نهضت آزادی از ابتدا فعالیتش غیر قانونی بود

نهضت آزادی در چه شرایطی به وجود آمد؟


نهضت آزادی از ابتدا فعالیتش غیر قانونی بود

نهضت آزادی در واقع بخشی از نیروهای دکتر مصدق و جبهه ملی بودند که در ابتدای دهه ۴۰ با توجه به عدم تحرک و عدم فعالیت جبهه ملی و شوکی که به آن جبهه وارد شده از آن جدا شد تا یک حرکتی را راه بیندازند. البته این عده بیشتر از کسانی بودند که جنبه مذهبی داشتند و اهل تشرع بودند. چهره‌های شاخص این گروه بازرگان، یدالله سبحانی، آیت‌الله طالقانی و … بودند که به نوعی جناح مذهبی جبهه ملی هم محسوب می‌شدند. این افراد در ابتدای دهه ۴۰ تشکل نهضت آزادی ایران را با هدف بازگشت به قانون اساسی مشروطه و اینکه شاه تنها باید در قالب یک نظام پارلمانتاریستی سلطنت کند نه حکومت تاسیس کردند. در مقابل رژیم پهلوی هم تاب نیاورد و اعضای مرکزی نهضت آزادی را بازداشت کرد و به زندان انداخت. این کلیات بحث تشکیل گروه نهضت آزادی بود.

 

در پیروزی انقلاب چه نقشی داشتند؟

نهضت آزادی تا تقریبا شهریور سال ۱۳۵۷ کماکان شعارش همان بود که شاه باید سلطنت کند، نه حکومت. می‌گفت باید به قانون اساسی مشروطه بازگشت کرد تا یک نظام دموکراتیک در ایران حاکم باشد و مبارزات آنها بیشتر سیاسی و آرام بود اما بعد از شهریور ۵۷ و کشتار رژیم پهلوی در روز جمعه سیاه (۱۷ شهریور) این عده شعار خود را تغییر دادند و اعلام کردند حکومت پهلوی و شخص محمدرضا صلاحیت حکومت ندارد و از آن به بعد شعار سرنگونی رژیم شاه را سر دادند. آنها از آذر ۵۷ با حضور حضرت امام (ره) در پاریس سعی می‌کنند که خودشان را به ایشان نزدیک نمایند. ابراهیم‌ یزدی این نقش را ایفا می‌کند و در حلقه نزدیکان امام قرار می‌گیرد. البته رسانه‌های خارجی مخصوصا بی بی سی نقش داشتند تا حضور چهره‌های شاخص نهضت آزادی را در مسیر انقلاب بزرگنمایی کنند و آنها را در موازات امام به عنوان رهبران نهضت اسلامی مردم معرفی نمایند.

 

پس از انقلاب چه شد که دولت موقت به دست آنها افتاد؟

از آنجا که بین برخی چهره‌های نهضت آزادی مثل مهندس بازرگان به خاطر سوابق مذهبی وی و برخی از شاگردان امام مثل شهید مطهری ارتباطاتی وجود داشت بعد از بازگشت حضرت امام به ایران، رایزنی‌هایی صورت می‌گیرد تا دولت موقت به این افراد سپرده شود. تصور شخصی من آن است که شاید شاگردان امام (ره) مخصوصا رهبران روحانی نهضت در خودشان آمادگی پذیرش مسئولیت دولت موقت را نمی‌دیدند و به همین خاطر عملا فضا برای نخست‌وزیری موقت بازرگان مهیا شد. در ۱۵ بهمن ۵۷ امام حکم نخست‌وزیری بازرگان را دادند در حالی که خودشان به صراحت فرمودند که از ابتدا با نخست‌وزیری وی موافق نبودند اما چون شاگردان و بقیه رهبران روحانی نهضت اعلام آمادگی نکردند برای پذیرش مسئولیت دولت موقت امام به ناچار این حکم را به نام مهندس بازرگان امضا کردند، اما مشروط به آنکه دولت وی حزبی نباشد و در واقع عضویت در گروه نهضت آزادی شرط حضور در کابینه نباشد ولی این شرط از سوی بازرگان رعایت نشد و ایشان تقریبا اکثریت کابینه را از نیروهای نهضت آزادی و نیروهای موسوم به ملی تشکیل دادند.

 

چطور شد که دولت بازرگان استعفا داد. آیا واقعا دلیل‌شان تسخیر لانه جاسوسی بود؟

از ابتدای کار دولت مهندس بازرگان ایشان خودشان در دانشگاه تهران نکته‌ای را عنوان کردند که این نکته خیلی شفاف بود. وی گفت من و کابینه‌ام رویکرد انقلابی نداریم و صرفا در چارچوب قانون حرکت می‌کنیم و خود و دولتش را به یک ماشین فولکس تشبیه کرد که در یک جاده همواره با سرعت محدود حرکت می‌کند. آنجا عملا اعلام کرد من اسلام را برای ایران می‌خواهم. یعنی اولویت اصلی را بر ملی‌گرایی گذاشت و اسلام را بحث شخصی قرار داد تا حد فاصل بین خود و امام را مشخص کند. در فضایی که روحیه انقلابی بر کشور حاکم بود و بار اصلی به دوش مردم مسلمان و پرشور انقلابی بود این دولت به هیچ عنوان نمی‌توانست توقع مردم و نیروهای انقلابی را برآورده کند مخصوصا کاری که این دولت در قضیه کردستان انجام داد که منجر به جنگ داخلی در آنجا شد و امنیت این منطقه مهم از بین رفت. این قضیه نقش مهمی در تضعیف موقعیت دولت بازرگان داشت چون دولت موقت با نیروهایی که بحث خودمختاری و تجزیه‌طلبی کردستان را مطرح می‌کردند برخورد متساهلانه داشت. البته نمونه‌های دیگری هم داشتیم از عدم انطباق دولت موقت با خواسته‌های انقلابی تا قبل از ۱۳ آبان ۵۸، دولت موقت چندین بار تصمیم به استعفا گرفته بود اما فضا فراهم نشده بود اما پس از تسخیر لانه جاسوسی عملا دولت بازرگان اعتراض خودشان را به حرکت دانشجویان پیرو خط امام اعلام کرد و از آنجا که می کرد تا رابطه را با آمریکا بهبود ببخشد این حرکت را مخالف مسیر کلی خودش قلمداد کرد و به نشانه اعتراض استعفا کرد.

 

وزن نهضت آزادی در مجلس چگونه بود؟

پس از استعفای اعضای دولت موقت، در اولین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حدود ۵ نفر از نیروهای نهضت آزادی توانستند وارد مجلس شوند. از طرفی باید گفت نهضت آزادی پس از انقلاب اسلامی هیچ‌گاه به رسمیت شناخته نشد زیرا هیچ‌وقت نتوانست از سوی دولت جمهوری اسلامی مجوز فعالیت بگیرد. از این رو گروه منحله به حساب نمی‌آید چرا که اصلا تشکیل نشد و از ابتدای انقلاب تا به امروز یک گروه غیرقانونی تلقی می‌شود.

 

چگونه این گروه از صحنه سیاسی کشور حذف شد؟

آنچه تیر خلاص را به نهضت آزادی زد عملکرد این گروه در قبال مسائل مختلف و بحث جنگ بود یعنی موضع‌گیری‌های این گروه درباره جنگ و همکاری‌هایشان با استکبار جهانی از این نظر خلاف مسیر نظام جمهوری اسلامی حرکت می‌کردند و حتی کار تا آنجا پیش رفت که اعلامیه‌های ضدجنگ نهضت آزادی به نوعی از سوی حزب بعث عراق تکثیر می‌شد و با هواپیما روی خطوطی که رزمندگان اسلام حضور داشتند ریخته می‌شد. این همنوایی با جریان ضدانقلاب و استکبار و ایجاد شبهه و اختلاف در مسیر اصلی انقلاب به ویژه در قضیه جنگ تحمیلی باعث شد تا سال ۶۶ حضرت امام در پاسخ به نامه وزیر وقت کشور آقای محتشمی‌پور رسما گروه بازرگان را به شدت نقد و این گروه را فاقد هرگونه صلاحیت سیاسی قلمداد نمایند . ایشان ارتباطات فکری این گروه و گروهک منافقین خلق را نقد کردند و اشاره کردند که نهضت آزادی فهم درستی از اسلام ندارند و به غلط خود را مفسر اسلام و قرآن جا زدند و به همین خاطر اعلام کردند که این گروه هیچ‌گاه حق فعالیت سیاسی در ایران را ندارند.

 

پس مساله تحریم انتخابات از سوی نهضت آزادی چه بود؟

اصل مطلب همان موضع‌گیری‌های آنها در جنگ بود. در واقع نهضت آزادی فقط ۲ سال اول جنگ را به رسمیت شناخت و پس از فتح خرمشهر را قبول ندارند همین موضع‌گیری‌ها بود که رژیم بعث عراق و کشورهای مرتجع منطقه و حتی غربی‌ها همین بحث را مطرح می‌کردند.

