30
فروردین
1400
قرارداد اصلی معامله اراضی میان خوانین بختیاری و شرکت نفت ایران و انگلیس
خوانین بختیاری و شرکت نفت ایران و انگلیس در هنگام امضای قرارداد مقدماتی، ذیحجه سال 1328ق/ فوریه 1911م را برای برگزاری اجلاس و مذاکرات نهایی تعیین کرده بودند، ولی تشکیل اجلاس به تعویق افتاد و وقفه در مذاکرات طولانی شد. علت این وقفه، تشدید اختلافات بین دو خانواده ایلخانی و حاجی ایلخانی بود؛ زیرا دو ماه پس از عقد قرارداد مقدماتی بین نمایندگان خوانین بختیاری از هر دو خانواده، با دستور خوانین بزرگ از جمله سردار اسعد، دو تن از خوانین خانواده ایلخانی، یعنی یوسفخان سردار مجاهد و حاج خسروخان سردار ظفر تصمیم گرفتند که با صولتالدوله قشقایی وارد جنگ شوند.
در این بین، خانواده حاجی ایلخانی یعنی فرزندان امامقلیخان مجبور بودند بین خانواده ایلخانی و صولتالدوله که متحد آنها به حساب میآمد، یکی را انتخاب کنند. قبل از شروع حمله و درگیری بین بختیاریها و صولتالدوله، خانواده حاجی ایلخانی با اطلاع از لغو تصمیم خوانین بزرگ در تهران برای حمله به صولتالدوله، از همراهی با خسروخان سردار ظفر و یوسفخان امیرمجاهد که بر جنگ با صولتالدوله اصرار داشتند، خودداری کردند.
دو خانواده ایلخانی و حاجی ایلخانی در حالت خصومتآمیز نسبت به یکدیگر قرار گرفتند. یوسفخان امیرمجاهد درصدد بود تا لطفعلیخان امیرمفخم را از خانواده حاجیایلخانی به تلافی قتل عزیزالله خان ــ پسر رضاقلیخان ایلبیگی ــ در هنگام فتح تهران به دست نیروهای امیرمفخم که از محمدعلیشاه پشتیبانی میکردند، مخفیانه به قتل رساند. اخبار و اطلاعات این رویارویی، نصیرخان سردار جنگ ــ برادر لطفعلیخان ــ را به منطقه کشانید و او محل حکمرانی خود را در یزد برای کمک به لطفعلیخان به سوی منطقه بختیاری ترک کرد. نزدیک بود بین دو خانواده درگیری رخ دهد که با وساطت خوانین بزرگ در تهران و دخالت علمای اصفهانی از جمله حاجآقا نورالله ثقهْالاسلام ــ از علمای معروف و مشروطهخواه اصفهان ــ از وخامت بیشتر اوضاع جلوگیری شد و طرفین به مواضع و اماکن سنتی سکونت خود بازگشتند. 1
از همینرو، وقفهای نسبتا طولانی در مذاکرات خوانین و شرکت نفت ایجاد شد. ولی تلاش برای برگزاری اجلاس به نتیجه رسید. قبل از شروع مذاکرات، چارلز گرینوی ــ مدیرعامل شرکت نفت ایران و انگلیس ــ در یادداشتی تمایل شرکت نفت را برای پرداخت مبلغ 5/23 تومان در ازای هر جریب از زمینهای اطراف میدان نفتون، نفتک و منطقه پمپاژ تمبی و اراضی مربوط به خط لوله و جاده ارابهرو به اطلاع رنکینگ ــ کنسول انگلیس در اهواز ــ رسانید. بر همین اساس، اختیار تام به دکتر یانگ ــ نماینده شرکت ــ جهت اقدام و تصمیمگیری داده شد. سقف پرداخت نیز از نظر شرکت همان پنجهزار لیره یا اندکی بیش از آن بود. اشکال کار در اینجا بود که سقف موردنظر، جهت استفاده کفایت نمیکرد؛ زیرا مبلغ نهایی که تصور میشد باید در صورت توافق پرداخت شود، کم بود. به همین دلیل، دکتر یانگ پس از مشورت با رنکینگ و آقای لمب 2ــ نمایندهآقای اسکات و شرکا ــ پیامی به لندن مخابره کرد و خواستار سقف بالاتری برای معامله شد. رؤسای شرکت با سقف معامله تا مبلغ هجدههزار لیره موافقت کردند.
