دستاوردهای قیام 15 خرداد


5988 بازدید

دستاوردهای قیام 15 خرداد

برای مطالعه قیام 15 خرداد باید به زمینه‌های آن و در نتیجه‌ به تحقیق در روزهای قبل از آن پرداخت. اما از آن جا که شرح این مسائل صفحات کثیری طلب می‌کند، لذا به مطالعه سالهای بعد از 32 بسنده می‌کنیم. کودتای نظامی 25 میلیون تومانی 28 مرداد با توافق انگلیس و آمریکا و سکوت آگاهانه شوروی توسط سرلشکر خان فضل‌‌الله زاهدی، چاقوکش‌ها، فاحشه‌ها و ناآگاهان شکل گرفت. این کودتا با استفاده از ضعف ایدئولوژیک دولت، بی‌اعتنایی مصدق به مکتب و روحانیت، عدم تشکیلات منسجم انقلابی دولتی برای مقابله با توطئه‌های غرب، ضربه‌های فراوان حزب توده و خاموشی این حزب علیرغم توانایی مقابله با کودتا و اطلاع دقیق از وقوع آن، سرانجام پیروز شد و استبداد مجدداً تجاوز خود را شروع کرد.
باحمله به مراکز و اجتماعات و انجمن‌ها وحشیانه به سلب آزادی‌ها پرداختند. زندانها از مسلمانان پُر شد. زمین دانشگاه از خون دانشجویان رنگین گشت طاق بازار را بر سر و سینه بازاریان مسلمان خراب کردند. لبه تیز خنجر دژخیمان آمریکایی رژیم شاه گلوی نواب صفوی‌ها و واحدی‌ها و دیگر فدائیان اسلام را درید و طلسم شیطان بزرگ به سراسر ایران سایه افکند. اختناق و سرکوبی شدید مبارزان، تمام فریادها را در گلوها خفه کرد و سیاه چالهای زندانها را از مخالفین راستین رژیم شاه معدوم آکنده نمود. زمان می‌گذشت و بیدارگر قرن دست‌اندرکار خلق زمینه‌ای برای مبارزه کاملاً متکی به مکتب غنی اسلامی بود، به مطالعه شرایط و چگونگی آغاز جهادی طولانی می‌اندیشید. حوزه‌های علمیه در التهاب حرکتی دیگر از سنخ‌ نهضتهای انبیاء و امامان می‌سوخت آتش قیامی که بزیر خاکستر اختناق و کشتار مدفون شده بود اینک در معرض تندبادهای رهایی‌بخش اسلام قرار گرفته و می‌رفت تا بساط استکبار را در ایران برچیند. بدین دلیل ترس و اضطراب ابرقدرتهای غرب و شرق رو به تزاید گذاشت. نخست‌وزیر علاء کاری از پیش نبرد و ابتدا اقبال و سپس شریف‌امامی به نخست‌وزیری رسیدند. شاه مزدور با عوض کردن نخست‌وزیرها می‌خواست گناه اوضاع نابسامان سیاسی، اقتصادی و خفقان و دیکتاتوری را به گردن دولت‌ها بیاندازد.

