نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت


تیام شیردل
2067 بازدید


 

 
پس از شهریور 1320 و تبعید رضاخان از ایران و برچیده شدن بساط دیکتاتوری او یک فضای باز نسبتاً سیاسی در کشور به وجود آمد.
آیت الله کاشانی که در عراق محکوم به اعدام شده بود از راه کوه های کرمانشاه به ایران آمد و شروع به بیدارکردن مردم نمود . ایران که در اشغال متّفقین   بود و آن ها اجازة هرگونه دخالت را به خود می دادند ، انگلیس برای غارت منابع ایران از  هیچ کاری روی گردان نبود . محمّدرضا شاه بی تجربه بود و اغلب درباریان وابسته به انگلیس به غارت هر چه بیشتر به منابع ملّی آنان کمک می کردند . آیت الله کاشانی در کنار فدائیان اسلام  و شور انقلابی آن ها با اعدام های انقلابی هژیر و رزم آرا نقش مؤثّری در تحوّلات سیاسی در جهت منافع عمومی کشور و مبارزه با بیگانگان قدم برداشتند . کاشانی با عمومی کردن شعار ملّی شدن نفت و با حمایت مردم ، موفّق به ملّی کردن صنایع در تمام کشور شدند . در واقع یکی از پیامدهای مهم قتل رزم آرا ملی شدن صنعت نفت بود که کاشانی که نقش به سزایی در بسیج مردم و فراهم آوردن زمینه های ملی شدن صنعت نفت داشت.
ورود آیت الله کاشانی به ایران
سیّد ابوالقاسم کاشانی متولّد 1264 و متوّفی 23 اسفند 1340 در تهران ، روحانی سیاسی  و مبارزی خستگی ناپذیر بود ، بعدها آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی یکی از بزرگ ترین مبارزات ضدّ استعماری را در ایران رهبری کرد . [1]
پس از جنگ جهانی اوّل ، در واقعة « انقلاب عراق » آیت الله سیّد مصطفی کاشانی پدر مرحوم آیت الله کاشانی و تعدای دیگر از روحانیّون شیعه با سازماندهی مردم عراق به جنگ استعمار رفتند . آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی از مشهورترین روحانیونی بود که مستقیماً وارد جبهه های مرزی شد و در میان قبایل عرب رفت و آمد می کرد و آن ها را برای مقابله با قوای اشغالگر انگلیس بسیج می کرد . پس از اشغال عراق ، انگلیس ها سران و مخالفان خود را در همه جا تعقیب کردند و در رأس آن ها سیّد ابوالقاسم کاشانی بود .[2]
آیت الله کاشانی که در جریان مبارزات ضدّ استعماری عراق در جبهه های سیاسی و نظامی بسیاری فعّالیّت داشت ؛ لذا متجاوزان استعمارگر به این عقیده رسیدند که مهم ترین مانع در عراق آیت الله کاشانی می باشد ، به همین دلیل حکم اعدام ایشان را صادر کردند . آیت الله کاشانی با لباس مبدّل شبانه پس از عبور از مناطق صعب العبور به مرزهای پشتکوه لرستان رسیدند و از آن جا به کرمانشاه و بعد به همدان و پس از اقامت کوتاهی در همدان رهسپار تهران شدند . و در تهران مورد تکریم و احترام مردم و علماء قرار گرفتند .[3]
آیت الله سیّد ابوالقاسم کاشانی پس از شهریور 1320 شروع به مبارزات سیاسی کرد و از  اوّلین اقدامات وی نوشتن نامه ای به نخست وزیر وقت آن زمان ، محمّد علی فروغی در هفده مهر 1320 بود . کاشانی در این نامه به طور کامل از نیرنگ هایی که رضاخان برای نابود کردن نظام طلبگی و از بین بردن مدرسه های علمیه کرد ، سخن گفت . در ادامه آیت الله می نویسد که :  « مساجـد را که احترامـش ضروری دین اسلام اسـت با کمال بی شرمی و جسـارت کـلاس ورزش قرار داده است » . و مهم تر از همه فشار و ظلمی است که به زنان بیچاره می شود ... چند روز است باز معترض روسری زن ها می شوند .
فروغی در جواب می نویسد که : « در باب رفتار مأمورین با زنان دستور داده شده است که معترض زنان نشود » . در آن دهه بعد از شهریور 1320 آیت الله کاشانی را به عنوان یک مبارز قوی در بیشتر رخدادهای سیاسی دوران خود می توان دید . آیت الله کاشانی به عنوان یک چهرة ضدّ استعماری در کشور مطرح شد . عقاید و شیوه های کاشانی در برخورد با مسائل سیاسی روز تفاوت های چشمگیری با دیگر روحانیون طراز اوّل کشور دارد . آیت الله کاشانی همیشه مواضع سیاسی خود را معلوم می ساخت.[4]
این عالم گرانقدر برخلاف نظر عدّه ای که با دخالت روحانیّت در سیاست مخالف بودند ، کم کم شروع به بیدار کردن مردم نمود و سخنرانی ها و جلسه ها برپا کرد و مبارزات او ابعاد وسیعی به خود گرفت . دولت اشغالگر انگلیس که عدّه ای از مردم را به بهانة ارتباط با آلمانی ها بازداشت کرده بود سعی کردند تا آیت الله را که هم چون دژی مستحکم در مقابل آن ها ایستاده بود و دل خوشی از او نداشتند دستگیر کنند . لذا در اواخر خرداد عدّه ای از افسران انگلیسی به خانة آیت الله هجوم بردند امّا موفّق به دستگیری او نشدند . ایشان مدّت ها مخفیانه مبارزات خود   را ادامه دادند .[5]
البتّه دستگیری کاشانی کار راحتی نبود که افسران انگلیسی بتوانند بدون کمک دولت  ایران این کار را انجام دهند ایشان هنگامی که از دستور دستگیری خود اطّلاع پیدا کرد به شهر  قم رفت و از آن جا تلگرافی به فرمانداری نظامی تهران فرستاد و تسلیم کردن خود را مشروط به چند شرط نمود . امّا نخست وزیر سهیلی به فرماندار نظامی تهران اعلام کرد : چون مطابق مدارک به دست آمده آقای حاج ابوالقاسم کاشانی اقداماتی علیه استقلال و امنیّت کشور و به  نفع دشمنان انجام داد ، لازم است که فوراً مشارالیه را تحت تعقیب درآورید . دادسرای نظامی در جراید از آیت الله کاشانی خواست که خود را تسلیم کند .[6] آیت الله کاشانی در پاسخ دادسرای نظامی پیامی فرستاد واعلام کرد متهم کردن ایشان ناشی از بی اطلاعی یا تعمداعضای دادسرا می باشد. در دادگاه پیدا می کندکه دو سه نفر از معتمدین کشور حضور داشته باشند[7]
بالاخره آیت الله بعد از گذشت پنج ماه در تاریخ 27 / 3 / 1323 در گلاب درّه شمیران دستگیر شد آیت الله کاشانی در شرایطی سخت و در زندان    انفرادی به سر می برد . یکی از کسانی که با زحمت فراوان توانسته بود ایشان را ملاقات کند وضعیّت ایشان را این چنین بیان می کند که آیت الله کاشانی آن روحانی بزرگ را میان صحرای گرم در فصل تابستان در یک چهاردیواری که سقف آن از ورق های آهنی پوشیده شده بود ؛ زندانی کردند بدون این که اجازه دهند بیرون برود و دو ماه و چند روز بدون استحمام و   دستشویی در این اتاقک زندانی کردند .[8]
نیروهای اشغالگر متّفقین پس از آزار و اذیّت آیت الله کاشانی ایشان را 28 ماه زندانی کردند و در مجلس چهاردهم با وجودی که ایشان در زندان بودند ، مردم در مقابل این عمل متّفقین وی را به نمایندگی مجلس انتخاب کردند .[9] امّا نیروهای متّفقین اجازه نداند که آیت الله کاشانی به مجلس راه پیدا کند . وی هم چنان در زندان انگلیس ها بود و انگلیس ها دستور دادند که اسم  وی را از لیست نمایندگان مجلس خط بزنند . مجلس چهاردهم که بیشتر آنان طرفدار عوامل بیگانه بودند ، در مقابل این اقدام ساکت ماندند .
ایشان تا پایان جنگ جهانی دوّم در زندان بودند . گفته اند زمانی که وی در زندان به سر می بردند به دلیل روحانی بودن و سابقة مبارزاتش با انگلیس با وی به بدترین وضع رفتار می شد . به طوری که می بینیم ایشان یکی از بزرگ ترین مبارزات ضدّ استعماری را با عنوان نهضـت ملّـی ایـران و با پشتـوانة ملّـت مسلمـان ایران و همکـاری فدائیان اسلام ، اقلّیّـت مجلس راه اندازی می کند مبارزاتی که دولت استعمارگر انگلستان تا آن روز چنین چیزی را به خود  ندیده بود و انگلستان که تا آن تاریخ از بزرگ ترین قدرت های منطقه بود با چنان سدّ محکمی برخورد می کند که هنوز به چشم ندیده بود و ایشان یعنی آیت الله کاشانی رهبری این جنبش بزرگ مردمی را داشتند .
آیت الله کاشانی پس از آزادی از زندان انگلیسی ها
در 24 / 5 / 1324 پس از پایان جنگ جهانی آیت الله کاشانی از زندان متّفقین آزاد شد . کاشانی که به تازگی از زندان انگلیسی ها آزاد شده و نمونة یک قدرت مذهبی نزد مردم بود. ایشان به منظور به حرکت درآوردن انبوه مردم جامعة مسلمان اقدام به یک مسافرت  سیاسی از تهران به مشهد کرد . وی به هر شهری که قدم می گذاشت با استقبال پرشکوه مردم مواجه می شد . و با سخنرانی های خود به بسیج مردم مذهبی همّت نمود . در راه سمنان  استقبال بی نظیری از طرف مردم به خاطر ورود ایشان صورت گرفت . هنگامی که آیت الله  کاشانی به سبزوار رسید ایشان را دستگیر کردند .
