نگاهی به پرونده عملکرد دولت های پس از انقلاب


1623 بازدید

 سید ابوالحسن بنی صدر با شعار «وحدت ملی، بازسازی اقتصادی، امنیت و معنویت»1 وارد اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد. او که ورودش به ایران به همراه امام عظیم الشان در بهمن 57 بهترین سوژه تبلیغاتی برای کاندیداتوری خویش قرارداده بود، از سوی روشنفکران لیبرال حمایت می شد و در شرایط آن زمان رای غالب مردم را به خود اختصاص داد.
 پس از روی کار آمدن بنی صدر، چالش او با یاران حضرت امام (رحمت الله علیه) هر روز شکل حادتری به خود می گرفت. میتینگ ها، نطق های آتشین و فرافکنی های او که اوج آن حادثه 14 اسفند 58 بود، فضای کشور را به شدت متشنج کرده بود. بررسی تحلیلی مدیریت تحولات کشور در دوران فعالیتهای دولتهای پس از انقلاب کاری دشوار به شمار می آید. این دشواری نه از این رو است که منابع مطالعاتی ناچیزی در این باره وجود دارد بلکه از این حیث است که چگونه می توان نوشتاری ارایه کرد که به طرفداری از یک طیف وهمان بحث حب و بغض ها متهم نشود و نویسنده آن نیز البته! حقیقیت آن است که تحولات پس از پیروزی انقلاب به قدری چشم گیر بوده که نمی توان به همه آن ها به صورت مبسوط پرداخت و در این میان بررسی تطبیقی و دقیق عملکرد دولت ها از بنی صدر تا احمدی نژاد امر مشکل تری است.
اما به طور خلاصه می توان گفت حرکت وسیر تحولات و پیشرفتهای کشور درطی 27، 28 سال گذشته گاه به صورت معکوس بوده، زمانی روند لاک پشتی به خود گرفته و گاه شتابان و خیره کننده بوده و البته گاهی راکد مانده است. در این مقاله سعی شده تا نه به صورت کاملاً مبسوط و تحلیلی بلکه در حد بضاعت و البته فهم و معلومات ناچیز نگارنده به گوشه های مهمی از تحولات مدیریتی این دولت ها پرداخته شود.
در این میان توجه به دو نکته ضرورت دارد: نخست آن که شاید در بسیاری از موارد در این نوشتار تحولات مدیریتی با تحولات سیاسی درآمیخته شده باشد که به دلیل مقتضیات مدیریت ها تا حدودی امری طبیعی به شمار می آید. حتی شاید بتوان آن را نوعی تاریخ نگاری دانست که این هم تا حدی درست است. دوم آن که به این دلیل متأسفانه هر دولتی در طول انقلاب بر اساس مصلحت سنجی های خویش آمار عملکرد خود را از طریق رسانه های رسمی اعلام داشته است بی درنگ نمی توان چندان به این آمار استناد کرد اما در هرحال در پاره ای از موارد آمارهای مستندی ارایه شده که مطالعه آن ها خالی از لطف نیست.
خیانت به مردم و به نام مردم : سید ابوالحسن بنی صدر با شعار «وحدت ملی، بازسازی اقتصادی، امنیت و معنویت»1 وارد اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران شد. او که ورودش به ایران به همراه امام عظیم الشان در بهمن 57 بهترین سوژه تبلیغاتی برای کاندیداتوری خویش قرارداده بود، از سوی روشنفکران لیبرال حمایت می شد و در شرایط آن زمان رای غالب مردم را به خود اختصاص داد. پس از روی کار آمدن بنی صدر، چالش او با یاران حضرت امام (رحمت الله علیه) هر روز شکل حادتری به خود می گرفت. میتینگ ها، نطق های آتشین و فرافکنی های او که اوج آن حادثه 14 اسفند 58 بود، فضای کشور را به شدت متشنج کرده بود.
شهوت قدرت چنان در بنی صدر ریشه دوانیده بود که حتی می خواست از طریق دفتر همکاری های مردم با رئیس جمهور، قوه مقننه را زیر نفوذ خود داشته باشد که البته به دلیل قطع حمایت جامعه روحانیت مبارز از فهرست او با نام «ائتلاف بزرگ» عملا ناکام ماند.2 وی حتی معتقد بود که روحانیت باید به درس و بحث بپردازند و مدیریت کلان کشور را به او بسپارند.