 

دلیل نامه وزیر کشور وقت به امام چه بود؟

تفکر آقای محتشمی‌پور از مجمع روحانیون منبعث می‌شد که در آن مقطع زمانی زاویه جدی با نهضت آزادی داشتند و عملا به نیروهای خط امامی موسوم بودند که با فعالیت نهضت آزادی به هر شکلی مخالف بودند و درگیری‌هایی که میان مجمع روحانیون مبارز و نهضت آزادی وجود داشت، رگه‌های آن را در مجلس اول می‌توان پیدا کرد، باعث شد که وزیر کشور وقت برای روشن شدن ادامه فعالیت از امام نظرخواهی کند و امام نیز فعالیت سیاسی این گروه را به طور کلی ممنوع اعلام کردند.

 

شاخصه‌های انحرافات فکری این گروه شامل چه مسائلی می‌شدند؟

آنها معتقد به اسلام منهای روحانیت بودند و می‌گفتند هر انسانی به طور مستقل خود می‌‌تواند مفسر دین باشد لذا سعی می‌کردند این را با استفاده از علوم روز تبیین کنند که این یک نگاه مادی‌گرایانه و التقاطی به اسلام است و همین امر باعث شد تفکر التقاطی مجاهدین خلق در دامن نهضت آزادی شکل بگیرد جالب است این همان نکته‌ای است که هم مهندس بازرگان به آن اذعان داشته و مجاهدین خلق را فرزندان فکری خود دانسته و هم مسعود رجوی در نامه‌ای که در ابتدای انقلاب در سال ۵۹ آقای بازرگان نوشته خودش و گروهش را فرزندان فکری مهندس بازرگان قلمداد کرده است. سومین انحراف فکری نهضت آزادی آن بود که آنها ملی‌گرایی را بر اسلام‌گرایی ترجیح می‌دادند. اینها رسما اعلام کردند که اسلام را برای ایران می‌خواهند و ملی‌گرایی مهمتر از اسلام‌گرایی است. در آخر آنکه آنها تفکر لیبرالیستی و غرب‌گرایی در عرصه‌ سیاست و فرهنگ و اقتصاد دارند. اینها به دنبال یک نظام پارلمان تاریستی با الگوی مشروطه – سلطنتی یا الگوی لیبرال دموکراسی بودند و نظام جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه را رسما رد می‌کردند.

 

آیا نهضت آزادی به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی بود؟

اینکه این افراد بخواهند به دنبال کودتا یا روشی شبیه به آن باشند نه، اما اینکه نهضت آزادی تمایل داشته که یک نظام لیبرال دموکراسی در ایران روی کار بیاید و برای این منظور مبارزات فرهنگی – سیاسی کرده هیچ شکی نیست حتی خود آنها نیز به آن اذعان دارند و این مساله را انکار نکرده‌اند.

 

آیا مشی سیاسی آنها در حال حاضر تغییر می‌کرده است؟

نه، به خاطر آنکه نهضت آزادی از ابتدای کار انتخاب خودش را انجام داده یعنی ما شاهد تغییر در الگوی فکری نهضت آزادی نیستیم با اینکه برخی نیروهای شاخص این گروه مثل مهندس بازرگان یا دکتر سحابی فوت کردند یا خیلی از نیروهای آنها به کهنسالی رسیدند و فعالیت رسمی ندارند رویکرد فکری نهضت آزادی همانی است که در ابتدای دهه ۴۰ بود.

 

این گروه چطور نتوانستند با طبقات مختلف اجتماع رابطه برقرار کنند و همان‌طور که گفتید اکثرا کهنسال هستند؟

این گروه نگاه روشنفکری به قضایا دارند و عملا امکان ارتباط با توده جامعه را ندارند، اگر اوایل انقلاب هم در مواردی شاهد بودیم که اینها توانستند با اقبال مردمی مواجه شوند به واسطه آن بود که رسانه‌های خارجی نظیر بی‌بی‌سی آنها را چهره‌های انقلابی همراه امام جلوه دادند. این عده توان ارتباط‌گیری با توده جامعه را نداشتند و ظاهرا تمایل هم نداشتند.