امّا دستگیری آیت الله موج عظیمی از اعتراض را به همراه داشت . مردم تهران در اعتراض این اقدام قوام تجمّع کردند بالاخره در اثر فشار مردم ایشان را از سبزوار  به نزدیکی قزوین منتقل کردند .[10]درست در همین اوضاع و احوال است که در سیزده آبان 1325 آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی یکی از بزرگ ترین مراجع تقلید فوت می کند.
 نوّاب صفوی ، خواستار آزادی کاشانی از زندان
در تاریخ 17/ 11 / 1325 هیئتی از طرف دولت ایران برای شرکت در مراسم چهلم وفات آیت الله حاج آقا حسین قمی به نجف اعزام شد تا در مجلس ختمی که فرزندان آیت الله قمی برگزار کرده بودند شرکت کنند . در اواخر مجلس ، نوّای صفوی بلند شد و شروع به صحبت کرد . نوّاب صفوی خطاب به نمایندگان دولت ایران گفت که عمل دولت ایران مبنی بر اعزام نماینده برای عرض تسلیت به حوزة علمیه قابل تقدیر است ولی یک تناقض بزرگ دیده می شود که ناگزیرم به نام حوزه علمیه و عالم اسلام بیان کنم .
دولت ایران به خاطر این که یک روحانی بزرگ وفات یافته است تسلیت می گوید ولی در همین ایّام یک روحانی دیگر را بازداشت و زندانی نموده به روحانیّت اهانت کرده است . بازداشت آقای کاشانی با عرض تسلیت منافات دارد . باید این عمل را غرض ورزی حساب کرد یا هر چه سریع تر آقای کاشانی را آزاد کنید .[11]
سقوط قوام
قوام در مهر 1326 برای جلب حمایت امریکا به طور سرّی یک پیمان نظامی با امریکا  می بندد که به موجب این قرارداد مستشاران امریکایی می توانند در امور ارتش ایران مداخله  کنند و دولت ایران حقّ استفاده از مستشاران کشورهای دیگر را بدون اجازة امریکا ندارد.[12]این قرارداد اسارت آور بدون اجازة مجلس ، توسّط قوام با دولت امریکا منعقد شده بود قراردادی که برابر آن دولت ایران تمام اسرار و اطّلاعاتی را در اختیار آنان قرار می داد ،   مستشاران امریکایی حقّ انحصاری دخالت در امور ارتش ایران را پیدا می کردند قوام برای حفظ مقام نخست وزیری با سماجت خاصّی ایستادگی کرد.[13]رژیم شاه و  قوام که اهمّیّتی به مردم نمی دادند و برای حفظ قدرت خود مسلّماً به دنبال قدرتی بودند تا از آنان حمایت کند .
 مخالفت سرسخت با هژیر
عبدالحسین هژیر از مهره های مورد اعتماد کامل انگلیس ها بود و همیشه مشاغل مهمّی داشت و پس از سقوط کابینة قوام در سال 1326 به نخست وزیری رسید . [14] آیت الله کاشانی از همان روز اوّل صدارت هژیر ، مردم را به مخالفت با هژیر ترغیب می کرد .[15]آیت الله کاشانی اعلامیّة شدیدالّحنی علیه هژیر منتشر کرد و پس از مشورت با نوّاب صفوی تصمیم گرفتند تظاهرات بزرگی علیه هژیر راه بیندازند . نوّاب صفوی با سخنرانی های  پیاپی در بازار تهران ، مردم را به تعطیلی بازار تشویق کرد . درنتیجه بازار تعطیل شد و مردم با تظاهرات پی در پی تقاضای برکناری هژیر را کردند سیّد حسین امامی ، یکی از اعضای فدائیان اسلام اعلام کرد : « هژیر از عناصر بی دینی است که بایستی از بین برود و من اگر در دل سنگ باشم او را نابود خواهم کرد » .[16]
. با وجود مخالفت سرسخت آیت الله کاشانی چون قدرت های خارجی از هژیر حمایت  می کرد ، و هم چنین نمایندگان مجلس از وابستگان انگلیس بودند ؛ هژیر توانست از مجلس رأی اعتماد بگیرد . هژیر سعی کرد رابطه اش را با کاشانی بهتر کند ولی تلاش فایده ای نداشت . مبارزة  کاشانی از حالت اعتراض آمیز به صورت مبارزة تهاجمی درآمد . روزی که قرار بود هژیر کابینة  خود را به مجلس معرّفی کند جمع زیادی از مردم به منزل کاشانی آمدند و از آن جا به طرف مجلس راهپیمایی کردند . جلوی آن ها قرآن بزرگی بود و یک پرچم سبز رنگ با شعار « نصر من الله و فتح قریب » حرکت می کردند و در میانة راه گروه های مردم به صف های راهپیمایی می پیوستند و جمعیّت فریاد می کشیدند و شعار می دادند ؛ که ناگهان صدای شلّیک گلوله بلند شد و جمعیّت در خود پیچید . بین مردم و مأمورین درگیری به وجود  آمد . جمعی کشته و عدّه ای زخمی شدند  با این همه کابینة هژیر از مجلس رأی اعتماد گرفت .[17]
آیت الله بروجردی ، با صدور اعلامیّه ای حملة مأمورین به مردمی را که قرآن پیشاپیش  آن ها بود محکوم کرد و کاشانی را به عنوان رهبر این نهضت مورد تأئید قرار داد . ولی با تمام مخالفت ها هژیر از مجلس رأی اعتماد گرفت و روز بعد آیت الله کاشانی در اعلامیّه ای نمایندگان مجلس را شدیداً سرزنش کرد . و مردم را به اتّحاد فراخواند و اظهار داشت که مردم منتظر باشند  تا به محض اعلام آمادة قیام باشند .
