پادشاهی که حقوق بگیر بیگانهها بود
احمد شاه قاجار که در 9 آبان 1304 از سلطنت خلع شده بود در سن 32 سالگی در پاریس به بیماری کلیه درگذشت. هیچ یک از مقامات دولتی در مراسم تشییع وی شرکت نکردند.احمد شاه قاجار هفتمین و آخرین پادشاه سلسله قاجار1 در 1275ش. در تبریز متولد شد. وی که قبل از رسیدن به مقام سلطنت «احمدمیرزا» خوانده میشد، مانند پدرش محمدعلی شاه معلمان و مربیان روسی داشت. «اسمیر نوف» معلم روسی او که افسر ارتش روسیه بود در او نفوذ فراوان داشت.
درباره قاجار
قاجار نام دودمانی است که از ۱۷۹۴ تا ۱۹۲۵ بر ایران فرمان راند.قاجارها قبیلهای از ترکمانهای منطقه استرآباد (گرگان) بودند.آنها تبار خود را به کسی به نام قاجار نویان میرساندند که از سرداران چنگیز بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل دارد. پس از حمله مغول به ایران و میانرودان،قاجارها نیز به همراه چند طایفه ترکمان و تاتار دیگر به شام کوچیدند.هنگامی که تیمور گورکانی به این نقطه تاخت قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و سرانجام آنها را به خانقاه صفوی در آذرآبادگان بخشید. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه قزلباش شدند. در زمان آقا محمد خان قاجار این طایفه به دو قبیله اشاقه باش و یوخاری باش (به معنای ساکن ناحیه بالا - رودخانه- و ساکن ناحیه پایین - رودخانه) تقسیم شده بود و آقا محمد خان موفق گردید این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد.
بنا بر بعضی منابع تاریخی مادربزرگ آقا محمد خان بیوه شاه سلطان حسین صفوی بود که در هنگام حمله محمود افغان به اصفهان از وی باردار بود و بدلیل علاقه زیاد شاه سلطان حسین به وی، برای جلوگیری از اسارت او بدست افغانها، توسط سران قزلباش فراری داده شد و بعد از قتل شاه سلطان حسین به زوجیت پدر بزرگ آقا محمد خان درآمد. بنا به این روایت پدر آقا محمد خان، محمد حسن خان قاجار، در اصل فرزند شاه سلطان حسین صفوی بودهاست و به همین دلیل ارتباط نزدیک و پایداری بین بازماندگان سلسله صفوی و شاهان دوره قاجاریه وجود داشتهاست.
ایران در زمان این سلسله با دنیای غرب آَشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعدا به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن(از جمله دارلفنون که به همت امیر کبیر تأسیس گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای طب و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به سلاحهای مدرن اروپایی نیز از زمان فتحعلی شاه قاجار - در قرار داد نظامی اش با ناپلیون امپراتور فرانسه - آغاز شد. در زمان این سلسه و بعد کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان، سرانجام ایران دارای مجلس (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
در زمان این سلسله حکومتهای معتدد استانی بر مناطق مختلف سرزمین ایران با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سیستمی فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در پرچم کنونی ایران از زمان این سلسله به یادگار ماندهاست. این سلسله سرانجام با کودتای نظامی رضاخان (رضا شاه) در سال ۱۹۲۱ قدرت را از دست داد بدون خونریزی قدرت را به حاکم جدید سپرد. رضا شاه پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالبا از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفهای تا پایان سلطنت محمد رضا شاه (فرزند رضا شاه) نیز ادامه یافت.
ریشههای قدرتیابی دودمان قاجار
قدرت یافتن دودمان قاجار به عهد صفوی و شاه عباس برمیگردد؛ ابتدا در شمال رود ارس ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس دستهای از آنان در غرب استرآباد و در دشت گرگان سکنی گزیدند. نادر شاه افشار در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمد حسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت یوخاریباشها که ساکنین بالادست رود گرگان بودند را به حکمرانی منسوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و اختلاف میان طوایف قاجار نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و اشاقهباشها زیر نظر حکومت ایشان گردند.
