مروری بر نقش طالقانی در سلب مشروعیت از نظام سلطنتی و سقوط شاه بر اساس اسناد ساواک
چکیده: به جرأت میتوان ادعا کرد که مجموعه اسناد آیتالله طالقانی یکی از بینظیرترین اسناد روحانیون مبارز در طول قریب دو دهه مبارزه علیه نظام حاکم وقت در قبل از انقلاب میباشد. از تحلیل گزارش متن صدها سخنرانی او در طی آن سالها که در برنامه هفتگی « جلسات بحث و تفسیر قرآن» و همچنین به مناسبتهای مختلف دیگر ایراد میکرد ، میتوان به عنوان یک «بررسی موردی» از چگونگی تداوم مبارزات سیاسی علیه هیأت حاکمه وقت بهره برد: راهبردهای ارائه شده برای مبارزه ، نوگرایی سیاسی و مذهبی، قرائتهای نوین از کارآمدی اسلام، فراخوان مستمر به جنبش ، به صحنه آوردن قرآن، پیوند صدها بلکه هزاران تن از دانشجویان و سایر افشار تحصیل کرد. اعم از مهندسین ، معلمین و اعضای احزاب و گروههای سیاسی معارض نظام با مسجد هدایت و تغذیه مستمر فکری آنان و دهها مؤلفه دیگر باعث گردید که مسجد مذکور در آن سالها به یک کانون روشنفکری و مبارزاتی تبدیل شود.
در نهضت روحانیت ، منبر یکی از مهمترین ابزارهای پیامرسانی تلقی میشد. در حد فاصل قیام 15 خرداد 42 تا پیروزی انقلاب ، برخی از روحانیون مبارز، با استفاده از این رسانه، نقش مهمی در سلب مشروعیت نظام حاکم ایفا کردند. آنان معمولاً در همان مساجدی که نمازجماعت اقامه میکردند به ایراد سخنرانی نیز میپرداختند. بگونهای که امروزه نام برخی از این مساجد نام همان روحانیون را تداعی میکند. از این جمله میتوان به مسجد هدایت با نام آیتالله طالقانی ، مسجد موسی ابن جعفر با نام آیتالله سعیدی ، مسجد قبا با نام آیتالله مفتح ، مسجد جلیلی با نام آیتالله مهدوی کنی و .... اشاره کرد.
چاپ و انتشار مجموعه اسناد ساواک برخی از این روحانیون ، فرصت مغتنمی است که بتوان ابعاد و گستردگی نقش پیام رسانی آنان را تبیین نمود. این مقاله در صدد بازکاوی نقش سخنرانیهای یکی از این روحانیون مبارز و آگاه بعضی آیتالله طالقانی در مسجد هدایت میباشد.
به جرأت میتوان ادعا کرد که مجموعه اسناد آیتالله طالقانی یکی از بینظیرترین اسناد روحانیون مبارز در طول قریب دو دهه مبارزه علیه نظام حاکم وقت در قبل از انقلاب میباشد. از تحلیل گزارش متن صدها سخنرانی او در طی آن سالها که در برنامه هفتگی « جلسات بحث و تفسیر قرآن» و همچنین به مناسبتهای مختلف دیگر ایراد میکرد ، میتوان به عنوان یک «بررسی موردی» از چگونگی تداوم مبارزات سیاسی علیه هیأت حاکمه وقت بهره برد: راهبردهای ارائه شده برای مبارزه ، نوگرایی سیاسی و مذهبی، قرائتهای نوین از کارآمدی اسلام، فراخوان مستمر به جنبش ، به صحنه آوردن قرآن، پیوند صدها بلکه هزاران تن از دانشجویان و سایر افشار تحصیل کرد. اعم از مهندسین ، معلمین و اعضای احزاب و گروههای سیاسی معارض نظام با مسجد هدایت و تغذیه مستمر فکری آنان و دهها مؤلفه دیگر باعث گردید که مسجد مذکور در آن سالها به یک کانون روشنفکری و مبارزاتی تبدیل شود.
بر این اساس در این مقاله، گزیده موضوعات برخی از سخنرانیهای آیتالله طالقانی به عنوان یک راهبرد اصلی جنبش روحانیت برای آگاهی بخشیدن و بیداری تودهها به شرح ذیل مورد بازکاوی قرار میگیرد. باشد که بیش از پیش زمینه جلب توجه پژوهشگران حوزه انقلاب و تاریخ معاصر به اهمیت این اسناد و بطور کلی مجموعه اسناد منتشره ساواک فراهم گردد:
الف ـ سخنرانیهای طالقانی قبل از شروع نهضت روحانیت: انتقاد صریح طالقانی به شاه وهیأت حاکمه در این سخنرانیها نموده بیشتری دارد.
ب ـ سخنرانیهای طلقانی همگام با نهضت روحانیت: لایحه انجمنها ، رفراندوم و ..... در این سخنرانیها مورد نقد قرار گرفته است.
ح ـ سخنرانیهای طالقانی بعد از آزادی از زندان در سال 1346: این سخنرانیها منجر به ممنوعالمنبر شدن او گردید.
ج ـ سخنرانیهای طالقانی علیرغم ممنوعالمنبر شدن در سال 1347 و برپایی اولین نماز عید فطر در مسجد هدایت
ه ـ سخنرانیهای طالقانی در سالهای 50ـ1348 و فراخوان پرداخت فطریه به چریکهای فلسطین
و ـ تداوم مبارزات طالقانی در تبعیدگاههای زابل و بافت
گفتنی است که بعد از اتمام دوره 18 ماهه تبعید طالقانی ، ساواک مانع حضور ایشان در مسجد هدایت گردید. از این رو وی بعد از این دوره در سال 1352 تا پیروزی انقلاب را غالباً به فعالیتهای سری پرداخته و در پوشش سفر و دیدار با مبارزان سیاسی، فعالیتهای مبارزاتی خود را سامان میداد که این اقدامات بار دیگر منجر به دستگیری او در سال 1354 در پی کشف ارتباط او با سازمان مجاهدین خلق گردید. که تا آستانه پیروزی انقلاب در زندان ماند . در پایان لازم به تذکر است که متن سخنرانیهای آیتالله طالقانی از مجموعه اسناد ساواک وی به شرح ذیل استخراج شده است.
ـ آیتالله سید محمود طالقانی، ج اول: بازوی توانای اسلام، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ 1381
ـ آیتالله سید محمود طالقانی، ج دوم: ابوذر زمان، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ 1381
ـ آیتالله سید محمود طالقانی، ج سوم: مالک اشتر دوران، تهران ، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ـ 1381
الف ـ طالقانی ، روحانی پیشکسوت در عرصه مبارزات سیاسی:
بررسی سوابق سیاسی طالقانی نشان میدهد که مبارزات وی از اواخر دوره سلطنت رضا شاه شروع شده و درجریان آزادیهای سیاسی دهه بیست تا کودتای 28 مرداد 32 تداوم یافته است. در جریان ملی شدن صنعت نفت ، وی یکی از روحانیون نوگرای مبارز ، در این جنبش نقش مهمی در حمایت از دکتر محمد مصدق ـ نخست وزیر وقت ـ ایفا نمود. از همین مقطع کلاسهای تفسیر خود را در مسجد هدایت آغاز کرد . اولین سند مربوط به طالقانی بعد از کودتا حاکی است که در پی ترور ناموفق حسین علاء ـ نخست وزیر ـ توسط گروه فدائیان اسلام ، دو تن از عاملان آن یعنی خلیل طهماسبی و محمدمهدی عبدخدایی به منزل او پناه آورده و چون مأموران فرمانداری نظامی برای دستگری آنان اقدام کردند، طالقانی از باز کردن درب منزل خودداری نمود ناچار و مأموران از پشت بام وارد منزل شده و آن دو را دستگیر کردند . همچنین «هنگام بازرسی منزل ، سید محمود طالقانی از هتاکی و سخنان رکیک به مأمورین و نفرین نمودن فروگذار ننمود و از امضای صورت جلسه [مربوط به دستگیر شدگان و کشفیان از منزل] نیز خودداری نمود» که همین عوامل منجر به جلب وی نیز گردید.
از همین مقطع است که حساسیت دستگاه امنیتی به فعالیتهای وی افزایش یافته و چندی بعد از تأسیس ساواک در اوایل سال 1336، دستورالعمل مبنی بر کنترل و مراقبت از وی صادر گردیده است. تا اینکه در آغاز سال 1340 به همراه جمعی از روشنفکران مذهبی و همفکران دیرین خود در جبهه ملی نظیر مهندس بازرگان و دکتر سحابی ، نهضت آزادی ایران را بنیانگذاری نمودند. فعالیتهای سیاسی و تبلیغی در پوشش وعظ و مبنی برنامههای اصل این قبیل از روحانیون نظیر: طالقانی، سید ضیاءالدین حاج سیدجوادی ، نهاوندی و غیره را تشکیل میداد.
مدتی بعد در جریان فراخوان و شرکت درمراسم بزرگداشت شهدای 30 تیر در ابنبابویه (محل دفن شهدای 30 تیر 1331) به همراه جمعی از سران جبهه ملی دستگیر گردید. در بازجویی به صراحت اعلام کرد که «برای دین و مملکت فعالیت داشته و بعدها نیز خواهم داشت». از این رو فعالیتهای او بیش از پیش تحت کنترل ساواک قرار گرفت. ساواک اعلام کرد. در طالقانی در منابر بر خلاف مصالح دولت سخنان تحریکآمیز ایراد و شبهای جمعه در مسجد هدایت تحت عنوان تفسیر قرآن از هیأت حاکم انتقاد و عدهای از تهییج و تحریک میکند». در ادامه تصریح شده است: با آنکه چند بار به وی تذکراتی داده شده ولی تأثیری نداشته است. از این زمانی طالقانی به دلیل صراحت و شجاعت در بیان مطالب در بسیاری از مجالس دینی که از سوی عناصر مذهبی جبهه ملی تشکیل میشد به عنوان سخنران به ایراد سخن پرداخته و در مبارزات سیاسی این تشکل نیز در صف مقدم علیه نظام حاکم ایفای نقش میکرد. تا اینکه در جریان برگزاری کنگره جبهه ملی دوم در تاریخ 11/10/1341 به منظور انتخاب اعضای شورای مرکزی ، بنا به توصیه دکتر مصدق از تبعیدگاه احمدآباد برای پذیرش نهضت آزادی در جبهه ملی ، از طالقانی به اتفاق سه تن دیگر از بنیانگذاران نهضت آزادی یعنی بازرگان ، دکتر سحابی و نزیه نیز دعوت به عمل آمد که او و بازرگان در این شورا پذیرفته شدند.
در این سالها طالقانی و مسجد هدایت او به عنوان یکی از کانونهای نادر مبارزه روحانیت علیه نظام حاکم تلقی میشد به ندرت میتوان روحانیونی سراغ یافت که در این سالها و قبل از شروع نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی ، مبارزه علیه نظام حاکم را سرلوحه برنامههای خود قرار داده باشند. این امر از نیمه دوم سال 41 و از ماجرای لایحه انجمنها و در تعامل مرجعیت سیاسی و روحانیت نوگرای حوزه حاصل شد. حال آنکه از سالها پیش طالقانی پیشگام این مبارزه بود.
ب ـ طالقانی همگام با نهضت روحانیت:
آنچه که از آن به عنوان نهضت روحانیت (نهضت امام خمینی) میتوان نام برد جنبشی است به رهبری مرجعیت سیاسی که در رأس آن امام خمینی قرار داشت و روحانیون نوگرا و بخصوص طلاب جوان حوزه علمیه قم، بدنه اصلی آن را تشکیل میدادند. رحلت آیتالله العظمی بروجردی در فروردین 1340، فرصت مغتنمی برای ظهور مرجعیت سیاسی فراهم آورد. هر چند مرجعیت واحد تا حدودی پراکنده شد ولی رویکردهای نوینی در حوزه و قلم ،گستره نگاه مرجعیت ظاهر شد. آیتالله روحالله خمینی از مدرسین برجسته قم از جمله این مراجع بود. هر چند او سعی میکرد شانه خود را از بار اینگونه مسئولیتها خالی کند ولی تربیت و آمادگی طیفی از شاگردان نواندیش او در حوزه علمیه قم از یک سو و تکاپوهای خلاف شرع و قانون هیأت حاکمه از سوی دیگر، وی را واداشت که گام در عرصه مبارزه و سیاست بگذارد.
