طلاهایی که آب شد و به زمین رفت !
مفاد امتیاز جدید ظاهراً با رضایت خاطر طرفین تا سال 1940 اجرا شد. در این سال، وقتی اعلام شد که به دلیل شروع جنگ جهانی دوم و از دست رفتن بازارهای اروپا، حقالامتیازهای مربوط به سال 1939 فقط در حدود 750 هزار لیره خواهد بود- یعنی حداقل حقالامتیازی که باید به موجب قرارداد 1933 پرداخت میشد و به مراتب کمتر از مبالغ پرداختی در سالهای قبل بود (در حدود 5/2 میلیون لیره برای سال 1937)- شایعاتی درباره بروز مشکلات جدید بین دولت ایران و شرکت بر سر زبانها افتاد. سی. ون اچ. انگرت، کاردار موقت آمریکا، که قبلاً از سال 1920 تا 1922 نیز در ایران خدمت کرده بود، در گزارش مورخ ژوئیه 1940 خبر میدهد که روابط طرفین به نقطه حادی رسیده است که میتواند به سادگی قطع شود.(1) ظاهراً ایرانیها شکایت داشتند که شرکت تولید نفت را محدود ساخته و بدین ترتیب موجب کاهش حقالامتیاز ایران شده است.
انگرت در تلگرام محرمانهای که درباره گفتگویش با وزیر مختار بریتانیا ارسال کرد مسئله دیگری را هم که دولت ایران به طور محرمانه بر آن اصرار داشت، فاش ساخت. این مسئله به «انتقال مبالغ مربوط به حقالامتیاز نفت از انگلستان به ایالات متحده با احتساب نرخ ارز مناسب» مربوط میشد.(2) انگرت این مسئله را طی چند تلگرام محرمانه شرح داده است:
وزیر مالیه هم اینک رسماً به شرکت نفت انگلیس و ایران ابلاغ کرده است که حقالامتیاز باید بر اساس بالاترین سطح تولید در گذشته پرداخت شود و هر ساله بدون توجه به حجم واقعی تولید افزایش یابد. علاوه بر این، وجوه متعلق به ایران در لندن و همچنین حقالامتیازهای آتی باید با احتساب نرخ ارز بالاتر از قیمت بازار به دلار، و یا همه وجوه به طلا، تبدیل شود.(3)
در تاریخ 29 ژوئیه خبر میدهد:
به طور خیلی محرمانه اطلاع یافتهام که دولت بریتانیا تمایل خود را برای انتقال وجوه از انگلستان به آمریکا به نرخ رسمی برابری ارز ابراز کرده است، که به هر حال نباید سالیانه از 3 میلیون پوند استرلینگ تجاوز کند. شرکت هرگونه مبنای جدیدی را برای پرداخت حقالامتیاز رد کرده، ولی حاضر است برای کمک به دولت ایران در طول جنگ به آن مساعده بپردازد. اتفاقاً وقتی دولت بریتانیا و شرکت خاطر نشان ساختند که در مفاد امتیازنامه صراحتاً به مسئله داوری در حل و فصل همه اختلافات اشاره شده است، وزیر مالیه با خونسردی پاسخ داد که دولت ایران خود را به احکام داوری ملزم نمیداند!(4)
در تاریخ 22 اوت، گزارش میدهد:
از منابع موثق اطلاع یافتهام که شرکت نفت انگلیس و ایران با پرداخت حقالامتیاز بر اساس بالاترین سطح تولید در سالهای اخیر بدون توجه به حجم واقعی تولید موافقت کرده است. موافقتنامه فوق دیروز به امضاء رسیده است ولی گویا با قید این شرط که ترتیبات مزبور تمهیدی موقتی است که نباید در حکم سابقه یا بهانهای برای تغییر شرایط امتیاز از آن استفاده شود. اقدامات دولت ایران بیشتر به باجگیری میماند و مطبوعات داخلی ایران هم چیزی جز انتقادهای ناآگاهانه و تحریف عجیب و غریب واقعیت نمینویسند.(5)
از قرار معلوم باجخواهی از انگلیس آن هم در وقت اضطرار در سال 1940 از جمله تقصیرهایی بود که انگلیسیها هیچ وقت رضا شاه را به خاطرش نبخشیدند.