بنیان نهادن حکومت قاجاریه
آقا محمد خان در ۱۳ صفر سال ۱۱۹۳ هجری قمری (روز درگذشت کریم خان)، هنگامی که در باغهای اطراف شیراز به شکار مشغول بود، همینکه عمهاش او را از مرگ شاه زند آگاه ساخت، فرار کرد و به شتاب خود را به تهران رسانید و در ورامین مدعی سلطنت بر ایران گشت. سپس به ساری و استرآباد رفت و با کمک سران اشاقهباش، براندازی زندیه و رسیدن به قدرت را طراحی نمود و ولایات گرگان و مازندران و گیلان را تحت حکمرانی خویش قرار داد. وی در این زمان برای مطیع کردن برادران خود به جنگ با آنان پرداخت و حتی یکبار تا پای مرگ رفت ولی سرانجام در "بندپی" نجات یافت و به ساری آمد و تاج سلطنتی را که توسط زرگران ساری ساخته گشت را بر سر نهاد و پایتخت خود را ساری نهاد و جشن نوروز را به دستور وی با تشریفات برگزار نمودند. پس از تسخیر شمال ایران بر آذربایجان و کرمانشاهان نیز دست یافت.
سپاه قاجار در کرمانشاه از تجاوز به ناموس مردم نیز خودداری نکردند. در آذربایجان نیز به قول نویسنده کتاب مآثر سلطانیه (عبدالرزاق دنبلی) شهر سراب را به یک حمله در آتش سوزانید. این در حالی بود که ابوالفتح خان پسر کریم خان مایل به حکومت نبود و سرانجام عمویش بر مدعیان چیره گشت ولی عمر حکمرانی زکی خان زند نیز کوتاه بود و حکومت زندیه در جنگ و ستیز میان شاهزادگان زند قرار گرفت ولی سرانجام لطف علی خان زند با همیاری حاج ایراهیم خان کلانتر شیرازی بر تخت سلطنت نشست.
آقا محمد خان که هیچگاه خاطرات تلخی را که از کریم خان بهمراه داشت، از یاد نمیبرد، از آن زمان به مدت ۱۵ سال با لطفعلی خان زند - که جوان بود و شجاع اما بیتجربه - به جنگ و تعقیب و گریز پرداخت. مهمترین این نبردها، جنگ باباخان برادرزاده آقا محمدخان در سمیرم و محاصره شیراز و پس از آن محاصره طولانی کرمان در سال ۱۲۰۸ هجری قمری است در این جنگها لطفعلی خان مقاومت زیادی از خود نشان داد اما وزیر وی حاج ابراهیم خان کلانتر بوی خیانت نمود و باعث پیروزی آقامحمدخان شد.
آخرین شاه قاجار
احمدشاه قاجار (۱۲۷۵ تبریز-۱۳۰۸ پاریس) هفتمین و آخرین پادشاه قاجار در ایران بودهاست. او دومین پسر محمدعلیشاه و نخستین فرزند پسر او از ملکه جهان بود که در هنگام ولیعهدی پدرش در تبریز به دنیا آمد و پس از فتح تهران و خلع محمدعلیشاه، توسط مجلس عالی رجال و بزرگان مملکت در ۱۲سالگی به سلطنت رسید. تا رسیدن او به سن بلوغ و تاجگذاری در تیر ۱۲۹۳ خورشیدی، ابتدا عضدالملک و سپس ناصرالملک از سران ایل قاجار نایبالسلطنه بودند.
دوره اول سلطنت احمدشاه
تحولات دوره اول پادشاهی احمدشاه قاجار را به چند دسته باید تقسیم کرد:
1- آغاز سلطنت احمدشاه قاجار
2- مشکلات آنی که دولت جدید حکومت احمدشاه با آن روبرو بود.
3-حمله روس ها به آذربایجان در مشروطه
4- آغاز به کار مجلس دوم
5- مجلس دوم و پدیده حزب
6- حزب دموکرات و مرام سیاسی آن
7- حزب اعتدالیون و مرام سیاسی ان
8- آشفتگیها و نابسامانیهای سیاسی در اوایل دورة دولت جدید
9- بحران خلع اسلحه و جنایت پارک اتابک در مشروطه
10- آخرین تلاش محمدعلی میرزا برای تصدی مجدد تاج و تخت پادشاهی
11- مقابله دولت با ورود محمدعلی میرزا و هواداران او و آشوب پدید آمده ناشی از آن.
12- شورش سالار الدوله و سرکوب او .
ایران در ابتدای سلطنت احمدشاه ۱۳۲۷ – ۱۳۳۲ ه . ق
از هم گسیختگی رشته امور مالی کشور، طی انقلاب بزرگ سپس تحمیل هزینههای سنگین جنگهای داخلی و نبرد با استبداد و بالاخره تدارک سپاه و مهمات برای بیرون راندن محمدعلی میرزا و یارانش از ایران و از همه مهمتر هزینه تجهیز نیروی ژاندارم و تقویت پلیس و تأمین حقوق عقب افتاده کارکنان دولت، خزانه را با فقر مالی عجیبی روبرو و دولت جوان مشروطه را با مشکلات بسیار مواجه ساخته بود.
در آن میان دولت دوست و همجوار ایران یعنی روسن و انگلیس راه هرگونه و امخواهی از دول یا شرکتها و سرمایه داران کشورهای بی طرف را بر دولت مشروطه بسته بودند و اصرار داشتند که ایران اگر وام می خواهد فقط و فقط از روس و انگلیس باید وام بگیرد. ناتوانایی دولتمردان در برابر تهدیدات دولتین مذکور، دشواریها و ویرانیهای شدیدی را برای کشور به بار آورد.
استقرار مشروطه و احمد شاه
دوره پادشاهی احمدشاه قاجار در ایران یکی از بحرانی ترین دوره های تاریخ و در عین حال پر هرج و مرج و بی بندو بارترین دورة تاریخ قاجار است. در این دوره به دلیل کم سن بودن شاه و اوضاع آشفته و نابسامان پس از سلطنت مستبد محمدشاه شرایط اجتماعی و سیاسی ناهمگونی بر جامعه حاکم شد. دو دستگی بین سران و نمایندگان مجلس، آشفتگی سیاسی و ترورهای مخفی، خالی بودن خزانه مملکت و بحران مالی از عمده ترین مشکلات دورة اول سلطنت احمدشاه قاجار بود. این دوره از لحاظ بحرانهای بین المللی نیز قابل تأمل است. وقوع جنگ جهانی اول، وقوع انقلاب اکتبر روسیه عملاً در تحولات و آشوبهای داخل ایران بی تأثیر نبود.
آنچه در این دوره قابل ملاحظه است نفوذ گسترده روس و انگلیس، در ایران است به واقع کشور ایران عملاً پس از قرارداد ۱۹۰۷ میلادی تحت نظر روسیه و انگلیس اداره می شد. گرچه حکومت پارلمانی (مجلس شورای ملی) وجود داشت، اما وابستگی عدة بسیاری از نمایندگان به دولتین مذکور و بی اراده بودن شخص شاه مانع از انجام کاری توسط نمایندگان مجلس می شد. به نمونه بارز این عمل را در بحران مورگان شوستر آمریکایی خواهیم دید.
مشکلات اولین دولت احمدشاه
اما دولت جدید با مشکلات عدیده ای روبرو بود که در اینجا به ذکر آنهامی پردازیم:
1- یکی از کارهای دولت جدید تدارک پول بود.
2- از آنجائی که عدم درخواست وام از دول بیگانه در مجلس شورای ملی تصویب شده بود، بنابراین دولت جدید نمی توانست دست گدایی به سوی دول بیگانه دراز کند و در خزانه ممکلت نیز دیناری وجود نداشت.
3- دولت جدید ناچار شد توانگران و درباریان متمول را به زور مجاهدین وادارد تا هر کدام مبلغی به دولت جدید وام بدهند.
4- چون ظل السلطان پدر سردار اسعد را کشته بود همین که دولت اجازة دریافت پول از توانگران را داد بختیاریها او را در رشت توقیف کردند و صدهزار تومان از او گرفتند و آزادش کردند. این بزرگترین رقم وامی بود که از متمکنین گرفته شد.
5- دولت جدید با مشکلات و مسائل پیچیدة گوناگون داخلی و خارجی روبرو بود. ورود سربازان روسیه تزاری به آذربایجان سپس گیلان و رشت یک نمونه از مسائل خارجی بود.
6- مسئله جواهرات سلطنتی که محمدعلیشاه نزد بانک استقراضی و بانک شاهی و دیگران گرو گذاشته بود و یا با خود برداشته بود.
7- مسئله جواهرات سلطنتی به این ترتیب حل شد که دو دولت روس و انگلیس استراد آنرا تضمین کردند ودولت جدید کلیه املاک محمدعلی شاه را تصرف نمود و قرار شد او از ایران تبعید شود و ماهانه یک صد هزار تومان برای مخارج او و خانواده اش – به غیر از احمدشاه و برادرش محمدحسین میرزا که بعدها به ولیعهدی منصوب شد – از طرف دولت ایران پرداخته شود. مشروط بر آنکه هرگز به ایران بازنگردد.
8- موضوع روابط دولت جدید با روسیه و انگلیس و سایر ممالکی که با ایران مناسبات سیاسی داشتند.
پایان قاجارها
سالهای جنگ اول جهانی بحرانیترین سالهای حکومت احمد شاه بود. با آنکه احمد شاه در نطق افتتاحیه مجلس سوم شورای ملی دولت ایران را بیطرف خواند،2 در سالهای جنگ، ایران به اشغال روسیه و انگلیس و عثمانی در آمد، سپس قرارداد 1919 به این اشغالگری رسمیت بخشید و سبب تجزیه ایران شد. در این سالها احمدشاه در ازاء دریافت حقوق از روسیه و انگلیس در برابر طرحهای آنان سکوت میکرد و با روی کار آمدن رئیسالوزراهای مورد نظر آنان در کشور مخالفت نمینمود. 3 در سالهای پایانی حکومت وی کودتای مشترک رضاخان و سیدضیاءالدین طباطبائی، به وقوع پیوست. سیدضیاء پس از کودتا فرمان نخستوزیری خود را از احمدشاه دریافت کرد. اما کابینه وی 100 روز بیشتر دوام نیافت. پس از آن قوامالسلطنه، مشیرالدوله، مستوفیالممالک و سپس رضاخان مامور تشکیل کابینه شدند.
در دوران حکومت رضاخان مقدمات سلب قدرت از احمد شاه و انقراض سلسله قاجار فراهم شد و این سلسله نهایتاً به موجب مصوبهای که در آبان 1304 در مجلس شورای ملی به تصویب رسید، منقرض گردید. 4 بدین ترتیب احمد شاه که دو سال قبل از این مصوبه و مقارن کودتای رضاخان در اروپا بسر میبرد از سلطنت خلع و برادر و ولیعهد او محمدحسن میرزا به شکل موهن و تحقیرآمیزی از ایران خارج شدند.
آشفتگی ها در زمان دولت اول احمدشاه
1- مبارزات قلمی و زبانی محافل مطبوعاتی و احزاب و کشاکش فراکسیونهای پارلمانی در حزب دموکرات و اعتدالی در مجلس و خارج از مجلس بازار تهمت و افترا را رواج داده.
2- کشمکشهای طراحی احزاب به دسته بندیها و دسیسه کاریها مبدل گردید.
3- دولت تزاری روسیه طی توطئه ای احضار ستارخان و باقرخان را از تبریز به تهران از دولت ایران خواست.
4- فاتحین تهران که روزی در کنار هم یکدل و یک جهت وارد پایتخت شده بودند، اینک که رژیم جدید استقرار یافته بود یکدلی را کنار گذاشته و هر یک راه جداگانه ای گزیده بودند.
بدین ترتیب زمینه برای تشتت افکار و انحراف ملیون و آزادیخواهان از هدف، آماده شده بود.
5- دسیسه های روس و انگلیس نیز در حمایت از افراد دولتی، آتش نفاق و اختلاف را روز به روز تیزتر و شعله آن با کشاکش سیاسی و طراحی احزاب و مطبوعات سرکش تر می گردید.
6- کار آشفتگی سیاسی در پایتخت به حدی رسید که شب نهم رجرب ۱۳۲۸ چهارتن مجاهد به خانه سیدعبدالله بهبانی ریخته و او را به قتل رساندند.
7- قتل سید عبدالله بهبانی اوضاع آشفته جامعه سیاسی را آشفته تر کرد هر کدام از گروههای سیاسی قتل را به یکدیگر نسبت می داند.
8- اعتدالیون ترور بهبانی را به حزب مخالف یعنی تقی زاده نسبت دادند و تبعید او را از دولت خواستند.
9- چندی بعد دومین ترور سیاسی در تهران اتفاق افتاد. علیمحمدخان تربیت و سید عبدالرزاق از اعضای حزب دموکرات کشته شدند.
10- اوضاع آشفته سیاسی و افزای ترور شخصیتهای عالیمرتبه نمایندگان سیاسی روسی و انگلیس به دولت فشار آوردند که هر چه زودتر اسلحه را از مجاهد بگیرند.
11- جریان خلع سلاح مجاهدین توطئه ای بود از طرف دول روس و انگلیس که منجر به دردناکترین صحنة آشفته سیاسی گردد و آن پیشامد پارک اتابک بود.
مرگ آخرین شاه قاجار
احمدشاه در اسفند سال ۱۳۰۸ خورشیدی (۱۹۳۰ میلادی) براثر ورم کلیه در «نویی سورسن» در حومهٔ پاریس درگذشت. جسد او طبق وصیتش به عتبات عالیات حمل و در کنار آرامگاه پدرش محمدعلیشاه در کربلا دفن شد. او ذاتا استعداد رهبری نداشت. او در پاریس به خرید وفروش زمین پرداخت و از این راه سود کلانی عاید او گردید. زمانی که مشروطه خواهان تهران را تصرف کردند محمد علی شاه به دلیل علاقه مفرط به او حاضر نمیشد او را برای تاجگذاری به مشروطه خواهان واگذار کند اما به دلیل فشار مشروطه خواهان به این امر تن داد.
http://nabardesevom.persianblog.ir/post/3763
نظرات