واگویه های روزگار سکون
جامعه ی ایران درآستانه سلطنت پهلوی اول متشکل از سه نوع جامعه روستایی، شهری وعشایری بوده است. مهم ترین وجه تولید این جامعه اقتصاد مبتی بر دام ودامداری است. جمعیت ایلات و عشایر، در پایان حکومت رضا شاه عمدتاً به دلیل اعمال سیاست عشایری (اسکان،کوچ اجباری و تغییر شیوه معیشت ) روبه کاهش گذاشت.
ایلات و عشایر ایران برمبنای قومی به شش دسته ی زیر قابل تقسیم بندی است: 1.لر ولک 2.کردها 3. ایلات ترک وترکمن 4.ایلات و عشایر عرب 5.بلوچ وبراهویی(1)
در این گفتار تلاش شده است تا از میان چهار دسته منابع مطالعاتی مورد نیاز در این حوزه ی تحقیقی، به معرفی و نقد منابع خاطره نگاری و خاطره گویی پرداخته شود. در این پژوهش از کل خاطرات، زندگی نامهها و یادداشتهای موضوعی، بخش مهمی از آن به شرح زیر معرفی و نقد میشود:
1- خاطرات و یادداشتهای رؤسای ایلات و عشایر
2- خاطرات و یادداشتهای نظامیها
3- سایر خاطرات (داخلی و خارجی ـ دولتیها و غیردولتیها)
1- خاطرات رؤسای ایلات و عشایر
از جعفرقلیخان سردار اسعد فرزند سردار اسعد فاتح تهران، اثری به نام خاطرات سردار اسعد در دست است، عمده نوشتههای این اثر مربوط به خاطرات سالهای دهه 1300 و ابتدا سالهای دهه 1310 (تا سال بازداشت و زندانی شدن) است. با وجود اینکه سردار اسعد، سرکرده ی ایل مشهور بختیاری، در این سالها پستهای مهم وزارتی در هیأت وزرا به خصوص مقام وزیر جنگ را برعهده داشت، اثر او خواننده را از شیوه درونی کار دولت پهلوی و چرایی و چگونگی تصمیم گیری دولت برای ایلات و عشایر مطلع نمی سازد. با وجود اطلاعات جسته و گریختهای که سردار اسعد درباره ی ارکان سیاست عشایر و مواضع ایلات و عشایر ارائه می دهد، میتوان به آگاهیهای با ارزشی درباره مواضع متفاوت سران ایل بختیاری (۲) در مواجه با موج شدید تمرکزگرایی و مدرنسازی دولت پهلوی دست یافت و با بافت درونی و ساختار قدرت و تصمیم گیری در ایل بختیاری آشنا شد. از خاطرات سردار اسعد درباره نحوه اجرای سیاست عشایری در ایل بختیاری و به خصوص نقشی که برخی از سران ایل بختیاری در همکاری با دولت پهلوی در مهار شورشهای عشایری در کسوت میانجیگری و اعزام قوا به مناطق ناآرام ایلی و عشیرهای ایفا کردند، می توان بهره برد.
در خاطرات، علی اکبر خان سنجابی، رئیس ایل سنجانی با نام ایل سنجابی و مجاهدت ملی ایران، خاطرات علی اکبر خان سردار مقتدر، گزارشی زنده از بافت درونی ایلات و عشایر ایران در واپسین مراحل حیات نظام ایلی ارائه شده است. مطالعه خاطرات سنجابی پرده از این واقعیت برمی داشت که ستاره اقبال حیات کوچرویی و مناسبات ایلی و عشیرهای در دهههای نخست قرن بیستم به رغم برخی از جلوههای ویژه حیات ایلی و عشیرهای رو به افول گذاشته بود و دیری نمی پایید، اما دولت پهلوی سیر زوال زندگی ایلی و عشیرهای را با ناشکیبایی و خشونت، سرعت بخشید.
2- خاطرات و یادداشتهای نظامیها
سرآمد خاطرات نظامیها، که به شرح و وصف لشکرکشیها و رویاروییهای با ایلات و عشایر در این دوره دلبستگی و علاقه وافری نشان می دادند، میتوان از آثار منسوب به رضاخان که البته همچنان در انتساب آنها به رضاخان شک و شبهه بسیار وجود دارد، به نامهای یادداشتهای سری رضاشاه و یادداشتهای اعلیحضرت رضاشاه کبیر در زمان ریاست الوزرایی و فرماندهی کل قوا به کوشش علی البصری و رضاشاه کبیر سفرنامه خوزستان یاد کرد.