آیت الله طالقانی که دو دهه پیش از حوزه قم را ترک کرده بود، اینکه با پیشگامی آن حوزه در مبارزه علیه نظام مستبد حاکم، آمال و آرزوهای خود را در این جنبش یافت و طی دیدارهای پنهان و آشکار با امام خمینی، عزم خود را برای حمایت از نهضت روحانیت جزم کرد. او اینک رسالت بزرگتری بر دوش خود احساس میکرد و آن پیوند و خاستگاه مبارزه یعنی حوزه و دانشگاه بود. از این رو مسجد هدایت را میتوان مهمترین کانون تعامل روشنفکران دینی اعم از اعضا و طرفداران نهضت آزادی، اعضای انجمنهای اسلامی دانشجویان، مهندسین ، معلمان و غیره با نهضت نوخاسته روحانیت علیه نظام حاکم در مبارزه علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، رفراندوم اصول ششگانه انقلاب سفید و ... تقلی کرد. که این مبارزات باعث شد طالقنای به همرها جمعی دیگر از همفکرانش در آستانه رفراندوم دستگیر و بازداشت شوند. بررسی موضوعات سخنرانیهای طالقانی در این مقطع بیانگر نقش ویژه او در این حوزه میباشد. یک گزاشر ساواک از نقش وی در این خصوص حاکی است: «در منزل آقای طالقانی فعالیت بسیار شدیدی وجود دارد، همه شب افرادی به آنجا رفت و آمد مینمایند که عدهای هم با هم تماس دارند. به منظور رابطههای بسیاری هم از طرف آقای خمینی به منزل آقای طالقانی رفت و آمد دارند و ستار عملیات آخوندها و مخالفین منزل آقای طالقانی است»
ج ـ طالقانی و محکومیت دهساله زندان: مبارزات آیتالله طالقانی به همراه جمعی از سران نهضت آزادی همگام و در حمایت از نهضت روحانیت منجر به بازداشت آنان گردید. در رأی نهای دادگاه تجدید نظر در مرداد 43 طالقانی و بازرگان هر یک به ده سال ، شیبانی و علی بابائی هر یک به شش سال، یدالله و عزتالله سحابی ، ابوالفضل حکیمی و محمدمهدی جعفری هریک به چهار سال زندان محکوم شدند. طالقانی معتقد بود که جریان محاکمه آنها یک مراسم فرمایشی بیش نیست «بلکه اسرائیل است» که آنرا هدایت میکند. در جریان محاکمه ، دهها اعلامیه از سوی مراجع، علمای برجسته و برخی تشکلهای سیاسی و مذهبی در حمایت از نهضت آزادی و سران آن صادر گردید.
اسناد و گزارشهای ساواک از دوران زندان طالقانی حاکی است که وی به همراه جمعی دیگر از زندانیان سیاسی، بازداشتگاه قصر تهران را به کانون فعالیتهای فکری و مطالعاتی تبدیل کرد. و با برگزاری کلاسهای علمی، از اوقات خود بهرهبرداری بهینه میکردند. خود وی بخشی از کتاب تفسیری «پرتوی از قرآن» را در همین دوران به نگارش در آورد. بخشی دیگر از استاد حاکی از ملاقاتهای مکرر نیروهای مبارز اعم از ملی و مذهبی با زندانیان مذکور است: یک گزارش ساواک از جریان دیدار سه تن از عناصر جبهه ملی: ابوالفضل قاسمی، حاج محمود مانیان و عبدالحسین ثنایی نشان میدهد: «روحیه طالقانی خیلی خوب بود و ضمن مطالب خود اظهار داشت: عظمت یک ملت از زندانی بودن رجال و مبارزات آن پیداست و متأسفانه زندانهای ما خیلی پر نیستند». گفتنی است که در این دوره اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی در مسجد هدایت را آیتالله سید ابوالفضل موسوی زنجانی به عهده گرفت و در ماههای رمضان نیز محمدتقی شریعتی به ایراد سخن میپرداخت.
به هرحال طالقانی و بازرگان قبل از اتمام دوره ده ساله محکومیت، در چهارم آبان 1346 به مناسبت جشنهای تاجگذاری شاه و فرح مورد عفو قرار گرفته و از زندان مرخصی شدند. از همان آغاز هجوم دیدارکنندگان با آنان، طالقانی را واداشت، مدتی تهران را ترک کند بعد از بازگشت از این سفر، د مراسم نماز عید فطر در مسجد هدایت حاضر شد و در خصوص محرومیت میل از آزادی سخن گفت. از این زمان ضمن برپایی مجدد کلاسهای «جلسات بحث و تفسیر ـ به شرح جدول ذیل ـ در حل برخی مسایل نهضت از قبیل: حل اختلاف فلسفی با فخرالدین حجازی ، شرکت درترحیم تختی و به ایفای نقش کرد.
د ـ ممنوعالمنبر شدن طالقانی و تداوم مبارزات او:
طالقانی در فاصله کمتر از یک سال بعد از آزادی، به دلیل ایراد سخنرانیهای تند در مسجد هدایت، در اوایل سال 1347 ممنوعالمنبر شد اما علیرغم آن وی به صورت نشسته و بعضا با دعوت از برخی روحانیون مبارز برای ایراد سخنرانی، به فعالیتهای مبارزاتی خود و حفظ جمع یاران مسجد هدایت اهتمام ورزید. در همین زمان سفری به زادگاه خود کلیرد طالقانی نمود. ساواک پیشاپیش تدابیری اتخاذ کرده بود کها ز وی استقابل چندانی به عمل نیاید حتی: به اهالی تکلیف شده بودک ه حق تظاهرات و انجام مراسم استقبال را ندارند و برای تأمین این منظور مقابل هر منزل یک ژاندارم گمارده شده بود تا از بیرون آمدنشان از منزل ممانعت بعمل آورند ولی مردم از راه بام خانه و رفتن از طریق بیابانی و کشتن گاو و گوسفند استقبال نمودند». همچنین در سفری به مشهد ضمن دیدار با آیتالله العظمی محمدهادی میلانی ـ مرجع وقت و پیشگام نهضت روحانیت در خراسان ـ از اینکه نوغانی واعظ در مجلس ترحیم زلزلهزدگان خراسان از شاه تقدیر نموده بود. به وی اعتراض کرد و در اظهار نظری دیگر نیز از اینکه آیتالله العظمی حکیم ـ مرع وقت شیعیان ـ به هیأت حاکمه ایران توجه داشته و بعضا برای آزادی مبارزین توصیههایی مینماید، شکوه نمود و در این مقطع همچنین ایشان به بهانه ددیار فرزندش ـ دانشجوی دانشگاه پهلوی ـ سفری به شیراز نمود. دیدار با ناصر صادق ـ مسئول یکی از شاخههای مجاهدین شیراز ـ علمای مبارز و انجمن اسلامی دانشجویان سوءظن ساواک را برانگیخت! که واقعیت او نیز همین ـ دیدار محرمانه با مجاهدین بود.
علی رغم اینکه آیتالله طالقانی خود یک جریان فکری نوگرایی دینی و سیاسی ایجاد کرده بود و لحظهای از مبارزه غفلت نمیکرد، ولی آموزههای مبارزاتی این جریان نیز در راستای نهضت روحانیت قرار داشت و لذا دیدار و ارتباط خود را با مراجع پیشرو نهضت همچون امام خمینی ، میلانی و شریعتمداری حفظ نمود. یک گزارش حاکی است که کتاب تحریرالوسیله امام از طریق مسافرین نجف برای او و آیتالله سعیدی ارسال گردید. و سعیدی بعد از ترجمه قسمتهای مربوط به «امر به معروف و نهی از منکر» آن را برای طالقانی فرستاده است.
