفوذ بیشتر انگلیس در کشور بر قاطعیت تصمیم آن ها افزود و به تشکیل حزب جنگل مبادرت کردند. روزنامه ای هم با همین نام انتشار می دادند که مبلغ افکار آن ها بود و داوطلبان عضویت در حزب جنگل می بایست سوگند یاد کنند و سابقه ی سوی نداشته باشند و مرام نامه را قبول کنند.(4) نویسنده ی کتاب سردار جنگل می گوید «جنگلی ها مصمم بودند مادام که به هدف شان نرسیده و موفق به اخراج نیروی بیگانه نشده اند به آرایش سر و صورت نپردازند و بنابراین طول اقامت در جنگل آن ها را به شکل مخلوقات ماقبل تاریخ و هیاکل جسیم و رعب آور در آورده بود» با توسعه ی کار نهضت جنگل دولت مرکزی در شمال ایران اقتداری نداشت.(5)
قوای روس و انگلیس قبل از انقلاب (6) روسیه با جنگلی ها به مذاکره پرداختند و هم بعد از آن(7) در اولین برخورد جنگلی ها با قوای دولت(8) دکتر حشمت از اعضای جنگل با 270 نفر تسلیم شد و تسلیم او تأثیری در مجازات او نگذاشت و در 1919 «شعبان 1337» اعدام گردید.
میرزا کوچک خان پس از این برخورد به اعماق جنگل رفت و ارتباطش هم با اعضا متزلزل شد.(9) ماه بعد «رمضان 1337» تیر ماه 1298 از جانب فرماندار رشت در تمام مناطق اطراف فعالیت جنگلی ها حکومت نظامی اعلام شد و در اعلامیه فرماندار نظامی تصریح گردید «هر خانه ای که در آن جنگلی ها منزل کنند سوزانده می شود و صاحبش تنبیه خواهد شد افرادی که برای جنگلی ها آذوقه تهیه کنند و یا کمکی به آن ها بنمایند فوراً اعدام و دارایی شان ضبط می شود»(10) از طرف دولت بعدی یعنی مشیرالدوله هم دو هیأت نمایندگی به جنگل فرستاده شد که با سران نهضت مذاکره نمایند اما نتیجه ای حاصل نشد. در این اوقات تحولاتی در شمال ایران واقع شد. سپاهیان روسیه شوروی به شمال ایران آمدند و شهر رشت سقوط کرد و گروهی از جنگلی ها با این تجاوزین هم گام شدند و جمهوری اعلام داشتند و گویا سید جعفر پیشه وری هم روزنامه کمونیست را منتشر کرد. میرزا کوچک خان که اساس نهضت مربوط به او بود و جنبه ی اسلامی داشت و با چنین جمهوری نمی توانست موافق و هم آهنگ باشد در تیر ماه 1299 «شوال 1338» از رشت خارج شد و ملاقاتی در همین اوقات با سردار فاخر حکمت که از جانب مشیرالدوله نمایندگی داشت انجام داد. میرزا کوچک که از انقلابیون رشت جدا گردید انشعابی دیگر شد یعنی احسان الله خان و خالو قربان هم از او جدا شدند. در مرداد 1299 قزاق ها(11) به عنوان مأمور دولت مرکزی انقلابیون رشت را عقب زدند و رشت را به تصرف درآوردند ولی پس از مدتی مجدداً رشت به دست انقلابیون افتاد.(12)
با کودتای 1299 تماس سید ضیاء با جنگلی ها برقرار شد و یک مهلت شش ماهه از میرزا کوچک خان خواست تا او بتواند خواسته ی جنگلی ها را اجرا نماید سعد الله درویش واسطه ی این پیام بود اما دولت سید ضیاء ادامه نیافت و دولت بعد از او در صدد جلب هم کاری دو سیاست انگلیس و شوروی بود.
شیخ محمد خیابانی که در همین زمان در آذربایجان قیام کرده بود با میرزا کوچک ارتباط برقرار ساخت تا مشترکاً اقدام نمایند.
بعد از وزیر جنگ شدن سردار سپه و تسلیم خالو قربان قزاق ها حمله جدی را به شمال شروع کردند قوای متفرق جنگل یا تسلیم می شدند و یا بقتل می رسیدند میرزا کوچک خان در آخرین مبارزات که برای جمع آوری نفر به سوی خلخان می رفت دچار برف و بوران شد و از پا درآمد و با این ترتیب نهضت جنگل پایان گرفت.