مطالب آثار فوق کمک ارزندهای به تدوین بخش بنیادهای نظری سیاست عشایری و جایگاه رضاشاه در فرایند سیاستگذاری نمود، در سفرنامه خوزستان بارها رضاخان ایلات و عشایر را بی غیرت، راهزن، فضول، وحشی، بیابان پیما، متجاوز که به «اسلوب زشت و نامطبوعی(3) » زندگی می کنند، نامیده است. در این اثر، نقش رضاخان در غلبه بر شیخ خزعل بزرگ نمایی شده است.
از میان خاطرات نظامیها خاطرات نخستین سپهبد ایران احمد امیراحمدی حاوی اطلاعات باارزشی درباره سیاست عشایری پهلوی اول است، با مطالعه خاطرات امیراحمدی که به نمادی از خشونت دولتی علیه ایلات و عشایر لر تبدیل شد، میتوان تلقی بلندپایگان ارتش نوین پهلوی اول را از خط مشی دولت پهلوی دریافت.
از خاطرات امیراحمدی برمی آید که بیشتر الزامات نظامی، در آن زمان پیش برنده سیاست اسکان بود تا الزامات نوگرایی و نظامیانی چون امیراحمدی با ارسال گزارشهای اغراق آمیز از ایلات و عشایر به مرکز، زمینه تصمیمات افراطی را فراهم میکردند.
اگرچه امیراحمدی، درخلال خاطرات خود سعی می کند از خود تصویر فرمانده بسیار لایق، مدبر و رئوفی ارائه دهد، اما کوششهای او موفقیت آمیز نیست زیرا در صفحات دیگری از کتاب، امیراحمدی ناخواسته، ماهیت چهره عبوس، انعطاف ناپذیر و متعصب خود را با درج فرامین خشونت آمیز و بی اساس که برای تنبیه لرها صادر و اجرا نموده است، برملا می سازد. امیراحمدی در خاطرات خود سعی در توجیه رفتار لاابالیگرایانه نظامیها دارد و لرها را به شدت به سخره(4) می گیرد. به این لحاظ شاید بتوان نقل خاطرات آمیخته به اغراق امیراحمدی از لرها را، سرآغازی بر لطیفهسازیهای، سالهای آتی برای لرها دانست که سوژه تلخی از ندانم کاری و نادانی شدند.
نوشتههای امیراحمدی، برای آگاه شدن از زمان و نحوه خلع سلاح(5) و سلب قدرت از سران و سرکردگان ایلات و عشایر لر و چگونگی به انحراف کشیده شدن برنامه ریزیهای دولت برای ایلات و عشایر در اثر مداخله نظامیها، بسیار راهگشا بود. اما در همه ارجاعات، این واقعیت را نباید از نظر دور داشت که بنا به نوع آموزش، تجربه و موقعیت شغلی نظامیها، ویژگی مشترک خاطرات همه آنها از جمله امیراحمدی در این است که ضمن جانبداری شدید، از سیاست عشایری دولت، نقش نیروهای نظامی را در برقراری امنیت بزرگ نمایی کردهاند.
خاطرات رزم آرا که در خاطرات و اسناد سپهبد حاج علی رزم آرا گردآوری شده است، از نظر ارائه آگاهی در چگونگی تشکیل ارتش مدرن ایران، حائز اهمیت است، نوشته رزم آرا که یک شاهد عینی و دارای مسئولیت در اجرای سیاست عشایری بوده است، برای مطالعه سیاست عشایری دولت منبع مهم و باارزشی محسوب می شود. شرح مفصل یکی از جریانهای انتقال اجباری(6) ایلات و عشایر لر از لرستان به خراسان، از زبان رزم آرا از امتیازات خاطرات رزم آرا به حساب می آید. رزم آرا در خاطراتش ادعا کرده که «دور از تصورات قصد بیان واقعیات» را داشته است. گزارشهای رزم آرا از جنگهای قوای دولتی با سمیتقو و شرح عملیات پشتکوه با هدف نجات دادن جان سرتیپ کوپال از محاصره، از نقاط قوت خاطرات رزم آرا به شمار می رود. همچنین رزم آرا گاهی پا را از قالب گزارش خشک نظامی فراتر گذاشته و برای نمونه شرحی درباره اجرا سیاست اسکان و طرحهای عمرانی دولت در لرستان در سال 1308 ارائه داده است.