انگرت در گزارش مورخ 2 سپتامبرش اطلاعات دقیقتری درباره حل و فصل نهایی اختلافات ارایه میدهد:
مذاکرات نهایتاً به اینجا ختم شده است که مبلغی برابر با 000/500/1 لیره علاوه بر حقالامتیازهایی که برای سالهای 1938 و 1939 به دولت ایران پرداخت شده، و همچنین 4 میلیون لیره هم برای هر یک از سالهای 1940 و 1941 به ایران پرداخت شود. این مبالغ با احتساب سال 1937 که در آن بیشترین تولید صورت گرفته بود در حکم مبنای محاسبه، و همچنین افزودن مبلغی تقریباً دلبخواه برای جبران کاهش ارزش پوند به دست آمده است. از سوی دیگر، ایران کتباً ضمانت داده است که این تمهید خاص هیچ تأثیری بر شرایط امتیاز نخواهد گذاشت. ولی معلوم نیست برای تعهدات جدید چقدر ارزش قائل خواهند بود.(6)
انگرت سپس اطلاعاتی ارایه میدهد که وزارت امور خارجه آن را «کاملاً محرمانه- غیرقابل انتشار» ردهبندی میکند:
اگرچه دولت ایران دائماً مسئله تبدیل وجوه حقالامتیازها از پوند به دلار را در طول مذاکرات مطرح میساخت، شرکت هرگونه مسئولیتی را از این بابت از خود سلب کرده و مقامات ایرانی را به دولت بریتانیا حواله میداد. چنانکه در تلگرام شماره 179، مورخ 29 ژوئیه، ساعت 8 بعد از ظهر، اطلاع دادم که دولت بریتانیا با تبدیل فقط 3 میلیون پوند در سال به نرخ رسمی برابری ارز موافقت کرده است. گویا قرار است این مبالغ به اُتاوا منتقل و در آنجا به طلا تبدیل شود و در خریدهای ایران از ایالات متحده مورد استفاده قرار بگیرد.(7)
بلافاصله پس از امضای «اصلاحیه موقت» امتیاز، درآمدهای نفتی ایران به اوتاوا منتقل، و در آنجا به طلا تبدیل شد و نهایتاً به شرکت اروینگ تراستِ نیویورک انتقال یافت. و بعد از آن، طلاها بدون هیچ رد و نشانهای آب شد و به زمین رفت.
پی نوشت :
1. انگرت، گزارش شماره 1870 (43/891.6363)، مورخ 9 ژوئیه 1940.
2. انگرت، تلگرام شماره (35/891.6363)، مورخ 8 ژوئیه 1940.
3. انگرت، تلگرام شماره (38/891.6363)، مورخ 18 ژوئیه 1940.
4. انگرت، تلگرام شماره (40/891.6363)، مورخ 29 ژوئیه 1940.
5. انگرت، تلگرام شماره (41/891.6363)، مورخ 22 اوت 1940.
6. انگرت، گزارش شماره 1903 (48/891.6363)، مورخ 2 سپتامبر 1940.
7. همان؛ پرداخت حقالامتیاز نفت به ایران از سال 1942 تا 1945 در چارچوب قرارداد مالی انگلیس و ایران مصوب 26 مه 1942 تنظیم میشد. این قرارداد به امضای سر ریدر بولارد، وزیرمختار انگلیس، و علی سهیلی، رئیسالوزرای ایران رسید. مفاد اصلی این قرارداد به پرداخت حقالامتیاز نفت در طول سالهای جنگ مربوط میشد. طبق این قرارداد، باید سالیانه 4 میلیون لیره در طول جنگ به ایران پرداخت میشد. علاوه بر این، 40 درصد این مبلغ باید به دلار یا طلا تبدیل میشد تا صرف واردات کالا از آمریکای شمالی شود. در سال بعد، درصد فوق به 60 درصد افزایش یافت. به عبارت دیگر، هر ساله 4/2 میلیون لیره میتوانست به طلا یا دلار تبدیل و در نیویورک سپردهگذاری شود. افزایش سریع اندوخته دلاری «رسمی» ایران در نیویورک از سال 1943 بیانگر همین مسئله است.
رضاشاه و بریتانیا، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
نظرات