قیام خیابانی در آذربایجان
شیخ محمد خیابانی(13)در سال 1298 نهضت خود را در تبریز آغاز کرد «7 آوریل 1920 اکثریتی از مردم شهر از او حمایت داشتند. وی بدون این که مسلح باشد با کمک هم دستان خود تمام مؤسسات و سازمان های دولتی را تصرف کرد و شش ماه اداره شهر را به عهده کمیته ملی به رهبری خیابانی قرار گرفت. خیابانی بازرگان زاده ای بود که تحصیلات دینی را آغاز کرد و در سلک روحانیون در آمد در سال های مبارزه علیه استبداد صغیر شرکت داشت و به نمایندگی مردم تبریز روانه ی مجلس دوم شد و در آن مجلس به فراکسیون دمکرات ها پیوست. در سال های جنگ جهانی اول علیه سیاست انگلیس و روس و آلمان ها و ترک های عثمانی مبارزه می کرد و هنگامی که در پایان جنگ «1918» 1296 ترکان عثمانی آذربایجان را اشغال کرده بودن توسط آن ها بازداشت و به خارج تبعید شد. خیابانی علیه قرار داد 1919 مبارزه ی فعال داشت. پس از سقوط وثوق الدوله حاج مخبر السلطنه هدایت که وزیر مالیه کابینه ی مشیر الدوله بود به حکومت آذربایجان منصوب شد. خیابانی که می خواست تبریز آزاد باشد می گفت به فرستادن والی نیازی نیست شما پول برای ما بفرستید. مخبر السلطنه پس از ورود به تبریز به قزاق خانه رفت و در حمایت آنان قیام خیابانی در هم کوبیده شد. قتل خیابانی به طرق مختلف بیان شده است (14) و مورخین نهضت او را نیز بدون تمایل به بیگانه ثبت نموده اند.(15)
دو سال بعد پیروان خیابانی که خود را دشمنان استبداد می نامیدند طغیان کردند. رهبر آنان در این تاریخ یک افسر ژاندارم به نام لاهوتی بود که فرماندهی ژاندارم ها را به عهده داشت و تقاضای او بر کناری رضا خان از فرماندهی کل قوا بود رضا خان تصمیم گرفت این شورش را «که بعد از کودتای 1299 پیدا شده بود» شخصاً سرکوب کند و به همین ترتیب عمل کرد. لاهوتی و هم دستانش به روسیه گریختند(16) و پناهنده شدند و بسیاری از دمکرات ها دستگیر و مقتول و یا زندانی شدند.(17)
قیام محمد تقی خان پسیان
در پاییز سال 1300 «1921» قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان سرکوب گردید. پسیان عضو حزب دمکرات بود و در زمان جنگ جهانی اول فرماندهی ژاندارمری را عهده دار بود و در عملیات نظامی علیه انگلیس ها و روس های تزاری در قزوین و همدان و کرمانشاه شرکت کرده بود. در 1294 به آلمان رفت و شش سال بعد که مراجعت نمود دولت مشیر الدوله او را به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب کرد. وی به علت افکار آزادی خواهی در بین مردم نفوذ و اعتباری یافت. پس از کودتای 1299 قوام السلطنه استاندار وقت خراسان ار که با انگلیس ها ارتباط نزدیک داشت دستگیر و تحت الحفظ به تهران فرستاد و اداره ی استان خراسان به عهده ی خودش واگذار شد.
اما با سقوط حکومت سد ضیاء الدین(18) و نخست وزیری قوام کلنل محمد تقی خان از فرمان حکومت مرکزی سرباز زد و در مشهد کمیته ی ملی تشکیل داد(19) محمد تقی خان از تصمیمات رضا خان هم عدول کرد. خواسته محمد تقی خان این بود که از زیر فشار انگلیس ها رها گردند و یک سلسله اصلاحات انجام گیرد وی با جاسوسان انگلیسی در خراسان در افتاد و جمعی از آن ها را دستگیر کرد و مکاتبات کنسول انگلیس را در مشهد تحت کنترل در آورد. در پاییز سال 1921 قوای دولتی به دستور قوام به خراسان اعزام شد(20) اما به تحریک دولت خان های خراسان با دسته جات مسلح خود وارد کارزار شدند(21) و کلنل محمد تقی خان در نبردی که با دست های مسلح کردهای قوچان داشت کشته شد خبر قتل او در مشهد با هیجان مردم و عزای عمومی توأم بود(22) و از جنازه ی او با احساسات و ایراد نطق ها مشایعت کردند که خود باعث نگرانی دولت گردید. بعداً یکی از افسران صمیمی و با وفای کلنل به نام اسماعیل خان بهادر که فرماندهی اردوی ژاندارم سبزوار را داشت به مشهد آمد و به اقداماتی علیه دولت زد ولی چون خود را در خطر دید به تحصن در منزل آیت الله زاده ی خراسانی پرداخت و با وساطت وی از ایران خارج شد. با این ترتیب مسأله ی کلنل محمد تقی خان پسیان که خود خطری برای رضا خان می توانست باشد پایان گرفت.
قیام تنگستانی ها و دشتستانی ها
الف) سابقه ی موضوع: 60 سال قبل از زمانی که ما از آن بحث می کنیم یعنی سال 1273 هجری قمری «1233 شمسی» قشون انگلیس بوشهر را تصرف کرد(23) در آن زمان باقر خان ضابط تنگستانی و پسر رشیدش احمد خان تنگستانی با چهار صد نفر تفنگ چی در قلعه ی ری شهر بودند حاکم بوشهر و والی فارس از آن ها استمداد کردند در صورتی که قلعه ری شهر خالی از هر گونه استحکام بود احمد خان همان جا را تأمین قرار داده و منتظر ورود انگلیس ها نشست سپاه انگلیس که هشت هزار نفر بودند از سی فروند کشتی جنگی پیاده شدند. توپ های متعدد نیز پیاده و بر کنار دریا نصب کردند و هنگام زوال آفتاب بر قلعه ری شهر حمله بردند آن جوان مردان معدود از کثرت دشمن اندیشه نکردند و شب را به سختی به روز آوردند و همین که هوا روشن شد شروع به جنگ کردند انگلیس ها از جانب خشکی و دریا بنای شلیک به قلعه را گذرادند و از هر جانب هجوم آوردند و تنگستانیان که از جان گذشته و بر سر راه مرگ نشسته بودند آن قدر پایداری کردند که به قشون دشمن نزدیک شدند و دست از تفنگ کشیدند و با شمشیر و دشنه بنای خون ریزی را گذاردند و عده مقتولین دشمن را به هشتصد نفر رسانیدند و پنج عراده توپ به دست آوردند و بالاخره احمد خان و هفتاد و دو نفر از آن نام آوران کشته شدند و قلعه به تصرف بیگانه در آمد(24) اما دلاوری آن ها درسی شد برای فرزندان دشتستان در مقابله با متجاوزین بیگانه و این بار می رسیم به دوران جنگ اول جهانی و بعد آن و اقدامات این مرزداران شجاع.