در کتاب ترجمه ناشده under five shahs ازحسن ارفع، اطلاعات باارزشی از جزئیات برخی از رویاروییهای ارتش با ایلات و عشایر به هنگام آرامسازی و خلع سلاح ایلات و عشایر کرد، ترکمن، لر از دیدگاه یک نظامی موافق سیاستگذاری دولت برای ایلات و عشایر ارائه شده است.
ارفع، مساعی ارتش(7) در قبال ایلات و عشایر را ضروری و موفقیت آمیز ارزیابی کرده است و کاملا از دریچه منافع دولت خودکامه پهلوی به ارکان سیاست عشایری نگریسته است.
در under five shah از رضاشاه(8) چهره پادشاه و فرمانده نظامی پراگماتیستی را تصویر کرده که بدون دخالت مؤثر و تصمیمات قاطعانه او، امور ایران و به خصوص سیاست عشایری راه به جایی نمیبرده است. با وجود این، از این خاطرات می توان برای مطالعه سیاست آرامسازی و خلع سلاح و به ویژه رویاروییهای دولت با سمیتقو سرکرده عاصی ایل شکاک کرد، استفاده کرد.
از دیگر خاطرات نظامیان، خاطرات سرتیپ میرحسین یکرنگیان است.که برای نخستین بار در سال 1336 ش با نام گلگون کفنان یا گوشهای از تاریخ نظامی معاصر و اخیراً در سال 1384 با نام سیری در تاریخ ارتش ایران از آغاز تا شهریور 1320 به چاپ رسیده است، و قسمتی از آن به خاطرات نویسنده از تعاملات ارتش نوین با ایلات و عشایر در دوره رضاشاه اختصاص یافته، و یکی از منابع مورد وثوق و ارجاع متواتر نوشتههایی بوده که به نحوی موضوع مورد تحقیق آنها درباره ارتش و ایلات و عشایر در دوره پهلوی اول بوده است.
ویژگیهای نوشته یکرنگیان به اثر او در جمع آثار نظامی مورد ارجاع برای سیاست عشایری دولت جنبه ممتازی بخشیده است. اطلاعات این کتاب که گوشهای از خاطرات یکرنگیان در دوره پهلوی را در بر می گیرد، عبارت است از:
ثبت آگاهیهای مفید و بعضاً نادر مثل استفاده از هواپیما در جنگهای عشایری، رفورم در ارتش(9) ، رزمهای عشایری نحوه آرامسازی ایلات و عشایر ناآرام، معرفی ایلات و عشایر ایران در دوره پهلوی اول، ذکر طوایف مختلف در مناطق ایلی و عشیرهای به ویژه مناطق مرزی، گزارش جامع و در عین حال مختصر از نحوه اعزام نیرو و چگونگی غلبه بر نیروهای ایلی و عشیرهای از کودتا تا سلطنت و از سلطنت تا ختم درگیریهای ارتش در مناطق ایلی و عشیرهای به تفکیک، برای مثال در بحث شورش اسماعیل آقا سمیتقو(10) ، ابتدا مطالب خود را از پیشینه طغیان سمیتقو آغاز می کند، آنگاه تدابیر حکومت مرکزی از کودتا تا سلطنت و فتح قلعه چهریق (مهمترین عملیات بین نیروهای دولتی و سمیتقو) را به صورت مختصر و دقیق شرح می دهد و با شرح فرجام سمیتقو که در 1309 در اشنویه کشته میشود، گفتار خود را خاتمه می بخشد. با این حال، یکرنگیان نیز پارهای از پیش داوریها و تحلیلهای کلیشهای و رایج محافل نظامی، همانند یاغی و آلت دست برشمردن شورشیان عشایری جنوب در 1309- 1307، را بدون تحلیل در خاطرات خود ثبت میکند. مطالب یکرنگیان در نحوه اعمال سیاست خلع سلاح در بین ایلات و عشایر مختلف و بالاخص توضیح وقایع لرستان، روشنگر برخی از جنبههای ناگفته منابع دیگر است.
3) سایر خاطرات
به جز رؤسای ایلات و عشایر و سران ارتش، افراد دیگری نیز به بازگویی یا ثبت خاطرههای خود از دوران پهلوی اول مبادرت ورزیدهاند و در خلال آن شرحی یا ذکری از سیاست عشایری دولت نمودهاند که در زیر به معرفی چهارده اثر که همگی از شاهدان عینی سیاست عشایری و معاصران رضاشاه بودند، می پردازیم.
