چراغ صبح (زندگی شهید رجایی)
نویسنده: احمد فکوری
تعداد صفحات: 160
قطع: رقعی
نوبت چاپ: پنجم 1390
معرفی کتاب: حتی سنین کودکیاش هم آنقدر عظمت داشت که میتوانست دو محله را که بر سر عزاداری عاشورا نزاع داشتند، با یکدیگر آشتی بدهد؛ داستان هم از میان علم و کتل و صدای به هم خوردن استکان هیاتها و نقشه محمدعلی برای آشتی آنها آغاز میشود. بعد میرسد به روزهای شاگردی و دستفروشی در سبزه میدان. روزهایی که محمدعلی نان و پنیرش را در دستمالی میپیچید و برای فروش کاسه و بشقابهای گلی از خانه بیرون میزد. اما حکومت رزم آرا بساط دستفروشها را برچید و محمدعلی وارد نیروی هوایی شد.
داستان با روایت خاطراتی زیبا و خواندنی از برخورد محمدعلی رجایی با مردم در لباس نظامی و سرانجام استعفای او ادامه پیدا میکند. اصغر فکوری نویسنده کتاب «چراغ صبح»، زندگینامه این شهید را به شیوه خطی و کلاسیک و بدون پیچیدگیهای ساختاری روایت میکند؛ اما نثر پخته نویسنده و شگفتی حوادث زندگی محمدعلی رجایی، خواندن داستان را برای مخاطب جذاب و دوست داشتنی میکند. او داستان را با ورود شهید رجایی به جلسات سخنرانی آیتالله طالقانی و علاقهمندیاش به آن بزرگوار ادامه میدهد.
جلساتی که بیش از گذشته موجب فعالیت محمدعلی رجایی در زمینه تکثیر و توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) میشود. دوران معلمی او در بیجار با توصیفهای درخشان نویسنده از طبیعت روستا و علاقه بچهها به معلمشان، یکی از فصلهای خواندنی کتاب را تشکیل داده است. برخی ماجراها مثل ماجرای جاسازی اعلامیهها در جعبههای انگور و رساندن آنها به قزوین و در نهایت دستگیری و بازجویی او توسط ساواک به خوبی توانستهاند بار تعلیق داستان را به دوش بکشند. ماجرای زندگی آن شهید، تا پیروزی انقلاب و وقوع پیدرپی حوادث پس از آن و انتخاب وی به عنوان رییس جمهور و در نهایت شهادت آن دولتمرد انقلاب ادامه پیدا میکند.
نظرات