ب) تصمیم مجاهدین دشتستانی به مقابله با قوای انگلیس در جنگ اول جهانی: جنگ بین الملل اول پیش آمد، نفوذ دایمی دولت انگلیس در بنادر رو به تزاید گذاشت، هر روز کشتی جنگی جدیدی مقابل بوشهر لنگر می انداخت و هر ساعت اخطار عجیب و غریبی به اهالی می شد. از مدتی قبل یک تاجر آلمانی و خانمش در خانه ای موسوم به عمارت جرمنی ساکن شده و مشغول تجارت بودند جنرال قنسول انگلیس وجود آن ها را مخل آسایش خود دانست و روزی جمعی نظامی و هندی به دستور کنسول خانه ی تاجر آلمانی را محاصره و او و همسرش را دستگیر و به هندوستان تبعید کردند مقارن این احوال یک صاحب منصب انگلیسی هنگام خروج از عمارت سبز آباد مورد حمله یک نفر تنگستانی واقع شد و با آن که لطمه ای به او نرسید اما این واقعه بهانه ی بزرگی برای انگلیس ها شد و با خشونت از موقرالدوله حکمران بوشهر تقاضای تأمین کردند و او هم از تهران مأیوس بود نتوانست آن ها را مجاب کند. انگلیس ها فوراً عده ی زیادی نظامی هندی و انگلیسی «که بنا بود به عراق بروند» در بوشهر پیاده و بی درنگ درالحکومه، گمرک خانه و سایر ادارات را تصرف کردند. موقرالدوله را نیز باداشت و بیرق انگلیس را بر فراز دارالحکومه و ادارات افراشتند و یک روز بعد 14 نفر از آزادگان بوشهر را که مخالف بیگانه بودند دستگیر و به هند تبعید کردند در حالی که این عده اهل جنگ و اسلحه نبودند.
رییس علی خان دلواری و شیخ حسین خان چاه کوتاهی و زایر خضر خان اهرمی(25) سه نفر خوانین دلیر و حساس تنگستان از این وقایع آگاه شدند و تصمیم گرفتند علیه دشمنان قیام کنند و از مصادیق دستور آسمانی «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» در آیند.
پلیس جنوب بر اساس قرار داد 1907 انگلیس و روس علیه کشور ما ایجاد شد، انگلیس ها مدعی بودند این پلیس موقت خواهد بود و ملت ایران نیز همواره ضمن ابراز عدم رضایت خود دولت ها را هم با اعتراض «هر چند ظاهری» وادار می ساخت.
لرد کرزن وزیر خارجه وقت انگلیس در همان هنگامی که قرار داد 1919 را به امضای وثوق الدوله رساند به پلیس جنوب هم با شرح ذیل رسمیت داد! «به واسطه وضع آشفته ی ایران و نتیجه نگرفتن از قرار داد 1907 با روسیه راجع به ایران در این موقع که یک نفر از دوستان را شه به ریاست وزرایی تعیین نموده که او وثوق الدوله است و دو نفر از وزرای که نصرت الدوله و صارم الدوله می باشند که آن دو هم طرف اطمینان هستند قرار داد 1919 که طرح آن در این جا ریخته برای حفظ ایران و همسایه شرقی آن افغانستان و جلوگیری از پیشرفت ترک ها و آلمان ها در شمال غربی ایران مورد موافقت قرار گرفت در جنوب هم عده ای از اهالی بومی تحت نظر صاحب منصبان انگلیسی برای حفظ امنیت راه تشکیل، سرپرسی کاکس که سال ها در خلیج فارس بوده و چندی هم در بین النهرین است به وزیر مختاری انگلیس در ایران پس از نُه ماه مذاکره نتیجه مطلوبه حاصل و به تصویب رسید و چهار صد نفر از قشون انگلیس از بغداد(26) وارد ایران شده هیات دولت را از نتیجه مطلوبه مستحضر می کند»(27). بنابراین دولت تجاوز انگلستان در زمانی که به علت سقوط روسیه تزاری قرار داد 1907 بین خودشان هم اثری نداشت به تکمیل و تقویت و استقرار پلیس جنوب مبادرت نمود! اما در مقابل این قوا اهالی بوشهر و تنگستان شجاعانه قیام کردند و بسیاری از آنان به شهادت رسیدند ولی هیچ گاه تسلیم نگردیدند اقدامات انگلیسی ها در جنوب ایران همواره با قتل و غارت و یا فریب و نیرنگ و یا کمک عوامل فروخته شده حکومتی و شبکه های مخفی جاسوسی همراه بود. رییس علی دلواری، خالو حسین دشتی و زایر خضر خان اهرمی و همگامان آنان که مسلمانانی معتقد و مرز دارانی رشید بودند بین سال های 1333 تا 1341 ق « 1292 – 1300 شمسی 1914 – 1922 م» در جنگ های متعدد هزاران نفر سرباز بریتانیا را با تمام تجهیزات از بین بردند و در حالی که حکومت مرکزی ایران و حکام دولتی اثر وجودی نداشتند شجاعان تنگستان و دشتستان بارها انبوه قشون انگلیس قرار گرفتند و ضمن عقب راندن آن ها دولت بریتانیا را از رشادت خود در حیرت و بن بست گذاشتند انگلیسی ها نیز بالاخره در این مورد به حیله دست زده، رییس علی و سایر پیشروان را از طریق جاسوسان خود و با هم دستی افراد ضعیفی از همان بوشهر که تطمیع شده بودند از پشت هدف گلوله قرار دادند. با این توضیح وقتی که با عده ی قلیلی از همگامان در سنگر بودند و مواجه با انبوه قوای دشمن شدند پس از این که تلفات زیادی به آن ها وارد ساختند و با فریادهای پاینده باد اسلام زند باد ایران به جلو می رفتند رییس علی از پای درآمد.