تز جدایی دین از سیاست
سالها بود که غرب برای استثمار و استعمار بیشتر به کمک خاندان پهلوی و با استفاده از سکوت بعضی از روحانیون و ناآگاهی مردم، به ترویج تز جدایی دین از سیاست پرداخته بود و همه اقدامات، و مخالفتهای اصلاح‌طلبانه روحانیون را ارتجاعی، غیرمترقبانه، واپسگرا تبلیغ می‌نمود. تمام مطبوعات جهان در سالهای 41 و 42 شاه را الگویی از ترقی و نجات؛ و روحانیت را سمبل ارتجاع و عقب‌ماندگی معرفی می‌کردند تا جائیکه این فکر حتی در ذهن بعضی‌از مذهبیها و گروهی از روحانیون نیز جای گرفت و پنداشتند که واقعاً دین از سیاست جداست. امام با آگاهی و درایت خاص خود به این دام خطرناک پی برد و به طرق گوناگون سعی کرد تا مردم و روحانیون را در امور سیاسی وارد سازد و در سخن‌ها و اعلامیه‌‌ها دقیقاً ارتباط سیاست را با دین تبیین کند.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 و استقرار دوباره رژیم شاه، رفته رفته حکومت مطلقه و استبدادی شاه تحکیم و تثبیت شد. در این رابطه، حمایتهای بی‌دریغ آمریکا از سیاستهای ضد مردمی شاه و فشار و اختناق حاکم بر جامعه که به وسیله ساواک صورت می‌گرفت، نقش اساسی داشت. اما در سال 1339، همزمان با تحولاتی که در صحنه سیاست بین‌الملل رخ داد، رژیم شاه ناچار به تغییر صوری سیاستهای خود گردید و برخلاف میل باطنی خویش و فقط برای تظاهر به دمکراسی،‌نظام فرمایشی دو حزب دولتی موافق و مخالف، یعنی «ملیون» و «مردم» را راه انداخت. با پیروزی «جان اف. کندی»، نامزد حزب دمکرات درانتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سیاسهای داخلی و خارجی آن کشور، در آستانه‌ی دگرگونی خاصی قرار گرفت. زیرا کندی در پی آن بود که برای جلوگیری از قیامهای مردمی در کشور‌های جهان سوم که احتمال سرنگونی رژیمهای وابسته به بلوک غرب، بویژه آمریکا را به دنبال داشت، رهبران این کشورها را به اجرای برنامه‌های اصلاحی خود، تشویق و ترغیب نماید. دکترین «انقلاب از بالا»ی روستو، معاون امنیت کندی، شالوده این اصلاحات را تشکیل می‌‌داد.
همگام با کشورهای دیگر جهان سوم، این اصلاحات در قالب «فضای باز سیاسی کندی»! «اصلاحات ارضی»، «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی» و «انقلاب سفید»! در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و اجتماعی، در ایران اجرا شد. اوج این برنامه‌های بنیان‌برافکن در «انقلاب سفید» که «انقلاب شاه و مردم»! نیز نام گرفت، تجلی یافت. این برنامه به اصطلاح انقلابی، درصدد تخریب بنیانهای فرهنگی ـ اجتماعی ایران و مبارزه با فرهنگ مذهبی مردم ایران و به بیان دقیق‌تر، «اسلام‌زدائی» بود. اما این برنامه‌ها که با شرایط داخلی ایران سازگاری نداشت، موج بی‌ثباتی، ناآرامی و اعتراض مردم مسلمان ایران به رهبری نیروهای مذهبی که در رأس آنها امام خمینی (ره) قرار داشت را برانگیخت. این ناآرامی‌ و اعتراض، در نهایت منجر به قیام پانزده خرداد، در شهرهای بزرگ کشور، بویژه تهران، اصفهان، شیراز، مشهد، تبریز، و .... شد. اگر چه این قیام از نقطه نظر نظامی بشدت سرکوب شد؛ لکن زمینه‌های فکری ـ فرهنگی انقلاب اسلامی 1357 را فراهم نمود.

