روزی که زنان سلطان آواره شدند
مظفرالدین میرزا از کودکی مریض احوال و بیبنیه بود و چون غالبا بیمار و بستری بود، نتوانست مانند دیگر برادران و خواهرانش تحصیل کند. وی تحت نظر میر نظام گروسی که سمت پیشکاری او را داشت، تا حدودی با برخی علوم روز و چم و خم مسائل سیاسی آشنایی پیدا کرد، اما درعین حال به دلیل بیماری دائم، بیمهری پدر و از آنجا که مانند بقیه فرزندان پدرش مجال هیچ آموزشی را نیافت و سالهای کودکی خود را در حرمسرا و بین زنان بیسواد و عامی گذراند، تا حد زیادی صاف و ساده، ترسو و خرافاتی بار آمده بود و برخلاف برادرانش (کامرانمیرزا و ظلالسلطان که افرادی بسیار باهوش، موقعیتشناس و دارای ابتکار عمل بودند) فردی کمحافظه، بیابتکار و دارای اندیشههای عوامانه بود.
مظفرالدین شاه در پانزده سالگی با دخترعمه خود تاجالملوک (دختر امیرکبیر) ازدواج کرد، اما پس از 9 سال زندگی مشترک، از وی جدا شد. با وجود این به دلیل تفریحات خاصی که اطرافیانش به او تحمیل میکردند، نه تنها توجه زیادی به زنان خود نشان نمیداد، بلکه نوعی حالت تنفر و بیاعتنایی نسبت به تمام زنان داشت و یکی از نشانههای این امر آن بود که دو روز پس از رسیدن به تهران و نشستن بر تخت سلطنت، به امینالسلطان دستور داد فهرستی از زنانی که در حرمسرا زندگی میکردند، تهیه کند.
امینالسلطان با همکاری آغاباشی اعتمادالحرم، که سالها مسئولیت حرمخانه را بهعهده داشت و تمام زنان اندرون، اعم از زنان شاه و وابستگان و اتباع آنان را به طور کامل میشناخت، فهرستی برای مظفرالدینشاه تهیه کرد که شامل اسم و مشخصات 1800 زن، از قومیتها و شهرهای مختلف بود که از بین آنان، فقط گلین و تاجالدوله زنان عقدی شاه بودند و بقیه آنها مادران، خواهران، ندیمهها، مستخدمان، کنیزان، مطربان و... بودند.
مظفرالدینشاه روزی که فهرست اسامی زنان حرمسرا را دید، مدت طولانی دستش را به چانه خود گرفت و فکر کرد و سپس با سیمایی متعجب از امینالسلطان پرسید: این همه زن در اندرون چه میکنند؟ مخارج این همه زن در ماه چقدر است؟
مظفرالدینشاه که در حین حرف زدن امینالسلطان مرتب یک دست خود را بر پشت دست دیگر میزد، سبیلهای بلندش را میجوید و مطالب نامفهومی زیرلب زمزمه میکرد، ناگهان برافروخته شد و گفت: ما این همه پول را از کجا بیاوریم که خرج آنها کنیم؟ تمام زنان باید حرمسرا را تخلیه کنند و بهدنبال زندگی خودشان بروند، فقط آنهایی که دارای فرزند هستند، بمانند و بقیه باید بروند. به این ترتیب و به دستور مظفرالدینشاه، 1800 زن که بسیاری از آنان جزو همسران شاه به حساب میآمدند، فردای آن روز موظف به ترک حرمسرا شدند. صبح موعود فرا رسید و آفتاب تازه طلوع کرده بود که خواجهها سراغ زنان رفتند و آنها را از عمارات و ساختمانها بیرون کردند.
به این ترتیب، زنان زشت و زیبایی که ناصرالدینشاه طی 50 سال، آنها را یکی یکی از نقاط مختلف کشور جمعآوری کرده بود، مجبور شدند با روزهای زندگی در ناز و نعمت خداحافظی کنند و به روزگار قبل از ازدواج با شاه برگردند.
بعضی از زنان شاه مثل خازنالدوله به خانه فرزندان خود رفتند و بعضی دیگر از زنان پس از خروج از حرمسرا شوهری یافتند و دوباره ازدواج کردند که از آن جمله میتوان به خجسته خانم، اولین زنی که ناصرالدینشاه پس از رسیدن به سلطنت صیغه کرد، اشاره کرد.
http://ayam.jamejamonline.ir
نظرات