شیخ حسین خان چا کوتاهی معروف به سالار اسلام از جمله افرادی بود که در نبرد با انگلیس ها رشادت های بسیار کرد. وقایعی که در ضمن جنگ جهانی اول و بعد آن در جنوب ایالت فارس و در ناحیه ی تنگستان و اطراف بوشهر روی داده از وقایعی است که نسبتاً مجهول مانده.(28) نویسنده ی کتاب تلاش آزادی در فصل نهضت ها می نویسد. «اما چه کوتاهی ها» از 1333 ق 1914 م یعنی زمان جنگ و پیشرفت های آلمان دست به طغیان زده بودند. جنبه ی ملی بودن این طغیان از قیام خیابانی بیشتر بود این ها که دهاتی و روستایی پاک بودند فقط برای راندن انگلیس ها قیام کرده بودند ولی صحبت از تجزیه نبود مشیر الدوله متوجه این موفقیت آن ها بود و حتی هنگامی که شیخ حسین خان چا کوتاهی در جنگ با پلیس جنوب «S, P, R»(29) در زمان تصدی کابینه ی مشیر الدوله مقتول شد(30) «شوال 1338 ق. ژوئن 1920 م» تلگراف تسلیتی از طرف رییس الوزرای یعنی خود مشیر الدوله به خانواده ی مشارالیه مخابره گردید»(31) شجاعان دشتستان نه تنها از جانب حکومت مرکزی سرکوب شدند بلکه بعد از آن نیز به دلیل مبارزات شدید که علیه پلیس جنوب «S, P, R» داشتند و راحت را از متجاوزین انگلیسی سلب کردند بنا به درخواست قنسول انگلیس از والی فارس مصدق السلطنه اقداماتی علیه آن ها انجام داد خود دکتر مصدق در این مورد در مجلس دوره 14 توضیح می دهد(32) «بنده مأمورین خوب از انگلستان دیده ام من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست از انگلستان دیده ام من مذاکراتی در شیراز و در تهران با این ها دارم یک روز «ماژور هوور» قنسول انگلیس آمد و به من گفت ما حکم داده ایم تنگستانی ها را تنبیه بکنند من حالم بهم خورد گفت شما چرا حالتان بهم خورد گفتم چون این صحبتی که کردید نه در نفع شما بود نه در نفع ما گفت توضیح بدهید گفتم شما پلیس جنوب را مأمور تنبیه تنگستان بکنید بر منفوریت آن ها افزوده می شود تنگستان ها اگر شرارت می کنند من تصدیق می کنم اگر بعضی از آن ها راهزنی می کنند من تصدیق دارم اگر آن ها را پلیس جنوب تنبیه کند آن ها جزء شهداء وطن پرست ها می شوند و من راضی نیستم ولی اگر من که والی هستم آن ها را تنبیه کنم به وظیفه ی خود عمل کرده ام و کار صحیحی کرده ام گفت توضیحات شما مرا قانع کرد شما کار خودتان را بکنید من از شما تشکر می کنم بعد از چند روز من تنگستان را امن کردم و ماژور هوور از من تشکر کرد!...»
هم کاری مصدق السلطنه با پلیس جنوب و تجهیز قوای دولتی در سرکوبی دلیران تنگستان و دشتستان سبب شد سفارت انگلیس از نخست وزیر جدید بخواهد که مصدق را در سمت والی فارس باقی نگهدارد عین نامه چنین است.
«سفارت انگلیس 4 نوامبر 1920 – فدایت شوم – پس از استعلام از صحت مزاج و تقدیم ارادت زحمت می دهد که از قرار تلگرافی که قنسول انگلیس مقیم شیراز مخابره کرده اند آقای مصدق السلطنه از سقوط کابینه قبلی و تشکیل کابینه جدید قدری مضطر بند که مبادا این کابینه در مواقع لازمه همراهی و مساعدت مقتضی از ایشان ننماید و گویا خیال استعفا دارند از قار راپرت هایی که از قنسول انگلیس در شیراز می رسد حکومت معظم له در شیراز خیلی رضایت بخش بوده اگر حضرت اشرف صلاح بدانند بد نیست که دوستانه تلگرافی به معزی الیه مخابره فرموده خواهش کنید که به حکومت خود باقی بوده و از این خیال منصرف شوند ایام شوکت مستدام باد مستر نرمان».(33)
دیگر حکام فارس نیز به همین ترتیب عمل کرده اند. فرمان فرما که تجاوزات او به مردم فارس و اخاذی او در تاریخ خود مستلزم بحث طولانی است نیز در استقرار و توسعه ی پلیس جنوب و مقابله با عشایر مبارز اقدام کرده است و به طور کلی در طول تاریخ معاصر و صرف نظر از موارد نادر وظیفه ی حکام و مأمورین دولتی در درجات مختلف حفظ و تثبیت پایگاه های نفوذ و غارت گری قدرت های خارج و ساکت نگه داشتن ملت در این جهت بوده است.
خصایص بارز عشایر که علاقه به وطن، ایمان، سلحشوری و فداکاری بوده است و در بسیاری از موارد به اقتضای موقیعت، پاسدارانی فداکار بوده اند نه تنها مورد توجه حکومت های مرکزی قرار نگرفته بلکه متأسفانه در عمل در مقابل اهداف آن ها مانع نیز ایجاد کرده اند و یا به دلایل وابستگی و سیاستی که در دو قرن گذشته وجود داشته سعی شده است که آن ها را به سوی اختلاف و تفرقه بکشانند و روحیه ی سلحشوری و فداکاری شان را سرکوب کنند و در نتیجه در پاره ای موارد ایادی بیگانه تصمیم گرفته اند از طریق همین مرز داران به پیاده کردن نظرات خود بپردازند.
پی نوشت ها:
1. نسبت به این نهضت ها نظرات مختلفی ابراز شده بعضی قیام کنندگان را یاغی و شورشی و باج بگیر معرفی کرده اند و دسته ای آنان را مجاهد، مؤمن، آزاده و نجات دهنده شناخته اند از جمله نویسنده تاریخ انقلاب مشروطیت می گوید «میرزا کوچک نه فقط یک سرباز آزاده بود و در راه آزادی می جنگید بلکه یک مبلغ آزادی نیز بود و کتاب سیاست شوروی در ایران او را صد در صد ایران دوست می داند. ملک الشعراء بهار در کتاب تاریخ احزاب سیاسی میرزا کوچک و محمد تقی پسیان را متهم می کند با این که قصدشان تصرف ایران و ایجاد یک حکومت مرکزی صالح نبوده و بهمان ولایتی که در کف داشته قانع بوده اند و مؤلف تاریخ بیداری ایران جنگلی ها را ردیف اشرار و غارتگران دانسته است. قضایای هر کدام بسیار طولانی و جزییات اقدامات شان تاکنون روشن نگردیده است.