از مهمترین منابع در این باره میتوان از خاطرات و خطرات توشههایی از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من از مهدی قلی خان هدایت یاد کرد. در دوران تصدی پست رئیس الوزرایی، او بزرگترین شورش عشایری دوره پهلوی اول به وقوع پیوست و عمده بخشنامه و تصویبنامههای دولتی برای اجرا خط مشی دولت درباره ایلات و عشایر در دوران نخست وزیری او صادر و به تصویب هیئت وزراء رسید.
اگرچه خاطرات و خطرات با هدف تبیین و تدوین سیاست عشایری دولت نگاشته نشده بود و بنابراین دانستههای اندکی در این باره در اختیار پژوهشگر می گذارد و تنها به موضوع چگونگی غلبه بر اقبال السطنه ماکویی و یا فتح قلعه چهریق و همچنین سرگذشت شیخ خزعل و شورش ایلات و عشایر جنوب در سال 1308، اشارات مختصری می نماید ولی نوشته او، در روشن ساختن فضا و بستری(11) که در آن سیاست عشایری طرح و اجرا شد، کمک شایانی به شکل گیری این پژوهش نمود. هدایت در نگارش خاطراتش مختصرگویی را با فصاحت و بیان زیبا و جذاب درهم آمیخته و کتابی در کسوت تاریخ پدید آورده است که وقایع مهم تاریخی را از دیدگاه یک شاهد عینی بلندمرتبه به رشته تحریر درآورده است.
از دیگر دولتمردانی که از این دوره خاطراتی را بازگو نمودهاند، میتوان از سیدحسن تقی زاده نام برد که به ویژه زمانی که وزیر مالیه بود به طور تنگاتنگی با مسئله مصادره و معاوضه املاک سران ایلات و عشایر، رویارو شد، اما برخلاف انتظار، اطلاعات متنوع و گسترده درباره ارکان سیاست عشایری در اختیار مخاطبان خود قرار نمی دهد و اطلاعات او عمدتاً درباره بختیاریها(12) و سردار اسعد بختیاری آن هم در جریان نهضت مشروطه و چند سال بعد است.
علی اصغر حکمت، دیگر دولتمرد این دوران در کتاب سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی مبادرت به بازگویی خاطراتش درباره خط مشی دولت پهلوی برای ایلات و عشایر در دوران وزارت خود (وزیر کشور) نموده است. چکیده استدلال و توضیح حکمت درباره سیاست عشایری این است که اعلیحضرت رضاشاه توانست به وسیله ارتش نوبنیاد به سرکشی و تمرد ایلات و عشایر خاتمه دهد و آنها را در بدنه ملی جذب نماید و به آنها زمینهایی برای کشت و زرع در «مراکز حاصلخیز» بدهد، تا از بدویت رها شوند. حکمت به تمجید از سیاست عشایری دولت(13) و بزرگ نمایی نقش خرد خود در بهبود اوضاع جامعه عشایری در دوران تصدی مقام وزرات کشور در سال 1318 میپردازد، حال آنکه اساساً در دو سال آخر، روند کلی سیاست عشایری به سوی واقع گرایی و تعدیل سوق داده شده بود.
حکمت با نگاه کاملاً موافق به جریان نوسازی در عصر پهلوی اول و دگرگونسازی اوضاع ایلات و عشایر نگریسته است. و مطالبی که درباره جامعه عشایری نوشته عموماً فاقد انسجام، اعتبار علمی و دقت است، که به نمونهای از آن اشاره می کنیم.
وی ایل نام آور بختیاری را در وجود جعفر قلیخان سردار اسعد، خلاصه کرده و سر به نیست شدن سردار اسعد را خاتمه کار ایل بختیاری در دوره پهلوی قلمداد کرده است. او از اعدام سایر خوانین و نحوه اجرای سیاست خلع سلاح و یا اسکان در ایل بختیاری سخنی به میان نمی-آورد.
در این خاطرات مسأله چندوجهی سیاست عشایری سادهسازی شده و اشارهای به روند تاریخی و نحوه اجرا و واکنش جامعه عشایری به برنامه اجباری دولت صورت نگرفته است.
علی اصغر حکمت به اطلاعات شفاهی خود درباره ایلات و عشایر اعتماد کرده است و تنگ معروف تامرادی، که در آن خونینترین نبرد دولت پهلوی با ایلات و عشایر بویر احمدی به وقوع پیوست، را به غلط تنگ میرمرادی ثبت می کند و یا برخی از دعاوی را بدون ذکر مدرک طرح می سازد، مثلاً می نویسد: «من فردی را میشناسم که فارغ التحصیل دارالتربیه خرم آباد که نماینده مجلس و عضو برجسته وزارت خارجه و لر است» ولی معلوم نیست این فرد با این مشخصات اسم نداشته است و اگر اسم داشت چه توجیه عقلی مانع از ذکر نام او بوده است. از این خاطرات می توان برای فهم بنیادهای نظری و نهادهای مجری سیاست اسکان و مدرسهسازی برای ایلات و عشایربه گونه احتیاط آمیزی بهره برد .
