روایت پاسخ یار امام به بازجویی ساواک
شهید شاه آبادی از جمله یاران امام بود که در مبارزه مخفی و غیرعلنی و هدایت تشکیلات نامرئی انقلابی توانی خارق العاده از خود نشان داد.به گونهای که ساواک و دستگاه امنیتی رژیم نتوانست از فعالیت گسترده وی اطلاع پیدا کنند.
[خبرگزاری فارس: روایت پاسخ یار امام به بازجویی ساواک]
به گزارش فارس، حجتالاسلام مهدی شاه آبادی به سؤال بازجوی ساواک که از وی می پرسد، سرکار رژیم ایران را طاغوتی میدانید و رهبر مملکت را وابسته به دولت های خارجی میدانید، چه توضیحی دارید؟
پاسخ میدهد: اما رهبر مملکت که از طریق مجلس مؤسسان تعیین شده و مورد تأیید مجلس شورا است.
همانند تمامی مسئولان اجتماع، بلکه تمامی افراد جامعه باید تمام تلاش را در عدم نفوذ ایادی استعمار و کشورهای خارجی داشته و امکان بهره گیری استعماری و تحمیلی را از شخص خود و یا جمعیت خود ندهند و روحانیت هر فرد یا جمعیتی را که ابزار نفوذ تحمیلی دشمنان اسلام و ایران بر این مملکت و مردم باشد مجرم و در پیشگاه عدل الهی محکوم می داند.»
آزادی شهید شاه آبادی از زندان در آخرین روزهای حیات رژیم پهلوی مصادف بود با اعلام خبر مسرت بخش ورود امام امت به میهن اسلامی و آن شهید نیز با حضور در کمیته استقبال امام(ره) و اداره بیت ایشان و نیز با ابلاغ فرمان امام مبنی بر لغو حکومت نظامی در 21بهمن 57 و نیز مساعدت در خلع سلاح کلانتری ها و پادگانها و مهمات سازی ها و انتقال اسلحه و مهمات به نقاط امن و تشکیل و سازماندهی گروه های مردمی برای برقراری امنیت در کشور فعالانه در امور مربوط به تشکیل حکومت نوپای اسلامی ظاهر شده و خدمات فراموش نشدنی و شایانی را ارائه کرد.
شهید شاه آبادی از جمله یاران امام بود که در مبارزه مخفی و غیرعلنی و هدایت تشکیلات نامرئی انقلابی توانی خارق العاده از خود نشان داد به گونهای که ساواک و دستگاه امنیتی رژیم علیرغم همه توان پلیسی خود نتوانستند به دلیل هوشیاری و مخفی کاری فوق العاده ایشان از گستردگی این فعالیتها و اقدامات اطلاع پیدا کنند.
شهید شاه آبادی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای مرکزی کمیته انقلاب اسلامی درآمد و در تشکیل و سازماندهی این نهاد انقلابی فعالیت بسیار کرد او همچنین در جمع آوری کمیتههای فرعی نقش به سزایی ایفا کرد و علاوه بر آن، خود نیز مسئولیت یکی از ستادهای کمیته شمیرانات را برعهده گرفت.
شهید شاه آبادی از اعتماد به نفس خوبی برخوردار بود بگونهای که ساواک در اینکه بتواند او را محدود کرده و گرفتار حفاظ های امنیتی خود کند عاجز میکرد و به سادگی از چنگ آنها می گریخت.در یکی از گزارش های بازجویی ساواک آمده است:
گزارش بازجویی
الف- مشخصات متهم:
نام مهدی شهرت شاه آبادی فرزند محمدعلی شماره شناسنامه 53501صادره از تهران متولد 1309 محل تولد تهران، متأهل، میزان سواد خارج فقه و اصول، شغل روحانی امام جماعت مسجد لاریجانی در پامنار، مسلمان (شیعه اثنی عشری) تبعه دولت شاهنشاهی ایران، ساکن تهران خیابان فرح آباد ژاله، خیابان چهل متری مهام دست راست، درب اول پلاک 15 منزل شیخ.
ب- موضوع اتهام:
اقدام علیه امنیت کشور.
پ- سابقه:
برابر سوابق موجود نامبرده بالا در سال47 روی منبر در دماوند درباره کشف حجاب و مینی ژوپ و صرف بودجه مملکت برای تزئینات مطالب تحریک آمیزی بیان نموده که به ساواک احضار و در تحقیقات معموله منکر اظهارات خود گردیده که در نتیجه با اخذ تعهد آزاد می گردد.(2)
شهید شاه آبادی مدتی را به بانه تبعید می شود او در آن شهر دور افتاده که یکی از توابع استان کردستان است همچنان به فعالیت خود که اشاعه حق و حق طلبی است ادامه میدهد.
در یکی از اسناد ساواک در این باره آمده است:
موضوع: اظهارات مهدی شاه آبادی فرزند محمدعلی
نامبرده بالا ضمن صحبت اظهار داشته که رئیس شهربانی بانه به وی گفته که حق تفسیر قرآن را ندارد. لکن وی از سربازان حسین بن علی(ع) است و اعتنایی به اظهارات رئیس شهربانی ندارد و اگر بند از بندش جدا کنند در راه اسلام و حسین فعالیت و جهاد خواهد کرد.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد مشارالیه از افراد متعصب مذهبی است.
نظریه یکشنبه: باتوجه به بند 71 خبر به احتمال قوی صحت دارد. ضمناً یادشده از افراد ممنوع المنبر است که اخیراً به این شهرستان تبعید گردیده است.
بنابراین گزارش، شهید آیت الله حاج شیخ مهدی شاهآبادی در سال 1309 هجری شمسی متولد شد و دوران کودکی وی تحت تأثیر فضای علمی، دینی و سیاسی چنین خانوادهای، سپری شد.
وی از همان دوران کودکی به فراگیری قرآن روی آورد و در سال 1313 هجری شمسی در 4 سالگی در حالی که همراه پدر از قم عازم تهران شده بود، فراگیری قرآن را در مکتبخانه امامزاده یحیی آغاز کرد.
پس از آن همراه دو تن از دیگر برادرانش یعنی حضرت آیت الله جاج شیخ روح الله شاه آبادی و حضرت آیت الله حاج شیخ نصرالله شاه آبادی به مدرسه توفیق رفت.
سرانجام در حالی که 14 سال داشت به منظور کسب علوم دینی، وارد مدرسه مروی تهران و 4 سال بعد نیز ملبس به لباس روحانیت شد.
پس از درگذشت پدرش آیتالله العظمی میرزا محمدعلی شاهآبادی، در سال 1323، شهید شاهآبادی برای ادامه و تکمیل دروس حوزوی، مجددا عازم شهر قم شد و پس از حضور یک ساله در این شهر، به منظور گذراندن دوره دبیرستان باز هم به تهران بازگشت که اتمام دوره دبیرستان وی همزمان با وقوع کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت مصدق بود.
در همین مقطع عازم شهر قم شد و از محضر آیات عظام و علمایی چون آیتالله مشکینی، گلپایگانی، امام خمینی، اراکی و دیگر شخصیتهای دینی کسب فیض کرد. او در سال 1336 در 27 سالگی تصمیم به تشکیل خانواده گرفت و با یکی از نوادگان میرزای برزگ شیرازی ، ازدواج کرد و با این وجود سرپرستی مادر گرامی خود را نیز به عهده گرفت.
شهید همسر شاهآبادی با ذکر نقل خاطرهای یک بار از همین مساله که به بچه ها سفارش ساکت بودن می کردند استفاده کردم و گفتم آقا شما که این قدر دیر به منزل میآیید، من اعصابم ناراحت می شود و صدای ماشین، در خانه می پیچد و بیدارم میکند و دیگر خوابم نمی برد. بنابراین هر کجا که تا ساعت 2 و 3 شب هستید، همان جا بمانید چون صبح هم حتما میخواهید زود بروید، پس دیگر آمدن و این همه سر و صدا برای چیست؟ ایشان گفتند: پس من کی بیایم که شما راضی باشید؟ گفتم: اگر تا ساعت 12 آمدید که آمدید، اگر نیامدید همان جا بمانید. ایشان دوباره پرسیدند: یعنی شما راضی می شوید ساعت 12 بیایم؟ گفتم: بله. 12 هم خوب است.
شب بعد درست سر ساعت 12 آمدند و من خیلی خوشحال شدم. پیش خودم فکر کردم چه خوب که حرفم را گوش دادند. اگر می دانستم ساعت زودتری را می گفتم. اما شب بعد به جبهه رفتند و دیگر هیچ وقت، هیچ ساعتی برنگشتند.
جماران
نظرات