اهداف صهیونیستها ا‌ز آموزش و تجهیز اطلاعاتی ساواک


1800 بازدید

اسرائیل از آموزش و تجهیز سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای مختلف به‌طور عام و آموزش و تجهیز ساواک در حالت خاص‌، چه اهدافی را پی می‌گرفت‌؟ چرا آموزش و تجهیز در حیطه‌های اطلاعاتی و امنیتی از چنین جایگاه ویژه‌ای در نزد سران رژیم غاصب اسرائیلی برخوردار است‌؟ در این زمینه پرسش‌های فراوان مطرح است که هرکدام به نوبه خود نیازمند بررسی و دقت است که در ذیل به برخی اغراض خاص اسرائیل در امر آموزش و تجهیز نیروهای «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» اشاره می‌شود.  قابل ذکر است که رژیم صهیونیستی این اهداف را در موارد عام و از طریق مستشاران خود در کشورهای دیگر نیز تعقیب می‌کرد.
 1ـ سرآغاز روابط
یکی از مهمترین و اصلی‌ترین اغراض اسرائیل در امر آموزش و تجهیز امکانات اطلاعاتی کشورهای گوناگون‌، دست‌یابی به متحدانی تحت سلطه‌، تشکیل پایگاه در نقاط مختلف جهان و برقراری و گسترش روابط رسمی دیپلماتیک است‌. اگرچه رژیم غاصب صهیونی‌، با ارسال تجهیزات تکنولوژیک نظامی‌ـ اطلاعاتی خود، به منافع بیشمار مادی دسترسی پیدا می‌کند، ولی در واقع‌، اغراض خاص دیگری را پیگیری می‌کند. صهیونیست‌ها با وابسته کردن کشورها، آن‌ها را تحت انقیاد خود درآورده و سران آنها را وادار به پذیرش روابط رسمی و یا شناسائی رژیم غاصب به‌عنوان یک کشور در عرصه جهانی می‌کنند. حتی محمدرضا نیزبا تمسک به دریافت تکنولوژی پیشرفته از اسرائیل‌، سعی در توجیه روابط پنهانی رژیم شاهنشاهی با اسرائیل داشت‌:
"دومین دلیل شاه برای استقرار روابط نزدیک با کشور یهود این بود که اسرائیل کشوری است با تکنولوژی پیشرفته که مورد نیاز ما است و می‌تواند مکمل تکنولوژی ما باشد.1»
به زعم بسیاری‌، روابط استراتژیک و نیاز به تجهیزات نظامی‌، تأثیر شگرفی بر سرآغاز وابستگی شاه به اسرائیل داشت‌.  برقراری روابط نزدیک با اسرائیل تنها به خاطر طرح‌های کشاورزی نبود بلکه برنامه استراتژیکی ایران در سال‌های 1975[1354] به بهره بردن از تخصص اسرائیل در امور نظامی نیز احتیاج داشت‌.2»
«استروفسکی‌» که به‌عنوان یکی از جاسوسان برجسته موساد معرفی می‌شود، در کتاب «راه نیرنگ‌» در زمینه تهیه تسهیلات نظامی از اسرائیل و اغراض خاص پشت پرده‌، توضیحات گویایی بیان کرده است‌:
این رابطها [فروشندگان اسلحه] طی سه مرحله کار می‌کردند: نخست تماسهایی برقرار می‌کردند تا از احتیاجات یک کشور با خبر شوند، از نگرانی‌هایش اطلاع یابند، و بفهمند چه کسانی را دشمن می‌پندارد. این اطلاعات از راه زندگی در محل بدست می‌آمد. طرح این بود که عمل بر مبنای نیازها بنیان گذاشته شود و رابط محلی ارتباط قویتری را خلق کند و سپس اطلاع دهد که اسرائیل حاضر است دولت را در ارتباط با تأمین سلاح و آموزش‌ـ به هر صورتی که بخواهندـ یاری دهد. بعد از آنکه رهبر کشور مورد نظر به طمع بدست آوردن سلاح می‌افتاد، قدم بعدی عامل موساد این بود که به او اعلام کند باید همراه با سلاح‌ها مثلاً مقداری لوازم کشاورزی هم بخرد. آنگاه رهبر کشور در موقعیتی قرار می‌گرفت که بتوان به او گفت چنانچه خواهان گسترش پیوندهاست باید باب روابط رسمی دیپلماتیک را با اسرائیل بگشاید. این کار یکی از راه‌های اساسی برای باز کردن باب روابط دیپلماتیک از طریق غیرمستقیم بود و هرچند معاملات تسلیحاتی در اکثر موارد بسیار پرفایده از کار درمی‌آمد، اما رابطهای موساد بعد از به پایان رسیدن وظیفه اصلی‌شان هرگز زحمت برداشتن قدم دوم برای افزایش فروش سلاح را به خود نمی‌دادند.3