حاصل سخن به نقل از ساواک اینکه :«طالقانی پس از آزادی از زنان ، مجددا فعالیتهای سابق را از سر گرفته و با شرکت در جلسات مسجد هدایت و سخنرانی بالای منبر مطالب ناروا و تحریکآمیز بیان میکند ... بار دیگر مسجد هدایت را به صورت کانونی از عناصر مخالف رژیم و محل ارتباط عناصر نهضت آزادی در آورده است» در ادامه این سند دستور دستگیری او صادر شده است. از آنجا که مدرک قابل استنادی علیه وی بدست نیامده ، سه ورز بعد آزاد گردید. به هرحا ل برخی سخنرانیهای وی و سایر روحانیون مبارز مدعو به مسجد هدایت راین مقطع به شرح ذیل میباشد.
هـ ـ آیتالله طالقانی بانی پیوند جنبش آزادیخواهی مردم ایران با مبارزات فلسطین:
در مبارزات آیـالله طالقانی طی سالهای 1350ـ1348 یک نکته درخشان به چشم می×ورد که حائز اهمیت ویژه است و آن فراخوان پرداخت فطریه به چریکهای فلسیطینی و استقبال تودههای مؤمنین مذهبی از آن است. هر چند امام خمینی پیش از آن اعلامیهای در این خصو صصادر کرده بود ولی اقدام عملی در کمک به فلسطینیان صورت نگرفته بود. به هرحال در این فراخوان، در سال نخست در تاریخ 20/9/1348 مبلغ ده هزار تومان (سند دیگر پانزده هزار تومان) و در سال دوم د رتاریخ 10/9/1349 مبلغ 16500 تومان برای فلسطینیان و 1600 تومان برای زلزلهزدگان مسلمان پاکستانی جمعاوری گردید. اما در سال سوم در تاریخ 29/7/1350 ، ساواک در آستانه عید فطر و در حالیکه قریب پنج هزار نفر در مسجد هدایت در انتظار آیت الله طالقانی برایاقامه نماز عید فطر و جمعاوری فطریه برای چریکهای فلسطینی ، بسر میبردند ، منزل ایشان را محاصره و از حضور طالقانی در مسجد مذکور ممانعت بعمل آورده و مدتی بعد به تبعید سه ساله به زابل محکوم نمود.
یکی دیگر از فعالیتهای طالقنای در این مقطع حضور گاهگاهی او در «جلسات رایزنی هفتگی وعاظ سیاسی» در صبح روزهای پنجشنبهها بود. این جلسات که در طی سالهای 1352ـ1348 به صورت مستمر و در منازل افراد برگزار میشد، همچون ستاد یبا هدف ایجاد هماهنگی در مبارزه و برنامهریزی عملیاتی. عمل میکرد. ساواک از طریق یکی از مأموران روحانی نفوذی خود بنام شیخ حسین کاشانی از این جلسات کسب اطلاع مینمود. بر اساس یک یا زاین گزارشها در یکی از این جلسات با شرکت: طالقانی ، لاهوتی ، باهنر ، محلاتی، اعتمادزاده ، مروارید ، غیوری ، مطهری، مهدوی کنی و کاشانی درمنزل هاشمی رفسنجانی ، مذاکراتی در خصوص حضور طالقانی در جلسات مذکور به عمل آمده که شیخ فضلالله محلاتی با این استدلال که ساواک روی طالقانی حساسیت دارد، با آن مخالف ورزید و در نهایت قارر شد طالقنای به صورت پراکنده در این جلسات حضور یابد.
از اسناد حایز اهمیت دیگر طالنای در این د وره میتوان به تقسیمبندی پنجگانه افارد و طبقات مرتبط با طالقانی از سوی ساواک به شرح: سران نهضت آزادی و جبهه ملی ، داشنجویان و دانشآموزان ، انجمن اسالم یمهندسین ، کارمندان و فرهنگیان و بالاخره تجار و بازاریان اشاره کرد و در نهایت گزارشهای ده روز تعقیب و و کنترل روزانه طالقنای در آستانه جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی توسط منبع شماره 4120 ساواک نیز قابل تأمل است.
وـ طالقانی در تبعیدگاههای زابل و بافت:
اسناد ساواک نشان میهد آیتالله طالقانی در سومین مراسم عید فطر در 29/7/1350 که قصد دشات ضمن اقامه نماز عید در مسجد هدایت ، فطریه نمازگزاران را جمعاوری و برای چریکهای فلسطینی ارسال نماید، در منزلش تحت حصر قرار گرفت و بعد از طی یک ماه و نیم محاصره و کنترل منزل، بنا به رأی کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی تهران بهس ه سال تبعید. به زابل به اتهام «اخلال در نظم و آرامش جامعه» محکوم شد. اما از بررسی اسناد و همزمانی برخی رویدادها در این دوره ، میتوان عامل دیگری را در این خصوص دخیل دانست. یک گزارش ساواک از تصحیح آن سازمان از سالها پیش برای تبعید طالقانی حکایت میکند. ماجرا از این قرار بود که در جریان نشد به فعالیتهای طالقانی بعد از آزادی از زندان در آبانماه 1346 که منجر به دستگیری و بازداشت سه وزه او د راواخر دی ماه 1347 گردید، در پی بازجویی و عدم دستیابی ساواک به مدارک مستند علیه او، اداره کل سوم ضمن مخالفت با تداوم زندانی نمودن او به دلیل اینکه:«زندانی کردن این شخص موجب تطهیر و مظلوم جلوهگر ساختن او خواهد شد و بار دیگر مانند گذشته فعالیتهایی را از زندان بوسیله ملاقات کنندگان با خود هدایت خواهد نمود». پیشنهاد نموده است: «نامبرده به یکی از نقاط کردستان، آذربایجان و با سیستان و بلوچستان تبعید شود. تا ضمن اینکه مسئله تعقیب و تنبیه او حل شده ... دردسترس عناصر ماجراجو و مخرب [نیز] نخواهد بود تا آنان با تماس با وی و اخذ دستور از او فعالیتهای تازهای را انجام دهند» که این پیشنهاد گویا مورد قبول مقامات بالاتر امنیتی قرار نگرفته است.
اما د رنیمه آذر 1350 این راهکار امنیتی درباره طالقانی به مورد اجرا در آمده است: زیرا سه ماه پیش از آن یعن ید راوایل شهریور دستگیری گسترده مجاهدین در تهران آغاز شد. در این عملیات ساواک با عامل نفوذی خود و تعقیب چند ماه ناصر صادق، بسیاری از خانههای تیمی مجاهدین را شناسایی و در یک عملیات مشترک: ساواک ، شهربانی و کمیته مشترک ، پنجاه نفر ا زکادر رهبری و اعضای فعال آنان را دستگیر نمود.
