آیت الله بروجردی و تمامیت ارضی ایران


1279 بازدید

نقش مذهب در تحولات سیاسی و رابطه دین و سیاست از بحث های رایج سال های اخیر در جامعه ماست. گذشته از بحث های نظری و کلامی و فلسفی که در این زمینه صورت می گیرد، واقعیت های تاریخی نیز در این زمینه گویای برخی مسائلند که باید در نظر گرفت. از جمله وقایعی که نقش مذهب را در جامعه نشان می دهد ماجرای اشغال آذربایجان توسط شوروی در گرماگرم جنگ جهانی دوم است. قوام السلطنه نخست وزیر وقت پس از برخوردهای دیپلماتیک متوالی و مستمر با مقامات شوروی سرانجام در فروردین 1325 توانست با شوروی موافقتنامه یی بر سر مسائل مورد اختلاف دو کشور به امضا برساند. این مسائل عبارت بودند از خروج نیروهای ارتش سرخ از ایران، نفت شمال و مساله آذربایجان. اما برای دسترسی شوروی به نفت شمال و اجرای این قرارداد باید ابتدا متن آن به تصویب مجلس می رسید لذا شوروی بی صبرانه منتظر برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس جدید بود. قوام نیز از خود سلب مسوولیت کرده و تنها با تصویب مجلس قرارداد را عملی می دانست. اما در این میان قوام از نیروی مذهب در پیشبرد هدف سیاسی خود و غلبه بر خصم و نجات آذربایجان بهره جست همچنان که شوروی و نیروهای دموکرات حاکم بر آذربایجان نیز نسبت به این نیرو بی توجه نبودند. ماجرای این مقطع تاریخی را از زبان حمید شوکت در کتاب در تیررس حادثه یا زندگی سیاسی قوام السلطنه که چاپ دوم آن در تابستان سال گذشته به چاپ رسید، می خوانید. 1
برگزاری انتخابات و دخالت روحانیت
قوام در پاسخ به درخواست سادچیکوف پیرامون برگزاری هرچه زودتر انتخابات، بر این نکته همیشگی تکیه کرد که به خاطر اشغال کشور امکان برگزاری انتخابات وجود ندارد. این دیگر شوروی بود که باید با فراخواندن نیروهای خود راه چنین انتخاباتی را هموار سازد. نخست وزیر ایران این بار کوشش برای خروج نیروهای شوروی را با محاسبه دقیق دیگری همراه ساخت که چاشنی آن تحریم انتخابات از جانب علما بود. او پنهانی با آیت الله بروجردی تماس گرفت و از وی خواست انجام انتخابات را در صورت ادامه اشغال کشور توسط ارتش سرخ تحریم کند.
محاسبه قوام کارایی ویژه یی داشت. همه هراس شوروی و به ویژه فرقه دموکرات در آذربایجان از آن بود که به خصومت با دین و دینداری متهم شود. باقروف کارگزار استالین در باکو خطاب به عوامل خود که برای تعلیمات و سازماندهی عملیات پنهانی به آذربایجان گسیل کرده بود، خاطرنشان ساخت؛ «برای جلب هر چه بیشتر اهالی آذربایجان به سوی ما در درجه نخست به دین و خدمتگزاران دین توجه کافی بشود»...
آیت الله حائری یزدی می گوید؛ «قوام السلطنه پیغام داد به ایشان که الان ما چون که مساله آذربایجان داریم... احتیاج دارد به اینکه آیت الله بروجردی انتخابات را تحریم بکنند. به طور کلی تحریم بکنند. به همین دلیل که آذربایجان در اشغال است. و این کار را آقای بروجردی کرد. ایشان افراد را فرستاد به تمام شهرستان های ایران. از علمای آنجا خواست که تلگراف کنند که تا آذربایجان آزاد نشده انتخابات را دولت شروع نکند...»2 مخالفت آیت الله بروجردی با انجام انتخابات در محافل سیاسی بازتابی گسترده داشت و جبهه تازه یی را در برابر شوروی گشود. خواندنیها نوشت؛ «مرجع عالی قدر شیعه نه تنها انتخابات را در وضع کنونی تحریم می کنند بلکه برعلیه شوروی فتوا خواهند داد...» شاید تکیه بر این عبارت را بتوان راز گشوده پیام آیت الله بروجردی به شمار آورد که معنایی جز اشاره به حضور نیروهای شوروی در آذربایجان نداشت. معنایی که نه مخالفت با انجام انتخابات به خودی خود و نه تندی با دولت به عنوان مدافع و مجری آن، بلکه تنها و تنها اعتراض به حضور ارتش سرخ را مدنظر داشت؛ اقدامی که از این منظر در هماهنگی با سیاستی قرار می گرفت که مورد نظر قوام بود و این همه بدون آنکه نخست وزیر را در چشم شوروی به همکاری یا تبانی با نیروهای سنت گرا متهم سازد. پیوستن آیت الله بهبهانی و شماری دیگر از علما و روحانیون به این کارزار و تهدید به کشاندن مردم به خیابان ها، نگرانی کارگزاران سیاست مسکو و فرقه دموکرات را از تحولاتی که جریان داشت دوچندان ساخت؛ فرقه دموکراتی که در پیروی از اصل خدشه ناپذیر مارکسیسم مبنی بر آنکه هدف وسیله را توجیه می کند، برای جلب پشتیبانی مردم آذربایجان اجرای مراسم مذهبی چون سینه زنی، قمه زنی، تعزیه و چادر بر سرکردن را که از دوره رضاشاه ممنوع شده بود، آزاد ساخت. بنا بر گزارش آژانس مطبوعاتی امریکا در تبریز فرقه دموکرات مردم را به اجرای آداب و رسوم مذهبی تشویق و خود در مراسم ماه محرم شرکت می کرد. شوروی در مقابل قوام با انتخابی دشوار روبه رو بود. یا باید بی توجه به تعهداتش با حفظ ارتش سرخ در آذربایجان از معاهده نفت چشم بپوشد و پیامدهای رویارویی با غرب را بپذیرد یا با فراخواندن آن، فرقه دموکرات را قربانی کند؛ یا مجلس و تصویب معاهده نفت یا فرقه دموکرات و آذربایجان.

پی نوشت ها:
1- حمید شوکت، در تیررس حادثه، نشر اختران، 1386، صص 218- 217
2- حبیب لاجوردی، مصاحبه با مهدی حائری یزدی، تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد، نوار سوم، شماره مسلسل 228


روزنامه اعتماد