خطاب به سفیر شوروی :
امام : شما نمیتوانید یک ملت را مهار کنید
هیچ خوفی ما از ابرقدرتها نداریم و در عین حالی که دستمان از همه آن سلاحهای آدمکش کذا کوتاه هست لکن ایمانمان ما را وادار میکند که نترسیم و خوف نداشته باشیم . یک ملتی وقتی یک مطلبی را همه باهم خواستند، نمیشود تحمیلشان کرد. تحمیل در وقتی است که همه نخواهند، متفرق بشوند، اگر متفرق شدند آن وقت جای این میشود که یک دستهای به دسته دیگر یک مطلبی را تحمیل کنند، اما اگر چنانچه اینها باهم مجتمع باشند نه دیگر در بین خودشان تحمیلی هست - برای اینکه جای تحمیل دیگر نمیماند و نه دیگران میتوانند تحمیل بکنند. قدرتها هر چه هم بزرگ باشند، وقتی مقابله با ملت میشوند نمیتوانند کاری بکنند. من شاید یک دفعه دیگر این را گفته باشم که سفیر شوروی آمد پیش من و گفت که دولت افغانستان از ما خواسته است که برویم آنجا و چه بکنیم . من متوجه نبودم که اینها کار را کردهاند حالا آمدهاند دارند میگویند. دولتی هم در کار نبوده دولت را هم بعد خودشان درست کردهاند، لکن به او گفتم که این اشتباه است از شما، ممکن است برای شما که قدرتمند هستید، یک کشوری را بگیرید، این آسان است برای شما، قوای زیاد دارید، خوب می ریزید آنجا . اما یک ملت را نمیتوانید مهار کنید. شما وقتی وارد شدید در آنجا نمیتوانید پیش ببرید و مزاحمت برای شما همچو ایجاد میشود که فشل میشوید.
لکن کاری کرده بودند و بنا هم داشتند بکنند. نه این بود که میخواستند حالا استمزاج کنند، از من اجازه بگیرند که مملکت اسلامی را برویم بگیریم. مطلب اینطوری است که یک ملتی وقتی که همه باهم باشند، پشتیبان هم باشند، برادر با هم باشند، این قدرتهای بزرگ بر فرض اینکه بیایند و با توپ و تانکشان هر کاری میخواهند بکنند لکن وقتی وارد شدند، در ملت هم هضم میشوند، ملت آنها را هضم میکند.
صحیفه امام ج 13 ص 106
نظرات