یک خاطره در این خصوص حاکی است: « شب دوم شهریور 1350 یعنی فردای شروع دستگیری مجاهدین خلق. آقای طالقانی] وقی از دستگیر یمجاهد سفید سعید محسن آگاه میشود،سخت منقلب میگردد و آن شب در مسجد هایت به جمعی از یارانش میگوید: «دستگیر با شروع شد ... مراقب خودتان باشید» سال پیش از آن در جریان واقعه سیاهکل (جنبش فداییان خلق)، ساواک در صدد شناسایی چاپخانه و جمعآوری کتاب در جهاد و شهادت» ایشان به دلیل آنکه «حاوی مطالب مضره است» بر آمد این کتاب حاوی چهار سخنرانی مهم آیتالله طالقانی در دهه چهل بود که یک یا زآنها با همین نام د رمحرم 1341 ایراد شده بود. در این سخنرانی ایشان نوع چهارمی از جهاد در اسلام را ـ علاوه بر جهاد با کفار، دفاع ا زکیان اسلام و جهاد با ذمی برای اینکه بصورت حربی در نیاید ـ را مطرح کرده بود و آن جهاد با استبداد بود «هرگاه که حاکم مستبد نصیحت را نپذیرفت. باید در مقابلش صفآرایی کرد» این فرضیه تأییدی بر مشی چریکی و جهاد مسلحانه علیه دیکتاتوری نظام حاکم بود.
ساواک که نسبت به نقش آیتالله طالقانی در ارتباط با مبارزات چریکی سوءظن پیدا کرده بود در 30/4/1350 طی دستورالعملی درخواست نموده بود: «با استفاده از تمام امکانات در صورت لزوم (کنترل مکاتبات و تلفن ـ تیم تعقیب و مراقبت) نسبت به شناسایی مجدد و تعیین محل سکوت و کار وی ... و شناسایی دوستان و همفکران او اقدام و به محض مشاهده عمل مشکوکی و یا تردد به هر منطقه از کشور ، مراتب را سریعا اعلام نمایند. در طی این دستور ف ساواک تهران از کشف نامهای از طریق پست داخلی به امضای کمیته مرکزی جنبش آزادیبخش ایران، خطاب به طالقانی و به آدرس مسجد هدایت خبر داد. در این نامه از ایشان خواسته شده بود: «در بالای منبر مردم را علیه حکومت تحریک و با انتشار اعلامیه و تشکل روحانیون مورد اعتماد خود ، فعالیتهای را علیه رژیم ایران دنبال نماید». که این امر بار دیگر بر سوءظن ساواک نسبت به طالقانی افزود. و شنود تلفنی منزل او در دستور کار قرار گرفت. گزارش دیگری حاکمی است ، طالقانی در یک گفتگوی خصوص در 16/7/1350 در مورد اجرا یعملیات و صدور اعلامیهای از سوی چریکها (؟) اظهار نموده: «در شرایط فعلی نباید ساکت نشست. باید به این جوانی ما کمک کرد. حداقل کمک ما این است که با دادن اعلامیه مخالفت خود را ابراز داریم تا همه فشار دستگاه روی چریکها نباشد» طالقانی در آخرین سخنرانی خود قبل از تبعید ـ گو اینکه از تبعید قریبالوقوع خود آگاه بود ـ آمادگی خود را برای مذاکرات جانش اعلام و جوانان حاضر در مسجد را به «اتحاد» و «تجدید پیمان» تا پیروزی نهایی فراخواند و در پایان باری استخلاص آنانی که سالهای قبل (چریکهای مجاهدین) در بین آنان بودند دعا کرد.
به هرحال طالقانی در پی رأی صادره کمیسیون امنیت اجتماعی تهران در نیمه دوم آذر 1350 دستگیر و به زابل تبعید گردید. شش ماه بعد در پی افزایش فعالیتهای پیام رسانی وی تبعیدگاه او به بافت تغییر یافت. او از زمره تبعیدیهایی بود که دستگاه امنیتی به شدت بر کنترل و مراقبت وی تأکید داشت. بگونهای که طالقنای را در دوره تبعید در بافت کرمان از اقامه نماز نیز درمسجد منع نمودند. تأثیر قوام و نفوذ ایشان بر مخاطب به حدی بود که حتی هر از چند گاهی مأمورانی را نیز که مراقب و نگهبان محل اقامت او بودند، تغییر میدادند. در منابع آمده است که یکی ا زاین سربازان نگهبان تحت تأثیر ایشان ، مأمور ارسال پیامهای او شده بود. به حق در چنین شرایطی دیدار با وی در تبعیدگاه خطر بزرگی محسوب میشد. مکاتبه با او نیز عواقبی به دنبال داشت .با این حال در دوره تعبید او آیات سید ابوالفضل موسوی زنجانی ـ یکی از پیشکسوتان مبارزه علیه نظام حاکم ـ و علامه میرزا خلیل کمرهای ـ از روحانیون متنفذ تهران ـ با آیتالله طالقانی مکاتبه داشتند و گویا در پی این پیگیریها و به خصوص تلاشهای آیتالله سید احمد آشتیانی ـ از علمای طراز اول وقت تهران ـ مدت تبعید او از سه سال به یک سال و نیم تقلیل یافت. و همچنین از منطقه بد آب و هوای زابل به بافت کرمان منتقل گردید.
در یکی از اسناد ساواک ، آن سازمان به رأی دادگاه (شعبه 14 استان مرکز) اعتراض نموده و بعد از ذکر دلایلی ... کرده است:«نحوه انجام وظایف قضائی رییس این دادگاه [عبدالله فرشاد] در جهتی مخالف مقتضیات امنیتی و مصالح مملکتی روشن [بوده] و بدین ترتیب ابقاء مشارالیه [عبدالله فرشاد] در مشاغل حساس قضائی به مصلحت نمیباشد» . این مدرک ... نشان دادن دخالت قوه مجریه در امور قضایی که ا زحضور قدرتمندانه ساواک در امور کشور حکایت کرده و پر واضح است که دیدیار با آیتالله طالقانی در سایر این اقتدار کمتر از مبارزه نیست. بر اساس یکی از اسناد: آیتالله علیاصغر صالحی کرمانی ، سیدجواد نیشابوری و ... از کرمان ، حسین طالقنای از شیراز و محمد حکمتی از تهران و ... به دیدار ایشان در بافت شتافتند در اینجا منظو رارائه یک نمونه از فعالیتهای سیاسی تبعیدیها و بخصوص دیدار افراد با آنان ، بطور مختصر ، رویدادهای دوره تبعید طالقانی بررسی میشود:
وـ آیتالله طالقانی از تبعید تا زندان مجدد (1354ـ1352):
دوران تبعید آیتالله طالقانی ، بعد از رأی دادگاه تجدید نظر به تقلیل از سه سال به یک سال و نیم ، در اواسط تیر ماه 1352 خاتمه یافت : از این مرحله تا بازداشت مجدد در 2/9/54 آزادی طالقانی قریب دو سال و نیم طول کشید. در این مقطع ازحیات سیاسی طالقانی ، شرایطی ایجاد شد که فعالیتها و مبارزات او را نسبت به سالهای پیشین متفاوت ساخت از جمله اینکه او را از اقامه نماز و ایراد سخنرانی در مسجد هدایت و سایر مساجد منع نمودند از اینرو نمیتوان برای این مقطع ، جدولی در خصوص سخنرانیها و حتی مبارزات ایشان تنظیم نمود. وی وقایع عمده این دوره اب استناد به اسناد ساواک بطور مختصر به شرح ذیل ذکر میشود.