منیت ها کار دستش داد! : بنی صدر چنان دچار خودبزرگ بینی شده بود که امام امت (رحمت الله علیه) در یکی از سخنرانی هایشان به طور غیرمستقیم خطاب به وی فرمودند: هی نگویید من! بگویید مکتب من. بنی صدر حتی در واکنش به کسانی که او را مخالف امام می دانستند با غرور تمام می گفت: «حالا تبلیغ می کنند که نخستین رئیس جمهوری جمهوری اسلامی ایران با بنیان گذار این جمهوری مخالف است. چه جای تعجب! آن ها که این تبلیغات را می کنند راه معاویه را می روند و من به آن ها می گویم خیلی کوشیدند و زحمت کشیدند ولی به خواست خدا که توکل ما به اوست شکست کامل خوردید. در دل من که خود را فرزند امام می دانم جز عشق و صمیمیت به امام نیست و در فکر من هیچ نمی گذرد جز این که خواست او به اجرا درآید!»
 و بالاخره اول تیر ماه سال 60 پایان دوران فردی بود که غرور و توهم برخورداری از پایگاه مردمی او را بر آن داشته بود تا با حرکت های عوام فریبانه و جدا نمودن امت از امام نبض حرکت انقلاب را به دست گیرد که البته سرانجام با لباس زنانه راه فرار را درپیش گرفت و به همراه مسعود رجوی سر از پاریس درآورد.
 کارنامه غیر قابل دفاع: دوران ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر اگر چه چندان به طول نینجامید اما بستر تحولات نامطلوبی از ناحیه وی و همفکرانش بود که خوشبختانه با درایت امام و یاران انقلاب اثرات آن در نهایت خنثی شد. درباره اولین رییس جمهور ایران که بر اساس اسناد به دست آمده ا ز سفارت امریکا، از قبل با سازمان سیا روابط گسترده ای داشته است، باید گفت: دوران ریاست وی براجرائیات کشور نه تنها دارای تحولات مثبت و رو به جلویی نبوده بلکه همان طور که گفته شد به دلیل نقش آفرینی بنی صدر در متشنج کردن اوضاع کشور مضرات حضور او و تفکر وی و جریان منافقان روشنفکر مآب برهمگان روشن بود.
مخالفت های او با مواضع امام حتی از مسایل داخلی فراتر می رفت به گونه ای که در جریان تسخیر سفارت امریکا توسط دانشجویان پیروخط امام و گروگان گیری اعضای سفارت، در مصاحبه ای بر موضع گیری خصمانه اش علیه اقدام پیروان خط امام تأکید کرد و چنین گفت: «مساله گروگان گیری از دیدگاه من یک ضعف است و نه یک قوت!» 3
مبانی فکری ضد ولایی در مدیریت کشور: تفاوت های 180 درجه ای تفکر بنی صدر با اندیشه ناب امام که در روح قانون اساسی نیز دمیده شده بود باعث می شد تا مردم نیز که خود را تابع ولایت فقیه نه خودخواهی های آقای رئیس جمهور می دانستند، روز به روز از او فاصله بگیرند. مدیریت بنی صدر در تحولات کشور نیز برگرفته شده از اندیشه غیر ولایی و حتی ضد ولایی اش بود و تحصیلات در غرب و روحیه منافقانه تاثیر بسیاری بر این واقعیت گذاشته بود. از این منظر دوره او را باید دوره ناملایماتی توصیف کرد که در مرتبه نخست مردم از آن لطمه دیدند.
 طعم شیرین عدالت و صداقت: پس از برکناری بنی صدر از مسند ریاست جمهوری، دومین انتخابات ریاست جمهوری زمینه ای فراهم آورد تا بیش از پیش لیاقت، کاردانی و تعهد دلسوزانه شهید رجایی پس از دوران تلخ لیبرالیسم بر مردم آشکار شود. سرانجام با اصرار و تاکید جناح های پیرو امام در انتخابات، محمدعلی رجایی در انتخابات شرکت کرد و با رای خیره کننده 12 میلیون و 722 هزار نفری به ریاست جمهوری انتخاب شد و در 11 مرداد ماه سال 60 در برابر امام و رهبر خود که مقلد و شاگرد کوچکش هم بود زانو بر زمین زد تا حکم ریاست جمهوری را دریافت کند. دوران نسبتا کوتاه مدیریت اجرایی شخصی که خود را هم شان مردم و خادم آن ها می دانست و نه رئیس آن ها، چه در کسوت نخست وزیری و چه در مقام رئیس جمهوری، با موج فعالیت های خرابکارانه گروهک های ضد انقلاب از یکسو و معاندین سیاسی از سوی دیگر همراه بود.
از این منظر این دو طیف برای مدیریت انقلابی شهید رجایی موانع متعددی ایجاد می کردند؛ اما در همین دوران کوتاه، دولت مکتبی شهید رجایی توانست چه در حوزه خدمت رسانی به اقشار مستضعف شهرنشین و روستاییان محروم و چه در مدیریت توانمند دوران حساس آغاز جنگ وتحریم های همه جانبه بین المللی، آن چنان فعالیت کند که امروز هر اندیشمند منصفی آن را می ستاید و بر ارواح طیبه شهیدان رجایی و باهنر درود می فرستد.
رمز موفقیت مدیریت رجایی: درباره این که چرا هنوز هم پس از گذشت سالیان دراز از شهادت آن مرد خدایی، مردم کشور و حتی قشر جوان که به خوبی آن سال ها را درک کرده، عاشق و دلباخته مرام و مسلک شهید رجایی هستند و او را برترین رئیس جمهور خود می دانند باید به دو نکته مهم پیرامون آن شهید بزرگوار اشاره کرد؛ اول آن که او خود را مطیع ولایت می دانست و از این رو در مقام اجرا و مدیریت تحولات کشور، خویش را پای بند مهندسی دولت اسلامی برآمده از تفکر ولایت فقیه می دانست. از این منظر خدمت کشور برای او نه یک ژست تبلیغاتی که یک هدف مهم به شمار می رفت. او در عین حال به پیشرفت اقتصادی کشور حتی در شرایط بحرانی جنگ می اندیشید، یک ذره از عدالت اجتماعی و ریشه کنی فقر در جامعه ای که خود فقر را با تمام وجود درک کرده بود، غافل نبود.
 نکته دوم این که هیچ گاه کار خالصانه و متعهدانه برای مردم را منتی از سوی خود بر آنان تلقی نمی کرد و البته از سرباز واقعی حضرت روح ا... (رحمت الله علیه) جز این انتظاری نبود. بنابراین در تحولات مدیریتی دوران شهید رجایی باید به نقش دوعامل ولایت فقیه و مردم مداری در سایه کار برای خدا و رضایت او بیش از پیش توجه کرد. افسوس که منافقان کوردل نگذاشتند جامعه ایرانی بیش از چندماه از برکات وجود چنین مدیر مدبر و مخلصی بهره ببرند. اما با وجود این باید گفت راه و تفکر رجایی و به ویژه رجایی زیستن هیچ گاه از ذهن و جغرافیای فکری و باور مردم ایران پاک نمی شود، کما این که امروز همان تفکر در بدنه مدیریتی کشور ریشه دوانیده است ومی رود تا ان شاءا... این برکات روز به روز اثرات خود را بیش تر برجای بگذارد.
رجایی از آن جا که خود را شدیدا به مبانی نظام اعتقاد داشت تحولاتی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در چارچوب مهندسی نظام جمهوری اسلامی مدیریت می کرد. شکل گیری مدیریت انقلابی: یکی از نقاط قوت مدیریت انقلابی شهید رجایی توجه به مساله صرفه جویی و جلوگیری از اسراف و ریخت و پاش های بیهوده از بیت المال بود.
 خود او در ایام ریاست جمهوری طی بازدیدی از خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) داشت، گفت: براساس سیاست غلط رژیم گذشته تا کنون اکثر نیازهای ما از سایر کشور ها وارد می شود. جنگ هم متاسفانه بر مشکلات ما افزوده است. اگر ما وظیفه داریم در کلیه امور صرفه جویی کنیم این یک شعار نیست... اگر ما به مردم می گوییم که در زندگی شخصی خود به صرفه جویی اهمیت بدهند و خانواده ها به آن در وهله اول در این خصوص مسوولیت داریم.4
خودش هم می گفت نباید رجایی دست فروش و رجایی معلم با رجایی رییس جمهور فرق داشته باشد. از دیگر نکات کارنامه درخشان مدیریت ایشان باید به مواردی چون مبارزه با شیوه مدیریت طاغوتی در کشور5 و تصفیه افراد ناسالم در بدنه مدیریتی، توجه به امور معنوی در ادارات به ویژه بخشنامه مربوط به نماز در ادارات دولتی و توجه فراوان به مشکل اقشار ضعیف جامعه اشاره کرد که در تاریخ انقلاب و نظام به یادگار ماند.
پی نوشتها: 1. قاسم روان بخش ، بازخوانی پرونده یک رییس جمهور. 2. نشریه بیداری اسلامی ، ش 3 ، آذر 85 ، ص 15. 3. همان. 4. محمد عابدی ، خواندنی ها از زندگی یک رییس جمهور ، ص 111 ، انتشارات نورالسجاد (علیه السلام). 5. همان ، ص 121. منبع: هفته نامه پرتو- 14/6/86
منابع:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1385 


پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی