انتخابات رضاخانی
از زمان جنبش مشروطه تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مجلس شورای ملی، 24 دوره را پشت سر نهاده است. ادوار 24 گانه مجلس از مجلس اول که محمدعلی شاه آن را به توپ بست تا مجلس بیست و چهارم که با وقوع انقلاب اسلامی تعطیل شد، به سه دوره مشخص تقسیم میشود.
1. مجالس صدر مشروطیت که مجالس اول تا پنجم را دربر میگیرد. این 5 دوره از جنبش مشروطه شروع میشود و تا چند ماه پس از انقراض سلسله قاجار(1) ادامه مییابد.
2. مجالس عصر رضاشاه که 6 دوره شامل مجالس ششم تا دوازدهم را دربر میگیرد. مجلس ششم روز 19 تیر 1305، دو ماه پس از تاجگذاری رضاشاه آغاز شد و مجلس دوازدهم در سوم آبان 1318 در خلال جنگ دوم جهانی تشکیل شد. اشغال ایران توسط متفقین و تبعید رضاشاه از کشور – شهریور 1320 – در جریان فعالیت همین دوره از مجلس صورت گرفت.
3. مجالس عصر 37 ساله محمدرضا پهلوی که از مجلس سیزدهم شروع و تا مجلس بیست و چهارم ادامه مییابد. مجلس سیزدهم در 22 آبان 1320 در دوران اشغال ایران آغاز به کار کرد و مجلس بیست و چهارم در 17 شهریور 1354 شکل گرفت. مجلس اخیر پیش از پایان دوره 4 ساله قانونی خود با انقلاب اسلامی ایران منحل گردید.
در مجلس چهارم که انتخابات آن قبل از کودتای 1299 برگزار شده بود و بعد از کودتا نیز ادامه یافت تعدادی از طرفداران رضاخان از جمله تیمورتاش و میرزا علیاکبر خان داور به مجلس راه یافتند ولی اکثریت نمایندگان تحت رهبری آیتالله مدرس قرار داشتند در نتیجه تا پایان عمر مجلس چهارم رضاخان نتوانست به آرزوی خود که احراز مقام رئیسالوزرائی بود نائل شود. اما انتخابات مجلس پنجم تحت نفوذ فرماندهان لشکرها در ولایات که تحت فرمان رضاخان سردار سپه بودند، قرار داشت و در نتیجه اکثریت نمایندگان طرفدار رضاخان بودند. این دور از مجلس اگرچه در 22 بهمن 1302 افتتاح شد ولی رضاخان دو ماه پیش از آن در دوره فترت میان مجلس چهارم و پنجم فرمان رئیسالوزرائی خود را از احمدشاه گرفته بود. احمدشاه که از ترس و با اکراه به صدور فرمان رئیسالوزرائی رضاخان تن داده بود، چند روز پس از امضای این فرمان از ایران خارج شد و رضاخان یکهتاز امور کشور گردید.
در مجلس ششم که اولین مجلس «عصر رضاشاه» محسوب میشود هنوز معدودی از افراد مستقل بازمانده از ادوار گذشته از جمله آیتالله مدرس، ملک الشعرای بهار و... حضور داشتند ولی اکثریت، طرفدار رضاخان بودند و مجلس هفتم تا دوازدهم اساساً «مجالس رضاشاه» لقب گرفته و نمایندگان آنها یک دست بودند. آنان در چارچوب معینی حرکت میکردند. هر چند در اظهارنظر کارشناسی در لوایح پیشنهادی دولت آزاد بودند ولی جرأت انتقاد از دولتها و به خصوص اموری که به شخص شاه مربوط میشد، نداشتند.
شیوه انتخابات در مجالس دوره رضاشاه این گونه بود که صورت اسامی کسانی را که در محل حسن شهرت داشتند با سوابق هریک و اظهارنظر شهربانی و فرماندار محل به رضاشاه میدادند و رضاشاه از بین آنها به عدهای اجازه فعالیت برای انتخابات را میداد. گاهی اگر فرد موردنظر رضاشاه در لیستهای ارائه شده به وی دیده نمیشد، شاه خود رأساً دستور انتخاب فرد موردنظر را میداد و وی پیش از برگزاری انتخابات، گزینش میشد. بر اساس بعضی اسناد بر جای مانده از انتخابات آن زمان، گاهی رضاشاه دستور میداد که آراء مربوط به فلان شخص باید بیشتر یا کمتر از دیگران باشد.
رضاشاه با انتخاب اشخاص کاردان و لایق در مقام نمایندگی مجلس مخالف بود و یک بار به صراحت به یکی از نخستوزیران خود گفته بود از وجود اشخاص لایق در کارهای اجرایی استفاده کنید ولی کسانی را به مجلس بفرستید که کاری از آنها برنمیآید.