در خاطرات یک نخست وزیر از احمد متین دفتری، اگرچه مستقیماً از سیاست عشایری سخنی به میان نیامده است، اما خاطرات او برخی از ابهامات تاریخ ایران را رفع نموده و محقق را با دیدگاه دولتمردی با پیشینه سیصد ساله تجربیات دولتی خانوادگی، آشنا می سازد و نشان می دهد در دولت پهلوی اول، جایگاه نهاد عام تصمیم گیرندهای چون هیئت دولت تحت الشعاع اراده قانونی شخص رضاشاه(14) قرار داشته است.
خاطرات عبدالله مستوفی به نام شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه، در روشن ساختن ابعاد اجتماعی سیاست عشایری و علت همداستانی روشنفکران با این برنامه دولت، راهگشا است و پژوهشهای مرتبط با سیاست عشایری را از غلتیدن به ورطه یکجانبه گرایی و طرد و سرزنش مطلق دولت در طرح و انجام سیاست عشایری رهایی می بخشد.
اظهارات مستوفی درباره آرایش نظامی، خلق و خو و موقعیت ایلات و عشایر در آستانه به قدرت رسیدن پهلوی در مقام یک نظاره گر عالی رتبه اداره مالیه و استاندار آذربایجان حائز اهمیت است.
مستوفی در پنج، شش سال پس از خروج رضاشاه که هنوز انتقاد از عملکرد رضاشاه یک ژست روشنفکرانه کم خطر به حساب می آمد، در دفاع از ضرورت سیاست عشایری دولت پهلوی نوشت: «ایرانیها باید ضجه و گریه و زاری را برای بی خانمان شدن الوار کنار گذاشته و به جای آن هزار رحمت بر آن کسی که این خارآبادی را از سر راه خوزستان کنده است، بفرستند(15) .»
در خاطرات من یا تاریخ صد ساله ایران از حسن اعظام قدسی که دارای مسئولیت در اجرای سیاست اسکان بین ایلات و عشایر فارس و شاهسون بوده است، اطلاعات ارزشمندی درباره امکانات لازم برای اجرا سیاست اسکان، شرایط واگذاری زمین و نحوه اسکان ایلات و عشایر و موانع بازدارنده آن وجود دارد، که در هیچ یک از کتاب خاطرات به این تفصیل و تشریح وجود ندارد. اما استناد به متن خاطرات اعظام قدسی به تأمل و تدبیر نیاز دارد زیرا او برای نمونه در خاطرات خود ادعا نموده است که از سودجوییهای مجریان سیاست عشایری به دور بوده است، در حالیکه در اسناد سازمان ملی ایران در مجموعه سندهای مربوط به استان هفتم (استان فارس) در دورهای که اعظام قدسی متصدی اسکان عشایر فارس بوده است، سندی(16) موجود است که نه تنها دعاوی اعظام قدسی را تأیید نمینماید که برخی از اتهامات و ایرادات او از نظر کسانی که با اعظام قدسی همکاری داشتهاند، در آن درج شده است. خاطرات اعظام قدسی راهگشای برخی از زوایای نامعلوم سیاست اسکان و نهادهای مجری سیاست عشایری به شمار می رود.
خاطرات حاج عزالممالک اردلان، زندگی در دوران شش پادشاه از امان الله اردلان که در دروه رضاشاه مدتی حاکم لرستان بود و به دست لرها اسیر شد، این اسارت فرصت آن را به اردلان داد، تا از نزدیک با کسانی که از دید امثال او دشمن، شرور و مرکزگریز بودند، آشنایی پیدا کند و با انعطاف بیشتری در مقام حاکم لرستان و عضو «کمیسیون اسکان(17) » با مسأله ایلات و عشایر برخورد نماید.
از قسمتهای قابل توجه خاطرات اردلان، توضیح درباره کمیسیون مخصوص لرستان و اعضای آن و مطالب کمتر گفته شدهای درباره شخصیت پیچیده رضاشاه، برای مثال در صدور دستور رضاشاه دال بر عدم مداخله نظامیها در مناطق ایلی و عشیرهای مجاور مرز است.
با این حال، اردلان نیز در خاطرات خود در دفاع و توجیه سیاست عشایری از روزنه نگاه کسی که مسئولیت اداری بالای در مناطق ایلی و عشیرهای داشته است، بازنمی ایستد و برای نمونه حسن سیاست دولت در افزایش پاسگاه در مناطق ایلی و عشیرهای که به روال مطمئن مالیات گیری انجامیده است، را شایسته تحسین دانسته است.
سیف پور فاطمی در آیینه عبرت خاطرات دکتر سیف پورفاطمی با نگاه تحسین آمیز به اصل درستی ساماندهی به زندگی عشایر و پایان بخشیدن به مداخلات و ستیزههای ایلی و همسانسازی به بدنه اصلی ایران نگریسته است ولی از یادآوری آشفتگی(18) در برنامه ریزی و سوء اجرای سیاست عشایری نیز ابایی به خود راه نداده است.
با همه این احوال خاطرات او پژوهشگر را برای درک فضایی که در آن به سیاستگذاری برای ایلات و عشایر مبادرت شده کمک می نماید و اطلاعات سودمندی درباره سیاست مصادره و معاوضه املاک به خصوص درباره ایل بختیاری که ارتباط نزدیکی با برخی از سران آنها داشته است در خاطرات او، وجود دارد.
ابوالمجد حجتی در کتاب کمتر شناخته شده ولی بسیار قابل اعتنایی به نام عبور از عهد پهلوی درگیر و دار دو فرهنگ یکی از جالب توجهترین اطلاعات را درباره دگرگونیهای دوره پهلوی اول به ویژه در محیط عشایری بروجرد یا به گفته حجتی «وروگرد» ارائه می دهد. حجتی درباره اعدام سران ایلات و عشایر و رعبی که سیاست عشایری در بروجرد ایجاد نموده بود در مقام یک شاهد عینی سخن می گوید و تلقیهای متضاد فیمابین جامعه سنتی ایران با دولتمردان ناشکیبا(19) را با رساترین کلام آشکار می سازد.
آخرین منبع داخلی که از خاطرات خاطره گویان آن به خصوص برای تدوین قسمت ارکان سیاست عشایری و جایگاه رضاشاه و نظامیها در فرایند سیاستگذاری می توان استفاده کرد، اثری است که ابراهیم صفایی(20) با نقل خاطرات معاصران رضاشاه به نام رضاشاه در آیینه خاطرات گردآوری نموده است.
همچنین سیاست عشایری به خاطرات نویسندگان خارجی که شاهد عینی و معاصر دوره پهلوی اول بودند، نیز راه یافته بود، مثل خاطرات ژنرال آیرونساید، آرتور میلسپو، بلوشرو سرریدر بولارد. که در این جا فقط به معرفی و نقد یکی از آن خاطرات که به سیاست عشایری دولت توجه بیشتری نموده است، بسنده میشود.
بلوشر، سفیر آلمان در ایران و ناظر خارجی رخدادهای ایران در اواسط دوره پهلوی اول است، بلوشر در سفرنامه بلوشر گردش روزگار در ایران به شرح خاطرات خود از ایران پرداخته است. در دورهای که در آن از آمد و شدهای بسیار و انعطاف و مغازلههای دوره پیش و پس از آن با خارجیها کمتر خبری هست، نوشتههای بلوشر حائز اهمیت است.
بلوشر از معدود خارجیانی است که کنجکاوانه و موشکافانه به تحلیل شخصیت و رفتار دولتمردانی که با آنها در تماس بوده، پرداخته است و گاه تصویری متفاوت از تصویر منابع داخلی از شخصیت دولتمردان دوره پهلوی که به هر حال سیاست عشایری را طراحی نمودند، ارائه می دهد.
بلوشر توانسته است برداشت سطحی و شتابزده رضاشاه از مقوله مدرنیسم را با نقل واقعیاتی مانند این که: «رضاشاه اجازه نمی داد از قافلههای شتر، خارجیها عکس بگیرند چه آن را مظهر عقب ماندگی تلقی میکرد(21) » آشکار سازد.
در هر صورت، در سفرنامه بلوشر چند گزارش ناقص از سیاست عشایری دولت نقل شده است ولی همان مطالب اندک به دلیل توجه بلوشر به موضوعاتی که از دیدگاه ایرانیان معاصر ارزش تعمق و تدبر نداشته است، حائز اهمیت به شمار می رود.