بعد از آن واقعه ، مبارزة مردم به رهبری آیت الله کاشانی با هژیر ادامه یافت و. شعار مردم ، شعار اسلامی بود . و مردم با تظاهرات خیابانی و راهپیمایی سعی کردند تا از شروع کار دولت خودداری کنند . این مردم در آن زمان در هیچ یک از   احزاب سیاسی عضویّتی نداشتند بلکه تنها درصدد انجام تکالیف دینی خود عمل کرده بودند و   آن ها به پا خاستند چون خواستار کشوری مستقل بودند و دعوت آیت الله   کاشانی بود که آن ها را به صحنة مبارزه کشانده بود .[18]
کاشانی نماز عید فظر سال 1327 را به صورت یک اجتماع بزرگ بر ضدّ دولت هژیر درآورد . این نماز که یکی از بزرگ ترین نمازهای عید فطر تاریخ است ، در خطبه های آن   آیت الله سخت به هژیر و انگلیس حمله کرد . و بیان داشت که مبارزة مردم مسلمان ایران تا گرفتن تمام حقّ و حقوق ملّت ادامه دارد . بالاخره حکومت هژیر که از طرف انگلیس و دربار حمایت می شد در آبان 1327 سقوط کرد و جای خود را به ساعد داد . باقر عاقلی نویسندة    کتاب نخست وزیران می گوید : « حکومت هژیر بر اثر مخالفت کاشانی از بین رفت . کاشانی از لحاظ شخصی مخالفتی با او نداشت ولی او را عامل انگلیس می دانست » . 1
حادثة پانزدهم بهمن 1327
پس از یک دوران چند سالة هرج و مرج در صحنة سیاسی ایران ، نخستین نشانه های بازگشت استبداد با ترور نافرجام و بی نتیجة شاه در بهمن ماه 1327 به وجود آمد .[19] حادثه از این قرار بود که در ساعت سه بعدازظهر روز جمعه پانزدهم بهمن ماه وقتی شاه جلوی دانشکدة حقوق از ماشین پیاده می شد به وسیلة شخصی به نام « ناصر فخرآرایی » که کارت خبرنگاری روزنامة «پرچم اسلام» را داشت به طرف محمّدرضا شاه شلّیک کرد . پس از   تمام شدن گلوله های ضارب ، سرتیپ صفّاری به طرف ضارب شلّیک کرد و با وجود فریادهای دکتر متین دفتری که می گفت ضارب را نابود نسازید ، نظامیان ضارب را کشتند . شاه که زخم سطحی برداشته بود به بیمارستان انتقال داده شد .[20]
کارت خبرنگاری ناصر فخرآرایی در تاریخ 15 / 11 / 1327 توسّط روزنامة پرچم اسلام  صادر شده بود . این روزنامه به مدیر مسئولی دکتر فقیهی شیرازی بود . او یکی از طرفداران کاشانی بود . تنها اتّهام کاشانی این بود که گفته می شد ناصر فخرآرایی توصیه نامه ای از آیت الله کاشانی داشته است که برای او کارت خبرنگاری صادر شود . جالب تر این بود که  آیت الله همان شب حادثه دستگیر شده و دکتر فقیهی بعد از آیت الله کاشانی دستگیر می شود  و در بازجویی های اوّلیّه دکتـر فقیهی از چنیـن توصیه نامه ای صحبتی نمی کنـد . و این موضـوع توصیه نامه در روزهای اوّلیّه مطرح نبود . و پس از پنج روز بعد از حادثه توسّط سرهنگ گیلانشاه رئیس شهربانی مطرح شد . و دکتر فقیهی شیرازی چنین توصیه نامه ای را انکار  می کند . نتیجه این که اوّل آیت الله کاشانی را دستگیر و سپس شروع به سندسازی کرده اند و این سندسازی به احتمال زیاد توسّط رزم آرا رئیس ستاد ارتش درست شده است .[21]        
و سرتیپ متین دفتری که فرماندار نظامی تهران بود نیمه شب از پشت بام خانة آیت الله کاشانی بالا رفت و آن روحانی مبارز را که گناهی جز دفاع از حقوق مردم مسلمان نداشت به مشت و لگد گرفت. و سپس فرمان داد تا او را در اتومبیل     جیپ ارتشی بیندازند تا هرچه زودتر به قلعة فلک الافلاک خرّم آباد برسانند . [22] آیت الله کاشانی را پس از چند روز با همان وضع به پادگان تیپ کرمانشاه می برند و سرهنگ علی فولادوند فرماندة تیپ که دستور تبعید وی را به خارج از کشور دریافت کرده بود.[23]
 تغییر قانون اساسی با تشکیل مجلس مؤسّسان