2 . یونس معروف به میرزا کوچک – فرزند میرزا بزرگ اهل رشت متولد 1298 قمری بعداً طلبه مدرسه ی جامع رشت شد و مقدمات تحصیلات دینی را آموخت با استعداد بود و معتقد به استخاره. قدرت جذب افراد را داشت و غالباً مفتون اخلاق او می شدند یک مرد مذهبی تمام عیار بود. واجباتش ترک نمی شد از نماز و روزه قصور نداشت شعار او «و من یتوکل علی الله فهو حسبه» بود، در وقایع مشروطیت شرکت داشت در فتح تهران و جنگ سه روزه مجاهدین با قوای استبداد حضور داشت و در یکی از جنگ های علیه محمد علی شاه گلوله خورد. از دارایی چیزی نداشت و در همین اوقات گدایی به او می رسد تقاضای کمک می کند میرزا کوچک خود را از او ناچیزتر می بیند اما گدا بر اصرا خود می افزاید و هر کجا میرزا می رود گدا او را تعقیب می کند گدای سمج متقاعده نمی شده و او را رها نمی کرده و میرزا که حتی یک شاهی نداشته و نه می توانسته از کسی تقاضای کمک نماید عاقبت سیلی به گوش گدا می زند و در نتیجه فوراً به زمین می افتد و می میرد. میرزا خود را به شهربانی معرفی می کند و مدت ها در زندان می ماند تا با گذشت مدعیان خصوصی آزاد می شود. از وضع بد مردم تأثر بسیار پیدا کرد و قیام خود را آغاز نمود «سردار جنگل نوشته ابراهیم فخرایی صفحه ی 42 کتاب سردار جنگل با تفصیل به هفت سال نهضت جنگل پرداخته است، سال های 1349 – 1333 قمری».
3 . اتحاد اسلام سازمانی بود که گفته می شد مرکز فعالیتش اسلامبول است و وسیله چند نفر از پیشوایان اسلامی مثل سید جمال الدین اسدآبادی، سید عبدالرحمن کواکبی و شیخ محمد عبده تأسیس گردیده و جمعی اهداف آن را که گرد آوردن عموم مسلمانان زیر لوای واحد بود تعقیب می کردند.
4 . مرام نامه 34 ماده داشت که در نه فصل تنظیم شده بود – بر طبق این مواد مملکت باید از طریق نمایندگان اکثریت ملت اداره شود همه ی افراد بدون تفاوت نژاد و مذهب از حقوق مساوی و از آزادی بهره مند گردند. بین حقوق زن و مرد تساوی باشد و تقریباً مرام نامه جنگل ها با قانون اساسی مغایرتی نداشت.
5 . روس ها که در شمال ایران استقرار پیدا کرده بودند و جنگلی ها به آن ها صدمه وارد می ساختند چندین مرتبه در صدد براندازی آنان برآمدند و برخوردهای شدید به نام جنگ داوسار،جنگ کسا، جنگ ماکلوان و جنگ ماسوله بین آنان انجام گرفت و در زمانی هم حاجی محسن خان امین الدوله پدر دکتر علی امینی که در صدد جمع آوری سپاه برای مقابله بود به جنگل ربوده شد و با پرداخت هفتاد هزار تومان آزاد گردید «مراجعه شود به کتاب سردار جنگل ص 86 و قبل آن».
6 . بعد از این که روس ها از شکست جنگلی ها ناامید شدند در صدد بر آمدند با آن ها مذاکره کنند تا از مزاحمت شان در دوران جنگ در امان باشند و به علاوه انگلستان هم بتواند قوای خود را به شمال ایران بفرستد. بنابراین به دفعات در جنگل بین نمایندگان انگلیس و روسیه با جنگلیان مذاکراتی انجام می گیرد «مراجعه شود به تفصیل آن در کتاب سردار جنگل».
7 . ظهور انقلاب روسیه وضع متفقین را عوض کرد و از این تاریخ انگلیس ها برای کمک بروس های سفید علیه بلشویک ها می جنگند و با شدت بیشتری با جنگلی ها در می افتند تا در مرداد 1297 معاهده ای بین کمیته ی اتحاد اسلام و انگلیس ها منعقد می شود و انگلیس ها تعهد می کنند که در امور داخلی ایران مداخله نکنند و در عوض به طور آزاد قوای خودشان را از جنوب به شمال برای حمایت از روس های سفید ببرند و جنگ بین انگلیس ها و جنگلی ها متوقف می شود.
8 . بعد از پایان جنگ وثوق الدوله نخست وزیر شد و با سپهدار وزیر کشور در صدد رفع جنگلی ها برآمد و در ابتدا سردار معظم خراسانی را برای حکومت گیلان تعیین کرد. و قرار داد 1919 در همین موقع منعقد می شود و انگلیس و دولت وثوق الدوله در صدد نابودی جنگلی ها که طبعاً مخالف آن بودند برمی آیند.
9 . یکی دو هفته پس از اعدام دکتر حشمت گفته شد که وثوق الدوله تمایلی به اعدام او نداشته و حتی دستور داده است که جلوگیری از مجازات وی بشود اما سردار معظم خراسانی «همان تیمورتاش دوران استبداد» فرماندار رشت دستور وثوق الدوله را ارایه نداده است.
10 . سردار جنگل، صفحه ی 185.
11 . نیروی قزاق که در عهد ناصرالدین شاه با کمک روسیه به وجود آمد دراول یک هنگ تشریفاتی ساده بود. در زمان مظفرالدین شاه به صورت لشکری مهیب و مقتدر و نماینده ی قدرت روسیه در ایران درآمد و فرمانده ی آن همیشه یک افسر روسی بود که حقوق خود را از دولت ایران می گرفت ولی عملاً افسران روسی می گرفتند تا زمانی که روسیه تزاری بر جا بود این نیرو نقش اساسی در ایران داشت چنان چه به توپ بستن مجلس وسیله ی همین قوا صورت گرفت اما پس از سقوط رژیم تزاری انگلیس ها می ترسیدند این قوا به دست بلشوک ها بیفتد و در ایران هم انقلاب انجام گیرد به هر حال در تاریخ قبل از کودتای 1299 شوروی مخارجی بابت هزینه ی قزاق ها نمی پرداخت ایران هم بودجه ای برای این کار نداشت و انگلیس ها به عنوان مساعده مالی به دولت ایران هزینه نگهداری قوای قزاق را به فرماندهی استار وسلسکی پرداخت می نمودند.