آشکارترین نمونه مداخله حکومت در امر انتخابات، بخشنامه محرمانه تیمورتاش وزیروقت دربار و قدرتمندترین شخص پس از رضاشاه به حکام ایالات در سراسر کشور است که درباره چگونگی برگزاری انتخابات دوره هشتم و مجلس شورای ملی صادر شده است. این دستورالعمل که بایست بی هیچ ملاحظهای جامه عمل میپوشید، در تاریخ بیست و سوم خرداد 1309 به اقصی نقاط کشور ارسال گردید. نظر به ا همیت این سند عین آن نقل میشود:
متحدالمآل
حکام ایالت شمال و شرق و غرب و جنوب
در تعقیب دستور صادره از مقام ریاست وزرا وزارت جلیله داخله، طبق اوامر ملوکانه در قسمت انتخابات دوره هشتم انتخاب نماینده جهت مجلس شورای ملی، لزوماً اعلام میدارد طبق صورتی که ارسال گردیده است، باید جدیت لازمه به عمل آید که این اشخاص جهت مجلس انتخاب شوند. اعلیحضرت اقدس شهریاری علاقمند هستند که باید اشخاص منفصلهالمندرجه در صورت لف، باید به هر قیمتی باشد انتخاب شوند. در صورتی که اندک تعللی در اجرای اوامر صادره بشود، مقصر بدیهی است مورد بیمیلی اعلیحضرت واقع خواهد شد. با رعایت مواد مشروحه ذیل، راپرت جلسات خودتان را به وزارت دربار ارسال دارید.
1. در صورتی که جهت انجام این مأموریت را ندارید، از تاریخ ملاحظه حکم تا چهل و هشت ساعت از خدمت استعفا دهید.
2. اشخاصی که باعث نکث و به علاوه در صدد هستند که نماینده به میل خودشان انتخاب کنند، از عملیات آنها جلوگیری به عمل آورید. در صورتی که به مخالفت خودشان باقی هستند فوراً آنها را تبعید نمایید.
3. از مداخله روسها و مأمورین آنها و به علاوه بستگان آنها در امر انتخابات جلوگیری به طور محرمانه شود. در صورتی که از طرف عمال آنها مخارجی در قسمت انتخابات بشود، راپرت دهید تا دستور کلی در این موضوع داده شود. در کلیه امور آنها نهایت مراقبت را داشته باشید.
4. اداره نظمیه در این قسمت کاملاً مطیع شما خواهد بود. مأمورین ادارة تأمینات هم مواظبت کامل خواهند نمود، ولی باید راپرتهای مربوطه را به شما داده و دستور کلی دریافت دارند.
5. طبق اعلان صادره، مجالس را آزاد بگذارید، ولی آزادی آنها باید طوری باشد که باعث تخریب عملیات و انتظامات محلی نشود. در کلیه مجالس باید مأمورین مخفی شما حاضر و ناظر باشند.
6. در مداخله مأمورین و عمال همسایه جنوب، ناظر بوده و راپرت دهید که عملیات آنها چه و از چه رویه و مطابق چه منظوری است.
7. در کلیه مجالس باید فقط مأمورین شما به طور مخفی حاضر و ناظر عملیات آنها باشند و نیز باید کاندیدای حوزه حکومتی خودتان را فوراً تهیه و ارسال دارید که منظور از اهالی چه اشخاصی میباشند.
8. در کلیه قضایا طبق امر همایونی باید با مشورت اداره قشونی حوزه حکومتی خودتان اقدام شود [و] با مشورت هم امر انتخابات خاتمه یابد.
9. در صورتی که اشخاص میل به وکالت داشته باشند، باید آنها را قبلاً نصیحت و بعداً تهدید [کنید]، در صورتی که به جلسات خودشان ادامه دهند، راپرت دهید تا تبعید شوند.
10. در صورتی که در صورتهای ارسالی تجدیدنظری با تغییرات سیاست و مصالح مملکتی ایجاب شود، بدیهی است تلگرافاً شخص منظور را معرفی خواهم نمود.
11. ممکن است تغییری در صورت تهیه شود به طوری که در ماده 10 ذکر شده است قبلاً اطلاع داده خواهد شد.
12. نمایندگان شما طبق صورت ارسالی باید انتخاب شوند.
13. بدیهی است در صورتی که کاملاً معلوم شد که موفقیت کامل حاصل نکردهاید، البته اقدام دیگری در صندوق آراء خواهد شد، ولی این موضوع بعداً در صورت عدم موفقیت انجام خواهد شد.(2)
تیمورتاش
در دوره رضاشاه نمایندگان مجلس و وزیران و سایر بلندپایگان کشوری از مصونیت سیاسی برخوردار نبودند و تحت نظر پلیس سیاسی یا نظمیه قرار داشتند. این نظارت وحشت و هراس بیمانندی را در دل نمایندگان مجلس و دیگر مقامات افکنده و آنان را به عناصری منفعل و زبون تبدیل کرده بود. برای هر یک از مقامات ارشد و نمایندگان مجلس یک یا چند مأمور خفیه تعیین گردید که همه روزه موظف بودند گزارشی از رفت و آمدها، مکاتبات، تلفنها و تماسهای آنان تهیه و به نظمیه ارسال نمایند. با این گزارشها اتهامات فراوانی به نمایندگان مجلس وارد میشد و بعضاً توسط دولت، برکنار میشدند. اسماعیل عراقی ناصر قشقایی و تیمورتاش سه نفر از نمایندگان مجلس بودند که با پروندهسازی به سهولت برکنار و زندانی شدند.
اسناد و مدارک نشان دهندة آن است که مداخله آشکار دولت و تلاش برای گزینش نمایندگان «مورد اعتماد» از چشم آگاهان سیاسی پنهان نبود. آنان که از نزدیک شاهد پایمال شدن آراء خود بودند، همواره مراتب نگرانی و اعتراضشان را با توسل به اقداماتی چون تحصن، تجمع، انتشار شبنامهها، نامه و عریضه خطاب به وزیر داخله و وزیر دربار و مانند آن ابراز میداشتند. گاه به جای اهالی، برخی از شخصیتهای متنفذ و محترم ایالات در این باره با وزارت دربار و داخله مکاتبه میکردند. اکنون انبوه نامههایی که نشانگر اعتراض به عملکرد دولت در این حوزه است، تقریباً از همه نواحی و حوزههای انتخاباتی از مجلس ششم تا سیزدهم در دسترس پژوهشگران قرار دارد. در این نامهها اغلب فرد منتخب و مورد نظر دولت را فاقد صلاحیت و انتخابات را فرمایشی، خیمه شب بازی و در راستای تحکیم اصول دیکتاتوری و مانند آن ارزیابی کردهاند که با همت مجموعهای از مسئولان شهرستانها اعم از حاکم، رئیس عدلیه، مستنطق، تلگرافچی و مانند آن صورت میگیرد.(3)
اگر حین فعالیت مجلس، یکی از نمایندگان به هر دلیل اعم از فوت یا مغضوب شدن نمیتوانست به رسالت خود تا پایان دوره ادامه دهد، شاه برای گزینش نمایندهای معتمد و وفادار به جای او، به همان اندازه حساسیت نشان میداد، زیرا شاه چند تن را بدون تحقیقات و صرفاً با تکیه بر توصیه بستگان، وکیل کرد که به علت «عدم صلاحیت لازم» موجب ندامت وی گردید.(4)
بنابراین نمایندگان مجلس هفتم تا پایان دوره رضاشاه بدون استثنا از آغاز میبایست رضایت دربار را به دست آورند و حتی شنیده میشد که «هر یک مبلغ معینی هم در خفا باید به وزیر بدهند و شرط معین را هم که رأی دادن به هر لایحهای است که از طرف دولت به مجلس بیاید، بدون اعتراض تقبل کنند.»(5) تنها در این صورت نام آنها داخل فهرست نمایندگان آن دوره تعیین و فهرست آنها به دست نظمیه مرکز و حوزهای که میبایست برگزیده شوند ارائه میگردید تا روند انتخاب قطعی آنها به جریان افتد. گذشته از این، به گفته یکی از شاهدان عینی، عناصر شهربانی هنگام انتخابات «دارالتحریری تشکیل داده هزارها اوراق مطابق فهرست دولت نویسنده، حاضر میگذارند و آنها را به توسط سردستهها به افراد میدهند که در صندوق انتخابات بریزند و در این صورت نتیجه قطعی است که مطابق دستور دولت انتخاب شده است و گاهی اهل محل به هیچ وجه نمایندگان و یا نماینده خود را نمیشناسند بلکه شاید اسمش را هم نمیدانند.»(6)
انتخابات تهران از اهمیت زیادی برخوردار بود و نگاه همگان را به خود جلب میکرد، لذا وزیر دربار درباره نحوه اعلام نتایج تهران تلاشهای گستردهای صورت میداد. به عقیده او از دوازده نماینده پایتخت میبایست شش تن را دولت و شش تن را ملت نامزد کند تا رژیم جدید یکباره آبرو و اعتبار خود را از دست ندهد. از نگاه وی مدرس، مشیرالدوله، مستوفیالممالک، تقیزاده، مؤتمنالملک و مصدق همان شش نامزد ملی بودند.(7)
اما در مجلس هفتم از میان این شش تن تنها مستوفیالممالک، مؤتمنالملک و مشیرالدوله به هنگام شمارش آرا دوشادوش نمایندگان فرمایشی، تعداد هنگفتی از آرای پایتخت را به خود اختصاص داده بودند. همین امر آگاهان سیاسی را متوجه این حقیقت ساخت که نام این سه تن در ردیف لیست از پیش تدارک شده نظمیه گنجانده شده است و آنها از روی مصلحت انتخاب شدهاند.(8) در همین حال مصدق و مدرس که خود را نامزد انتخابات کرده بودند، انتخاب نشدند و از سه چهره پیش گفته مؤتمنالملک اصلاً خود را نامزد نکرده بود. از همین رو مدرس در پایان اعلام نتایج انتخابات به سرتیپ درگاهی رئیس شهربانی گفت: فرض کنیم آن چهار هزار نفری که دوره قبل به من رأی داده بودند، این بار عقیده آنها درباره من تغییر کرده باشد، بر سر آن یک رأیی که خودم به نام خودم در صندوق انداختم چه آمد؟(9) واقعیت این است که عصر مدرس به سر رسیده بود، چنان که وی دو روز پس از گشایش مجلس هفتم مورد غضب واقع شد و روز شانزدهم مهر 1307 به عنوان تبعید دائم به شهرستان خواف گسیل شد.
گذشته از مدرس، مستوفی، مؤتمنالملک و مشیرالدوله نیز از پذیرش نمایندگی مجلس سر باز زدند و تمام تلاش دولت و درباریان برای انصراف آنها از این تصمیم به جایی نرسید. با این اقدام، مجلس کاملاً یک پارچه و یک دست شد و در کنار قوای مجریه و مقننه در خدمت دیکتاتوری و نوسازی رضاشاه قرار گرفت. به تعبیر یحیی دولتآبادی سیاست داخلی کشور از این پس راضی نگاه داشتن شخص پادشاه است که نماینده ایشان تیمورتاش وزیر دربار است(10) و در عرصه سیاست خارجی در درجه اول تعقیب دو هدف ذیل است: «انگلیسیان را کاملاً راضی نگاه داشتن و روسهای بلشویک را ناراضی نگاه نداشتن».(11)
انتخابات دورههای هشتم تا سیزدهم نیز به همین نحو و به دور از تبلیغات، کشمکشها و جار و جنجالهای سیاسی و مبارزات معمول حزبی و پارلمانی برگزار شد و برخلاف گذشته مجلس نیز فضایی آرام و با ثبات داشت و رسالت اصلی خود را که مشروعیت و وجهه قانونی بخشیدن به تصمیمات و لوایح دولت بود، به نحو احسن اجرا کرد و نشان داد که مواضع رضاشاه بیش از پیش تحکیم و تثبیت گشته است. در حقیقت هدف شاه نیز چیزی جز این نبود که دیدگاهها و نگرشهای اکثریت کامل و قریب به اتفاق مجلس با نظریات دولت و دربار منطبق باشد تا بتوان کارها را از پیش برد.
بدین ترتیب شاه مطمئن بود که نظام سیاسی با اتحاد نظری و عملی، او را در پیشبرد برنامههایش یاری خواهد بخشید. اعتبارنامهها – که تصویب آنها تا این زمان همواره با کشاکش و منازعه سیاسی همراه بود – از دوره هفتم به بعد در همان جلسه اول یا دوم بی سر و صدا و به طور کامل تصویب میشد و این نشان میداد که مجلس کاملاً آماده همکاری است. این مجلس دیگر در مقامی نبود که بتواند در حوزههای گوناگون سیاسی و اجرایی مداخله و نظارت داشته باشد، وزرا را استیضاح کند و به کابینهها رأی عدم اعتماد دهد؛ بلکه در وضعیتی قرار داشت که ریاست آن را وزیر دربار مشخص میکرد. با مساعی تیمورتاش، حسین دادگر (عدلالملک) به ریاست مجلس برگزیده شد. او هم مجری منویات دولت بود و هم مجلس را به نحو شایستهای اداره میکرد. دادگر شخصیتی بود که در مجلس چهارم اعتبارنامهاش رد شد، اما در کابینه مشیرالدوله به کفالت وزارت تجارت و فواید عامه منصوب شد و در مجلس مؤسسان به عنوان نایب رئیس انتخاب گردید. در کابینه فروغی به وزارت داخله منصوب شد و انتخابات دوره ششم زیر نظر او صورت گرفت. بسیاری از نمایندگان که به ریاست وی رأی دادند، کسانی بودند که در مجلس چهارم اعتبارنامهاش را رد کرده بودندو اکنون به مقتضای سیاست روز، او را به ریاست خود برگزیدند.
گفته میشود که او در دوره ریاست، بیشتر هزینه میهمانهای شخصیاش را به حساب کارپردازی مجلس میگذاشت، به گونهای که کارمندان مجلس از این گونه کارهای دادگر حکایتهای فراوانی نقل کردهاند. اندکی بعد، او ریاست نظارت بر انتخابات دوره دهم مجلس را بر عهده گرفت و به عنوان وکیل اول تهران بالاترین آرای انتخابات را به خود اختصاص داد، اما پیش از افتتاح مجلس در اردیبهشت 1314 قبل از آن که اتهاماتش مطرح گردد، رهسپار اروپا شد و با اندوختههای خود زندگی مرفهی در پیش گرفت.(12)
بدین ترتیب سنت انتخاب نمایندگان فرمایشی نه تنها در سراسر عهد رضاشاه بلکه در دوره سیزدهم مجلس شورای ملی که مصادف با سقوط رضاشاه بود، ادامه یافت. زیرا بر اساس قانون انتخابات میبایست پنج ماه قبل از پایان هر یک از دورههای مجلس، فرمان انتخابات صادر گردد و پس از فراهم آمدن مقدمات، انتخابات، سه ماه قبل از خاتمه دوره پیشین در سراسر کشور شروع شود تا دورهای از فترت پدید نیاید. این رویه در عهد رضاشاه کاملاً اجرا شد. او قبل از انقضای دوره دوازدهم مجلس به تاریخ نوزدهم آبان 1320 در موعد مقرر یعنی نهم تیر 1320- یک ماه و اندی قبل از سقوطش – فرمان انتخابات دوره سیزدهم را صادر کرد و در نهم شهریور انتخابات آغاز گردید.
طبق معمول، استانداران، فرمانداران نظامی و انتظامی لیست نمایندگان «مورد اعتماد» رژیم را تدارک نموده به پایتخت ارسال داشتند. بنابراین در ترکیب و کیفیت نمایندگان مجلس دوره سیزدهم نسبت به دورههای قبل هیچ تغییری داده نشد. سرعت و جهت تحولات داخلی و بینالمللی اساساً فرصتی برای رسیدگی و سازماندهی مجدد این امر به دست نداد. حتی تعداد دو سه نفری که اغلب در ادوار سابق تغییر مییافتند، در این دوره بدون تغییر باقی ماندند(13) و کار انتخابات با کمک دولت قبل از پایان دوره در همه جا خاتمه یافت و تمام نمایندگان دوره قبل انتخاب شدند.
تصویب لایحه دولتی کردن تجارت تریاک، تصویب لایحه کشف حجاب، تصویب لایحه احیاء امتیاز نفت دارسی تا مدت 30 سال دیگر، تصویب پیمان دفاعی سعدآباد میان ایران، ترکیه و عراق، از جمله مصوبات مجالس عصر رضاخان محسوب میشود.
پینویسها
1- سلسله قاجار در جلسه تاریخی مجلس پنجم که روز 9 آبان 1304 تشکیل شد، رسماً منقرض گردید.
2- اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، تهران، اداره کل آرشیو اسناد و موزه دفتر رئیس جمهوری، 1378، صص 67-65.
3- مجموعه این مکاتبات و اسناد در کتاب: اسنادی از انتخابات مجلس شورای ملی در دوره پهلوی اول، انتشار یافته است.
4- متین دفتری، هدایتالله، خاطرات یک نخستوزیر، به کوشش باقر عاقلی، تهران، 1370، چ اول، ص 125.
5- دولتآبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، انتشارات عطار و فردوس، 1371.
6- دولتآبادی، همان، ص 404.
7- کاتوزیان، محمدعلی، مصدق و نبرد قدرت، ص 75.
8- مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج 5، صص 40-39.
9- مکی، همان، صص 76-75.
10- دولتآبادی، یحیی، پیشین، ج 4، ص 405.
11- همان، ص 406.
12- صفایی، ابراهیم، رهبران مشروطه، جاویدان، 1363، چاپ دوم، ج 2، ص 629.
13- مسعودی، عباس، اطلاعات در یک ربع قرن، ص 218.
مجله الکترونیکی «دوران» شماره 39 ، بهمن 1387
نظرات