در دوران پهلوی نیز به همین گونه عمل شده است‌. به‌عنوان مشخص‌ترین و بارزترین نمود این حرکت‌، می‌توان به یعقوب نیمرودی اشاره کرد.  یعقوب نیمرودی که از بنیانگذاران شبکه‌های جاسوسی موساد در ایران‌، عراق و شیخ‌نشین‌های خلیج فارس قلمداد می‌شود، در آموزش و تجهیز «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» و تبدیل آن به «زائده سازمان اطلاعاتی اسرائیل‌» نقش اساسی و غیرقابل انکار داشت‌:
یعقوب نیمرودی‌، فرزند صیون‌،در اول ژوئن 1926[1305] در یک خانواده یهودی عراقی در بیت‌المقدس (اورشلیم‌) به‌دنیا آمد. یعقوب در سالهای 1970-1947 به اتفاق اسحاق ناوون‌، دوست دوران کودکیش و شخصیت بلندپایه بعدی در دولت اسرائیل‌، در سازمان «هاگانا» به فعالیت‌های تروریستی علیه مسلمانان اشتغال داشت‌. با تأسیس دولت اسرائیل‌، نیمرودی به فعالیت خود در صفوف اطلاعات نظامی ادامه داد و در سال‌های 1948-1955 مسؤولیت ستاد فرماندهی جنوب را در این سازمان عهده‌دار بود. طبق اسناد موجود، ظاهراً نیمرودی برای نخستین بار در تاریخ 30/10/1344 از طریق مرز ترکیه وارد ایران شد و بطور رسمی متصدی معاونت «آژانس یهود» در تهران گردید. وی در فرم اقامتش خود را کارمند پیشین «آژانس یهود» در اسرائیل معرفی کرده است‌. ولی در واقع نیمرودی هدایت شبکه موساد را در ایران به عهده داشت‌. در نتیجة عملکرد اطلاعاتی و سیاسی و فرهنگی سرویس‌های جاسوسی غرب بود که رژیم پهلوی در دهه 1340 به نزدیکترین متحد اسرائیل و بزرگترین پایگاه صهیونیسم در منطقه بدل گردید. این موفقیت تا حدود زیادی با نام یعقوب نیمرودی و شگردهای زیرکانه او پیوند خورده است‌. یعقوب نیمرودی به‌عنوان رابط موساد (سرویس «زیتون‌») با ساواک‌، تا سال 1348 نقش مهمی در تبدیل ساواک به زائدة اطلاعاتی اسرائیل ایفا کرد، معهذا فعالیت‌های او در عرصه‌های جاسوسی و اطلاعاتی محدود نبود و وی با هدایت ویکتور روچیلد و در همکاری با شاپور ریپوتر مجری طرح‌های پیچیده‌ای در عرصه‌های فرهنگی و اقتصادی نیز بود.4
نیمرودی پس از برقراری ارتباط تنگاتنگ بین دو سازمان اطلاعاتی ایران و اسرائیل‌، عملیات خود را در حوزه‌های دیگر به‌طور آشکار و پنهان تداوم بخشید. وی در ظاهر به فعالیت‌های نظامی پایان بخشید; ولی مطابق یک برنامه دقیق و از پیش تعیین شده به فعالیت‌های اقتصادی در ایران دست یازید و در این زمینه به موفقیت‌های چشمگیری نیز دست یافت‌. وی با تأسیس شرکت I.C.E در تهران و دریافت پروژه‌های کلان چون مشارکت در احداث تأسیسات جزیره کیش و قاچاق آثار هنری و باستانی ایران‌.5 نه تنها به یکی از سرشناس‌ترین چهره‌های مالی اسرائیل تبدیل شد، بلکه در تبدیل ایران به‌عنوان یکی از وابستگان اصلی و پایگاه عمده اسرائیل در منطقه نقش اساسی و چشمگیر ایفا کرد.