12 . بعد از مشیرالدوله سپهدار اعظم رشتی مأمور تشکیل کابینه شد و اعلامیه ای در 7 آبان 1299 صادر کرد مبنی بر این که چون قزاق ها به فرماندهی استار وسلسکی در گیلان قصور کرده اند و عقب نشینی نموده اند استار وسلسکی برکنار و سردار همایون به فرماندهی قزاق منصوب می گردد ولی اقدامات سپهدار هم در مقابله با وضع گیلان به نتیجه نرسید.
13 . شیخ محمد خیابانی فرزند حاجی عبدالحمید تاجر خامنه ای بود وی در 1327 ق «1909 م» بوکالت مجلس شورا رسید. بعداً بر ضد دولت وثوق الدوله که قرار داد 1919 را با انگلیس بسته بود اعلام قیام نمود. طرفداران خیابانی نام آذربایجان را آزادی ستان نهاده قنسول آلمان را محاصره کرده و به قتل رساندند. او مجاهدینی ترتیب داد و در صدد قطع رابطه با دولت مرکزی برآمد.
14. مهدی خان مخبر السلطنه حاکم آذربایجان می گفت قزاقان چون نزدیک شده اند خیابانی خودش را کشته است. دیگران می گفتند خیابانی در زیرزمینی بوده و تفنگی به دست داشته قزاقان از بیرون شلیک کرده اند و او را از پا انداخته اند. مشیرالدوله در نطقی که در سال 1300 شمسی در مجلس کرد توضیح داد و گفت تلگرافی که مکرر در مکرر با حضور تمام اعضای کابینه با مرحوم خیابانی و اعضای هیات قیام کننده به عمل آمد صریحاً به ما گفتند والی نمی پذیریم ولی هر قدر پول می خواهیم بدهند آیا دولت می توانست اصل عدم مرکزیت و تجزیه ایران را بپذیرد؟ ... والی هم نهایت جد و جهد را کرد که به مسالمت بگذرد ولی موفق نشد.
15 . جورج لنزوسکی در کتاب رقابت روسیه غرب در ایران در مورد نهضت خیابانی چنین می نویسد «در اوایل سال 1920 در تبریز پایتخت آذربایجان ایران شورش علیه حکومت مرکزی بر پاش شد که لیدر و موجد آن شخصی بود به نام شیخ محمد خیابانی این شخص که سابقاً در مجلس نماینده بود در سال 1911 به قفقاز مهاجرت کرد و در آن جا با انقلابیون روسی تماس گرفت در سال 1914 به تبریز مراجعت کرد و به منظور نجات ایران از نفوذ خارجی به فعالیت های محرمانه پرداخت و عده ای از عناصر اصلاح طلب را دور خود جمع کرد حمله و هجوم ترکیه به آذربایجان در جنگ اول فعالیت های او را مختل کرد و خود او هم بازداشت و زندانی شد پس از نجات از زندان و پس از پایان جنگ قبل از این که مجدداً قدرت دولت مرکزی بر آذربایجان اسقرار یابد وی هشتصد نفر هوا خواه مسلح گرد خود فراهم آورد و به حمله پرداخت و قوای دولتی را خلع سلاح و اکثر افسران ایرانی را زندانی نمود مگر آن عده معدودی که به نهضت او پیوستند و جزء طرفداران او در آمدند. قوای ژاندارم هم به قوای شورشیان ملحق شد و طولی نکشید که دامنه ی شورش به کلیه ی شهرهای آذربایجان سرایت کرد سازمان سیاسی خیابانی به نام دمکرات ملی خوانده می شد و ارکان رسمی آن هم روزنامه تجدد بود که کلیه ی نطق های او را چاپ می کرد و تحولات اساسی و اصلاحات اجتماعی را که تقاضا می نمود با اطلاع مردم می رسانید مبارزه خیابانی و حزب دمکرات ملی او بر ضد حکومت ارتجاعی وثوق الدوله در مرکز در حقیقت مبارزه با نفوذ انگلیس در ایران بود زیرا وثوق الدوله عامل و طراح اصلی قرار داد 1919 ایران و انگلیس به شمار می رفت. بالنتیجه استان آذربایجان از بقیه خاک ایران جدا شد و به نام آزادستان موسوم گشت این وقایع در نظر شورشی ها خیلی مهم جالب توجه بود و آن ها را خصوصاً از زمانی که قوای شان در بندر انزلی پیاده شدند به وسوسه می انداخت که آن جا را تصرف کنند اما با نومیدی دریافتند که قیام کنندگان آذربایجان روی خوش به آن ها نشان نمی دهند. حزب دمکرات ملی آذربایجان به جای هم کاری با بلشویک ها بنای مخالفت با آن ها را گذاشت و نسبت به پیاده شدن قوای شوروی در بندر انزلی سخت اعتراض نمود».
ملاحظه می شود اقدامات خیابانی علیه اعمال نفوذ انگلیس و شوروی هر دو بود و تمایلی به هیچ یک نداشت.
16 . رقابت روسیه و غرب در ایران – نوشته ی جرج لنزوسکی، «صفحه ی 103».
17 . محاکمه ی سران نهضت مذکور در دادگاه نظامی بر سیاست سرتیپ نصیر دیوان «همان سر لشگر زاهدی مجری کودتای 28 مرداد» انجام گرفت.
18 . در تاریخ 7 جوزای 1300 دست خطی از شاه به خراسان مخابره شده که کلنل را به فرماندهی قوای نظامی خراسان ابقا و از مداخله در امور حکومتی ممنوع داشت این قضیه او را ناراضی کرد اما دو روز بعد رو نوشت دست خط شاه دایر بر نخست وزیری قوام را دریافت داشت و از طرف دولت جدید نجد السلطنه به سمت کفالت ایالت خراسان شناخته شده بود و نجد السلطنه در اداره ایالتی حاضر و مشغول کار گردید «تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، بهار، صفحه ی 140».
19 . کلنل از حکومت قوام السلطنه بیمناک شد و به فکر قیام افتاد و مصصم شد خود زمام امور خراسان را در دست بگیرد بنابراین هنوز چند روزی از کفالت نجد السلطنه نگذشته بود که بی مقدمه به توقیف او پرداخت و اداره ی حکومتی را خود به دست گرفت و جمعی از ارباب نفوذ شهر را که مخل خیالات خود می شمرد بار دیگر توقیف و برخی را تبعید نمود گروهی از اهالی اجتماع و تلگرافی حکومت او را خواستند و عده ای هم متحصن شدند و کسی را غیر از کلنل شایسته ی این مقام نمی دانستند دولت پیشنهاد متحصنین را رد کرد کلنل نجد السلطنه را آزاد کرد ولی وضع شهر رو به وخامت گذاشت باز جمعی به تلگراف خانه رفتند و تقاضای خود را تجدید نمودند و به تهدید نجد السلطنه پرداختند تا این که نجد السلطنه دست از کار کشید و در خانه منزوی شد و کلنل مجدداً اداره ی امور را به دست گرفت.
از جانب دولت صمصام السلطنه به حکومت خراسان منصوب شد و وی از در مسالمت با کلنل درآمد و خواست کفالت امور را تا ورود خود به عهده بگیرد در این بین تلگرافی بین کلنل و صمصام مبادله می شود و کلنل خود را از خدمت معاف می داند جریانات را با مردم خراسان در میان می گذارد مردم شش نفر را انتخاب می کنند تا با دربار تماس بگیرند و خواسته ی کلنل را که در پنج قمست بود منعکس نمایند و جواب دربار قبول خواسته ها به جز خروج کلنل از کشور بود «مراجعه شود به تاریخ احزاب سیاسی ایران نوشته ی ملک الشعراء بهار، صفحه ی 148».
20 . دولت تصمیم گرفت که ژنرال حمزه خان عموی کلنل را که یکی از افسران محترم قزاق خانه بود به مشهد بفرستد تا با نصیحت کلنل را از اقدام باز دارد ولی حمزه خان حاضر نشد، شوکت الملک والی قاینات «پدر اسد الله خان علم معروف» و چند والی دیگر به حمایت دولت و علیه کلنل وارد اقدام شدند بالأخره کلنل در اواخر سال 1300 شمسی خراسان را در چنگ خود گرفت و دولت هم او را یاغی خواند و عشایر را بر علیه او برانگیخت و این تلگراف از جانب قوام السلطنه به شوکت الملک مخابره گردید «جناب مستطاب اجل آقای امیر شوکت الملک حکمران قاینات و سیستان دام اقباله – البته از رفتار اخیر کلنل محمد تقی خان مطلع شده و می دانید با وجود مساعی دولت ... بنای خود سری و تمرد را گذارده ... بر حسب امر قدر قدرت! بندگان اعلی حضرت! اقدس شاهنشاهی ... اردوی قزاق مرکب از پنج هزار نفر رهسپار خراسان است بدیهی است در این موقع وظیفه ی دولت خواهی و شاه پرستی سر کردگان و رؤسای خراسان و سیستان جز این نیست که با تمام قوا بر ضد محمد تقی خان متمرد اقدام و خدمات صادقانه خود را به منصه ظهور برسانند... از افراد ژاندارم هر کدام به اردوی جناب عالی ملتجی شوند به آن ها تأمین بدهید والا در خلع و قمع آن ها اقدام نمایید ... قوام السلطنه ... رییس الورُرا».
21 . کلنل پنج یا شش هزار ژاندارم، اسلحه کافی و چند اداره توپ و صاحب منصبان جدی و حمایت مردم خراسان را داشت اما ولات نقاط اطراف از جمله امیر قاینات به جمع آوری چریک پرداختند و جمعاً حدود پنج هزار نفر تدارک دیدند و به سوی مشهد حرکت کردند و تا فریمان پیش رفتند کلنل در صدد برآمد آن ها را با مسالمت منصرف سازد که نتیجه حاصل نشد قرار ملاقاتی با امیر شوکت در گناباد می گذارد و قرار می شود در این ملاقات فرزند مرجع تشیع زمان آخوند خراسانی حضور داشته باشد اما در همین هنگام خبر شورش اکراد قوچانی که به دست سردار معزز حاکم بجنورد تهیه دیده شده بود در گناباد به کلنل رسید و کلنل به مشهد بازگشت و خود شخصاً با عده ی قلیلی به محل شورش رفت نیمی از قوای ژاندرام کشته و نیمی فرار کردند و کلنل به تنهایی در حالی که محاصره شده بود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید تا کشته شد. «تاریخ احزاب سیاسی، بهار، صفحه ی 156».
22 . برای اطلاع کامل از جریانات قیام به کتاب قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان نوشته ی علی آذری مراجعه شود.
23. بوشهر بندر آبادی بود – شهر هرات که در آن تاریخ جزیی از ایران بود با دخالت و تحریک انگلستان سر به شورش برداشته بود و مقدمات جدایی از ایران فراهم می گشت هرات که کلید هندوستان شمرده می شد از جانب دولت ایران محاصره شد انگلستان با تجهیزات بسیار از طریق خلیج فارس وارد بوشهر شد و پس از مختصر جنگی با قشون ساخلوی بوشهر بندر را تصرف کردند اما برای اولین بار دلیران تنگستانی را در مقابل خود دیدند.
بلوک تنگستان از سمت جنوب بوشهر به فاصله ی پنج فرسنگ شروع می شود و تا خاک دشتی امتداد می یابد. «کتاب دلیران تنگستانی، محمد حسین رکن زاده، آدمیت، صفحه ی 54».