در تاریخ پنجم اسفند ماه 1327 شاه به نمایندگان مجلس می گوید که برای اصلاح قانون اساسی ، مجلس مؤسّسان را تشکیل بدهید .  و بر طبق اصل 48 اصلاح شده ، شاه این حق را پیدا می کرد که هر یک از دو مجلس شورای   ملّی و سنا را جداگانه و یا با هم در آن واحد منحل کند . آیت الله کاشانی در تبعید نیز نسبت به مسائل ایران بی تفاوت نبود . آیت الله دربارة تصمیم شاه در مورد    مجلس مؤسّسان و تغییر قانون اساسی بیانیّه ای صادر کرد .آیت الله از نمایندگان خواست که مردانه بایستند و از قانون اساسی که خون بهای جمع کثیری از مردمان غیور و وطن خواه دین دار است ، دفاع کنند و نگذراند آن را تغییر دهند . از آن جا که طرح مجلس مؤسّسان و ازدیاد قدرت شاه یک طرح انگلیسی بود ، آیت الله کاشانی  در موضع مبارزاتی خود پافشاری می کرد .[24]   
 قرارداد گس - گلشائیان
یکی از قراردادهای معروفی که در 1280 بسته می شود ، قرارداد دارسی است . در این قرارداد حقّ استخراج و بهره برداری انتقال و مشتقّات آن به جز پنج استان [25]برای مدّت شصت سال به ویلیام نوکس دارسی داده شد و شرکت فقط شانزده درصد از درآمد خالص را به دولت   باید پرداخت می کرد . در سال 1312 پس از یک سری تحوّلات سیاسی صحبت از تغییر در قرارداد می شود که نه تنها به نفع ایران نبود بلکه کلّیّة حقوق ایران نادیده گرفته می شد . سهم ایران از قرارداد قبلی هم کمتر شده بود و تا سال 1372 ادامه می یافت و اموال شرکت نیز    متعلّق به دولت انگلیس بود و فعّالیّت شرکت به سراسر کشور گسترش پیدا می کرد .[26]
دولت هژیر که نتوانست در مقابل مخالفت ها و استیضاح های پیاپی مجلس مقاومت کند ، در شانزده آبان 1327 استعفا می دهد و مجلس در هجدهم آبان به ساعد رأی داد . قبل از اتمام مجلس پانزدهم نمایندة شرکت نفت انگلیس گس ، و وزیر دارایی ساعد (عبّاسقلی گلشائیان)  مأمور تنظیم قراردادی شدند . ولی شماری از نمایندگان با این طرح به مخالفت برخاستند . [27]حسین مکّی ، شش جلسه از اوقات آخرین روزهای مجلس پانزدهم را با سخنان خود گرفت. و بسیاری دیگـر از نماینـدگان مجلـس این فرصـت را به مکّی دادند . در این سخنان نه ردّ  قرارداد خواسته شد نه ملّی شدن صنعت نفت . مکّی نامة دکتر مصدّق [28]را که در این خصوص به مجلس نوشته بود ، خواند و جالب این که دکتر مصدّق در نامة خود نه ملّی کردن نفت را خواست نه ردّ قرارداد الحاقی را . بلکه از مجلس خواست در مادّة واحده ، راجع به لیره ، طلا و برابری آن   با اسکناس توضیحی دقیق اضافه کنند . [29]
اعدام انقلابی هژیر
مدّتی پس از اتمام کار مجلس پانزدهم دولت قصد تشکیل مجلس فرمایشی را داشت تا  هیچ مخالفی به مجلس راه پیدا نکند . امّا بیداری مردم مسلمان در این زمان نسبتاً زیاد بود . مصدّق که مدّتی از صحنة سیاسی به دور بود ، به دعوت چند تن از نمایندگان مجلس پانزدهم وارد صحنة سیاسی شد و به عنوان اعتراض به دخالت دولت وقت در انتخابات مجلس به اتّفاق هجده نفر دیگر در دربار متحصّن شدند امّا دولت به این اعتراضات اهمّیّتی نداد . در همین ایّام ،  که ایّام شهادت امام حسین بود و مراسم سوگواری سیّد الشّهداء در مدرسة عالی سپهسالار برگزار می شد ؛ به همین بهانه دولت وقت اقدام به جا به جا کردن صندوق و تقلّب در انتخابات کرد .[30]
روز سیزدهم آبان که همزمان با دوازدهم محرّم بود ، هژیر (وزیر دربار) وارد مسجد سپهسالار شد . سیّد حسین امامی که از قبل نقشة قتل هژیر را کشیده بود ، رو به روی او   نشست . هفت تیر خود را درآورد و به سمت سینة او شلّیک کرد و بعد از آن صدای الله اکبر در مسجد بلند شد . با مرگ هژیر دولت نیز عقب نشینی کرد . چند روز بعد انتخابات در تهران را باطل اعلام کردند و مجدّداً انتخابات برگزار شد . بدین ترتیب اعضای جبهة ملّی (دکتر مصدّق - دکتر بقایی - حسین مکّی - الهیار صالح - محمود نریمان - دکتر شایگان - عبدالقدیر آزاد) با فداکاری فدائیان اسلام در انتخابات به پیروزی رسیدند و به مجلس راه پیدا کردند . کاشانی با آن که در تبعید بود ، به عنوان نمایندة تهران انتخاب شد .[31]    
 بازگشت آیت الله کاشانی به وطن