هنگامی که رنکینگ در 13 آوریل سال 1911 / صفر 1329ق وارد منطقه شد، متوجه شد که برخلاف انتظار، دستورات لازم برای تهیه نقشه و اوراق مربوطه صادر نشده و به جز نقشه میدان نفتون، نقشههای میادین نفتی دیگر آماده نشده بودند. به همین دلیل، رنکینگ نقشهبردار شرکت را برای تهیه نقشههای مورد نظر تحت فشار قرار داد و نقشهها تا قبل از ورود خوانین بختیاری به منطقه در 17 آوریل آماده شد.
خوانین پس از ورود به منطقه دو روزی را به اتفاق رنکینگ و دیگران برای تعیین محدوده موردنظر شرکت و مرزگذاری، به سواری و گشت در اطراف گذراندند و پس از دو روز گشت و بررسی، مشخص شد که مرزهای دو میدان نفتی نفتون و نفتک حدود 25 مایل مربع را در برمیگیرد. آنگاه مذاکرات آغاز شد. 3 در هنگام آغاز مذاکره،خوانین وکالتنامهای را از سوی نجفقلیخان صمصامالسلطنه، علیقلیخان سردار اسعد، خسروخان سردار ظفر، یوسفخان امیرمجاهد از خانواده ایلخانی و نصیرخان سردار جنگ از خانواده حاجیایلخانی، که در ذیحجه سال 1328ق / فوریه 1911م تهیه و تنظیم شده بود، ارائه دادند.
بر اساس این وکالتنامه، غلامحسینخان سردار محتشم به نیابت از خاندان حاجیایلخانی و جعفرقلیخان سردار بهادر به نیابت از خاندان ایلخانی، به عنوان نمایندگان خوانین معرفی شده بودند. آنها اختیار داشتند در مورد فروش زمینهایی که شرکت در آن اراضی ماشینآلاتی را نصب کرده و یا برای لولهگذاری احتیاج داشت، به هر صورت که مناسب و عاقلانه میدانند، عمل کنند. 4 مواضع اولیه خوانین عبارت بود از:
الف. شرکت میتواند اراضی مورد نظر را به مقدار دلخواه به دست آورد.
ب. بهای هر جریب زمین زراعی پنجاه تومان و اراضی مرتعی و تپهای پنج تومان پیشنهاد شد که در مجموع با چنین قیمتی، شرکت میبایست 63000 لیره پرداخت کند.
ج. اراضی هموار دارای ارزش یکسانی هستند و بنابراین، نرخ و قیمت آن اراضی یکسان نیست.
د. اراضی ناهموار، شامل زمینهای مرتع و تپهای که برای افراد ایل به منظور استفاده به عنوان چراگاه برای دامهای خود ارزش دارد.
ه. در موافقتنامه اولیه هیچ بندی وجود ندارد که دالّ بر واگذاری اراضی به صورت رایگان باشد.
و. خوانین آمادهاند طبق قرارداد اراضی مورد نیاز زمینها شرکت را به آنها بدهند؛ به شرط آنکه شرکت در ازای اخراج افراد ایل از آن اراضی، پول آن زمینها را بپردازد. 5
پیداست که مواضع خوانین، مواضع مشخص و دقیقی بوده و میدانستند که چه هدفی را دنبال میکنند. در واقع، این ادعا که در قرارداد هیچ بندی برای واگذاری اراضی به صورت رایگان وجود ندارد، ادعایی درست بود؛ زیرا طبق مواد قرارداد اصلی که به زبان فارسی تهیه شده بود، به هیچوجه اشاره مستقیم یا غیرمستقیمی در تأیید آن وجود نداشت. عبارت قرارداد چنین است:
... هرقدر زمین که لازم میشود برای این کار و مقصود [اکتشاف و تولید نفت]، خوانین عظام بختیاری بدهند و زمین به جهت ساختن مسکن اشخاص هرقدر لازم شود، اگر زمین مزروع آبی یا دیمی است، شرکای کمپانی قیمت عادله وقت آن را بدهند....