خاستگاه قیام پانزده خرداد 1342
خاستگاه قیام از نقش و جایگاه روحانیت شیعه در جامعه ایران و پیروی مردم از آنها ناشی می‌‌شود. در اینجا به چند فراز از صحبتهای امام می‌پردازیم: «استقلال تمام کشورها مرهون این طایفه (روحانیون) است. اینها هستند که تابحال از استقلال کشورهای اسلامی دفاع کرده‌‌اند» و یا «اسلام‌ برای آنان تکلیف قیام معین کرده است چنانکه قیام اخیر علما یک قیام قرآنی و دینی بود.»
«علما با چه امر مترقیانه‌ای مخالفت کرده‌اند؟ از کدام پیشرفت و تلاشی در زمینه‌های مختلف علمی و صنعتی فضایی و اقتصادی و تولیدی گوناگون جلوگیری نموده‌اند؟ ما می‌گوئیم زنها را باسم آزادی و ترقی به فساد نکشید. منحرف نسازید. کسانی که شما از آنها تقلید کورکورانه می‌کنید دارند به آسمانها بالا می‌روند، شما به زنها ور می‌روید»
«می‌گویید من با آخوند کار ندارم، آخوند با تو کار دارد. نصیحت از واجبات است و ترکش از کبائر».
امام خمینی به خاطر حرکت مکتبی و نبوغ ذاتی و شم‌سیاسی از جریانات و توطئه‌ها بخوبی مطلع شدند و به افشای آن پرداختند. ایشان ابتدا سعی کردند تا از طریق نصیحت و پند و روشنگری شاه را از اجرای مقاصد آمریکا باز دارند. اما او نپذیرفت و در تاریخ 19 دیماه 1341 اصول ششگانه انقلاب سفیدش را که در اصل به منظور تقویت سفاکی و خونریزی رژیم پهلوی بود رسماً اعلام کرد و از مردم خواست تا در رفراندوم سراسری 6 بهمن همان سال به آن رأی بدهند. از طرفی بلندگوهای تبلیغات شاهانه در داخل و خارج کشور شروع به فعالیت کردند و از طرف دیگر امام خمینی و روحانیون مبارز و متعهد به افشاگری درباره ماهیت طرح انقلاب سفید و پیامدهای خونین ‌آن همت گماشند. امام با اعلامیه دوم بهمن 1341 و علما با صدور فتوا مردم را از خطر آن آگاه کردند،‌اعتصابات سراسری، تعطیل بازارها و مغازه‌ها به شکل گسترده‌ای به علامت مخالفت با انقلاب سفید و حمایت از روحانیت شکل گرفت.
در عید فطر سال 1341 که مصادف با اواخر اسفند است امام سخنرانی می‌نماید و وظیفه شرعی مردم را مشخص می‌کند و برنامه دراز مدت مبارزه را که آمادگی برای کشته شدن و زندان رفتن و غارت شدن است برای آنها توضیح می‌دهد و مردم هم به ندای او پاسخ مثبت می‌گویند. امام می‌فرماید: « در مقابل کارهای خلاف شرع و قانون این دستگاه بایستید. از این سرنیزه‌های زنگ زده و پوسیده نترسید این سرنیزه‌ها به زودی خواهد شکست... خود را آماده کنید برای تحمل مصائب که در راه دفاع از اسلام و استقلال برای شما در پیش است و استقامت کنید الذین قالو ربنا الله ثم استقاموا...» صرف‌نظر از تحلیل این پیام که روحیه حماسی و عشق به اسلام و احیای اصول مقدس اسلام و شهادت و صبر و استقامت را زنده می‌کند، می‌توان به شیوه مبارزه‌ای که از این تاریخ به بعد، مرحله جدیدی را در عرصه‌ی تحولات ایران آغاز کرد، توجه نمود. مرحله‌ای که باید جنگید و خون داد و اسلام را نجات بخشید.

عید نوروز 42 یا عزای عمومی
ماه‌های اخر سال 1341 با خون و فریاد و شور و جنبش بی‌ نظیر طی شد،‌ اعتراضات و اعتصابات مؤمنین باعث شد که زندانها پُر شود و شکنجه‌گران مشغولیتی یابند.
روحانیون متعهد از ماه‌ رمضان که با اسفند تقارن داشت بهره گرفتند و به روشنگری و ارشاد و تقویت روحیه مبارزه و ایثار پرداختند.
در روز دوم فروردین ماه که مصادف با شهادت امام صادق (ع) بود، مردم دسته دسته راهی مدرسه فیضیه می‌شدند تا در مراسم عزاداری امام صادق شرکت کنند، بی‌خبر از آنکه ساعتی بعد باید با هزاران کوماندو و دژخیم به نبردی نابرابر بایستند. ساعتی بعد در‌ب‌های حرم مطهر بسته شد و مردم آزادیخواه و بی‌گناه همراه طلبه‌ها و روحانیون بیدار و آگاه قتل عام شدند و از طبقه دوم به روی آسفالت و سنگفرش مدرسه پرتاب شدند. دژخیمان شاه با حمایت مسلسل در برابر طلبه‌ها و روحانیون که سلاحشان تنها ایمان و فریاد بود، جنگیدند و جوی خون جاری کردند.
حمله به مدرسه فیضیه و کشتار طلاب و روحانیون و مردم بی‌گناه مهمترین عامل برای افشاء ماهیت ضد اسلامی شاه و همچنین بهترین مستمسک برای رو در رو قراردادن مردم با شاه بود که به مبارزه خونین مسلمانان عمق بیشتری بخشید و روحیه شهادت‌‌طلبی را تقویت نمود و این حمله یکی از بزرگترین اشتباهات شاه بود.
امام با استفاده از تلگراف و اعلامیه و سخنرانی و پیام و نامه پی در پی به افشای بیشتر ماهیت شاه و شناساندن راه صحیح مبارزه مکتبی همت گماشتند.
بر اثر نشر خبر حمله به مدرسه فیضیه، تهران و شهرستانها اعلام عزای عمومی کردند. بازارها تعطیل شد مردم به خیابانها ریختند. نمازهای جماعت نیز متوقف شد و علیرغم گفتار رسانه‌های گروهی و مطبوعات آن زمان، ملت مسلمان به خیابانها هجوم آورد و فصل، فصل مبارزه و حرکت و ایثار و فداکاری بود.

محرم سال 1342 و سخنرانی عاشورای امام
با فرا رسیدن محرم، شمیم رهایی بخش شهدای کربلا فضا را پرساخت و دلها بسوی حسین پر کشید و اندیشه‌ها در تفکر فلسفه قیام حسین شکوفا شد. امام محرم را ماه افشاگری درباره جنایات شاه توصیف کرد و از هیئت‌ها و مجالس عزاداری خواست تا به نوبه خود سعی در شناساندن چهره پلید یزید زمان بنمایند.

پانزده خرداد و دستگیری امام
ساعت سه بامداد 12 محرم 1383 مقارن با 15 خرداد 1342 مزدوران شاه امام خمینی را در قم ربودند و به باشگاه افسران تهران منتقل کردند. علیرغم کوشش‌های رژیم بمنظور جلوگیری از نشر خبر دستگیری امام، تمامی مردم آگاه شدند و به خیابانها ریختند و سینه‌هایشان را آ‌ماج گلوله‌ها کردند. گلوله‌هایی که از پول مردم بینوا خریداری شده بود سینه 15 هزار مسلمان برومند وآزاده را درید و همای شهادت، هزاران نفر را در آغوش کشید.
مردم خود را در کربلای حسین یافته بوند و شهادت را برای استواری اسلام و احیای دستورات حیات‌بخش و تعالیم رهائی‌بخش آن پذیرا شدند. سفاکان پهلوی به قتل عام مردمی که گناهشان تنها اطاعت از اسلام و حمایت از مرجع و رهبر و پدرشان بود پرداختند و این چنین نقطه عطف انقلاب اسلامی در ایران ساخته و پرداخته شد و قیام 15 خرداد زمینه اصلی گشت برای انقلابی که در 22 بهمن به پیروزی رسید.

تحلیل قیام 15 خرداد
برای تحلیل حرکتها و نهضت‌های اجتماعی، نمی‌توان تنها یک مقطع از زمان، آن هم زمانی که چنین حرکتی در آن صورت می‌گیرد را به عنوان زمینه و ابزار چنین تحلیلی در نظر گرفت بلکه باید زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی و تاریخی را از زمانهای گذشته در نظر داشت. هر چه عمق این زمان بیشتر باشد. نتایج بهتری بدست می‌آید و تحلیل قضیه سندیت و ارزش بیشتری پیدا می‌کند.
قرآن کریم وقتی که می‌خواهد جبهه کفر را در زمان پیامبر افشا کرده و ماهیت آن را بیان دارد کار را از گذشته‌های بسیار دور آغاز کرده و شواهدی از آن دوران می‌آورد، ماجرای فرعون، بلعم باعورا، ساحران و دشمنان تمامی پیامبران نمونه‌های بارزی از این روش است.
و همینطور از جنبه مثبت قضیه در جبهه توحید نمونه‌های تاریخی از زندگی پیامبران گذشته رامی‌آورد و بدینگونه یک اتصال تاریخی به مسأله داده بدان بعدی وسیع می‌بخشد. حال اگر ما بر همین مبنا بخواهیم ماجرای 15 خرداد و نقش روحانیت شیعه را در آن بررسی کنیم باید مسئله را لااقل از زمانی که اسلام وارد ایران شد تحلیل نمائیم و نقشی را که روحانیت و علمای اسلام و شیعه پس از آن در حفظ و صیانت کیان و فرهنگ اسلامی داشته‌اند بررسی کنیم. همینطور زمان را پیش بیاییم تا به 15 خرداد برسیم و پس از ‌آن را نیز تحلیل کنیم. علت این امر همانگونه که گفتیم این است که حرکتهای اجتماعی و نهضتهای فکری ارتباط گسترده و عمیقی باکیفیت جامعه‌ای دارند که در آن صورت می‌گیرند. به عنوان مثال تحولی را که در اروپا به صورت نهضت فکری و انقلاب علمی و صنعتی به وجود آمد اگر بخواهیم تحلیل کنیم بایستی تمامی قرون وسطی و وضعیت اجتماعی و فرهنگی و فکری حاکم بر آن را مطالعه کرده تا بتوانیم این حرکت جدید را در برابر آن به خوبی تشخیص بدهیم.