با ساقط شدن هژیر ، ساعد نیز به خاطر تقلّب در انتخابات و پیشگیری از شورش مردم استعفا داد و جای خود را به علی منصور داد . دولت منصور به خاطر اعتراضات شدید مردم نسبت به تعبید غیرقانونی کاشانی و انتخاب وی به نمایندگی مردم تهران طیّ تلگرافی اعلام کرد که   ایشان می توانند به وطن بازگردند . سرانجام در بیستم خرداد 1329 آیت الله کاشانی پس از یک سال و نیم دوری ، طیّ یک استقبال بی نظیر به تهران بازگشتند . و پس از بازگشت نیز با شدّت هرچه بیشتر سعی در ادامة مبارزات ضدّ استعماری را داشتند و بیان کردند که نفت ایران متعلّق به ملّت ایران است ، به هر صورتی که بخواهد آن را اداره می کند و قراردادی که با زور و اجبار باشد ، هیچ ارزشی ندارد .[32]
آیت الله کاشانی پس از ورود به کشور بزرگ ترین هدف خویش را ملّی کردن صنعت نفت اعلام کرد . شهید   عراقی [33]به نمایندگی از کاشانی خطّ مشی مبارزه را این چنین بیان کرد : ما اوّلین کاری که داریم ملّی شدن صنعت نفت است . نفت را باید خودمان استخراج و اختیارش به دست خودمان باشد حتّی اگر دولت انگلستان حاضر باشد نود درصدش برای ما و ده درصدش برای خودش باشد ، ما حاضر نیستیم . چون او با ما مثل مشتری رفتار می کند . او نظر استعماری دارد و بر تمام شئون مملکتی ما می خوهد دخالت کند . 
کاشانی مردی مذهبی و با ماهیّتی مبارزاتی و ضدّ استعماری بود و مبارزه علیه انگلیس و مقابله با سلطـة انگلیـس بر کشـور مهم ترین اهداف وی بود و سعـی بر آن داشـت تا همة نیـرو توانش را در این راه خطیر صرف کند . همان طور که گفتیم   ساقط کردن سلطة انگلیس بر ملّت را از همه چیز ضروری تر می دانست حتّی مقدّم بر اجرای احکام اسلامی . شاید به همین دلیل بود که کاشانی با اشخاصی که هیچ گونه تعهّد و سابقة مذهبی نداشتند و تمام همّتشان فقط ملّی گرایی بود ، هم نوا و هم قدم شد .[34]
 رزم آرا در پست نخست وزیری  
روز پنجم تیرماه سال 1329 دولت منصور به طرز عجیبی استعفا کرده و جای خود را به رئیس ستاد ارتش رزم آرا داد . همان روز رزم آرا کابینة خود را معرّفی کرد و هم چنان به طور مستقیم نظارت خود را بر ارتش حفظ کرد .[35] تمایل شاه بیشتر به سمت نخست وزیران   ضعیف النّفس بود چراکه با این کار بیشتر می توانست آن ها را به سمت خود جذب کند . امّا در آن دوران مبارزات ملّت برای ملّی کردن صنعت نفت ؛ انگلیس و دربار نیاز به شخصی قوی  داشتند که بتوانند مجلس را وادار به تصویب قرارداد گس - گلشائیان کنند .[36] 
کاشانی با این انتصاب به مخالفت برمی خیزد و بر ضدّ رزم آرا اعلامیّه ای صادر می کند و   او را از عوامل انگلیس معرّفی می کند . هنگامی که اعلامیّة آیت الله کاشانی به دست مردم می رسد ، دست به تظاهرات وسیعی می زنند . مردم در جلوی مجلس تجمّع کردند تا مانع  وارد شدن رزم آرا به داخل مجلس شوند امّا نیروهای نظامی با خشونت زیاد مردم را متفرّق کردند . رزم آرا که فردی مقتدر و تحصیل کرده و آشنا به زبان روسی و انگلیسی بود و در جفرافیای  نظامی نیز تبحّر داشت ، عدّه ای وی را رضاخان تحصیل کرده می پنداشتند ، بهترین شخص   برای اجرای سیاست های انگلیس بود . [37]
در مجلس شانزدهم رئیس کمیسیون نفت ، دکتر مصدّق بود . مصدّق در مصاحبه ای اعلام کرد قرارداد الحاقی را به رسمیّت نمی شناسد و در مهرماه 1329 نمایندگان اقلّیّت مجلس شورای ملّی ، استیضاح رزم آرا را مطرح کردند و رزم آرا اعلام کرد که با قرارداد موافق است و از آن حمایت می کند . هفتة بعد اکثریّت نمایندگان به استیضاح اقلّیّت رأی سکوت دادند . آیت الله کاشانی طیّ اعلامیّه ای ضمن حمایت سرسخت از ملّی شدن صنعت نفت ، از مردم خواست که آن قدر دربارة ملّی کردن صنعت نفت مقاومت کنید که طرفداران شرکت نفت انگلیس مجبور شوند در مقابل افکار عمومی سر فرود آورند . بعضی از روحانیون و مراجع تقلید نیز مردم را برای ملّی  شدن صنعت نفت به میدان مبارزه دعوت کردند .