گزارشها و مکتوبات سیاسی
از آثاری که به طور گسترده سیاست عشایری دولت پهلوی اول را مورد توجه قرار داده، اثری است با نام Iran poltical Diaries 1881- 1965 که به ویژه در مجلدهای 6 تا 11گزارش نویسان و خاطره نویسان انگلیسی به شرح برداشت وخاطرات خود از سیاست عشایری دولت که عموماً هم لحن موافقی دارد، پرداختهاند.
حسن این خاطرات در پرداختن به وقایعی است که یا اصلاً یا کمتر مورد توجه منابع داخلی همزمان قرار گرفته است، مثل پرداختن به ایلات و عشایر مرزی جنوب. همچنین در برگیرنده اطلاعات نادری از جایگاه ایلات و عشایر در استراتژی انگلیسی در ایران و ثبت جزئیاتی از مناسبات دولت مرکزی با ایلات و عشایر است.
گزارشهای متنوع و گسترده(22) ، این اثر نقایص اطلاعاتی که به علت سانسور در مطبوعات و اسناد بازتاب نیافته است، را جبران می-نماید.
موضوعاتی که منابع داخلی به آن کم توجهی کردند مثل رابطه شرکت نفت بریتانیا و ایلات و عشایر ایران، یا ایلات مرزی که، از نظر تأمین، تعقیب و تضمین منافع انگلیسیها توجه به آن ضروری بوده در این اثر انعکاس یافته است. برای نمونه آگاهیهای گسترده درباره ایل بختیاری از ایلات طرفدار بریتانیا در اختیار می گذارد و از انجمن ستاره بختیاری و واقعه تنگ شلیل که منابع معاصر داخلی خردنمایی یا خلاف گویی آن را ثبت کردهاند، اطلاعات مفیدی ارائه می دهد.
بالعکس گزارشگران انگلیسی در ثبت رویدادهای مربوط به ایل قشقایی که پیشینه مبارزه با انگلیسیها را داشتند با غرض ورزی از صولت-الدوله تصویر فردی طمعکار، حریص و کینه توز را ترسیم کردهاند. زندگی نامهها و خاطرات و یادداشتها، از منابع ارزشمندی است که در کسب آگاهی و فهم رخدادهای دوره پهلوی اول محققان را یاری می رساند. اما استفاده از این منابع بدون درنظر گرفتن ملاحظات زیر از اعتبار علمی اثر خواهد کاست و لذا نمیتوان بی کم و کاست به گفتهها ونوشتههای خاطره گوها و خاطره نویسان اعتماد کرد و آن را اساس استنباط و نتیجه گیری قرار داد.
کلام آخر
با توجه به فراز و نشیبهای سیاسی که ایران از زمان سلطنت رضاشاه تاکنون پشت سرگذرانده است، بازگویی و نگارش خاطره و زندگینامه تحت الشعاع شرایط سیاسی زمان قرار می گیرد. به این صورت که نوشتههایی که زمان گردآوری و تدوین آنها به دوران رضاشاه و سالهای بعد از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب اسلامی بازمی گردد، یکسره برنامههای دولت پهلوی را در ایجاد امنیت و سرکوبی اشرار (که از نظر آنها عمدتاً مترادف با ایلات و عشایر یاغی و مخالف دولت بودند) و ایجاد دولت متمرکز، غرورآفرین و قابل ستایش دانستهاند، اما خاطرات و زندگی نامههایی که در سالهای نخست دهه 1320 و بیشتر در سالهای پس از انقلاب اسلامی درباره رضاشاه گردآوری، تدوین و یا بازنویسی شدهاند، با دیدی سخت انتقادی و نکوهش آمیز به تصمیمات و از جمله خط مشی دولت پهلوی درباره ایلات و عشایر نگریستهاند و کمتر کتاب خاطراتی را میتوان مثل کتاب پروفسور ابوالمجد حجتی با نام در گیرودار دو فرهنگ سراغ گرفت که صاحب آن با دیدی منصفانه به بازنگری گذشته پرداخته و همه برنامههای دولت پهلوی از جمله سیاست عشایری را نه یکسره ضروری و قابل تمجید و نه به کلی فاقد ضرورت و سرشار از ایراد دیده باشد.
نکته دیگری که باید به هنگام مراجعه و استناد به خاطرات موردنظر قرار داد، بررسی شخصیت خاطره گو و خاطره نویس و سیر زندگی اوست. زیرا رد برخی از ناملایمات، شکستها و کینه توزیهای شخصی به ساحت خاطرات راه می یابد همچنین استناد مکرر به خاطرات بدون دقت به شخصیت و موقعیت خاطره نویس و خاطره گو، این خطر را دارد که اندک اندک در سیمای یک واقعیت مسلم تاریخی جلوه گر شود.
دقت و تأمل در اهداف خاطره نویسان، ملاک دیگری برای سنجش میزان اعتبار دعاوی و نقل قولهای آنان است، اهدافی چون دفاع از حق و حقیقت، عقیده یا آرمان و ایدئولوژی موردنظر، مبری نمودن خود از خطاها و انحرافات زمانه و یا اتهامات وارده، ارضاء تمایلات شخصی در خطیر و با اهمیت جلوه دادن نقش و مرام خود در عمل سبب میشود که خاطره گویان و خاطره نویسان به خردانگاری نقش خود در رخدادهای نامطلوب به بزرگ نمایی سهم خود در تحقق رویدادهای سرنوشت ساز بپردازند و یا چنان به وارونه گویی بپردازند که تفکیک سره از ناسره برای آیندگان به کار دشواری تبدیل شود.
*استادیار گروه علوم سیاسی وروابط بین الملل دانشگاه آزاد شهرضا
1. برای آگاهی بیشتر رک: به اثر نگارنده با نام سیاست عشایری دولت پهلوی اول. تهران نشرتاریخ،1388،ص111 به بعد.
2 . جعفرقلی سرداراسعد: خاطرات سردار اسعد بختیاری به کوشش ایرج افشار. تهران:اساطیر،1372،ص8 وص257 سیاست اسکان را لازم اما مشکل برمیشمرد.
3. رضاشاه کبیر سفرنامه خوزستان 1303 شاهنشاهی. تهران، مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی، بی¬تا،ص34 و96 و249.
4. احمد امیراحمدی: خاطرات نخستین سپهبد ایران، به کوشش سیروس سعدوندیان غلامحسین زرگری¬نژاد. تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای فرهنگی،1373،ص214 و112.
5 . همان، ص230
6 . حاج¬علی رزم¬آرا: خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزم آرا. به کوشش کامبیز رزم¬آرا و کاوه بیات، شیرازه، 1382، ص61.
7. Arfa hassan:under five shahs,landon,johnmurray,1964.p114.
8. ibid202.
9 . میرحسین یکرنگیان: سیری در تاریخ ارتش ایران از آغاز تاشهریور 1320. تهران:خجسته،1384.ص360 و344.
10. همان، ص 325.
11. مهدقلی خان هدایت: خاطرات و خطرات توشهای از تاریخ شش پادشاه و گوشهای از دوره زندگی من، ج5. تهران: زوار، 1375.ص302.
12. حسن تقی زاده: زندگی طوفانی،خاطرات سیاسی سید حسن تقی زاده، به کوشش ایرج افشار. تهران، علمی، 1368،ص215.
13 . علی اصغر حکمت: سی خاطره از عصر فرخنده پهلوی. تهران وحید،1353،ص141 و321 و237.
14. احمد متین دفتری: خاطرات یک نخست وزیر، به کوشش باقر عاقلی. تهران: علمی، 1371، صص 46 و48 و513.
15 . عبدالله مستوفی: شرح زندگی من یا تاریخ اجتماعی دوره قاجاریه، ج3، تهران: زوار، 1371،ص513.
16 . رک سازمان اسناد ملی ایر ان، سند شماره 293000697.
17. عزالممالک اردلان: خاطرات حاج عز الممالک اردلان و تاریخ شش پادشاه تحشیه از باقر عاقلی. تهران: نامک، 1372،ص255.
18. نصرالله سیف پور فاطمی: آیینه عبرت خاطرات دکتر سیف پور فاطمی، به کوشش علی دهباشی. تهران:سخن،1378،ص74 و874.
19 . ابوالمجد حجتی: عبور از عهد پهلوی در گیر ودار دوفرهنگ. تهران: محسن، 1377، ص257
20 . ابراهیم صفایی: رضاشاه کبیر در آیینه خاطرات. تهران:انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ وهنر، 1354،ص44و267و367و379.
21. ویپرت بلوشر: سفرنامه بلوشر (گردش روزگار در ایران)، ترجمه کیکاووس جهانداری. تهران خوارزمی، 1363،ص315.
22. Burret r. m, Iran political diaries1881-1965,.researcheditor robertl. jarman archive edition,1997,volum11,p657,volum6 p382,volum8 p473,volum9 p675.
منبع: کتاب ماه تاریخ و جغرافیا شماره 142 اسفند 88
تاریخ شفاهی
نظرات