انگیزه‌ها و اهداف پانزده خرداد
منشاء و خاستگاه قیام پانزده خرداد اندیشه‌های روحانیت مبارز شیعه، به رهبری حضرت امام خمینی (ره) بود. در اندیشه‌ها و تفکر آن حضرت، تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلام جایگاه خاصی داشت. بر این اساس، پیاده شدن قوانین اسلام در حوزه‌های سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع از انگیزه‌های اصولی نیروهای مذهبی محسوب می‌شد.
انگیزه دیگر امام، مبارزه با صهیونیسم جهانی و عوامل داخلی آنها و صیانت از احکام اسلام و قرآن و حفاظت از استقلال کشور و جلوگیری از نفوذ بیشتر اعضای فرقه ضاله بهائیت که به عنوان ستون پنجم اسرائیل در ایران عمل می‌کردند، بود. رژیم شاه در سال 1328، به طور غیر‌رسمی (دوفاکتو) اسرائیل را به رسمیت شناخته بود و زمینه نفوذ عوامل صهیونیسم را در ایران فراهم ساخته بود.
امام خمینی در پاسخ به تلگراف علمای همدان، در تاریخ 16 اردیبهشت 1342، در این باره فرمودند: «... خط اسرائیل و عمال ننگین آن اسلام و ایران را تهدید به زوال می‌کند. من برای چند روز زندگی با عار و ننگ ارزشی قائل نیستیم و از علماء اعلام و سایر طبقات مسلمین انتظار دارم که با تشریک مساعی قرآن و اسلام را از خطری که در پیش است نجات دهند...»
اهداف اصلی امام خمینی (ره) حاکمیت قوانین اسلامی و اجرای شریعت اسلامی و قطع زنجیرهای وابستگی بود. خلع ایادی داخلی آنها و براندازی اصل نظام شاهنشاهی و جایگزینی حکومت اسلامی برای جامه عمل پوشاندن به اهداف نهضت ضروری بود که امام خمینی تلاش برای تحقق آنها را پیشه خود ساخته بود.

ماهیت قیام پانزده خرداد 1342
با توجه به اینکه، ماهیت اصلی سیاستها و برنامه‌های رژیم شاه، مبارزه با فرهنگ مذهبی مردم ایران بود و این مسأله با روحیه مذهبی مردم سازگار نبود،‌به طور طبیعی،‌ قیام پانزده خرداد دارای ماهیت اصیل دینی و مذهبی بود. زیرا این قیام برای دفاع از فرهنگ اسلامی و ارزشها و هنجارهای مذهبی مردم ایران به وقوع پیوست.
عناصر اصلی این قیام شامل نیروهای قیام و به بیان دیگر:
1 ـ رهبری قیام و مردم است که توسط ایدئولوژی و اندیشه نهضت به همدیگر پیوند خورده‌اند.
2 ـ امام خمینی با نفی تز استعماری «جدایی دین از سیاست» و تأکید بر نظریه مرحوم سید‌حسن مدرس مبنی بر «دیانت ما عین سیاست ما، و سیاست ما عین دیانت ماست» و با صدور فرمان تحریم تقیه نقطه عطفی در فرهنگ سیاسی کشور ایجاد کرد که پایان دوران از خود بیگانگی را بشارت می‌داد. آن حضرت با ذکر عبارات «تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ مابلغ)»، به مثابه پیشوای روحانی و سیاسی مردم ایران، «تقیه» را که موجب خمودگی و افسردگی سیاسی مردم شده بود، مطرود دانسته و نظرات سیاسی ـ مذهبی خود را بیان کرد و بدینسان، عنوان بزرگترین مصلح تاریخ ایران و اسلام را به خود اختصاص داد.


ویژگی‌های نهضت 15 خرداد عبارتند از:
1 ـ قرار گرفتن مرجعیت شیعه در سطح رهبری نیروهای مذهبی: هنگامی که امام خمینی(ره) به عنوان یک مرجع تقلید، رهبری یک جنبش سیاسی ـ ‌اجتماعی و فکری ـ فرهنگی را بر عهده گرفت‌، دیگر مراجع را نیز با خود همراه کرد.
2 ـ فراگیری و پوشش دادن به حرکتهای سیاسی موجود: حضور امام خمینی نیروهای مذهبی را گرد هم آورد و از تفرقه آنها جلوگیری کرد.
3 ـ رویارویی با اصل نظام شاهنشاهی: در حالی که، جنبشهای پیشین دارای این ویژگی نبودند.
4 ـ ضدامپریالیسم و ضد صهیونیسم بودن مبارزه: امام خمینی (ره) از ابتدای نهضت خود قدرتهای استعماری شرق و غرب و صهیونیسم جهانی و اسرائیل را به مبارزه طلبید.
5 ـ ممانعت از اجرای سیاست دموکراسی کنترل شده کندی که در دیگر کشورهای وابسته جهان سوم در حال اجرا بود. زیرا حرکت امام خمینی (ره)، رژیم شاه را ناگزیر به اعمال خشونت کرد و بدین ترتیب، چهره واقعی این رژیم برای جهانیان و مردم ایران روشن‌تر شد.
6 ـ آشکار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل برنامه‌های نامشروع شاه.
با توجه به این خصوصیات، نتایج و پیامدهای قیام را می‌توان، به اختصار اینگونه برشمرد:
1 ـ افزایش رشد سیاسی روحانیت و حوزه‌های علمیه و ورود آنها به عرصه سیاست؛
2ـ الگو قرار گرفتن مذهب برای مبارزه و رویکرد بیشتر نیروهای مبارز به مذهب؛
3 ـ ‌رشد و آگاهی توده‌های مردم و تکامل مبارزات آنان؛
4 ـ افشای چهره‌منافقانه وریاکارانه شاه و روشن شدن ماهیت رژیم وی برای مردم؛
5 ـ بی‌اعتبار شدن شرق و غرب، به دلیل موضع‌گیری‌های منفی آمریکا و شوروی در مقابل قیام مذکور؛
6 ـ تثبیت مرجعیت و رهبری امام خمینی با تأیید مراجع و علما و حمایت و پشتیبانی مردم؛
7 ـ روشن شدن ماهیت گروه‌های سیاسی وابسته به لیبرال و محو شدن جاذبه گروههای سیاسی غیر‌مذهبی؛
8 ـ توسل به شیوه مبارزه قهر‌آمیز، توسط برخی گروه‌های مبارز؛
9 ـ احساس ضرورت ایجاد تشکل برای ادامه مبارزه با رژیم؛
10 ـ تبیین نظریه «ولایت فقیه» به عنوان نظام حکومتی جایگزین رژیم شاه، توسط امام خمینی.
نتیجه‌گیری:
نهضت پانزده خرداد 1342، در کوران اقدامات سلطه‌‌جویانه آمریکا که در پوشش یک سری اقدامات موسوم به «اصلاحات» انجام می‌شد، به وقوع پیوست و پایه‌های رژیم سلطنتی پهلوی را متزلزل کرد. در همه این جنبشهای سیاسی ـ اجتماعی روحانیت مبارز شیعه نقش اصلی را بر عهده داشت و قیام اخیر، با تلاشهای مجدانه امام خمینی روی داد.
امام خمینی (ره) به عنوان یک مرجع و رهبر روشن‌ضمیر، تهاجم فکری و فرهنگی دشمنان اسلام را در موارد گوناگون بخوبی دریافته بود وسعی در زدودن آثار آن داشت: آسیبهایی که ناشی از تبلیغات فرهنگی رژیم شاه بود: جدایی دین از سیاست، ‌کوبیدن اسلام، ارائه مکتبهای پوشالی، انحرافی و فریبنده و دعوت مردم به آنها.
به طور کلی، قیام اسلامی و فراگیر مردم ایران در پانزدهم خرداد 1342، باعث افزایش آگاهی سیاسی مردم و حضور بیشتر آنها در صحنه شد و باتثبیت رهبری امام خمینی (ره)، گروههای سیاسی غیر‌مذهبی به حاشیه رانده شدند. امام خمینی (ره) با بهره‌گیری از تجارب گذشته و با ارائه نظریه «ولایت فقیه» که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شالوده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شد، نظام سیاسی جایگزین حکومت سلطنتی را تبیین کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، این نظریه جامه عمل پوشید و اساس نظام جمهوری اسلامی ایران را پی‌ریزی کرد.

فهرست منابع
1 ـ ر. ک: بشیریه، حسین، انقلاب و بسیج سیاسی، تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1372، صص 11 و 15.
2 ـ خمینی، امام (روح‌الله)، صحیفه نور، مجموعه رهنمودهای امام خمینی، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1371، جلد نوزدهم، ص 165.
3 ـ ر. ک: علی‌ بابایی، غلامرضا. فرهنگ علوم سیاسی، دو جلد، چاپ دوم، تهران: شرکت نشر وپخش ویس، 1369، جلد دوم، ص 62.
4 ـ ر. ک: عنایت، حمید. انقلاب در ایران سال 1379، (تشیع، ایدئولوژی سیاسی انقلاب اسلامی)، ترجمه منتظر لطف، درآمدی بر ریشه‌های انقلاب اسلامی، مجموعه مقالات، به کوشش عبدالوهاب فراتی، قم: معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376، صص 162 ـ 144، صص 158ـ 153.
5 ـ ر. ک: خلجی، عباس. تأثیر اصلاحات دوره 42 ـ 1339، بر وقوع قیام پانزده خرداد 1342، پایان‌نامه دوره کارشناسی ارشد علوم سیاسی، سال تحصیلی 78 ـ 77، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، صص 140 ـ 139، همچنین ر. ک: صدیقی اورعی، غلامرضا. اندیشه امام خمینی (ره) درباره تغییر جامعه، تهران: مؤسسه انتشارات سوره، 1373، صص 56 ـ 50.
6 ـ ر. ک: همان، ص 147.
7 ـ ر. ک: ازغندی، علیرضا. روابط خارجی ایران، «دولت دست‌نشانده»، 1357 ـ 1320، تهران: نشر قومس، 1376، صص 420 ـ 409.
8 ـ ر. ک: عمیدزنجانی، عباسعلی. انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، چاپ سوم، تهران: نشر کتاب سیاسی، 1369، صص 448 ـ 447.
9 ـ ر. ک: روحانی، حسن. انقلاب اسلامی ریشه‌ها و چالشها، تهران، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، ایران، 1376، ص 78.
10 ـ روحانی، سید‌حمید. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (ره)، چاپ یازدهم، تهران: انتشارات راه امام، 1360، صص372 ـ 371.
11 ـ باقری، علی. خاطرات پانزده خرداد، تهران،‌حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1374، جلد دوم، صص 20 ـ 19.
12 ـ‌ ر. ک: پارسانیا، حمید. حدیث پیمانه، پژوهشی در انقلاب اسلامی، چاپ دوم [قم] معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، 1376، صص 305 ـ 303.
13 ـ ر. ک: خلجی، پیشین، صص 174 ـ 173، در این منبع، مشخصات بیست اثر علمی که عامل اصلی انگیزش مردم برای قیام پانزده خرداد 1342 را دستگیری امام خمینی (ره) به وسیله رژیم شاه قلمداد نموده‌اند، آورده شده است.
پیروز باقری زمانی و عصمت سید‌سجادی، دبیران آموزش و پرورش اصفهان


مجله الکترونیکی «دوران» شماره 31