مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین عمادی امام جمعه و حیدر جم فرماندار اسبق گنبد


مصطفی جوان
1300 بازدید

پس از آغاز درگیری، شهر از کنترل خارج گردید و صدای تیراندازی متناوب به گوش می‌رسید و به جز گروهک‌های درگیر و آمبولانس‌ها که زخمی‌ها را به بیمارستان می‌رساندند فرد دیگری در خیابان‌ها دیده نمی‌شد. در واقع در 5 فروردین 58 جنگ گنبد شروع شد. اینجانب ستاد عملیاتی در مسجد عسگریه (میدان 17 شهریور فعلی) را تشکیل دادم. مردم سنگربندی کردند. این مسجد در ابتدای شهر قرار داشت و هرگاه نیرو از تهران، شاهرود، علی‌آباد، مشهد می‌آمد در آنجا سازماندهی و از آنجا امدادرسانی می‌شد. مقدمه خاطرات مبارزانی که به طور مستقیم در کانون مبارزات انقلابی قرار داشته‌اند و از نزدیک وقایع مربوط به آن را مشاهده کرده‌اند، یکی از بهترین راه‌های شناخت انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. به همین منظور مصاحبه‌ای با حجه‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین عمادی(عماد)و مهندس حیدر جم در ارتباط با غائله گنبد صورت گرفت تا زوایایی از حوادث آن دوره مورد بررسی قرار گیرد. حجه‌الاسلام والمسلمین شیخ حسین عمادی(عماد)در سال 1326 در شهرستان قم محله‌ی چهارمردان متولد گردید. ایشان یکی از روحانیون پرتلاش انقلاب اسلامی می‌باشد که با شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی با این نهضت همراه و همگام شد و با ایراد سخنرانی‌های متعدد برضد رژیم پهلوی به مبارزه پرداخت که در نتیجه با این فعالیت‌ها به زندانها و تبعیدهای زیادی محکوم گردید. ایشان علاوه بر حضور مؤثر در دوران انقلاب اسلامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز نقش مهمی در منطقه‌ی گنبد و تثبیت انقلاب اسلامی در آن مناطق ایفا کردند. لازم به ذکر است که حجت‌الاسلام عمادی به عنوان نماینده‌ی مشترک نخست‌وزیر، ستاد عملیاتی قم و مسئول برگزاری رفراندوم در گنبد به ایفای نقش پرداختند. با عرض سلام خدمت حضرتعالی وتشکر از اینکه مصاحبه را پذیرفتید .حاج آقا با توجه به اینکه حضرتعالی در سال 1359 از طرف حضرت امام به امامت جمعه گنبد منصوب شدید در سال 1358 به چه منظور در گنبد حضور داشتید؟ بسم الله الرحمن الرحیم. من هم خدمت شما و سایر خوانندگان محترم سلام عرض میکنم اینجانب در سال 57 که به شهرستانهای مختلف سفر می کردم تا حرکت ونهضت انقلاب را به مانند سایر نیروهای انقلابی به پیش ببریم به منطقه گنبد رفتم ویک سخنرانی مهیج در مسجد قائمیه ایراد واولین مرگ بر شاه را در آن منطقه به راه انداختیم که به دنبال آن دستگیر وروانه زندان کمیته مشترک تهران شدم.به هرحال در فروردین 58 به دیدن منسوبین واقوام همراه خانواده به گنبد آمدم وسوال کردم که آیا مقدمات رفراندوم انجام شده یا نه؟ به فرمانداری مراجعه کردم دیدم هیچ اقدام جدی صورت نگرفته است. حاج آقا عمادی قبل از اینکه وارد چگونگی رفراندوم در شهر ستان گنبد شویم، لطفاً موقعیت جغرافیایی و ساختار فرهنگی مذهبی گنبد را تشریح نمایید؟ در ابتدا برای اینکه حضرتعالی و سایر خوانندگان محترم در جریان قرار بگیرند که در مسایل گنبد اشراف دارم نیاز به یک مقدمه تاریخی و چگونگی ورود اینجانب به منطقه گرگان و گنبد می‌باشد. اینجانب در سال 1349جهت تبلیغات ماه مبارک رمضان به گنبد رفتم ودیدم که به هیچ وجه زمینه مبارزاتی وانقلابی وجود ندارد.امادر ارتباط با موقعیت جغرافیایی گنبد باید بگویم که شهر گنبد در زاویه نقشه قرار گرفته است و مردمی که در آنجا ساکن هستند اکثراً از جاهای دیگر کشور کوچ کرده‌اند و در آنجا مستقر شده‌اند و در واقع همه ایران در آنجا هست. اصفهانی، زابلی، همدانی، بلوچ، شیرازی ،مشهدی ،شاهرودی،سبزواری،اردبیلی،تبریزی،سرابی و...به منطقه ترکمن‌صحرا و گنبد آمده‌اند حالا چرا به آنجا آمدند به دلیل اینکه آنجا قطب اقتصادی بوده است و سه محصول گندم، جو و پنبه کشت می‌شده است. مردم منطقه هم اکثر سنی هستند و متأسفانه شم سیاسی و انقلابی در آن مقطع نداشتند و این هم به دلیل آن بود که یک روحانی عالم و دردآشنا در آنجا نبود که مردم را با مسایل سیاسی آشنا کند و به آنها جهت بدهد. در گنبد در آن زمان بهائیت و انجمن حجتیه به شدت فعالیت می‌کردند و انجمن حجتیه که صد درصد با مبارزه انقلابی مخالف بود و اعتقاد داشتند که امام عصر می‌آید و کار را تمام می‌کند. حاج‌آقا عمادی چه عللی باعث غائله و جنگ گنبد در سال 58 گردید؟ همان‌طور که در صحبت‌هایم گفتم یک عامل را نمی‌شود در نظر گرفت و در واقع باید عوامل بسیار را کنار هم قرار دهیم تا به نتیجه برسیم. همان‌طور که ذکر شد در گنبد اقوام مختلف با فرهنگ‌ها و دیدگاه‌ها و عقاید مختلف جمع شده‌اند و یک فردی هم نبود که آنها را تغذیه فکری و سیاسی بکند و هر فرد سرگرم کار و خودش بود لذا اگر چریک‌های فدایی خلق آنجا آشیانه می‌کنند هیچ‌فردی توجه نداشته است. اگر کمونیست‌ها، حزب توده، بهایی‌ها در آنجا دست به فعالیت زدند به خاطر همان دنج بودن و مشغول بودن مردم به کار خویش بوده است. در کنار آن روحانیت اهل سنت در آن مقطع با وهابیت عربستان و پاکستان در ارتباط بودند و به ایجاد اختلاف شیعه و سنی در منطقه دست می‌زدند. در کنار این عوامل شاهپور غلامرضا، عبدالرضا، شمس، اشرف و محمدرضا پهلوی اصلاحات ارضی کرد و تمام زمین‌های مردم را در اختیار خودشان قرار داده بودند. در واقع مردم زمین‌هایشان را از دست داده بودند و حقشان پایمال شده بود. توده‌ای‌ها و چریک‌ها مردم منطقه را تحریک می‌کردند که بیایید از حکومت حقتان و زمین‌هایتان را بگیرید و به دنبال رویارویی مردم با حکومت بودند. من خودم چندین بار با آخوندهای ترکمن صحبت کردم متوجه شدم که چریک‌های فدایی خلق آنها را تحریک کرده‌اند. چریک‌ها هم‌چنین به ترکمن‌ها می‌گفتند که شما یک قوم هستید و باید تجزیه شوید و مستقل زندگی کنید درست همین کار را در کردستان و خوزستان مطرح می‌کردند. چریک‌ها می‌گفتند که ما در کنار شما هستیم و حمایتتان می‌کنیم لذا با هم متحد شدند. در این پروسه کمونیست‌ها نیز با چریک‌ها هم‌صدا شدند و به دنبال تجزیه آن منطقه بودند. جدای این عوامل یک عده عناصری نیز چون لیبرال‌ها هم قائل به دین منهای روحانیت بودند و اعتقاد داشتند حالا که انقلاب به پیروزی رسیده است روحانیت باید از حکومت کنار بروند و قدرت را به ما بسپارند. من در طول مدتی که در گنبد بودم با آنها درگیر شدم و بسیاری از آنها را تصفیه کردم. این عوامل در اکثر نهادهای دولتی نفوذ داشتند و به ترویج افکار خود می‌پرداختند که در مدت زمانی که در آنجا مستقر بودم به تصفیه آنها در آموزش وپرورش حتی در شهربانی و...پرداختم. در جمع‌بندی غائله گنبد باید گفت که مسأله ترکمن و غیرترکمن، شیعه و سنی جزء صغری قضیه بود و مسائل دیگر چون حضور گروهک‌هایی چون چریک‌های فدایی خلق، حزب توده، مارکسیست‌ها، پیکار، طوفان،آرمان مستضعفین،مجاهدین خلق(منافقین)، عدم آشنایی افراد منطقه با جریانات سیاسی و گروهک‌ها، عدم حضور یک روحانی متعهد و آشنا به مشکلات مردم، حضور فئودال‌ها و درباریان و استثمار مردم از عوامل جنگ بود. پس از شروع جنگ گنبد واکنش مردم منطقه چگونه بود؟ پس از آغاز درگیری، شهر از کنترل خارج گردید و صدای تیراندازی متناوب به گوش می‌رسید و به جز گروهک‌های درگیر و آمبولانس‌ها که زخمی‌ها را به بیمارستان می‌رساندند فرد دیگری در خیابان‌ها دیده نمی‌شد. در واقع در 5 فروردین 58 جنگ گنبد شروع شد. اینجانب ستاد عملیاتی در مسجد عسگریه (میدان 17 شهریور فعلی) را تشکیل دادم. مردم سنگربندی کردند. این مسجد در ابتدای شهر قرار داشت و هرگاه نیرو از تهران، شاهرود، علی‌آباد، مشهد می‌آمد در آنجا سازماندهی و از آنجا امدادرسانی می‌شد. در این زمان همه مغازه‌ها تعطیل بود، نان و مواد غذایی نبود، بلکه از شهرهای مختلف می‌رسید، مردم از راه‌های فرعی به گنبد می‌آمدند. دارو و لوازم جراحی را به بیمارستان برای مداوای مجروحین می‌فرستادیم. من هم با قم و تهران ومشهد به صورت جدی در ارتباط بودم و گزارش‌ها را منعکس می‌کردم.در این زمان کمیته تهران وکمیته مشهدوکمیته قم اینجانب را به عنوان نماینده از صدا وسیما اعلام نمودند ودولت موقت هم مراتب را تایید نمودکرد. حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین عمادی در ارتباط با رفراندوم مطالبی را اگر به خاطر دارید بفرمایید؟ در روزهای قبل از برگزاری رفراندوم به فرمانداری گنبد مراجعه کردم، دیدم در خصوص مسأله‌ی انتخابات فرماندار بسیار ضعیف برخورد کرده است. حال آن‌که یک روز بیشتر به انتخابات باقی نمانده بود، حتی صندوق آراء هم تهیه نکرده بودند. به سرعت از جعبه‌های میوه صندوقی تهیه کردیم و در آن پارچه پیچیدیم و آماده رأی‌گیری ساختیم. باخبر شدم که ترکمن‌ها هم موضوع تجزیه را مطرح کرده‌اند و درصدد تشکیل حکومت خودمختار هستند. در روز رأی‌گیری جنگ شروع شد. در حالی که جنگ در محل غربی ترکمن‌ها بود، ما صندوق‌ها را در محل‌های شرقی و شمالی شهر مستقر کردیم. تیراندازی شدت گرفت، خبر از کشته شدن افراد بود، اما مردم به پای صندوق‌های رأی حاضر شدند و رأی دادند. من هم در شهر حین سرکشی به صندوق‌ها به اطلاعیه‌ی چریک‌های فدایی خلق در تحریم رفراندوم و تهدید مردم به حضور در رفراندوم بود. در هر حال کوشش و همت این بود که آن روز رأی‌گیری انجام گیرد. بحمدالله رأی‌گیری انجام شد و در پایان صندوق‌ها را جمع‌آوری کردند و ما آرا را شمارش و صورت جلسه کردیم. فقط از بخش شیعه، شمار 30151 رأی آمد که ما صورت‌جلسه کردیم و به تهران اعلام نمودیم. واکنش دولت موقت نسبت به حوادث گنبد چه بود؟ آنها هم دوپهلو حرف می‌زدند. در آن زمان یک هیأت اعزامی از تهران به گنبد برای بررسی حوادث آمد و من با آنها صحبت می‌کردم ولی هرچی که آنها می‌گفتند من به آنها اعتماد نمی‌کردم و فقط اخبار و حوادث را با تهران و قم هماهنگ می‌کردم و طبق آن عمل می‌کردم. هم‌چنین دولت موقت چند هواپیمای جت به منطقه فرستاد و از فراز شهر گنبد مانور می‌دادند که هدف‌شان ترس در دل مخالفان رژیم در شهر بود. لطفاً درباره اندیشه چریک‌های فدایی خلق توضیح دهید؟ قبل از پیروزی انقلاب من با اکثر گروه‌ها و جریانات مخالف شاه که یک هدف و مقصد داشتند و آن سقوط و سرنگونی شاه بودارتباط داشتم. در آن زمان‌ها با هم کار می‌کردیم برای سرنگونی رژیم شاه که بدان نائل آمدیم. اما پس از سقوط شاه آنها تغییر مواضع دادند و خطمان عوض شد و ارتباطمان قطع شد. آن زمان دریافتمان این بود که چریک‌ها نسخه دوم مارکسیست‌ها و توده‌ای‌ها هستند با یک تفاوت که مارکسیست‌ها حمله مسلحانه جزء برنامه‌شان نبود ولی چریک‌ها مشی مسلحانه داشتند. آنها براساس استدلال‌هایی که داشتند می‌گفتند مارکسیسم باید حاکم باشد و محورهای تز، آنتی‌تز و سنتز مطرح بود و افراد را جذب می‌کردند و تبلیغات زیادی داشتند. حاج‌آقا درباره بولتن‌های تبلیغاتی چریک‌های فدایی خلق بفرمایید؟ بولتن‌هایی که توسط چریک‌ها چاپ می‌شد محدود به دو الی سه صفحه بود. در آن بولتن‌ها بیشتر به گزارشات درگیری‌ها و راهکارهای مبارزاتشان می‌پرداختند. در واقع تمام اعلامیه‌ها و نشریات چریک‌ها توسط دفتر تبلیغاتی سازمان به زبان ترکی تهیه و چاپ و بین ترکمن‌ها پخش می‌شد. غایله گنبد چگونه به پایان رسید؟ با توجه به گزارشات اینجانب وفرماندار وقت دولت به اعزام نیرو پرداخت ونیروهای انقلابی از کمیته های مشهد،گرگان،علی آباد،شاهرودبه کمک آمدندوارتش هم با اعزام فانتوم وپرواز در سطح پایین وشکستن صوت،نیروهای مخالف عقب نشینی کردند وتوافق نامه ای هم تنظیم شد وپس از آن بازارها باز ومردم به شادمانی پرداختند.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی