کودتای 28 مرداد
سرزمین ایران در طول تاریخ شاهد حوادث و وقایع گوناگونی بود که با حضور استعمار در ایران رنگ و لعاب پذیرفته بودند. با گذشت زمان سیطرهی همهجانبهی استعمارگران، با همکاری استبداد حاکم در ایران، خصوصاً در دورهی پهلوی، تا آنجا پیش رفت که اینان هرگونه حرکت ضد استعماری و استقلالطلبانه را خطری جدی برای منافع خود تلقی میکردند و در مقابل آن صف کشیده، آن را سرکوب مینمودند. در این میان قیام مذهبی ـ ملی مردم ایران برای ملی نمودن صنعت نفت، که به نوبهی خود ضربهای بس عظیم بر پیکرهی استعمار انگلستان بود، حایز اهمیت است; ولی به دنبال اختلاف و تفرقه در صفوف رهبران و مبارزان ضداستعماری، این حرکت استقلالخواهی، با کودتای 28 مرداد سرکوب شد. در این نوشتار تلاش شده تا به گوشههایی از این کودتای ننگین پرداخته و به پرسشهایی در این زمینه، پاسخ داده شود.
علت شکست کودتای 25 مرداد چه بود؟
رضا جعفری نوقاب
کودتای 25 مرداد 1332 توطئهای بود که با مشارکت شرکت سابق نفت ایران و انگلیس و همکاری وزارت خارجهی انگلستان و آمریکا و سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا (سازمان سیا) طرحریزی شد و به کمک شاه و عوامل و عناصری داخلی که برای انگلیس جاسوسی میکردند حاصل گردید.[1]
هدف از کودتا، سرکوب کردن نهضت ملی ایران و جلوگیری از ملی شدن نفت و عزل دکتر مصدق بود.
طبق برنامه، قرار بود کودتا در 25 مرداد ساعت 22 اجرا و سرلشکر زاهدی به نخستوزیری انتخاب شود. عملیات کودتا به عهدهی سرهنگ نعمت الله نصیری فرماندهی گارد شاهنشاهی بود و او وظیفه داشت:
1. از سرلشکر زاهدی حفاظت کند;
2. سرتیپ ریاحی، رییس ستاد ارتش و اعضای دولت مصدق را دستگیر کند;
3. نقاط مهم پایتخت را اشغال و ارتباطات تلفنی را قطع کند;
4. دکتر مصدق را دستگیر کند و فرمان عزل او را به دستش بدهد.
اما کودتایی که در شب 25 مرداد به وقوع پیوست در سایهی درایت و خونسردی نخست وزیر، دکتر مصدق، و ابتکار و فداکاری سرهنگ ممتاز و سروان فشارکی و محافظان خانهی نخستوزیر شکست خورد.[2]
از جمله عوامل شکست کودتا در روز 25 مرداد عبارتاند از:
1. اطلاع یافتن مصدق از جریان کودتا: برخی از عوامل اطلاعاتی حزب توده در ارتش، که با مصدق نیز ارتباط خویشاوندی داشتند، از توطئهی کودتا باخبر شده بودند و دکتر مصدق را آگاه کردند و حتی در روزنامهی شجاعت در شمارهی 23 مرداد نوشته شد:
دشمنان ملت و نوکرانِ دربار در رأس یک توطئه قصد دارند که زمام امور را به دست بگیرند و نهضت ضد استعماریِ ملت ما را به نفع اربابان خود خفه سازند.
پس چون اسرار کودتا برای مصدق فاش شد، فرمان آمادهباش برای نیروی انتظامی صادر کرد و حملهی گارد شاهنشاهی به پایتخت با شکست مواجه شد.[3]
2. تأخیر در امضای احکام عزل مصدق و انتصاب زاهدی: روزولت که خود فرمانده عملیات کودتا در ایران بود میگوید:
به دلیل تأخیری که علت آن معلوم نشد، فرمانها قبل از حرکت شاه به شمال ایران، برای امضا به دست وی نرسید و بعد ازامضای شاه نیز دیر به تهران رسید و روز بعد، که پنج شنبه و آخر هفته بود، تمامی نیروها در استراحت بودند و لذا تا شنبه کاری میسر نبود. در این فرصت، مصدق که از توطئه آگاهی یافته بود از فرصت استفاده کرد و اقدامات پیشگیرانهای را برای سرکوب کودتا به عمل آورد.[4]
3. حضور گستردهی مردم در حمایت از مصدق: همکاری و وفاداری مردم و حضور گستردهی آنها در صحنه به مجرد اطلاع یافتن از جریان کودتا، باعث شد مصدق کودتاچیان را دستگیر کند; زیرا مردم به محض اطلاع از جریان کودتاچیان به طرفدارای از مصدق وارد عمل شدند و کاخ شاه را در سعدآباد به محاصره درآوردند و کودتاچیان را در آن جا دستگیر و توقیف کردند و مأموران طرفدار مصدق را ـ که کودتاچیان در آن جا زندانی کرده بودند ـ آزاد ساختند.[5]
حسین فردوست به عوامل دیگری برای شکست کودتای 25 مرداد اشاره دارد که بدین قرار است:[6]
1. چون عدهی زیادی از کودتا آگاه بودند، مسأله افشا شد. وی آگاهان از کودتا را افرادی چون نصیری، زاهدی، 3 فرمانده واحد کودتا، 2 افسر گارد زاهدی و تعدادی از افسران و درجهداران 3 واحد کودتا میداند.
2. ساعت 10 شب وقت مناسبی برای کودتا نبود; چراکه تاریکی هوا برای نیروهای کودتا مشکلاتی ایجاد کرد.
3. عدم پیشبینی نحوهی عمل ریاحی (وزیر دفاع)، سپه پور (فرمانده نیروی هوایی) و امینی (فرمانده ژاندارمری) که هر سه به طرفداری از مصدق معروف بودند.
4. عدم حضور زاهدی به عنوان فرمانده کودتا در واحد مأمور حمله به خانهی دکتر مصدق.
به نظر فردوست اگر زاهدی خود شخصاً در این واحد حضور میداشت، حداقل این واحد به وظیفهی خود عمل میکرد.
5. عدم حضور شاه در تهران که در عمل واحد کودتا شدیداً مؤثر بود. فردوست به نقل از یکی از فرماندهان واحد کودتا میگوید:
زمانی که فهمیدیم شاه به نوشهر رفته، جرئت اجرای طرح کودتا را در خود ندیدیم.
بعد از شنیدن خبر کودتا، شاه ایران به همراه ثریا و چند تن دیگر از توطئهگران به بغداد گریختند و از آن جا به رُم رفتند و ملت ایران هم که طرفدار دولت مصدق بود، در صبح روز 25 مرداد در خیابانها ریختند و تظاهراتی علیه شاه و کودتاچیان به راه انداختند; اما دکتر مصدق در عین حالی که همهچیز با شکست کودتای 25 مرداد به نفع او رقم زده شده بود، از فرصت استفاده نکرد و با آن که میتوانست با پشتوانهی مردمی و نظامی به خلع سلطنت محمد رضا شاه بپردازد، چون معتقد به سلطنت بود، دست به این کار نزد و کودتاچیان با استفاده از فرصت توانستند در مدت زمان کوتاهی، یعنی در 28 مرداد 1332 با کمک بیگانگانی چون انگلستان و آمریکا در طی یک کودتای دیگر دولت مصدق را شکست دهند و سرلشکر زاهدی را به سمت نخست وزیری انتخاب کنند و مصدق به دستور شاه 3 سال زندانی شد و بقیهی عمرش را در تبعید به سر برد و کسی غیر از فرزندانش حق تماس با او را نداشت، تا این که در سال 1346 از دنیا رفت و در همان محل تبعیدش، که ملک شخصی او بود، به خاک سپرده شد.