 

یعنی بیشتر می‌خواستند تفکرات خود را به مردم دیکته کنند تا نیازهای اجتماعی را استخراج کنند؟

نهضت آزادی مثل بسیاری از روشنفکران ایرانی عملا خودشان را از جامعه برتر می‌دیدند و در واقع وظیفه جامعه می‌دانستند که از آنها پیروی بکنند و نکته دیگر آنکه نتوانستند به زبان عامه دست پیدا کنند. یعنی ادبیاتی را اتخاذ نکردند که جامعه آن را بفهمد. البته همانطور که گفتم این مشکل اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران ایرانی است و محدود به نهضت آزادی نمی‌شود.

 

اعضای نهضت آزادی حاضر در مجلس اول با طرح عدم کفایت بنی‌صدر مخالف بودند آیا اینها با بنی‌صدر نیز نقطه اشتراکی هم داشتند؟

مشخصا بنی‌صدر نزدیک‌ترین نگرش فکری با لیبرالیزم بود چراکه وی با ولایت فقیه مخالف بود و می‌خواست ایران را با یک الگوی دموکراتیک اروپایی اداره کند. جالب اینجاست که بنی‌صدر و چهره‌های نهضت آزادی در مجلس خبرگان قانون اساسی با بحث ولایت فقیه مخالفت می‌کردند و این یک نقطه مشترک میان آنها بود.

 

در مورد چگونگی شکل‌گیری حزب توده و انحلال آنها پس از انقلاب نیز به صورت کلی صحبت کنید؟

خیلی مختصر که بخواهیم بگوییم حزب منحله توده در سال‌های حکومت رضاخان با نگرش مارکسیسم و حمایت شوروی سابق شکل گرفت. البته رسما پس از شهریور ۲۰ فعالیت خود را علنی کرد و بنیانگذاران آن عمدتا شاهزادگان قاجار یا چهره‌های روشنفکر تحصیلکرده در اروپا بودند. این حزب به خاطر مشی مارکسیستی خود هیچ وقت نتوانست با اقبال مردم مواجه شود و نقطه ضعف اساسی آن هم رویکرد مارکسیستی اش بود که با اعتقادات عامه مردم ایران مغایرت داشت و جالب اینجاست که نام این حزب به آن خاطر توده بود که سران آن جرأت نداشتند نام واقعی کمونیست را روی حزب خود بگذارند و به نام حزب توده ایران بسنده کردند. توده پس از شروع رسمی فعالیت توانست برخی نیروهای خود را به مجلس وارد کند اما مشخصا پس از کودتای آمریکایی ۲۸ مرداد ۳۲ با این گروه برخورد بسیار خشنی شد و عوامل آن زندانی یا تبعید و اعضای ریشه نظامی آن نیز اعدام شدند. در این وضعیت تعداد زیادی از رهبران حزب کمونیست توده به خارج از ایران فرار و در اروپای شرقی و شوروی اقامت کردند. آنها تا قبل از انقلاب فعالیت سیاسی شاخصی جز در حد کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور نداشتند. البته اندک فعالیت داخلی آنها نیز به خاطر آن بود که یک چهره شاخص این حزب به نام عباس شهریاری به ساواک پیوست و یک شاخه جعلی  توده را راه‌اندازی کرد که از این طریق برخی از چهره‌های معروف این گروه از طرف ساواک شناسایی و بازداشت شدند. در مقطع پیروزی انقلاب افراد فراری حزب توده از آلمان شرقی و مسکو برگشتند و مجدد حزب توده را تشکیل دادند. آنها  رهبری امام را ‌پذیرفتند و حتی از بنیانگذار جمهوری اسلامی با عنوان امام خمینی یاد می‌کردند و توده ای ها خود را طرفدار و مطیع قانون نشان ‌دادند و به شرط آنکه اعضای حزب به نفع کشورهای خارجی رفتار نکنند مجوز فعالیت گرفتند. آنها برای حضور در قدرت از شهرستان‌ها در انتخابات مجلس اول کاندید شدند ولی هیچ یک رای نیاوردند. در سال ۶۱ وقتی جاسوسی عوامل حزب توده برای شوروی و رژیم بعث عراق ثابت شد مخصوصا فردی به نام ناخدا بهرام افضلی که توانسته بود در حد فرماندهی نیروی دریایی جمهوری اسلامی نفوذ کند، انحلال حزب توده اعلام شد و رهبران آن بازداشت شدند ولی تا آن زمان که این گروه به ظاهر پایبند به قانون بود هیچ مشکلی برای فعالیت نداشت و نشریات مردم و دنیا را منتشر می‌ کرد.


سایت دکتر محمد صادق کوشکی