لذا مجلس شورای ملّی در اثر پافشاری و تحت تأثیر نهضتی که علیه شرکت چپاول گر نفت به وجود آمده بود و اقلّیّت نمایندگان موافق ملّی شدن نفت که با تکیه بر روی افکار عمومی در مجلس مبارزه می کردند ، در روز 26 / 9 / 1329 گزارشی مبنی بر ردّ قرارداد  گس - گلشائیان تصویب کردند و در همان جلسه پیشنهادی دربارة ملّی شدن صنعت به امضاء پانزده نفر از نمایندگان مجلس مطرح شد . ولی چون تعداد امضاءها کافی نبود ، مطرح نشد . رزم آرا به دفاع از شرکت نفت انگلیس پرداخت و گفت شما که یک کارخانة سیمان را نمی توانید اداره کنید ، حال می خواهید با کدام پرسنل و با کدام وسایل ، نفت را استخراج و ملّی کنید .[38]
پس از آن هزاران نفر از مردم تهران بنا به دعوت آیت الله کاشانی در یکی از بزرگ ترین مساجد تهران اجتماع کردند و آیت الله کاشانی پس از ایراد سخنرانی خواهان ملّی کردن صنعت نفت شد . هفت نفر از روحانیون برجسته در این اجتماع بیان داشتند که این وظیفة هر ایرانی مسلمان اسـت که از ملّی شـدن صنعت نفـت دفـاع کنند . [39]نمایندگان جبهة ملّی از چندی پیش با آیت الله کاشانی روحانی مذهبی گفتگو کردند و اطمینان دادند که اگر حکومت به دست جبهة ملّی بیفتد ، همیشه رهنمودهای او را به کار  خواهند بست و هم چنین نمایندگان و اعضای جبهة ملّی با نوّاب صفوی رهبر فدائیان اسلام که آرزوی برقراری قوانیـن اسلامی را داشت و کسـروی و هژیر را در راه ایـن آرمان ، به دست یاران  او به قتل رسیده بودند ، به گفتگو نشستند و تکلیف رزم آرا روشن شد .[40]
قتل رزم آرا ، گامی مهم در جهت پیروزی نهضت
در ساعت ده صبح روز 16 / 12 / 1329 رزم آرا نخست وزیر برای ختم آیت الله فیض  وارد مسجد می شود که ناگهان ، صدای تیر بلند شد .[41]خلیل طهماسبی ، نجّار پشت مسجد سپهسالار عضو شاخص فدائیان اسلام ، از مدّت‌ها پیش با مرحوم نوّاب صفوی آشنایی داشته و به وی ارادت می ورزیده است . هم چنین در جلسات مختلفی که در منزل آیت الله کاشانی تشکیل می شده ، شرکت داشته خلیل طهماسبی در محافل سیاسی - مذهبی ، حضوری فعّالیّت داشته ، تحوّلات سیاسی کشور را از میان بیانات    آیت الله کاشانی ، نوّاب و اعضای جبهة ملّی پیگیری می نمود و مبانی سیاسی خود را انتخاب    می کرده است .
از نظر فدائیان اسلام ، مجموعة رژیم نامشروع بود و علّت این که در این میان ، رزم آرا  مورد هدف قرار گرفت ، این بود که او به عنوان شاخص این عدم مشروعیّت مطرح بود . از این رو  از میان برداشتن وی به معنای اعلام خطر نسبت به کلّ رژیم محسوب می شد در هر صورت در جلساتی که جبهة ملّی در خانة آیت الله کاشانی برگزار می کردند ، از میان برداشتن رزم آرا در دستور کار قرار  گرفت . کاشانی تأکید کرد که « خار راه ، رزم آرا است . اگر رزم آرا از صحنه خارج شود و از   میان برود ، به طور قطع نفت ملّی می شود » .
در مجموع مذاکرات ، طهماسبی اعلام آمادگی می کند . طهماسبی برای ترور رزم آرا  اسلحه ای تهیّه می کند و چند روزی در پی آن است که رزم آرا را در نزدیکی منزلش به قتل برساند . ولی تعداد محافظیـن منزل رزم آرا زیاد بود تا این که طهماسبی اطّلاع پیدا می کنـد کـه رزم آرا فردا صبح در مسجـد شاه جهـت مـراسـم ختـم آیـت الله فیـض شـرکت می کنـد .  خلیل طهماسبی از این فرصت استفاده می کند و رزم آرا را به قتل می رساند .