نقش دولتهای آمریکا، انگلیس و شوروی در کودتای 28 مرداد چه بوده است؟
سید علی خیرخواه علوی
پس از آغاز جنگ جهانی دوم در کشورهای جهان سوم تحت سلطهی قدرتهای استعماری، حرکت هایی با هدف نفی استعمار آغاز شد. در ایران نیز، به دنبال اشغال نظامی آن توسط روسیه، انگلستان و آمریکا، عصر جدیدی از حرکتهای اجتماعی به منظور نفی سلطهی خارجی، توسط علما، روشنفکران و بخشی از بازاریان ظهور نمود. با سقوط حکومت دیکتاتوری رضاخان و شروع حکومت متزلزل محمد رضا، این حرکتها شتاب بیشتری به خود گرفت و در این میان حتی مجلسهای دههی بیست نیز وارد فعالیت علیه استعمار و امتیازخواهی بیگانگان شدند.
با توجه به اهمیت و جایگاه خطیر نفت در اقتصاد جهان، خصوصاً در کشورهای استعمارگر، مجلس چهاردهم در مقابل امتیازخواهی بیگانگان صف کشید. در مجلسهای بعدی نیز به تبع فضای جامعه، مسئلهی ملی شدن صنعت نفت و کوتاه نمودن دستهای انگلیس و روس از منابع نفتی کشور مطرح گردید. در پی مبارزات رهبران مذهبی و ملی و تصویب این طرح و توفیق ایران در عرصههای جهانی، انگلستان و به دنبال آن آمریکا احساس خطر نمودند و برای سرکوب این حرکت و جلوگیری از سرایت آن به سایر مستعمرات، دوشادوش یکدیگر اقداماتی را آغاز نمودند. در داخل کشور نیز شاه جوان که به دنبال دستیابی به نظامی استبدادی، همانند پدر معدوم خود بود و آن را به دلیل وجود رهبران مذهبی و سیاسی، از دست رفته میدید، با کنارهگیری ظاهری از قدرت، موافقت خود را با نقشهها و طرحهای استعماری اعلام نمود.
انگلستان و طرح اولیهی کودتا
چنان که گذشت، در پی ملی شدن صنعت نفت در ایران و کوتاه شدن دست انگلستان از ذخایر نفتی و بینتیجه ماندن مذاکرات، انگلیس سرنگونی دولت مصدق را تنها راه بازگشت سلطهی خود میدید; لذا در گام اول کریستوفر وود هاوس، طراح اولیهی نقشهی کودتا، به نمایندگی از کشور خود، در طی نوامبر و دسامبر 1952/آبان و آذر 1331 نشستهایی را دربارهی سرنگونی دولت ایران با نمایندگان بخش خاور نزدیک و آفریقای وزارت خارجهی آمریکا در واشنگتن برگزار نمود. از سوی آمریکا نیز کرمیت روزولت (نوهی تئودور روزولت، رئیس جمهور اسبق آمریکا) حضور داشت.
آمریکاییان در ابتدا چون اعتقاد به سرنگونی مصدق نداشتند، و از طرفی درصدد کسب سهمی از نفت ایران برای خود بودند، روی خوشی به طرحهای انگلستان نشان ندادند;[7] در مقابل، انگلستان که موفقیت طرح کودتا را تنها در گرو مشارکت آمریکا میدانست،[8] به منظور جلب توجه آنان، مکرر خطر کمونیزم را در ایران گوشزد مینمود. وود هاوس خود میگوید:
چون نمیخواستم متهم شوم بر این که میخواهم برای نجات منافع بریتانیا از کیسهی آمریکاییها بذل و بخشش کنم، به جای تأکید بر پس گرفتن کنترل صنعت نفت، تصمیم گرفتم بر خطر کمونیسم در ایران پافشاری کنم.[9]
ولی با شروع ریاستجمهوری آیزنهاور در ژانویهی 1953، و با پیشنهاد سهم چهلدرصدی از نفت ایران برای خود، آمریکاییان رفته رفته به این طرح روی خوش نشان دادند[10]، خصوصاً زمانی که دولت مصدق آخرین پیشنهاد انگلستان در مورد رفع بحران نفت در ایران را نیز ـ که با وساطت آمریکا مطرح گردید ـ رد کرد. البته در این میان تهدید چرچیل (نخست وزیر انگلستان) را در ملاقات با آیزنهاور نباید نادیده گرفت. چرچیل در این ملاقات تهدید کرد که اگر آمریکا برای حل مشکلات نفت به انگلیس کمک نکند، انگلیس مانند 1907 به شوروی نزدیک میشود و ایران را به دو منطقه تقسیم مینماید.[11] در نتیجه، در 18 مارس 1953، 27 اسفند 1331، آمریکا، در پیامی، آمادگی خود را برای مذاکره دربارهی جزئیات تاکتیکِ براندازی مصدق، به وزارت خارجهی انگلیس اعلام نمود.[12]
به گفتهی وودهاوس، انگلیسیها در طرح خود دو بخش جداگانه، اما هماهنگ را پیشبینی کرده بودند:
1. تشکیلات افسران عالیرتبهی ارتش و پلیس، نمایندگان مجلس شورا و سنا، تجار، سردبیران روزنامهها، سیاستمداران سالخورده و نیز سردمداران تظاهر کنندگان: این نیروها جملگی تحت سرپرستی برادران رشیدیان، که از مدتها پیش با حقوق ماهیانه ده هزار پوند، مقدمات فروپاشی دولت مصدق و کودتا را برای انگلیس آماده کرده بودند، هدایت و سرپرستی میشدند و باید کنترل تهران را به دست گرفته، مصدق و وزرایش را بازداشت میکردند.
2. سران عشایر: که باید در شهرهای عمدهی جنوب به قدرتنمایی میپرداختند و در صورت مقاومت حزب توده، این افراد شهرهای کلیدی، مثل اصفهان و آبادان را متصرف میشدند.[13]
در پی اعلام موافقت آمریکا با طرح کودتا، انگلستان برادران رشیدیان را با نیروهای آمریکایی کودتا مرتبط ساخت و در واقع با این عمل، به ظاهر، تمامی کارها را به آمریکا سپرد و خود از صحنه خارج شد.
نقش آمریکا در کودتا
با تصمیمگیری نهایی آمریکاییان در اسفند 1331 برای اجرای طرح کودتا، نشستهای متعددی بین سازمانهای جاسوسی و وزارت خارجهی آمریکا و انگلیس برگزار شد و دو کشور توافق کردند که زاهدی را به عنوان جانشین مصدق به نخستوزیری منصوب نمایند. انگلیس صدمات زیادی، هم از جهت اقتصادی و هم سیاسی، در طول جنگ دوم جهانی خورده بود و از طرفی پیشینهی استعماری این کشور بر مردم ایران کاملاً آشکار بود و تلاشهای او در جهت مانعتراشی بر ملی شدن صنعت نفت ایران بر کسی پوشیده نبود; از این رو انگلیسیها تلاش کردند که آمریکا بازیگردان اصلی کودتا شود، تا هم از لحاظ مالی کمتر خود هزینه نمایند و هم پیامدهای منفی کودتا گریبانگیر آنها نشود. حتی وقتی کرمیت روزولت تصمیم گرفت کتابی در خصوص کودتای 28 مرداد بنویسد، انگلیس از او خواست که به نقش انگلستان دراین ماجرا اشاره نکند.[14]