توجه به عبارت فوق نشان میدهد که شرکت میبایست طبق قرارداد برای اراضی مزروع آبی و دیمی مورد نیاز خود، بهای آن را به قیمت روز محاسبه کرده و میپرداخت. عبارت فوق هیچگونه تعهدی را در واگذاری رایگان اراضی از سوی خوانین بختیاری در برنداشت. ضمن آنکه در قرارداد، مطلقا سخنی راجع به اراضی غیرمزروعی و نحوه واگذاری آن به میان نیامده و در این مورد ابهام وجود داشت. این همان نکتهای بود که رنکینگ نیز به آن اذعان داشت: «... متاسفانه، این کاملاً حقیقت دارد که کلمه رایگان در قرارداد وجود ندارد.» 6 متون بعدی به زبان انگلیسی، چه به صورت آزاد و چه به صورتلغت به لغت از روی متن فارسی تهیه شده بود و در هنگام عقد قرارداد هیچ نسخه دیگری به زبان انگلیسی که به امضای طرفین رسیده باشد، تنظیم نشده بود.
به هر روی طرف انگلیسی تا آنجا که میتوانست در برابر درخواست پرداخت هرگونه وجهی در ازای اراضی بایر، مقاومت کرد و در نتیجه مذاکرات ناکام ماند؛ زیرا از یک سو دست کشیدن از اراضی ناهموار و تپهای به جهت اینکه این اراضی جزو مناطق نفتخیز محسوب میشد، نامطلوب بود و از سوی دیگر، طبق نقشههای تهیه شده، این اراضی جزئی از طرح کلی برای گسترش اقدامات شرکت و تهیه فضای لازم برای احداث خطوط انتقال نفت به حساب میآمد و چشم وشی از آن غیرممکن بود.
خوانین نیز از پذیرش مبلغی به صورت یکجا در ازای معامله اراضی در حد هجدههزار لیره خودداری میکردند و خواستار محاسبه پرداخت بر اساس قیمت هر جریب زمین شدند. هنگامی که مذاکرات در سراشیبی شکست افتاد، خوانین متقاعد شدند که با محاسبه هر جریب زراعی 25 تومان و هر جریب مرتع و تپهای پنج تومان موافقت ورزند و مبلغی بالغ بر 38000 لیره دریافت کنند. ولی فاصله بین قیمتهای پیشنهادی بسیار زیاد بود و مذاکرات در روز 23 آوریل 1911 / صفر 1329ق شکست خورد. خوانین پس از شش روز مذاکره آماده شدند تا منطقه را ترک گویند.
رنکینگ از اینکه خوانین مناطق نفتخیز را بدون دستیابی به یک تفاهم مشخص ترک کنند، به دلیل مشکلات بعدی هراس داشت و این امر را غیرعاقلانه میدید. به همین دلیل در روز 26 آوریل از فرصت به دست آمده در میهمانی شام مدیر مناطق نفتی، استفاده کرد تا با غلامحسینخان سردار محتشم ایلبیگی صحبت کند. او سردار محتشم را ترغیب کرد تا هنگام ارجاع موضوع به لندن و رسیدن پاسخ در منطقه بماند و از سابقه دوستی و نفوذش بر خان بختیاری نهایت استفاده را ببرد تا او را وادار سازد که به قیمت بیست تومان برای هر جریب زمین زراعی و سه تومان برای هر جریب زمین مربوط به نواحی ناهموار و تپهای تن در دهند.