در واقع قتل رزم آرا به دست فدائیان اسلام یک ترور سیاسی بود که نقش مهمّی در کشور ایجاد کرد که همان ملّی شدن صنعت نفت در فردای همان روز ترور بود . قتل رزم آرا هشداری بود برای نمایندگانی که مخالف ملّی شدن صنعت نفت بودند . بلافاصله پس از ترور رزم آرا ، مجلس به اتّفاق آراء به ملّی شدن صنعت نفت رأی داد . عدّه ای اعتقاد دارند که نمایندگان  مجلس با این ترور روحیه شان را از دست دادند و دیگر جرأت مخالفت با ملّی شدن صنعت نفت  را نداشتند . این امر خود نشان می دهد که فدائیان اسلام نقش مهمّی را در پیروزی نهضت برای ملّت ، به ارمغان آوردند . فدائیان اسلام پس از این اقدام ، با انتشار اعلامیّه ای مسئولیّت این    قتل را به عهده گرفتند و تهدید کردند که اگر استاد خلیل طهماسبی آزاد نشود ، اقدامات   شدیدی انجام خواهند داد .[42]
 


________________________________________
[1]مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطّلاعات : روحانی مبارز ، ج 1 ، ص 11
. 2علی ، دوانی : نهضت روحانیون ایران ، ص 233
[3] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطّلاعات : همان ، ص 15
[4] روح ا... ، حسینیان : بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران ، ص 43
[5] فرهاد ، شیخ فرشی : تحلیل بر نقش سیاسی عالمان شیعی در پیرایش انقلاب اسلامی ، ص 53
[6] همان ، ص 44        
[7] م ، دهنوی : مجموعه مکتوبات سخنرانیها ، پیامها و فتاوای آیت الله کاشانی ، ج 1 ، ص 10
[8] روح ا... ، حسینیان : همان ، ص 46
[9] مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطّلاعات : همان ، ص 16
[10]جلال الدین ، مدنی : تاریخ سیاسی معاصر ایران ، ج 1 ، ص 48
[11]مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطّلاعات : خاطرات شمس قنات آبادی ، ص 22
[12] جلال الدین ، مدنی : تاریخ سیاسی معاصر ایران ، ج 1 ، ص 322
[13] جامی : گذشته چراغ راه آینده است ، ص 487    
[14] ارتشبد حسین ، فردوست : ظهور و سقوط پهلوی ، ج 1 ، ص 156
[15] منصور ، مهدوی : نیمه پنهان ، ج 21 ، ص 159
[16] داوود ، امینی : جمعیت فدائیان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی - اجتماعی ایران ، ص 168 
[17] جلال الدین ، مدنی : تاریخ سیاسی معاصر ایران ، ج 1 ، ص 336
[18] روح ا... ، حسینیان : بازخوانی نهضت ملّی ایران ، ص 39 - 38
[19] فرهاد ، شیخ فرشی : تحلیلی بر نقش عالمان شیعه ، ص 53
[20] حاجی : گذشته چراغ راه آینده است ، ص 514
[21] روح ا... ، حسینیان : همان ، ص 43
[22] گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا : روحانیّت و اسرار فاش نشده از نهضت ملّی شدن صنعت نفت ، ص 9
[23] گروهی از هواداران نهضت اسلامی ایران و اروپا : همان ، ص10
[24] روح ا... ، حسینیان : همان ، ص 46
[25] استان های آذربایجان ، خراسان ، گرگان ، گیلان ، مازندران
[26]جواد ، منصوری : سیر تکوینی انقلاب اسلامی ایران ، ص 108
[27] حائری زاده ، عبدالقدیر آزاد ، دکتر بقایی ، حسین مکّی
[28] مصدّق در آن تاریخ عضو مجلس نبود و از سیاست کناره گیری کرده بود .
[29]ابراهیم ، صفایی : اشتباه بزرگ ملّی شدن صنعت نفت ، ص 102 - 100
[30]جلال الدین ، مدنی : تاریخ سیاسی معاصر ایران ، ج 1 ، ص 346
[31]حسین ، خوش نیّت : سیّد مجتبی نوّاب صفوی اندیشه ها و مبارزات او ، ص 73
[32] جلال الدین ، مدنی : همان ، ص 348
[33] شهید عراقی ، یکی از اعضای فدائیان اسلام بود .
[34] روح ا... ، حسینیان : بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران ، ص 63
[35] پژوهش گروهی جامی : گذشته چراغ راه آینده است ، ص 534
[36] استیض ، کینز : همه مردان شاه ، ص 110                          
[37] جلال الدین ، مدنی : همان ، ص 352
[38] پژوهش گروهی جامی : همان ، ص 542
[39] مصطفی ، علم : نفت ، قدرت و اصول ، ص 129         
[40]ابراهیم ، صفایی : اشتباه بزرگ ، ملّی شدن نفت ، ص 136
[41] محمّد ، ترکمان : اسرار قتل رزم آرا ، ص 63
[42] سیروس ، فیضی : چالش مشروعیّت در رژیم شاه و قتل نخست وزیران ، ص 142 - 141

 


کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی