مصاحبه نشریه «ایرانپست» با علی امینی در مهرماه ۱۳۵۷ (قسمت اول)
پول نفت را حاتمبخشی کردند
7 بازدید
علی امینی از سرشناسترین چهرههای تاریخ سلطنت پهلوی است که نام او بهویژه با دوران پرهیاهوی یک سال و دو ماه صدارتش و آغاز رفرمهای آمریکا در ساختار اقتصادی و فرهنگی ایران در دهه ۱۳۴۰ گره خورده است. امینی در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۰ با فشار آمریکاییها به نخستوزیری رسید و تا ۲۶ تیرماه سال بعد در این سمت باقی ماند. متن پیش رو مربوط به بخشهای مهمی از مصاحبه علی امینی با نشریه «ایرانپست» در روزهای اوجگیری انقلاب اسلامی است، که عیناً از روزنامه اطلاعات مورخه ۳۰ مهرماه ۱۳۵۷ آورده شده است:
س: درباره هزینه درآمدهای نفتی در این سالها بفرمایید.
امینی: اینها[=رژیم پهلوی] خیال میکردند که نفت یک چیز دائمی و تمامنشدنی است؛ به همین جهت شروع کردند به بخشش(۱)، در حالی که بهتر بود اولویت را از همان ابتدا به یک کشاورزی سالم و قوی و صنایعی که به طریقی با کشاورزی ارتباط داشت میدادند و به بهداشت و راهسازی و سایر اقداماتی که در مملکت احتیاج داشتیم، توجه بیشتری میکردند. البته مسأله تورم هم وجود داشت، اما اگر برنامه صحیحی داشتیم و اینها را کم کم پیاده میکردیم، تورم هم بهوجود نمیآمد. حالا اگر در کنار این کارها میخواستیم سرمایهگذاری هم بکنیم بهتر بود این سرمایه را در جایی بگذاریم که دستکم بازدهی داشته باشد؛ مانند کاری که اعراب هم کردند. چه کسی گفته بود که ما پولدارترین کشورها هستیم که بیاییم به کشورهای جهان سوم گذشت بکنیم؟!(۲) چرا دیگران نکردند؟ مگر اعراب پولدار نبودند؟ چرا آنها اینکار را نکردند، در حالی که آنها خرجی که ما داریم، ندارند. در یک کشور مثل کویت که چهارصد تا پانصد هزار نفر جمعیت دارد، همه چیز مجانی است. آنها محل خرج دیگری ندارند، ولی ما با ۳۰ میلیون نفر جمعیت خیلی چیزها لازم داریم که میتوانیم با پولمان بهدست بیاوریم، بدون روبرو شدن با تورم، مانند راه، راهآهن، برق، آب، بهداشت و غیره. خب، اینها در این زمینهها چه کردند؟ و حالا در مقابل ثروتی که داشتیم چه داریم؟ البته یک مقدارش را قبول دارم کارهایی انجام شده است، اما هیچکدام از این کارها کامل نیست، اینها حتى پنج بیمارستان مجهز، بیمارستانی که فقرا بتوانند از آنها استفاده کنند، در این شهر تهران ندارند، حال آنکه به نظر من اولین کاری که میبایست بکنند ساختمان این نوع بیمارستانها بود. تغذیه خوب هم یکی از این موارد است. بنابراین در این مملکت محل خرج بیشتری وجود داشته که اینها میتوانستند به درستی هزینه کنند و ترسی هم از تورم نداشته باشند. اگر اینها در کارهای کوتاهمدت سرمایهگذاری میکردند، این پول هنگفت برمیگشت. مثلاً اگر کشاورزی را تقویت کرده بودند، خب بالاخره بازده گندم میداد، چیزهای دیگر میداد و پولش برمیگشت، و این چیزی نبود که ناچار بودیم ده سال بعد از آن استفاده کنیم. اگر سدهای کوچک در نقاط این مملکت میساختند، خیلی از مسائل کشاورزان حل میشد. اگر وامی که ظاهراً به کشاورزان میدادند با آگاهی و دلسوزی بود، کشاورزی رونق میگرفت، کشاورز هم برای بیگاری به شهر هجوم نمیآورد. کشاورز برای چه به شهر آمده؟ برای اینکه وسائل زندگی و لوازم کارش فراهم نبوده. مگر اینها محل خرج نیست؟ اینها اگر این کارها را انجام میدادند، مازاد چندانی نداشتند که جای دیگر ببرند و حاتمبخشی کنند. از سوی دیگر لزومی نداشت که تمام برنامهها را با هم انجام دهند؛ برنامههای کوتاهمدت و بازدهدار را زودتر انجام میدادند، و طویلالمدتها را میگذاشتند برای بعد.
س: سالها صحبت از عدالت اجتماعی میشود. به نظر شما عدالت اجتماعی چیست و چه کسی و یا دستگاهی باید رعایت کند؟
امینی: یک قسم از عدالت اجتماعی مربوط به موضوع ثروت است، که شما از نظر مالیات کاری میکنید تا ضعیف، مالیات کمتری بدهد و قوی بیشتر، و به این ترتیب توازن برقرار شود... و بعد هم یک مقدارش مربوط به دادگستری است که باید مرجعی باشد برای همه افراد، از فقیر و غنی، از افراد متشخص و مؤثر و بانفوذ گرفته تا آن کارگر و کشاورز فقیر و بیسواد. اینجا دیگر صحبت پول نیست، بلکه صحبت معنویت است. به عقیده من عدالت اجتماعی در درجه اول یک دادگستری قوی و سالم است، که همیشه من معتقد بودم باید باشد تا به حقوق افراد تجاوز نشود. بیایند رسیدگی کنند و ببینند که در این سالها چه کسانی به حقوق حقّه فقرا و ضعفا تجاوز کردهاند. من به شما بگویم که این تجاوز به حد افراط و از سوی آدمهای بانفوذ صورت گرفته است، و این افراد بیپناه مورد تجاوز واقع شدهاند؛ هیچگونه مرجعی نداشتند تا به شکایاتشان رسیدگی کند و حقّشان را بگیرد. اینها به دفتر مخصوص و بازرسی شاهنشاهی و غیره هم مراجعه و شکایت کردهاند، اما هیچگاه مؤثر واقع نشده است. عدالت یعنی این: هر کسی که مورد تجاوز قرار گرفت، فرقی نمیکند، خواه قوی یا ضعیف، برود و عادلانه به حقش برسد. حال عدالت اجتماعی را کنار میگذاریم، خب، عدالت انفرادی هم وجود ندارد. این آدمی که روی مال و ملکش چنگ انداختهاند، کجا میرود؟ اگر دادگستری سالم و قوی داشتیم، یک دادگستری که واقعاً تقویتش میکردند، اینقدر عدم رضایت انباشته نمیشد. شنیدهام در سفرهایی که علیاحضرت [فرح پهلوی] به این طرف و آن طرف داشتهاند، مردم صندوقهای عریضه و شکایت به ایشان دادهاند. اولاً به آنجا چرا باید عریضه بدهند؟! اگر واقعاً دادگستری داشتیم احتیاجی نبود که شما دفتر ویژه بازرسی مخصوص درست کنید، اینها برای چه کاری است؟! جای تظلم دادگستری است، و این اولین قدم برای یک عدالت اجتماعی میتواند باشد... بعد هم مسأله توازن ثروت مطرح است. یک عده بیخود و بیجهت، اغلب از راه غیرقانونی ثروتمند شدهاند. خب این مسأله عدالت اجتماعی را از بین میبرد. دیگر اینکه این ثروتمندانِ ناگهانی، با توسل به انواع و اقسام حیلهها از پرداخت مالیات خودداری کردند، این کجایش عدالت اجتماعی است؟ آنها تصور کردهاند که مثلاً به کارگر قدری دستمزد میدهیم و عدالت اجتماعی را تأمین میکنیم، مثل مشارکت کارگر در سود کارخانه؛ اینها فقط کلمات قشنگی هستند که حتی اروپاییها هم موفق به اجرا و پیاده کردن آن نشدند؛ اگر کارگر واقعاً سهیم باشد و بیشتر کار کند و جنس مرغوبتری هم تولید کند بله... اما اینها به کارگر حالی نکردند که اولاً این کارخانه باید سود داشته باشد که به تو بدهند و بعد هم تو باید کارت را بیشتر و بهتر کنی تا کارخانه سرپایش بند شود. اینها آمدند کارگر را به یک انگل تبدیل کردند که دائم پول میخواهد، بدون اینکه توجه کند این پول باید از جایی در بیاید. خب خود کارخانهدار یک آدم طماع، و کارخانه مقروض و مفلوک ... به این ترتیب باید گفت بیچاره مصرفکننده که تمام سنگینی بارها بر دوش اوست. بنابراین عدالت اجتماعی، هم باید از راه مالیات باشد، هم از راه عدم تبعیض و بر پایه یک دادگستری سالم و قوی، مرجعی که واقعاً مردم بتوانند حرف حسابشان را آنجا بزنند و بیطرفانه به کارشان رسیدگی شود. خب، البته دادگستری ضعیف بوده، اما ضعیفترش کردند، همه اختیاراتش را گرفتند و هیچچیز برایش نگذاشتند.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
۱- اشاره به دادن وام از سوی محمدرضا پهلوی به کشورهای دیگر است.
۲- معلوم نیست چرا امینی در اینجا فقط از دادن وام به کشورهای جهان سوم یاد کرده و هیچ اشارهای به اعطای وامهای کلان از سوی شاه به کشورهای غربی نکرده است!... به طور مثال وام یک میلیارد و دویست میلیون دلاری به انگلستان.
نظرات