رنکینگ در این مذاکرات از سردار محتشم قول گرفت تا بکوشد نظر جعفرقلیخان سردار بهادر ــ همتای بختیاریاش ــ را در مذاکرات به پیشنهاد جدید معطوف سازد. البته رنکینگ پیشنهاد دیگری نیز با سردار محتشم در میان نهاد که بر مبنای آن، قیمت ثابتی در حد 23 تومان برای همه اراضی مزروعی در نظر گرفته شده و اراضی تپهای و مراتع و چراگاه به کناری گذاشته میشدند.
سردار محتشم هرگونه اظهارنظر نهایی درباره پیشنهادات را به مشورت با سردار بهادر موکول کرد. در صورت پذیرش این پیشنهاد، مبلغ نهایی برای اراضی مورد نیاز شرکت بالغ بر 22000 لیره میشد.
تلاش رنکینگ مؤثر بود و خوانین پذیرفتند که تا دریافت جواب از لندن صبر کنند. این نخستین باری نبود که غلامحسینخان سردار محتشم به دلیل روابط نزدیک با نمایندگان سیاسی شرکت نفت و دولت بریتانیا، تمایل بیشتری برای مصالحه و همراهی نشان میداد. در نوبتی دیگر نیز تأثیر مثبت معالجه فرزند سردار محتشم به وسیله دکتر یانگ، در حل مشکلات شرکت نفت و خوانین و نحوه تعیین حقوق نگهبانان و پرداخت آن بسیار مؤثر واقع شده بود.
در روز 27 آوریل خوانین اظهار داشتند که از نظر آنها کمترین مبلغی که حاضر به پذیرش آن هستند، مبلغ 24000 لیره است. رنکینگ موضوع را به دکتر یانگ اطلاع داد. دکتر یانگ نیز رنکینگ را آگاه ساخت که چنانچه خوانین را به پذیرش مبلغ 22000 لیره و در صورت امکان به صورت قسطی راضی کند، اختیار عقد قرارداد به وی داده خواهد شد.
روز بعد رنکینگ خوانین را ملاقات کرد و درباره مبلغ 22000 لیره با آنها به بحث پرداخت. سردار محتشم، مبلغ پیشنهادی را پذیرفت؛ ولی به شرط آنکه مبلغ بیست هزار لیره برای اراضی و دوهزار لیره برای او و سردار بهادر درنظر گرفته شود. با وجود موافقت خوانین با مبلغ نهایی، آنها با پرداخت قسطی مبلغ مورد توافق مخالفت کردند. ولی به هرحال، در ملاقاتهای بعدی با پرداخت دو قسط به مبلغ پانزده هزار لیره، یکی در اول ژوئن 1911 / جمادیالاخر 1329ق به مبلغ دههزار لیره و قسط دوم به مبلغ پنج هزار لیره در اول سپتامبر همان سال موافقت کردند. پنجهزار لیره نیز قبلاً در هنگام امضای قرارداد مقدماتی توسط شرکت پرداخت شده بود.
بدینترتیب شرکت نفت موفق شد با پرداخت 22000 لیره، مساحتی معادل 5/9 مایل مربع از اراضی موردنظر را به دست آورد. رنکینگ در گزارش خود به بارکلی ــ وزیر مختار انگلیس در تهران ــ چنین نوشت: «... به نظر من شرکت معاملهای کرده است که ارزش آن را سالهای آینده میفهمد....» 7 سخن رنکینگ درست بود؛ زیرا درهمان موقع یکی از مدیران منطقه شرکت نفت گفته بود که پرداخت بیست هزار لیره برای اراضی مورد نیاز پول زیادی نیست و مقداری به مراتب کمتر از این اراضی، قبل از آن در باکو به قیمت پانصدهزار لیره در مناطق نفتی معامله شده بود.
متن قرارداد توافقنامه خوانین بختیاری و شرکت نفت راجع به زمین قراردادی که پس از مدتها چانهزنی و مذاکره به امضا رسید، دارای چهارده بند بود:
بند اول: فروش تمامی اراضی میدان نفتون، نفتک و تامبی
بند دوم: فروش معبر عبور گاری و حدود اراضی بر اساس نقشه
بند سوم: واگذاری این اراضی با تمام متعلقات و چشمه و آب و هرچه در آن یافت شود، به کمپانی نفت بختیاری و کمپانی ابتدایی [بهرهبرداری اولیه] به مبلغ 22000 لیره
بند چهارم: تقسیط مبلغ مورد معامله و پرداخت قسط اول به مبلغ دههزار لیره در اول ماه ژوئن
بند پنجم: پرداخت قسط دوم مبلغ مورد معامله به ارزش پنجهزار لیره در اول ماه سپتامبر
بند ششم: پرداخت مبلغ دوهزار لیره به سردار محتشم و سردار بهادر به عنوان وکیل و تعیین اصفهان [به عنوان] محل پرداخت
بند هفتم: دارا بودن حق مالکانه بر اراضی و ملک قلمداد کردن آن اراضی برای شرکت و حق تصرف، حفر چاه و نصب آلات کارخانه و بنای عمارات و عمل زراعات و احداث باغ
بند هشتم: تمام حقوقی که به موجب قرارداد ثابت شده، تا زمان انقضای مدت امتیاز باقی خواهد بود و پس از اتمام مدت امتیاز اراضی با عمارات عاید خوانین خواهد بود.
بند نهم: هیچیک از [افراد ایل بختیاری] حق معارضه یا ایجاد مانع ندارند و خوانین ضامن پرداخت هرگونه خسارت خواهند بود.
بند دهم: اگر در آینده خوانین ادعای غبن در باب زمین نمایند، ادعای آنها باطل است.
بند یازدهم: هیچیک از [افراد ایل بختیاری] حق سکونت، فلاحت و چراندن حیوانات و مواشی خود را ندارند و در صورت بروز چنین امری و وارد شدن هرگونه خسارتی، خوانین مکلف به جبران خواهند بود.
بند دوازدهم: نقشههای مربوط به اراضی در دو نسخه مرتب شده است.
بند سیزدهم: از دو نقشه تنظیم شده، یکی نزد کمپانی و دیگری با امضای کمپانی نزد خوانین خواهد بود.
بند چهاردهم: زمین مخصوص به لوله آهن و تلفن دارای مساحتی به طول هفده میل انگلیسی و دوازده یارد انگلیسی و زمین مخصوص عبور گاری از ابتدای میدان نفتون تا حدود بختیاری و 25 میل طول و یازده یارد عرض خواهد بود. 8
در پایان به تعریف و مشخص کردن جریب اشاره شده بود. جریب عبارت از قطعه زمینی است که 25 ذرع شاه در 40 ذرع شاه باشد که جمعا هزار ذرع مربع است. هر ذرع شاه معادل 42 اینچ انگلیس است.
قرارداد در روز 11 ماه می سال 1911/ جمادیالاول 1329 به امضای جعفرقلیخان سردار بهادر، غلامحسین خان سردار محتشم و نماینده شرکت نفت بختیاری و شرکت ابتدایی (بهرهبرداری اولیه) رسید. 9 به موازات عقد قرارداد بین دو طرف، غلامحسینخان و جعفرقلیخان طی دستور مکتوبی از طوایف بطوند خواستند که هرگاه افسران و کارکنان شرکت از بین محل سکونت آنها گذر کنند، به آنها احترام گذارند و آنها حق دارند هر جا که خواستند، چادر یا اردو برپا کنند و هیچکس حق ندارد مانعی بر سر راه اجزای شرکت نفت ایجاد کند. علاوه بر این، اگر آنها چیزی لازم داشتند، بطوندیها باید در اختیارشان میگذاشتند. در پایان این دستور مکتوب که در جمادیالاول 1329/ می 1911 صادر و به وسیله غلامحسینخان و جعفرقلیخان مهر شده بود، افرادی که از دستور آنها تخلف کنند، تهدید به مجازات سخت شده بودند. 10
علاوه بر تصریح مسئولیت خوانین در برخورد با هرگونه اعتراضی از سوی سکنه محلی و تعهد پرداخت غرامت هرگونه خسارت احتمالی در متن قرارداد، خوانین موصوف طی سندی جداگانه متعهد شدند که چنانچه سادات قیری شوشتر ادعای مالکیتی نسبت به اراضی مورد معامله داشته باشند، خود پاسخگو باشند. در این سند تأکید شده بود که «... تحت هر شرایطی، مسئولیت امر با ما [خوانین] است و به شرکت بههیچوجه مربوط نمیشود....» 11 این سند نیز در همان تاریخ به مهر و امضای سردارمحتشم و سردار بهادر رسید.