طالقانی از همان نخستین روزهای آزادی ، سلسله سفرهای متعددی به شهرهای مختلف نمود. از جمله یک هفته بعد از آزادی به اراک عزیمت نمود و در طی روزها و ماههای آن به شهرها و روستاهای طالقان، شهرستانک، کلیر طالقان ، اوانک طالقنا ، چالوس ، قزوین ... سفر کرد. در یکی از اظهار نظرها، گفته است که میخواهد از تهران دور باشد. از اینرو در اوایل این مقطع به ندرت با عناصر مبارز و سران احزاب دیدار میکرد. در اسناد ساواک به جز چندین تماس و قرار دیدار با بهشتی ، میرزا خلیل کمرهای ، مهدوی کنی ، حسن سعید و آیتالله قمی ـ تبعیدی در کرج ـ و یک دیدار عمومی با بازرگان ، فروهر ، لباسچ یو قاسمی در مراسم ختم برادرش، گزارش دیگری در این خصوص وجود ندارد. اولین گزارشها ا ز اظهارات طالقنای حاکی است که او « ترجیح میدهد در منزل تنها باشد و کسی به کارش کاری نداشته باشد». حتی هنگامی که یاران مسجد هدایت او از وی خواستند که نماز عید فطر آن سال را به امامت او در منزلش برگزار کنند، گفت: «دلم نمیخواهد هیچگونه ناراحتی پیش بیاید و یا اینکه دستگاه خیال کند من باز هم میخواهم اقداماتی بکنم». لذا موافقت نکرد در پاسخ به سئوال دوستان و همفکرانش که میپرسیدند مشغول چه کاری است ؟ پاسخ میداد مشغول نوشتن کتابی هستم» همچنین از ایکه ساواک برای مسجد هدایت پیشنمازی تعیین کرده بود، ابراز رضایت نموده و اظهار نمود: «اداره مسجد هدایت مرا خرد کرده بود ، خوب شد برای آن امام جماعت تعیین کردند».
یکی از اسناد ساواک حاکی است که طالقانی در پاسخ به این سئوال که چرا شما بجز عده معدودی از دوستان نزدیک از ملاقات با سایر افراد خودداری میورزید؟ جواب داده است: به این دلیل اشخاص که به منزل من میایند یا خود آنها به دردسر میافتند با اینکه مرا دچار دردسر میکنند. زیرا مأمورین شهربانی مستقر در مقابل منزل، آنان را جلب و به کلانتری میبرند. در یک گزارش دیگر به نقل از بازرگان آمده است که چون طالقنای متوجه ناکارآمدی مبارزات چریکی شده در نتیجه تغییر عقده داده است. یک اظهار نظر وی در ددیار جمعی از اعضای نهضت آزادی نیز این نکته را تأیید میکند طالقانی در این دیدار که در منزل شاهحسینی صورت گرفت، ابراز نموده: «هر چند عدهای کارهای چریکی را قبول دارند، وی کافی نیست. باید معلوم شود از چه راهی باید مبارزه کرد».
با این احوال وی در این دوره به عنوان یک مجتهد از پاسخگویی به سئوالات شرعی مؤمنین دریغ میورزید. از جمله در پاسخ به سئوال وجوب حجاب، آن را یک یاز اکام اسلام ذک رکرد. ولی هنگامی که سئوال کنند، (اکبر اخوان) پرسید، اگر حجاب جزو احکام است چرا ما رضا شاه و خانواده او را مسلمان میگوییم؟ پاسخ داد: خواهش میکنم این مسائل را در منزل من مطرح نکنید. وی همچنین در پاسخ به سئوالی درباره حزب رستاخیز گفت: آینده جواب هم سئوالات و مجهولات را خواهد داد. چنین به نظر میرسد که وی از حضو و نفوذ مأموران ساواک در دیدارها با نقشهای مختلف هراسناک بود و از دادن پاسخهای صریح و یا اظهار نظرهایی که شایعه سیاسی داشته باشد، خودداری میکرد. ولی اسنادی چند نیز روی دیگر قضیه را نشان میدهد. از جمله یکبار هنگامی که به او خبر رسید یکی از دفترداران طالقان در اظهار نظری چاپلوسانه در مورد اصلاحات شاه، او را پیغمبر زمان نامیده ، در جریان سفر به آن شهر به دفتر وی مراجعه و با تندی به او گفت: «تو با این سخنان، خود علنا شمشیر برداشته و به جنگ جدت رفتهای» .
اسناد ساواک در این مقطع از یک مورد برگزاری نماز عید فطر به امامت طالقانی در باغی متعلق به حسین شاه حسینی در اطراف کرج خبر داده است. در این مراسم که با شرکت 150 نفر از اعضای نهضت آزادی به اتفاق همسرانشان برپا گردید، طالقانی در سخنانی از مبارزان ایرانی و چریکهای فلسطینی تجلیل به عمل آورد.
ز: طالقانی و دوره دوم محکومیت دهساله زندان:
علیرغم اینکه طالقنای در دوره دو ساله و نیم آزادی خود بعد از خاتمه تبعیدش ، به ظاهر فعالیت سیاسی خاصی انجام نداده و خود را از صحنه مبارزه کنار کشیده بود. به ناگاه در آخرین ساعات روز 2/9/1354 ، مأموران امنیتی به منزلش هجوم برده و بعد از دستگیری و بازرسی منزلش ، وی را به بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری تحویل دادند. قاعدتا پخش خبر دستگیری او ، موجی از نگرانی و شگفتی عناصر مبارز را برانگیخت. اما این واقعه برای آندسته از عناصری که طالقانی را میشناختند چندان اعجاب آور نبود. زیرا به نیکی میدانستند که او کسی نیست که دست از مبارزه بردارد و آزمانهای نهضت را خخدای مصلحت اندیشیهای روزمره کند. نخستین سؤالات مطروحه از وی در بازجوییها نیز مهر تأییدی بر این ادعاست. از پاسخها و سایر مدارک دیگر میتوان همه فعالیتهای سری طالقانی در آن سالها پی برد.
بازجویی ساواک در یکی از این سئوالات از او پرسید: هر نوع کمک و مساعدتی نسبت به گروههای مختلف از جمله گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران نمودید، بیانی دارید البته که او در آغاز چنین اتهامی را انکار کرد. اما بازجو که از این نوع کمکها مطمئن بود، سئوال خود را به گونه دیگر مطرح کرد: ممکن است از ناحیه جنابعالی کمکهایی در پوشش وجوهات شرعیه یا غیرمستقیم بوسیله افراد دیگر به بعضی عناصر گروه مذکور کمک مالی کرده باشید. طالقانی مجددا انکار کرد و اضافه نمود چنین وجوهاتی از سوی مراجع و یا نمایندگان آنان پرداخت می شود که وی نه مرجع تقلید است و نه نماینده مراجع.
اما گزارش کار مبتنی بر بازجوییهای بعدی حاکی است: «به دنبال کشف یک گروه خرابکار و برانداز معتقد به ایدئولوژی اسلامی مبتنی بر سوسیالیسم تحت عنوان گروه به اصطلاح مجاهدین خلق ایران در تهران و شهرستانها .... و دستگیری اکثر اعضای این گروه در سال 2530 [1350] .... در تحقیقات از دستگیرشدگان مشخص گردید طالقانی ضمنی برقراری ارتباط با افراد فعال به اصطلاح کادر مرکزی گروه اقداماتی در زمینههای مختلف به منظور پیشبرد مفاصد خرابکارانه نموده ....» در ادامه این گزارش اتهام مذکور با استناد به سه منبع به شرح ذیل مورد تأیید قرار گرفته است:
1ـ اعترافات وحید افراخته: وی یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود که در پی اعترافات او ، بسیاری ا زسایر اعضا و عناصر مرتبط با سازمان دستگیر شدند. یکی از این دستگیرشدگان طالقانی بود. نامبرده درباره طالقانی اظهار نموده: «قبل از مارکسیست شدن گروه مجاهدین، [طالقانی] کمکهای زیادی به گروه مجاهدین در زمینههای گوناگون مثل امکانات مالی، اطلاعاتی ، اخبار یا معرفی افراد مذهبی و بازاری و آخوند کرده است. و پس از تشکیل گروه مجاهدین و آغاز مبارزه مسلحانه او همیشه مدافع این گوره و این مبارزه بوده است. و قبل از شهریور سال 50 [ماجرای دستگیری گسترده اعضای سازمان مجاهدین] ، یعنی زمانی که جزو اعضای گروه کسی از موجودیت آن با اطلاع نبوده، طالقانی با افاردی مثل حنیفنژاد ، احمد رضائی، میندوست ، بهرام آرام و ... تماس داشته است و اصولا طالقانی کمتر از هر آخوند دیگری ضد کمونیست است».
2ـ اعترافات شیخ حسن لاهوتی: وی نیز یکی از روحانیون متهم به ارتباط و کمک به سازمان مجاهدین که به اتفاق هاشمی رفسنجانی، مهدوی کنی و حسینعلی منتظری دستگیر و بازداشت شدند. او درباره کمک مالی طالقانی اظهار نموده:«مجموعا مبلغ پانزده هزار تومان از ایشان [طالقانی] گرفته است. بدین شرح که یک بار برای ملاقاتش به منزل آمد و مبلغ دو هزار تومان و دوبار که به منزلش رفته بود هر دفعه پنج هزار تومان به وی داده و یک بار هم که در منزل شخص نبام مولایی دعوت داشتند مبلغ سه هزار تومان در اختیارش گذشات و گفت اگر خودت نیاز شخصداری خرج کن و اگر نداری به خانوادهای مؤمن و مستمند کمک کن لذا ماهانه هفتصد و پنجاه تومان به خانواده تقدیسی ( محکوم ) و دویست و پنجاه تومان به خانواده سیدعلی موسوی گرمارودی (محکوم) و گاهگاهی به تقاضای مهدی بخارایی (محکوم) که در مسیرش قرار میگرفت حدود پنج الی شش هزار تومان به وی داده است.
3ـ اعترافات خود طالقانی: چنین به نظر میرسد که بازداشت غافلگرانه طالقانی در پی اعترافات افراخته بود. اما خود وی نیز بعد از مدتی بازجویی در همین خصوص به یک واقعهای به این شرح اعتراف نمود که از زبان بازجو اینگونه نقل شده است: طالقانی تا اواسط سال 52 که از تبعید برگشته سعی داشت به حال انزوا زندگی کند ..... تا اینکه شخص بنام غیوران ـ که درد دبیرستان رفاه کار میکرد و به جهات ایمان و تقوی که مورد اطمینان وی بوده و هیچ احتمالی نمیداد، که ارتباط مشکوک و ضد امنیتی داشته باشد ـ روزی در مجلس ختم مسجد حاج حسن او را میبیند و به وی پیشنهاد مینماید که چند جوانی هستند که میخواهند مسایل اسالامی را با وی در میان بگذارند و با ا صرار زیاد وی را قانع میکند که به منزل آنان برود. با نشانی که داده بود صبح زود ماشینی را به منزلش آوردند . وی سوار عقب ماشین میشود. راننده خود را معرفی نموده و در خیابانهای مشرف تهران او را گردانده و سپس به طبقه دوم خانهای وارد میشود. و با دو جوان که از هویت آنان مطلع نبوده برخورد مینماید که هر دو مسلح بودند. وقتی وضع را غیرعادی میبیند، نگران میشود و از فرد مسلحی (مقتول بهرام آرام) که مستقر بود. پرسش و سپس پیرامون مسایل سیاسی و اجتماعی اسلام که با مارکسیسم مبانیت دارد از وی سئوال مینماید که جزئیات آن به خاطرش نمیباشد. که پس از چند ساعت بحث وی را سوار ماشین کرده و پس از گرداندن در کوچهها و خیابانها در سر کوچه منزلش پیاده میکند.
در بخش دیگری از این گزارش کار با عنوان «خلاصه اظهارات متهم» طالقانی اطلاعات دیگری در رابطه با مجاهدین ارائه داده است وی بعد از اشاره به تشکیل نهضت آزادی به منظور مقابله با مکتبهای فلسفی و سیاسی وارداتی به کشور: خاطرنشان میسازد که بعد از کشف آن تشکل و بازداشت وی نه «در زمانی که در زندان بسر میبردم [1346-1341] مطلع شدم که افراد باقیمانده جمعیت نهضت آزادی جمعیتی تشکیل داده و با نام گروه مجاهدین شروع به فعالیت نمودند که همزمان با کشف این گروه [در سال 1350] مرا به بافت و زابل تبعید نمودند: پس از چندی مجاهدین تغییر ایدئولوژی داده که مرامنامه آن مورد تأیید ما واقع نگردید زیرا مارکسیست سدی ماقبل اصول توحید و خداشناسی و معاد بوده است» .