2ـ تعمیم ارتباط اطلاعاتی
یکی از اهداف اساسی اسرائیل‌، ایجاد ارتباط اطلاعاتی و سپس تقویت گسترش آن در ابعاد سیاسی‌، فرهنگی و اقتصادی است‌. ارتباط اطلاعاتی از جایگاه ویژه‌ای در نزد سران صهیونی برخوردار است‌. امر آموزش و تجهیز نیز سرفصل و آغازگر ارتباط اطلاعاتی اسرائیل با دیگر کشورهاست‌. اسرائیل تحت پوشش آموزش‌، در بدنة سازمان اطلاعاتی بعضی کشورها نفوذ می‌کند و آنگاه با گسترش روابط خود، در جنبه‌های مختلف فنی و فرهنگی نیز رسوخ می‌کند. این شیوه بارها توسط اسرائیل مورد استفاده قرار گرفته است‌. در این زمینه‌، برقراری روابط اطلاعاتی بین آمریکا و اسرائیل که از اهمیت اساسی در گسترش روابط بین آن دو برخوردار بود، مثال زدنی است‌:
«..... کمی پس از جنگ جهانی دوم‌، [شیلوا، رئیس موساد] در گزارشی که برای بن‌گوریون آماده کرده بود پیشنهاد داد، دولت یهود، با آمریکایی‌ها متحدشود. شیلوا برای بیشتر متعهد شدن اسرائیل فشار آورد. او دلیل می‌آورد که اسرائیل باید سرانجام بستن اتحاد استراتژیک نظامی با آمریکا را هدف خود قرار دهد. او گفت به‌عنوان اولین قدم در این راه‌، موساد باید با سرویس‌های اطلاعاتی آمریکایی‌ها ارتباط برقرار کند.6....»
از سوی دیگر، اگر فقط ارتباط در حیطه آموزش اطلاعاتی مدنظر بود، می‌بایست پس از برطرف شدن این نیاز، ارتباط نیز منقطع شود. درحالی که نه تنها این‌گونه نبود، بلکه پیوندی عمیق‌تر و پایدار بین ایران زمان ستم‌شاهی و رژیم غاصب پدیدار گردید. ایران در زمینه آموزش نه دیگر وابسته به اسرائیل بود، بلکه در یک حالت خودکفایی‌، آموزش توسط نیروهای ساواک انجام می‌شد:
«... در دهه 1950 و اوایل دهه 1960 دهه‌ها تمامی آموزش ساواک به وسیله سازمانهای اطلاعاتی بین‌المللی انجام می‌شد، اما در 1966 [1345] ساواک قادر به آموزش پرسنل خود از لحاظ مبانی کار اطلاعاتی بود. اگرچه مأموران ساواک اغلب برای آموزش تخصصی به آمریکا، اسرائیل‌، انگلیس‌، فرانسه و آلمان می‌رفتند، و مربیانی از این کشورها گهگاه برای آموزش به ایران می‌آمدند، بیشتر آموزش ساواک پس از 1965 [1344] به‌وسیلة مربیان خود ساواک انجام می‌شد.7....»  اما روابط ایران و اسرائیل در سطحی گسترده‌تر و در قالب ارتباطهای دوجانبه و سه‌جانبه ادامه داشت‌:
«... بتدریج ساواک در زمینه آموزش به خودکفایی رسید و اساتید کافی تربیت شد، ولی رابطه با اسرائیل قطع نشد و گاهی از اساتید اسرائیلی دعوت به عمل می‌آمد و گاهی هیئتهای 5-6 نفره در مواردی که استاد مربوطه نمی‌توانست به تهران بیاید به اسرائیل اعزام می‌شد.8 ...»
3ـ تشکیل سازمان اطلاعاتی مشابه
نیروهای اطلاعاتی کشوری که به آموزش و بازسازی سازمان اطلاعاتی و امنیتی کشور دیگر مبادرت می‌کند، خواسته یا ناخواسته و در درازمدت می‌کوشد سازمانی مشابه سازمان خود بازسازی و پرورش دهد. برای نمونه‌، در ابتدا آمریکایی‌ها با تأسیس «سازمان اطلاعات و امنیت کشور»، در صدد برآمدند تا سازمان فوق را عیناً شبیه سازمان‌های سیا و اف‌.بی‌.آی بازسازی کنند و در راستای اغراض خود مورد استفاده قرار دهند. اسرائیل پس از حضور در صحنه آموزش و تجهیزات ساواک‌، ساختار آن را به‌گونه‌ای مشابه سازمان‌های اطلاعاتی خود سامان داد. به عبارت دیگر «سازمان اطلاعات و امنیت کشور» طی یک برنامه‌ریزی منظم و دقیق‌، به شعبه‌ای از سازمان‌های جاسوسی اسرائیل تبدیل شد. لذا اسرائیل نیز از فرصت حضور در ایران پهلوی‌ـ به‌عنوان یک کشور اسلامی و خصوصاً شیعه استفاده کرده از آن به‌عنوان نیرویی متحد و کارا در پشت‌سر کشورهای اسلامی بهره‌مند می‌شد.
4ـ آموزش غیرمستقیم کشورهای منطقه
زمینه حضور و فعالیت اسرائیل در کشورهای اسلامی به علت حساسیت مردم مسلمان آن کشورها فراهم نبود. از سوی دیگر رژیم غاصب صهیونی در صدد بود تا به هر طریق ممکن در کشورهای اسلامی نفوذ کند. اگرچه مشکلی از جانب حکام و دولتمردان خودفروخته کشورهای اسلامی وجود نداشت‌; ولی ارتباط مستقیم و بدون واسطه با اسرائیل در صورت برملا شدن‌، عواقب وخیمی برای نوکران سرسپرده به‌وجود می‌آورد و بعضاً ممکن بود به برکنار شدن آنان از رده‌های بالای مملکتی منجر شود. لذا اسرائیل نیازمند همکار و پوششی بود که به واسطه آن در کشورهای این چنینی نفوذ کرده و سیطرة خود را در زمینه‌های مختلف خصوصاً در حیطه‌های آموزشی گسترش دهد. یکی از بهترین کشورها در این راستا، ایران بود. لذا اسرائیل سازمان اطلاعات و امنیت ایران را به شکلی آموزش داد و تجهیز کرد که بعضی از کشورهای منطقه به‌منظور آموزش نیروهای اطلاعاتی خود به ایران مراجعه می‌کردند. به عبارت دیگر اسرائیل به طریق غیرمستقیم از طریق ایران نیروهای امنیتی کشورهای دیگر را تحت حاکمیت خود درآورده و به آموزش آنان اقدام می‌کرد: «.... در سال 1349 توسط من ]فردوست و به یاری اسرائیل‌[ چنان سازمانی ایجاد شد که تعدادی از کشورهای خاورمیانه پرسنل اطلاعاتی و امنیتی خود را برای آموزش به تهران اعزام می‌داشتند.»9
5ـ استخدام نیرو
یکی از عمده‌ترین اهدافی که اسرائیل در آموزش اطلاعاتی کشورها تعقیب می‌کرد، شناسایی و استخدام نیرو بود. مسلماً برای فراگیری دوره‌های اطلاعاتی فنی و تخصصی‌، زبده‌ترین نیروهای اطلاعاتی یک کشور گزینش می‌شوند. به عبارت دقیقتر، نیروهایی که در دوره‌های آموزشی مأموران اطلاعاتی اسرائیل شرکت می‌کردند از متخصص‌ترین و مستعدترین‌ها بودند. لذا نیروهای صهیونی با بهره‌گیری از موقعیت پیش‌آمده‌، نیروهای مورد نیاز را شناسایی و سپس به استخدام خود درمی‌آوردند. در همین راستا، دانسته یا ندانسته‌، مشخصات افراد شرکت کننده در دوره‌های آموزشی در اختیار نیروهای اسرائیلی قرار می‌گرفت‌. در گزارشی از ساواک آمده است‌:
«اسامی و مشخصات مختصری از آقایان مجید رفیع‌زاده‌ـ حسین‌زاده‌ـ شیرازی و اردیبهشتی جهت شرکت در دوره آموزش و بازدید از وسائل خرابکاری که قرار است از تاریخ 22/6/35 [2535=1355] در تل‌آویو شروع شود به رابط داده شد و قرار شد نام سرپرست گروه نیز بعضاً اعلام گردد.»
در برخی مواقع‌، نیروهای اسرائیلی به شکلی رسمی از ساواک تقاضا می‌کردند تا بیوگرافی افراد شرکت کننده در دوره‌های آموزشی‌; تهیه و در اختیار آنان قرار گیرد. در گزارشی از ساواک‌، با اشاره به تقاضای «رابط سرویس اسرائیل‌» مبنی بر درخواست بیوگرافی افراد شرکت کننده در یکی از دوره‌های آموزش آمده است‌: رابط سرویس اسرائیل در ملاقات روز 30/10/54 بیوگرافی افراد شرکت کننده در دورة «مبارزه با نفوس مخالف‌» در اسرائیل را خواست که در صورت تصویب از روی فرمهای مربوطه تهیه و در اختیار وی گذاشته شود. بسیار واضح است که نیروهای اسرائیلی با توجه به مشخصات و اطلاعات کسب شده از نیروهای تحت پوشش آموزش‌، با افراد واجد شرایط مذاکره و در نهایت آنان را به استخدام خود درمی‌آوردند. در این باره به نمونه‌هایی از نیروهای ساواکی می‌توان اشاره کرد که پس از انقلاب اسلامی به اسرائیل رفته و در آن سرزمین و در بخش اطلاعاتی‌، مشغول به کار شدند.  فردوست در این باره چنین گفته است‌:
استاد امنیتی (ضدبراندازی‌) ورزیده‌ترین فردی بود که تا آن زمان در رشته خود در اسرائیل دیده شده بود و بعدها از اداره کل هشتم شنیدم که وی به قائم‌مقامی ریاست سازمان امنیت اسرائیل رسیده و احتمالاً باید حالا رئیس شده باشد. شاید به کمک او بود که عطارپور و سایر مأمورین پس از انقلاب [اسلامی‌] در اسرائیل شغلی پیدا کردند.10
البته باید توجه داشت استخدام نیرو در دوره‌های آموزشی به اسرائیل اختصاص نداشت‌; بلکه کشورهای دیگر نیزبه بهانه آموزش‌، سعی می‌کردند نیروهای مستعد را شناسایی و سپس آنها را به استخدام سازمان مطبوع خویش درآورند. از جمله می‌توان به عملکرد (سیا) در سال‌های اولیه تأسیس ساواک و زمان آموزش توسط کارشناسان آمریکایی در ایران اشاره کرد:
سیا در این دوره میکوشید روابط نزدیک با ساواک را حفظ کند تا بر فعالیتها و کارآیی ساواک نظارت داشته باشد، به این هدف گهگاه تلاشهایی برای درآوردن پرسنل ساواک به عضویت سیا انجام میشد.11
6ـ دستیابی به اغراض خاص
اسرائیل به‌منظور نایل آمدن به اغراض خاص خود و کسب امکانات مورد نظر، از اهرم‌های مختلفی استفاده می‌کند. آموزش و تجهیز از جمله اهرم‌های قدرتی است که بارها مورد استفاده اسرائیل قرار گرفته است‌. سران رژیم غاصب‌، در اغلب اوقات‌، از آموزش اطلاعاتی به‌عنوان تطمیع سران کشورهای دیگر به‌منظور دستیابی به امکانات مورد نظر استفاده کردند. برای نمونه‌، اسرائیلی‌ها در صدد بودند که پس از سال‌ها و بعد از قرارداد بین ایران و عراق فعالیت برون‌مرزی در جنوب ایران را از سر گیرند. سران صهیونی به‌منظور تطمیع دست‌اندرکاران ساواک‌، در راستای پیشنهاد خود مبنی بر حضور در جنوب ایران‌، مقوله آموزش و در اختیار قرار دادن بعضی تجهیزات را نیز مطرح و به این طریق سران ساواک را وسوسه کردند:
در پایان آقای «گورون‌» اضافه نمود که سرویس زیتون [اسرائیل‌] آمادگی دارد در زمینة تأمین پاره‌ای از وسائل فنی از قبیل بیسیم و مرکب نامرئی که فعالیت پنهانی را تسهیل می‌نماید همکاریهای لازم را با ساواک بنماید. اسرائیل از این شیوه در کشورهای دیگر نیز استفاده کرده است‌.
