بررسی زندگی‌نامه حجت‌الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی

چرا فلسفی خلع لباس شد؟


زهرا سعیدی
1717 بازدید
محمد تقی فلسفی

 چرا فلسفی خلع لباس شد؟

محمدتقی فلسفی فرزند محمدرضا تنکابنی، یکی از فقهای معروف در دوره قاجار و پهلوی اول بود. او برخلاف پدر، در امور سیاسی فعال بود، اما در سال 1316 ممنوع‌المنبر شد و از پوشیدن لباس روحانیت منع گردید

محمدتقی فلسفی از مراجع بزرگ دینی در سال 1326ق (1287ش) در تهران متولد شد. پدرش محمدرضا تنکابنی، یکی از فقهای معروف در دوره قاجار و پهلوی اول بود. تنکابنی از جمله مراجعی بود که دخالت چندانی در امور سیاسی نداشت و تنها در حوزه دینی و علمی مشغول به فعالیت بود و عموم مردم و حتی قضات دادگستری در باب مسائل فقهی به ایشان مراجعه می‌کردند و حتی عالمان بزرگ نیز به دیدن او می‌رفتند.1 محمدتقی فلسفی در چنین خانواده‌ای و تحت تربیت چنین پدری پرورش یافت. درواقع اولین معلم محمدتقی در یادگیری علوم دینی، پدرش بود. بعد از آن، او راهی قم شد تا در یادگیری فقه و اصول از آموزش‌های اساتید دینی آن دوره همچون میرزا مهدی آشتیانی، میرزا طاهر تنکابنی و... بهره ببرد.

فعالیت فلسفی در امور سیاسی

محمدتقی برخلاف پدرش در امور سیاسی فعال بود و در بسیاری از امور سیاسی دوره خویش به موضع‌گیری پرداخت. اولین واکنش سیاسی او به حادثه مسجد گوهرشاد در دوره رضاشاه بود. بعد از این حادثه، فلسفی در خطابه‌ای در مسجد میرزا موسى ــ معروف به مسجد بزازها ــ گفت: در اسلام، مسجد محل صلح و صفا و تعاون است. فحش و بدگویى و آزار و آدم‌کشى متعلّق به فرهنگ مسجد نیست. در پى این سخنان محمدتقى احضار شد و به او گفتند که گزارش شده شما به حادثه قتل مردم در مسجد گوهرشاد کنایه زده‌اید. به همین دلیل منبر شما ممنوع است و حق پوشیدن لباس روحانیت را نیز ندارید! آقاى فلسفى به‌ناچار از منبر علنى دست کشید، امّا به صورت پنهانى گاه گاهى براى فامیل و آشنایان به ایراد سخنرانى مى‌پرداخت.2

منوع‌المنبری فلسفی تا پایان حکومت رضاشاه ادامه داشت و بعد از آنکه حکومت پهلوی اول سقوط کرد، فلسفی هم فرصت فعالیت دوباره را یافت. در این دوره فعالیت‌های ابتدایی فلسفی به مبارزه با حزب توده و جریان بهائیت محدود بود. اما بعد از آن به مسائل مهم‌تری گسترش یافت.

مبارزه با حزب توده

محمدتقی فلسفی از جمله کسانی بود که با شکل‌گیری حزب توده به مخالفت علنی با آنان پرداخت. زمانی که حزب توده در 25 آبان 1325 و به مناسبت درگذشت آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی درصدد بهره‌برادری سیاسی از این موضوع برآمد فلسفی از جمله کسانی بود که به مبارزه با حزب توده پرداخت. او در رابطه با ماهیت مبارزاتش در این دوره آورده است:

«روحانیون نمی‌توانستند نسبت به اوضاع سیاسی کشور بی‌تفاوت باقی بمانند. در واقع روحانیت بر سر دوراهی قرار داشت: یا باید تصمیم می‌گرفت که عز اسلام و مسلمین و بقای مذهب جعفری را مورد توجه قرار دهد که در این صورت لازم بود از نظر اجتماعی از قانون اساسی مبتنی بر مذهب جعفری دفاع نماید و این کار خواه‌ناخواه با حمایت از سلطنت مشروطه محقق می‌شد؛ یا اینکه می‌بایست سکوت کند و میدان را برای فعالیت حزب توده و به قدرت رسیدن احتمالی آنان باز بگذارد و شاهد نابودی اساس اسلام در مملکت باشد. واضح است در چنین شرایطی روحانیون وظیفه داشتند بی‌طرف نمانند و از سلطنت مشروطه در مقابل فعالیت توده‌ای‌ها حمایت کنند».3

فلسفی اساسا با شکل‌گیری حزب توده در ایران مشکل اساسی داشت و معتقد بود باید به هر نحوی به مبارزه با آن پرداخت؛ زیرا این حزب، حزبی انحرافی است. این موضوع باعث شده بود تا حزب توده نیز نسبت به حجت‌الاسلام فلسفی کینه شدیدی داشته باشد؛ کینه‌ای که در نهایت چندین سوءقصد نافرجام به ایشان را از سوی حزب توده به همراه داشت.4

ایادی با نفوذی که نزد محمدرضا پهلوی کسب کرد، بهائی‌ها را به مقامات عالی رساند. تنها یک بار موقعیت بهائیت به خطر افتاد ​

 مبارزه با بهائیت

فرقه بهائیت در دوره رضاشاه از شرایط خوبی برخوردار شد؛ چرا که رضاخان با بهائیت روابط حسنه داشت. ولی نفوذ اصلی بهائیت در دوران محمدرضا پهلوی و توسط اشخاصی چون ایادی اتفاق افتاد. ایادی از خانواده طراز اول بهائیت بود. به این دلیل نام فامیلی ایادی داشت که پدرش از ایادی امرالله، یعنی چند نفر خواص اطراف عباس افندی، بود. ایادی با نفوذی که نزد محمدرضا پهلوی کسب کرد، بهائی‌ها را به مقامات عالی رساند. تنها یک بار موقعیت بهائیت به خطر افتاد و آن زمانی که بود که فلسفی حملات شدیدی را علی