در نظریه پایانی این گزارش اضافه شده است:«با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اعتراف صریح متهم و دیگر افراد. عضویت متهم در گروهی که رو به آن ضدیت با حکومت مسروطه سلطنتی و فعالیتش به نفع گروه اشتراکی است محرز و مسلم بوده ... و از این طریق در صدد گسترش فعالیتهای ضد امنیتی و گرایش افاردس اده به فعالیتهای خرابکاری و براندازی بوده .... میزان فعالیت وی درجه یک میباشد ...» که در پی ارسال این گزارش به اداره دادرسی نیروهای سملح شاهنشاهی (دادستانی ارتش) ، ان اداره با رأی شماره 183-23/5/2536 دادگاه تجدید نظر شماره یک تهران مبنی بر محکومیت طالقانی به ده سال حبش جنایی درجه یک موافقت نموده و قطعیت اجرای آنرا در 13/6/2536 اعدام کرد.
ر ـ طالقانی از آزادی تا پیروزی انقلاب :
طالقانی بعد از محکومیت ده ساله زندان، هنوز پیش از سه سال آنرا طی نکرده بود که در آستانه انقلاب و در تاریخ 9/8/1357 در پی فشار افکار عمومی آزاد شد. چون متأسفانه بنابر دلایل نامعلومی یک سال (1355) از اسناد و گزارشهای مربوط به طالقانی بطور کامل در کتاب اسناد ساواک وی (ج 3: مالک اشتر دوران) نیامده، از اینرو این بحث ناقص خواهد بود. اما از باقیمانده اسناد ساواک چنین برمیآید که اعتراضات گستردهای در قبال دستگیری طالقانی صورت گرفته است. از جمله یار و همفکر دیرین وی مهندس مهدی بازرگان در مرداد 1356 اعلامیهای دست نوشت خطاب به «محضر انور علمای اعلام و مارجع عظام دامت برکاتهم» تکثیر و توزیع نمودکه در آن به محکومیت ده ساله زندان طالقانی اعتراض نمود مدتی بعد از آن وکلای طالقانی (احمد صدر حاج سیدجوادی ، حسن نخسته و عبدالکریم لاهیجی) نیز طی تنظیم لایحهای خطاب به رئیس دیوانعالی کشور موارد خلاف قانون و مقررات حقوقی دادگاه طالقانی را به شرح ذیل بیان کردند: سلب حق انتخاب وکیل، حق مطالعه پرونده ، حق ملاقات و مذاکره و مشاوره با وکیل از طالقانی، غیر علنی بودن دادگاههای بدوی و تجدید نظر ، عدم دعوت از وکلای تعیین شده از جانب طالقانی برای حضور در دادگاه تحمیلی بودن حکم صادره و مکتوم بودن آن از مردم با سانسور مطبوعات و رسانهها. آنان در پایان ضمن اعتراض به رأی صادره تقاضای رسیدگی به آن را در دیوانعالی کشور نمودند.
در همین راستا همچنین در جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر طی ارسال نامهای به نخست وزیر وقت و نهادهای مربوطه از ابتلای طالقانی به بیماری فشار خون و دیابت خبر داده و درخواست اعزام سریع وی به بیمارستان را نموده از جمله اقدامات خارج از کشور نیز میتوان به چاپ مقالهای با عنوان «زندگینامه یک انقابی بزرگ در بند آیتالله طالقانی» در مجله الثوره (25 ژانویه 1978) ارکان سازمان فلسطین و چاپ تکثیر و توزیع متن ترجمه شده آن درقالب اعلامیه در ایران اشاره کرد که مجموعه این اقدامات باعث شد شاه طی فرمانی به دستور آزادی وی به اتفاق آیتالله منتظری را صادر نماید.
بالاخره طالقانی در روز 9/8/1357 از زندان آزاد شد. گزارشهای ساواک حاکی است که از همان نخستین روز آزادی سیل جمعیت از نقاط مختلف شهر برای دیدار بالا به طرف منزلش سرازیر شد. در روز دوم ، جمعیتی در حدود پنج هزار نفر از طرف خیابان سعدی شمالی در حالیکه پلاکاردهایی مبنی بر تداوم مبارزه و عکسهایی از خمینی ، شریعتی و شریعتمداری به همرها شاخه کلی در دست حمل میکردند. به طرف پیچ شمیران ـ محدود منزل آیتالله طالقانی ـ در حال حرکت بودند. در روزهای بعد گروهها و طبقات اجتماعی به شرح ذیل: دانشآموزان و دانشجویان با اجتماع در دانشگاه تهران و از آنجا به طرف منزل طالقانی عزیمت نمودند. بازاریان با فراخوان قبلی در سبزه میدان بازار تهران تجمع و از آنجا بسوی منزل آیتالله طالقانی حرکت نمودند. تیتر یکی از روزنامههای 11/8 نشان میدهد که در آندو روز قریب 250 هزار نفر از طالقانی دیدار کردند. سایر اسناد از دیدار کریم سنجابی ـ رهبری جبهه ملی ـ بعد از ملاقات با امام خمینی در پاریس و همچنین دیدار علی امینی ـ نخست وزیر آغا ین سال دهه چهل و از نیروهای مستقل ـ با طالقانی در روزهای بعد خبر دادهاند.
اما مهمتر از این دیدارها، نقش آیتالله طالقانی در هدایت مبارزه و تظاهراتها در تهران در این ایام بود. او طی صدور دهها اعلامیه، مردم را نسبت به توطئههای نظام آگاه میساخت. در همین زمان نیز در نامهای خطاب به امام خمینی در پاریس آمادگی خود را برای ادامه مبارزه «با ارشاد و هدایت آن مرجع گرانقدر» اعلام کرد. که در پی آن فرمانداری نظامی تهران و حومه دستور دستگیری او را صادر کرد ولی دستگاه امنیتی حیات دچار تزلزل شده بود که دیگر قادر به انجام چنین مأموریتهایی نبود. از این زمان با فراخوان تظاهرات روز تاسوعا منزل آیتالله طالقانی، به عنوان کانون اصلی جنبش در تهران در آمد. و هدایت نهضت را تا سر منزل مقصود و پیروزی انقلاب در 22 بهمن به عهده گرفت.
حاصل سخن اینکه اسناد
ساواک طالقانی در طی بیش از سه دهه نشان میدهد که وی لحظهای از مبارزه غفلت نورزیده و هر چند در برخی شرایط زمانی خاص تاکتیک مبارزه را عوض نموده ولی روح و جان او با آرمانهای اصیل جنبش آزادیخواهی مردم ایران چنان پویند خورده بود که غالبا عناصر و نیروهای مبارز و معارض نظام با مسلکهای مختلف، فعالیت های خود را در تعامل و ارتباط با او سامان میدادند. این اسناد میتواند صفحات درخشانی از ماهیت و اصالت این جنبش را در تاریخ معاصر ایران به نمایش بگذارد.
1 دى 1386
www.irdc.ir
نظرات