7ـ مقاصد اقتصادی
یهودیان زراندوز زرپرست‌، در تمامی ادوار تاریخ‌، سعی در کسب سود مادی از طرق مختلف داشته‌اند. حتی برخی از آنها، با فروش بطری‌های کوچک حاوی آب به‌عنوان دارویی معجزه‌گر، به سرمایه‌های هنگفتی دست یافتند. لذا بسیار طبیعی است که صهیونیست‌ها به اطلاعات به‌عنوان کالایی ارزشمند نگریسته و تلاش کنند تا با استفاده از ماهیت کالایی اطلاعات‌، هرچه بیشتر به دامنه کسب سرمایه و منافع مادی خویش بیفزایند. آموزش و تجهیز نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای دیگر توسط مستشاران اسرائیلی‌، یکی از منابع درآمد عمده رژیم غاصب صهیونی است‌. استروفسکی در این زمینه می‌نویسد:
دوره‌های آموزشی هنوز هم در یک پایگاه هوایی سابق انگلیس در شرق تل‌آویو تشکیل می‌شود که به کفرسیرکین معروف است‌. اسرائیل در ابتدا از آن به‌عنوان آموزشکدة افسری استفاده می‌کرد و سپس به محل آموزش نیروهای ویژه و بخصوص آموزش سرویسهای امنیتی خارجی تبدیل شد. مدت دوره‌ها بسته به اینکه چه نوع آموزشهایی را شامل شوند معمولاً بین شش هفته تا سه ماه طول می‌کشد، در آن هنگام اسرائیل هزینة آموزشی را برای هریک از کارآموزان هر روز بین 50 تا 75 دلار و هزینة مربی آنها را روزانه یکصد دلار حساب می‌کرد (البته مربیان این پول را به دست نمی‌آوردند و همان حقوق معمول در ارتش را دریافت می‌کردند). همچنین به ازای هر کارآموز بین 30 تا 40 دلار هزینة خوراک و حدود 50 دلار هزینة سلاح و ابزار و مواد منفجرة مصرفی در دورة آموزشی دریافت می‌شد. به‌عنوان مثال یک واحد مرکب 60 کارآموز هر روز حدود 18000 دلار هزینه داشت که طی یک دورة سه ماهه 6/1 میلیون دلار خرج روی دست کشور اعزام‌کننده می‌گذاشت‌. علاوه بر اینها، هر ساعت بین 5 تا 6 هزار دلار هزینة اجارة 15 فروند هلی‌کوپتر بود. مواد منفجرة ویژة مورد مصرف در دورة آموزشی نیز قیمت داشت‌: یک گلولة بازوکا 200 دلار، خمپارة سنگین حدود 100 دلار برای هر واحد سلاح ضدهوایی که برخی از انواع آن 8 لول بود و می‌توانست در چند ثانیه هزاران گلوله شلیک کند نیز هر پوکه بین 30 تا 40 دلار حساب‌، و بهای آنها دریافت می‌شد. سرتاپای این دوره‌ها منفعت خالص بود. اسرائیل از اجرای این دوره‌ها بیشتر از فروش سلاح به آموزش‌یابندگان پول درمی‌آورد.12
8ـ فروش تجهیزات
مسلم است که آموزش‌، نیازمند تجهیزات بیشتر است و مسلم‌تر آن که‌، کسی که آموزش می‌دهد، در صدد است تا وسایل و امکانات خویش را در این راستا به‌کار گیرد. از سوی دیگر، در دوره‌های مزبور، کاربرد اسلحه و مهمات خاصی آموزش داده می‌شود و در اتمام دوره‌، کارآموز طرز استفاده از امکانات یاد داده شده را فرا می‌گیرد. اسرائیلی‌ها، در دوره‌های آموزشی‌، نحوه کاربرد سلاح‌های ساخت خود را آموزش می‌دادند، لذا پس از اتمام دوره‌، افراد برای ارائه تخصص خود، مجبور به استفاده از سلاح اسرائیلی هستند و این یعنی فروش تجهیزات بیشتر به یک کشور دیگر. یک عضو سابق موساد در این زمینه می‌نویسد:
«... از آنجا که این افراد با سلاحهای اسرائیلی آموزش دیده‌اند در برگشت به کشورشان باید سلاح و مهارت اسرائیلی مورد استفاده قرار دهند.13...»
بسیار طبیعی است که حضور مستشاران اسرائیلی در کشوری‌، معادل فروش تجهیزات مختلف به کشور مزبور باشد. اسرائیل با اعزام کارشناسان خود به کشوری مثل ایران‌، امکانات تکنولوژیکی خود در زمینه‌های مختلف‌، خصوصاً در زمینة اطلاعاتی را نیز به ایران گسیل می‌داشت‌. این شیوه‌، نه تنها سود مادی بیشتری برای اسرائیل درپی داشت‌، بلکه هرچه بیشتر کشور را به رژیم غاصب صهیونی و تجهیزات اسرائیلی وابسته می‌کرد. همچنین باید توجه داشت تجهیز نیروی اطلاعاتی‌ـ نظامی به امکانات تکنولوژیک خاص یک کشور، به منزله وابستگی تام و تمام به کشور مزبور است‌. لذا برای از کاراندازی و ساقط کردن این نیرو، کافی است که خدمات پشتیبانی از امکانات ارسالی قطع شود. به عبارت دیگر، اسرائیل در این راستا، نه تنها منفعت مادی کسب می‌کند، بلکه در شرایط خاص می‌تواند با قطع و یا کمتر کردن خدمات پشتیبانی و ارسال تجهیزات‌، کشور مورد نظر را تحت فشار قرار داده و به مطامع خاص خود دست یابد.
پی‌نوشت‌ها:
1ـ تهران‌ـ تل‌آویو (توافق مصلحت‌آمیز)، چاپ لندن‌.
2ـ همان‌. در زمینه تهیه امکانات نظامی از اسرائیل می‌توان به آثار ذیل مراجعه کرد: ــ سراب یک ژنرال‌، بازشناسی نقش ارتشبد طوفانیان در حاکمیت پهلوی دوم‌، صفاالدین تبرائیان‌، مؤسسه مطالعات‌تاریخ معاصر ایران بنیاد مستضعفان و جانبازان‌، تهران‌: 1377.
3ـ راه نیرنگ‌، ویکتور استروفسکی، ترجمه محسن اشرفی، انتشارات اطلاعات، 1376، صص 104-103.
4ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی‌، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ج 2، صص 126-125.
5ـ ظهور و سقوط، همان‌، ص 129.
6ـ ارتباط خطرناک (داستان ناگفته رابطه پنهان ایالات متحده و اسرائیل)، اندروولسلی کاکبورن، مترجم: محسن اشرفی، انتشارات اطلاعات، تهران 1371، ص 62.
7ـ سیاست خارجی امریکا و شاه، بنای دولتی دست نشانده در ایران، مارک. ج. گازیوروسکی؛ ترجمه: فریدون فاطمی، نشر مرکز، تهران، 1371 ص‌ 204.
8ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی‌، ج 1، ص 445.
9ـ ظهور و سقوط، همان، ص 413.
10ـ همان، ص 444.
11ـ سیاست خارجی امریکا و شاه‌، ص 207.
12ـ راه نیرنگ‌، صص 301-300.
13ـ راه نیرنگ‌، ص 301. 


«ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل» - عبدالرحمان احمدی - صص 143 ـ 122