سرلشگر محمدحسین آیرم


ویدا معزی‌نیا
1274 بازدید
محمد حسین آیرم

سرلشگر محمدحسین آیرم

سرلشکر محمدحسین آیرم از رجال سیاسی و نظامی اوایل دوره رضاشاه ، فرزند یکی از ایرانیان مهاجر قفقاز در سال 1261 شمسی در تهران چشم به جهان گشود. وی تحصیلات مقدماتی‌اش را در تهران و روسیه به اتمام رسانید و سپس جهت ادامه تحصیلات نظامی عازم سن‌پترزبورگ شد و دوره ستاد فرماندهی را در آن کشور به پایان برد و علاوه بر زبان روسی زبان فرانسه را نیز به خوبی فرا گرفت. 1

آیرم مصادف با انقلاب مشروطه به ایران آمد و با درجه نایب اولی (ستوان یکمی) در قزاقخانه مشغول به کار گردید و در همان اوایل خدمت آجودان کلنل لیاخوف شد. نامبرده در سال 1280 شمسی به دسته پیاده دیویزیون قزاق ماموریت یافت و هشت سال بعد با ارتقاء به درجه سرتیپی ریاست آتاماژور (ستاد) را برعهده گرفت. وی پس از ترک قزاقخانه راهی روسیه گردید و بعد از کودتای 1299 به ایران بازگشت و با یک درجه تنزل (سرهنگی) به استخدام قشون متحدالشکل درآمد و با سمت فرماندهی هنگ مازندران به ساری رفت. 2

در این دوران که تجاوزها و راهزنیها ترکمنان و قتل و غارت مردم در استرآباد موقعیت آیرم را سخت متزلزل ساخته بود رضاخان وی را مامور ختم غائله نمود ولی شکست آیرم در این ماموریت موجب عزل وی گشت و او به پایتخت احضار گردید. رضاشاه در سال 1304 آیرم را به جای سرلشکر امیرطهماسبی به ریاست قشون آذربایجان گماشت و ریاست املاک سلطنتی را نیز به وی واگذار نمود. اعمال خلاف عفت عمومی او در آذربایجان موجبات خشم و نفرت عمومی و روحانیون از جمله آیت‌الله انگجی شد و شورش مردم را فراهم نمود و رضاشاه امیراحمدی را مامور رسیدگی به بلوای تبریز کرد. او نیز آیرم را تحت‌الحفظ روانه تهران ساخت و آرامش را به منطقه بازگرداند .3

 آیرم با تنزل رتبه جزو افسران احتیاط شد و مدتی بعد به ریاست دژبان مرکز منصوب گردید. در فاصله سالهای 1306 تا 1308 ریاست بازرسی ارتش و ریاست بازرسی پلیس را عهده‌دار بود. سال 1310 رئیس کل شهربانی شد و برای تحکیم حکومت رضاشاه و از بین بردن مخالفان وی از هیچ کوششی دریغ نورزید. در دوران ریاست او بر نظمیه بسیاری از رجال قدرتمند کشور که مغضوب شاه بودند به زندان، قتل و یا تبعید محکوم شدند که از جمله این افراد می‌توان به تیمورتاش، داور و سردار اسعد اشاره نمود. 4

نامبرده در سال 1312 به درجه سرلشکری ارتقاء یافت و قدرت فوق‌العاده‌ای کسب نمود. او در هنگام فرمانروایی بر دستگاه ترور و وحشت شهربانی رضاشاه ثروت بسیاری اندوخت. تربیت جاسوسان مخفی، سانسور روزنامه‌ها و تاسیس پلیس سیاسی از جمله اقدامات وی در آن دوران بود. سال 1314 آیرم متوجه کاهش میزان محبوبیتش نزد رضاشاه می‌شود و احتمال می‌دهد به زودی خلع و حتی دستگیر‌ شود، به طور ناگهانی وانمود به از دست دادن قدرت تکلم خود می‌نماید و به بهانه معالجه با کسب اجازه از شاه به آلمان می‌گریزد اما رضاشاه پی به خیانت او برده و با ارسال تلگرافی به ضمیمه هزار لیره از وی می‌خواهد پس از معالجه به ایران بازگردد. لیکن آیرم به رغم دریافت پول از بازگشت به کشور امتناع می‌ورزد. 5

بعد از شهریور 1320 و اشغال ایران از سوی متفقین آیرم به فکر تشکیل دولت " ایران آزاد " می‌افتد و برای انجام این کار به سراغ عدل‌الملک دادگر یکی از رؤسای مجلس در دوره رضاشاه می‌رود، و با مخالفت وی روبه‌رو می‌گردد. وی لاجرم به تنهایی دست به کار شد و دولتی تشکیل داد که بی‌حاصل بود. سرانجام نامبرده در سال 1327 پس از یک عمل جراحی در سویس درگذشت.

1. حسن مرسلوند، ج 1 ، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران (1299-1320)، تهران، الهام، 1369، ص 66 .

2. فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج1، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1381، ص 394 .

3. علیرضا اوسطی، ج2، ایران در قرن گذشته، تهران، پاکتاب، 1382، صص 561-563 .

4. فیروز فیروز، ج2، مجموعه مکاتبات، اسناد، خاطرات و آثار میرزا فیروز(نصرت‌الدوله)، تهران، نشر تاریخ ایران، 1369، ص 377 .

5. مهدی بامداد، ج 3، شرح رجال ایران در قرن 12 و 13 و 14 هجری، تهران، زوار، 1347، صص 373-374.