از سوی دیگر، آمریکاییان پس از پایان جنگ جهانی دوم به دنبال ضعف اقتصادی استعمارگران کهنه (فرانسه، روسیه و انگلستان) با نیرویی مضاعف وارد عرصهی استعمارگری شده بودند; اما چون در همه جا ردّ پای دیگر استعمارگران را میدیدند و جایی برای خود نمییافتند، برای کوتاه کردن دست آنان و تثبیت حضور خود، از حرکتهای ضد استعماری حمایت میکردند، ولی هر گاه احساس میکردند رشد این حرکتها به ضرر منافع آمریکاست، خود به سرکوب آن میپرداختند. این امر در مسألهی ملی شدن صنعت نفت و سپس کودتای 28 مرداد به وضوح دیده میشود. آمریکاییان در حرکت ملی شدن نفت، به منظور فشار بر روی انگلستان برای در نظرگرفتن سهم آمریکا در نفت ایران، تلویحاً حمایت خود را از ایران ابراز میداشتند; اما هنگامی که توانستند سهمی از نفت ایران را برای خود دریافت نمایند و تداوم این حرکت را موجب صدمات جبرانناپذیری به منافع آمریکا در منطقه میدیدند، در کنار انگلستان قرار گرفتند و تمام توان خود را برای سرکوب نهضت ضد استعماری ایران به کار بستند. در این میان وزارت خارجه و سازمان جاسوسی سیا اقدامات وسیعی صورت دادند که به مواردی از آن اشاره میکنیم:
در گام اول جلسات متعددی در نقاط مختلف جهان، از جمله: واشنگتن، نیکوزیا، لندن، بیروت و... برگزار گردید و کارشناسان آمریکایی و گاه انگلیسی در طراحی مراحل مختلف کودتا تبادل نظر کردند.[15] از سویی در تهران، مرکزی برای هدایت و کنترل کودتا ایجاد شد و بودجهای بالغ بر 1000000 دلار برای براندازی دولت مصدق به این مرکز تخصیص داده شد.[16]
هم چنین کمکهای مالی دیگری نیز به دست اندرکاران ایرانی طرح پرداخت شد که از آن جمله میتوان به اعطای وام چهل و پنج هزار دلاری به یکی از وابستگان[17] و یا پرداخت مبالغی هنگفت به زاهدی اشاره کرد.[18]
سیا در مورد ایجاد جنگهای روانی و تبلیغاتی در ایران نیز اقدامات گستردهای انجام داد; اینان به گروه هنری خود سفارش کردند که کاریکاتورهایی از مصدق آماده نمایند تا در زمان مناسب نسبت به چاپ آنها در روزنامهها و انتشار در بین مردم اقدام کنند.[19] همچنین مأموران سیا، از طریق تبلیغات «سیاه»[20] به نام حزب توده، در اعلام خطر به رهبران مذهبی در تهران توجه خاص مبذول مینمودند و این رهبران را تهدید میکردند که در صورت مخالفت با مصدق، سخت مجازات میشوند. به برخی از آنان به نام حزب توده تلفنهای تهدیدآمیز شد و حتی یکی از چند بمبگذاری ظاهری خانههای این رهبران توسط مأموران آمریکا به مرحلهی اجرا در آمد.[21]
یکی دیگر از مهمترین اقدامات سیا، «جلب رضایت شاه» برای اجرای کودتا بود. شاه زمانی که روزولت، مأمور سیا، به عنوان فرمانده عملیات کودتا از طریق مرز عراق وارد ایران شد، هنوز با طرح کودتا موافقت نکرده بود; لذا در مرحلهی اول آمریکاییان از طریق اشرف پهلوی ـ که در این زمان در فرانسه اقامت داشت ـ[22] و سپس از طریق شوارتسکف رییس سابق ژاندارمری ایران ـ که مورد اعتماد محمد رضا شاه بود و بعد از ورود روزولت به ایران او نیز وارد کشور شده بود ـ تلاشهایی را برای کسب اعتماد و رضایت شاه انجام دادند.[23] حتی خود روزولت نیز در چند نوبت، از طریق برادران رشیدیان، ملاقاتهایی را با شاه انجام داد،[24] ولی همهی این اقدامات بینتیجه ماند و تنها زمانی که روزولت توانست از طریق دو رمز رادیویی مشخص، پشتیبانی آمریکا و انگلیس را از طرح کودتا و شخص شاه اعلام نماید، شاه موافقت خود را با طرح کودتا اعلام کرد. این دو رمز، یکی در سخنرانی آیزنهاور، رییس جمهور آمریکا در روز 13 مرداد و دیگری در برنامهی فارسی بیبیسی آورده شد.[25] شاه به مجرد شنیدن پیامِ آیزنهاور با رشیدیان ملاقات نمود و به دنبال آن در 19 مرداد با حسن اخوی، از مجریان طرح کودتا، دیداری داشت. در طرح کودتا گنجانده شده بود که شاه باید دو حکم عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست وزیری را قبل از کودتا امضا کند، ولی شاه علیرغم موافقت با طرح کودتا، از امضای هرگونه ورقهای خودداری نمود. این عمل شاه، که هنوز دلالت بر تردید او در انجام کودتا داشت، با تهدید روزولت مواجه شد. روزولت از طریق برادران رشیدیان پیغام داد که اگر شاه ظرف چند روز آینده اقدامی نکند، وی با بیزاریِ تمام ایران را ترک خواهد کرد. این تهدید کارساز شد و شاه قبول کرد که به محض آماده شدنِ احکام عزل و نصب، آنها را امضا کند.[26]
از دیگر اقدامات آمریکا باید به ایجاد جنگ اعصاب علیه مصدق و دولت او اشاره کرد. از آن جا که مصدق شدیداً وابسته و امیدوار به حمایتهای آمریکا بود، آمریکاییان توانستند با کاهش ملاقاتهای خود با مسئولین ایرانی و همچنین اظهارنظر و موضعگیری علیه ایران در مجامع جهانی، روحیهی دولت ایران را تضعیف کنند. این امر حتی در ملاقات سفیر ایران در آمریکا با جرنگان قائممقام بایرود، معاون وزارت خارجهی آمریکا نیز مطرح گردید. سفیر ایران در این نشست اظهار داشت:
بعد از عدم موافقت ایران با آخرین پیشنهاد انگلستان، اولیای درجهی اول آمریکا ظاهراً از خود یک نوع حالت خشم و عصبانیت نسبت به ایران ابراز میدارند.
هم چنین میگوید:
در صورتی که آقای وزیر خارجه از فعالیتهای کمونیزم در ایران نگران است، چه میشود که به جای کمک به چنین دولتی و تقویت بنیهی اقتصادی ملت ایران برای مقاومت در برابر کمونیزم، ایران را از کمکهای خود محروم میسازد.[27]
پس از این اقدامات بود که کودتای آمریکایی و انگلیسی در ساعت یک و سه دقیقهی بامداد روز 25 مرداد آغاز میگردد، ولی به عللی که به آن اشاره شد، این کودتا با شکست مواجه میگردد و عناصر کودتا دستگیر و یا در مکانهای نامشخصی مخفی میشوند. تهران در پی شکست کودتا، در روزهای 25 و 26 مرداد، شاهد تظاهرات و میتینگهای متعددی از سوی ملیگرایان و طرفدارن حزب توده بود و در این میان اقداماتی چون به آتش کشیدن مراکز وابسته به سلطنت، پایین کشیدن مجسمههای رضاخان و محمدرضا و سردادن شعارهایی علیه شاه نیز بارها دیده میشد. با توجه به سیاست انگلیس و آمریکا در زمینهی متشنج نشان دادن اوضاع مملکت و حضور گستردهی کمونیسم در ایران، بعید به نظر نمیرسد که دستهای استعمار دراین اعمال و اقدامات دخالت داشته باشد;[28] چرا که در نتیجهی این اقدامات این احتمال وجود داشت که رهبران مذهبی و طرفداران آنها از حمایت دولت مصدق دست برداشته، برای پرهیز از افتادن به دام کمونیست در برابر کودتا مقاومت نکنند. مجموعه اقدامات سیا و کرمیت روزولت، مصدق را مجبور به ملاقاتی با هندرسن، سفیر کبیر آمریکا، در عصر روز 27 مرداد میکند.[29] سروان فشارکی (مهران) افسر محافظ منزل دکتر مصدق میگوید:
در این روز هندرسن به اتفاق علی پاشا صالح به خانهی مصدق آمدند و مذاکرات محرمانهای با مصدق داشتند که هیچ گاه مطالب گفته شده در این جلسه فاش نشد. اگر روزی متن این مذاکرات فاش شود، شاید علت عدم تحرک دکتر مصدق در مقابل کودتاچیان روز 28 مرداد معلوم گردد.[30]
در پی این اقدامات طرح کودتا با تغییراتی، در صبح روز 28 مرداد به مرحلهی اجرا درآمد. از سویی با انتشار عکسهایی از حکم عزل مصدق و انتصاب زاهدی به نخست وزیری در جرایدِ روز 28 مرداد، افکار عمومی علیه مصدق تهییج شد; خصوصاً این که آمریکا و محمد رضا تبلیغات گستردهای نیز به راه انداخته بودند، مبنی بر این که شاه به سبب تهدیداتی که از سوی مصدق به جان او شده بود ایران را ترک نموده است; از سوی دیگر برادران رشیدیان با جمعآوری اراذل واوباش و قدارهبندهای باشگاهها و بعضی از محلات جنوب تهران با راه انداختن 4 دسته، نقاط حساس شهر را تصرف کردند.[31] روزولت نیز با گذاشتن اسلحهی کمری خود بر شقیقهی یکی از فرماندهان تانک، اولین تانک کودتای 28 مرداد را به خیابانها کشانید[32] و بدین شکل، کودتای 28 مرداد آغاز شد و تقریباً تا ظهر همانروز تهران به کنترل کودتاچیان در آمد.
نقش شوروی در کودتای 28 مرداد
برای شناخت نقش شوروی دراین کودتا، باید به عملکرد شوروی در سالهای مبارزه و نهضت ملی ایران پرداخت. شوروی مستقیما در کودتا مداخله ننمود، ولی اقدامات نیروهای وابسته به او در طول حضور مصدق در صحنه، سیاستِ حمایت شوروی را از سیاستهای استعمار انگلستان و آمریکا نشان میدهد.
شوروی در نهضت ملی شدن صنعت نفت، به ظاهر از ایران حمایت میکرد، ولی از خرید نفت ایران، علیرغم تقاضاهای مکرر ایران، خودداری نمود; در دادگاه لاهه برای خودداری از دادن رأی به نفع ایران، نمایندهاش مریض میشود و در جلسهی رأیگیری شرکت نمیکند; در دورهای که کشور دچار بحران اقتصادی بود، از پرداخت 11 تن طلای بدهی خود به دولت مصدق خودداری نمود و آن را پس از کودتا تقدیم دولت کودتا کرد; شوروی همچنین اولین دولتی بود که رژیم کودتا را به رسمیت شناخت; از سوی دیگر حزب توده و کمونیستهای تحت حمایت شوروی در ایران نیز، همسو با اربابان خود، در تمامی صحنهها حضور داشتند. در جریان ملی شدن صنعت نفت در طول 6 ماه 4 شعار عوض کردند: «تجدید نظر در قرارداد الحاقی»، «لغو قرارداد الحاقی»، «لغو قرارداد 1933» و بالاخره «ملی شدن نفت جنوب». سه شعار اول، تنها جنبهی اقتصادیِ مسأله را مورد توجه قرار داده و مستلزم بقای انگلستان و بستن قراردادی بهتر با اوست. در شعار چهارم، که پس از تثبیت شعار نیروهای ملی ـ مذهبی بود، این حزب به اکراه به ملی شدن تن داد، ولی باز هم نفت شمال را که در حیطهی نفوذ شوروی بود، از این قاعده مستثنا میکند. از دیگر اقدامات این حزب میتوان به ایجاد ناامنی و هرج و مرج از طریق تظاهرات و میتینگها، شکستن شیشهها، آتش زدن اتوبوسها و... نام برد که عاصی نمودن مردم و بدبین کردن آنها به حکومت ملی را به همراه داشت; هم چنین این حزب طی حکومت مصدق بیش از 200 اعتصاب در مؤسسات اقتصادی به راه انداخت و خرید اوراق قرضهی دولت را تحریم کرد که در جای خود ضربات بسیار شدیدی بر اقتصاد آشفتهی کشور وارد نمود.[33]
[1]. عبدالرضا معبدی، مصدق رهبر نهضت ملی ایران، (تهران: نشر مفتون، چ اول، 1376)، ص 102.
[2]. غلامرضا نجاتی، جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد، (تهران: نشر شرکت سهامی، چ اول، 1364)، ص 375.
[3]. کورش زعیم، جبهه ملی ایران از پیدایش تا کودتای 28 مرداد، (تهران: نشر تاخ، چ اول)، ص 280.
[4]. سی. ام. وودهاوس، اسرار کودتای 28 مرداد، ترجمه نظام الدین دربندی، (تهران، چاپ افست، 1364)، ص 78.
[5]. نجمی ناصر، دکتر مصدق بر مسند حکومت، (تهران: نشر پیکان، چ اول، 1377)، ص 267.
[6]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، (تهران: موسسهی مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چ ششم، 1373)، ص 177 ـ 178.
[7]. اسرار کودتا، ترجمهی حمید احمدی، (تهران: نشر نی، چ اول، 1379)، ص 29 ـ 30.
[8]. سی. ام. وود هاوس، اسرار کودتای 28 مرداد (خاطرات وود هاوس)، ترجمهی نظام الدین دربندی، (تهران: نشر راهنما، چ اول، 1364)، ص 37.
[9]. همان، ص 54.
[10]. همان، ص 68 ـ 69.
[11]. محمود تربتی سنجابی، کودتا سازان، ص 127.
[12]. اسرار کودتای 28 مرداد، ص 69 و محمد دهنوی، «برگهایی از تاریخ»، مجلهی تاریخ معاصر ایران، کتاب اول، (مؤسسهی پژوهشی و مطالعات فرهنگی، چ دوم، زمستان 1372)، ص 186.
[13]. اسرار کودتای 28 مرداد، ص 55 ـ 56.
[14]. همان، ص 19.
[15]. اسرار کودتا، ص 33، 39 و 40.
[16]. همان، ص 31.
[17]. همان، ص 52.
[18]. حسین فردوست، ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، (تهران: انتشارات اطلاعات، سوم، 1370)، ص 180.
[19]. اسرار کودتا، ص 37.
[20]. تبلیغات سیاه در بحث کودتای 28 مرداد به تبلیغاتی اطلاق میشود که از سوی سازمان سیا آمریکا به نام حزب توده برای تخریب جایگاه این حزب انجام میگرفت.
[21]. همان، ص 60 و ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، ص 179.
[22]. ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، ص 172; اسرار کودتای 28 مرداد، ص 75.
[23]. دو سند سازمان سیا علیه مصدق، ترجمهی انوشه، ص 15 ـ 16; اسرار کودتای 28 مرداد، ص 75.
[24]. اسرار کودتای 28 مرداد، ص 76.
[25]. همان، ص 76; اسرار کودتا، ص 58.
[26]. اسرار کودتا، ص 59.
[27]. مجله تاریخ معاصر ایران، ص 188 ـ 189.
[28]. ظهور و سقوط پهلوی، ج 1، ص 179.
[29]. همان، و کودتاسازان، ص 41.
[30]. کودتاسازان، ص 41.
[31]. دو سند سازمان سیا علیه مصدق، ص 20; کودتا سازان، ص 104 ـ 105.
[32]. دو سند سازمان سیا علیه مصدق، ص 11.
[33]. نگرشی کوتاه بر نهضت ملی ایران، بیانیهی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، (چ دوم، 1358)، ص 66 ـ 75.
صباح ؛ پاییز و زمستان 1382، شماره 9 و 10 - پایگاه حوزه
نظرات