از دیدگاه رنکینگ تعهدات طرف بختیاری در قرارداد، تا حد ممکن جامع و محکم بود؛ زیرا خوانین علاوه بر متن قرارداد، با دادن ضمانتنامههایی نسبت به تخلیه اراضی و عدم تعرض سکنه محلی و طایفه بطوند و سرکردگان محلی همچون آقاحیدر از طایفه ببرست، شیخ ویس از طایفه الاسوند، عبدالکریم از شهنی، آقا سلطان و مشهدی حسن از نصیری، به شکل مکتوب نیز خود را متعهد به اجرای موارد مورد توافق کردند.
رنکینگ در گزارش خود، رفتار خوانین و مواضع آنها را همچون جنتلمنها ارزیابی کرد که با آگاهی از سرمایهگذاری 1500000 لیرهای شرکت در اراضی مورد بحث، و با وجود اینکه میدانستند شرکت نفت باید اراضی مورد بحث را خریداری کند و نمیتواند از آن اراضی چشمپوشی کرده و دست بردارد، گرایش منصفانهای داشتند. از دیدگاه او، رفتار خوانین، از رفتار مالکان غربی در شرایط مشابه بهتر بود؛ به ویژه اینکه در هنگام مذاکرات معلوم شد خوانین قبل از فروش اراضی، با روسها و همچنین ادوارد کتابچی درباره قیمت اراضی نفتخیز در ارتباط بودهاند. ادوارد کتابچی به خوانین گفته بود: «... این قانون ثابتی در چنین معاملاتی است که مالک زمین به هر قیمتی که دلش میخواهد، باید راضی شود....» 12
با توجه به مطالب فوق، رنکینگ این قرارداد را برای خوانین بختیاری و شرکت نفت ایران و انگلیس عادلانه خواند؛ موضوعی که آینده باید درباره آن قضاوت میکرد. این قرارداد تا سال 1339ق/ 1921م مبنای عمل طرفین بود تا اینکه قرارداد جدیدی به امضا رسید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. Great Britain, Foriegn Office. No 4, Sir G.Barclay to Sir Edward Grey. Tehran, 6 December 1910. F.O. 416.47; Inclosure in No 4, Lieutenant Ranking to Sir G.Barclay. Ahwaz, 28October 1910. F.O. 416/47.
2. Mr. Lamb
3. Ibid. No 7, Inclosure 1, Consul Ranking to Sir G.Barclay. Ahwaz, 2 May 1911. F.O. 416/46.
4. Ibid. No 7, Inclosure 3. Power of Ahorney. 25 Zilhijeh 1328/ (1910). F.O. 416/49.
5. Ibid.
6. Ibid.
7. Ibid.
8. سازمان اسناد ملی ایران. سند شماره 240022364، جمادیالاول 1329/ می 1911.
9. همان منبع. همان سند.
10. Great Britain, Foriegn Office. No 7, Inclosure 4. Khan's Order to Bat Wandis Jamad-ul-Awal 1329. May 1911. F.O. 416/49.
11. Ibid. No 7, Inclosure 5. Bakhtiari Khans under taking re Kili Seyyids. May 1911. F.O. 416/49.
12. Ibid. No 7, Inclosure 1 Consul Ranking to Sir G. Barclay. Ahwaz. 7 May 1911. F.O. 416/46.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
نظرات