24 . گویند در آن هنگام که جوان مردان تصمیم به جنگ گرفته بودند میرزا احمد خان فرزند عبدالرسول «بعداً نماینده ی انگلیس در بحرین شد» که منشی قنسولگری انگلیس در بوشهر بود و با احمد خان تنگستانی سابقه ی دوستی داشت مکتوبی به وی نوشت و به عقیده ی خود او را اندرز داد که از عقل دور است با عده معدود با قشون نامحدود انگلیس طرف و با تفنگ قبیله ای جلوی توپ ده پوند آیی بهتر آن که از این خیال منصرف گردی و کار آنان را با کارگزاران دولت ایران گذاری احمد خان تنگستانی در جواب خود نوشت در راه دین و وطن از مرگ ترس ندارم؟ «دلیران تنگستان، صفحه ی 59».
25. رییس علی دارای یک صد تفنگ چی و دو نفر دیگر که در اهرم اجتماع کرده بودند حداکثر چهار صد تفنگ چی داشتند و با این پانصد نفر حاضر شدند برای حفظ شرف و دین و وطن با هزاران نفر قشون انگلیس مجهز که آشکارا به سرزمین اسلامی آن ها تجاوز کرده بودند بایستند یا آن ها را از کشور برانند و یا خود در این راه کشته شوند. «دلیران تنگستان، صفحه ی 62».
26. سید محمد علی جمال زاده در تقریظی که بر کتاب دلیران تنگستانی نوشته با یادآوری از چند نفر دلیران تنگستان چنین می گوید:
«باید یقین داشت که در گوشه و کنار ایران عناصر پاکیزه و صالح و دست نخورده هنوز باقی هستند که غیرت ملی آن ها یکی از امیدواری های ما در حفظ استقلال مملکتمان می باشد و حتی بقیه مردم هم معلوم نیست به کلی فاقد استعداد به روز حسیات وطن دوستی و مدافعه از سیادت خود در مواقع ضرورت باشند ولی چیزی که بی نهایت موجب تأسف است بی اعتنایی مردم به این قبیل فداکاری ها می باشد. اگر امثال رییس علی و شیخ حسین و زایر خضر خان ... در ممالک دیگر بودند برای هر کدام از آنها البته مجسمه ساخته و یا اقلاً به نحوی از انحاء قدرشناسی از خدمات آن ها را ملحوظ داشته بودند «کتاب دلیران تنگستان نوشته ی محمد حسین آدمیت، صفحه ی 17 و 18».
27 . در همین تاریخ در عراق جنبش استقلالی به رهبری علمای اسلامی علیه انگلستان بر پا شده است و به علت نزدیکی سواحل جنوب ایران با عراق تمرکز قوای انگلیس در دو جبهه سرکوبی مردم را عهده دارند یک قسمت در عراق و یک قسمت در ایران.
دکتر صادقی در کتاب «نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق و نقش علماء و مجاهدین اسلام» در رابطه با پلیس جنوب ایران و سند فراماسونری مصدق به نتایج تاریخی رسیده است.
28 . زندگانی سلطان احمد شاه، حسین مکی، صفحه ی 42.
29. تلاش آزادی، دکتر باستانی، صفحه ی 278.
2 . South Persia Rifles.
30 . نویسنده کتاب دلیران تنگستان در مورد قتل شیخ حسین سالار اسلام «چاکوتاهی» به ترتیب دیگری عقیده دارد و می گوید دریا بیگی نامه ای برای شیخ حسین به این شرح فرستاد:
«آقای شیخ حسین خان سالار اسلام من با یک عده نظامی با حمدی آمده ام و مأمور هستم شما را تحت انقیاد و اطاعت دولت بیاورم در صورتی که مال اندیشی را پیشه کنید و به احمدی پیش من آیید ممکن است از شما نزد دولت شفاعت کنم و به حال خود باز گذارم هر گاه غیر از این عقیده داشته باشید و بخواهید از نصیحت من سر پیچی کنید مجبورم با عده خود شما را قهراً تحت اطاعت بیاورم دیگر خود دانید هر قسم صلاح بدانید رفتار کنید امضای احمد دریا بیگی».
سالار اسلام بدون تأمل و تدبر جوابی به شرح ذیل نوشت «آقای احمد خان دریا بیگی مأمور دولت بریتانیا! مکتوب شما واصل شد اگر از طرف خود یا دولت علیه ایران سخن می گفتید و مرا نزد خویش می خواندید نظر به این که شما هر چه باشد ایرانی هستید و چند سال در بنادر حکمرانی کرده اید قول شما را قبول و دعوتتان را اجابت می کردم اما چه کنم که شما در باطن و نفس الامر نماینده دولت انگلیس هستید و از قول آن ها سخن می رانید و به امر آن ها مأمور مذاکره و منازعه با من شده اید لذا جواب من با شما که نماینده ی دشمنان ایران هستید جز گلوله تفنگ و نوک شمشیر نخواهد بود در خاتمه کمال تأسف را دارم که شما پس از این مدت آشنایی هنوز مرا نشناخته اید و تهدیدی می کنید و باز متأسفم که در این سن پیری و پایان عمر لکه ی خیانت و بد مسلکی را بر دامان خود می گذارید و برای یک ریاست پوچ و بی معنی و فنا پذیر دو روزه خود را آلت پیشرفت مقاصد اجنبی و بدنام می سازید. امضاحسین چاه کوتاهی».
31 . حسین مکی، کودتای 1299 جلد اول، صفحه ی 22.
32 . سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، جلد اول، صفحه ی 23.
33 . سیاست موازنه منفی در مجلس چهاردهم، جلد اول، صفحه ی 24 و بعد.
منبع: کتاب،تاریخ سیاسی معاصر ایران جلد اول،دکتر سید جلال الدین مدنی،صص82 تا 95
منابع:
- پورتال جامع نور
- پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دلایل پیدایش نهضت ها
نظرات