صادق قطب زاده و رسوایی سناریوی برن


صادق قطب زاده و رسوایی سناریوی برن

قطب‌زاده در ۱۷ فروردین ۱۳۶۱ به اتهام طرح کودتا و تلاش برای قتل امام خمینی بازداشت شد. این خبر برای کسانی که او را یکی از چهره‌های انقلاب می‌دانستند، بسیار شوک‌آور بود.

اما مطالعه خرده‌رفتارهای قطب‌زاده در روزهای حضورش در قدرت،‌ نشان‌گر میزان اهتمام او برای تصاحب قدرت بیشتر است؛ تا جایی که از نسبت دادن علنی دروغ به امام خمینی نیز پرهیز نداشت. تصویری که کمک می‌کند راز تلاش او برای کودتا را پس از چند نوبت ناکامی در به قدرت رسیدن از مسیر قانونی درک کنیم.

یکی از روایت‌های دقیق از اقدامات او در ماه‌های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی را می‌توان در سایه تلاش او برای مذاکرات مستقیم با آمریکا درباره گروگان‌های لانه جاسوسی و کسب امتیاز برای تبدیل آن به مولفه پیروزی انتخاباتی دید. روایتی که در صفحات 265 تا 344 از کتاب »ایستگاه خیابان روزولت« به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در زمستان 1402 توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی منتشر شد و در آبان 1403، متن تقریظ پرالتفات مقام معظم رهبری قدر آن را آشکارتر ساخت.

 

پل ارتباطی صادق قطب‌زاده، وزیر امور خارجۀ شورای انقلاب، به مدتی پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران بازمی‌گشت. در اوایل دی‌ماه، دو نفر که خود را نمایندگان دولت ایران معرفی کردند، نامه‌ای رسمی از طرف وزیر امور خارجۀ شورای انقلاب به مقامات پاناما تسلیم کردند. قطب‌زاده در نامه‌اش، به‌طور رسمی استرداد محمدرضا پهلوی را از دولت پاناما خواسته بود.[...]

بعد از تحویل پیام، یک هیئت پانامایی همراه با بورگه و ویلالون رهسپار تهران شد. [...] قطب‌زاده برای پانامایی‌ها توضیح داد که بهتر است پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران، به راه‌حلی دست یافته باشیم. هرچند او از دلیل عجله‌اش سخنی نگفت، اما از آنجا که او خود یکی از نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری بود، شاید حل مسألۀ گروگان‌ها برای قطب‌زاده حکم برگۀ برنده در انتخابات را داشت.

به هر تقدیر، قطب‌زاده از تصمیم خود برای ارائۀ اسناد استرداد به دولت پاناما گفت و افزود که در نظر دارد برای ارائۀ این اسناد، شخصاً به پاناما سفر کند. او در پایان، اظهار داشت که تمایل دارد با همیلتون جردن، رئیس کارکنان کاخ سفید، ملاقات محرمانه‌ای داشته باشد. [...]

واشنگتن برای نخستین بار مجرای مذاکراتی تازه‌ای یافته بود که خودش ایجاد نکرده بود. این قطب‌زاده بود که از پانامایی‌ها خواسته بود نقش میانجی را ایفا کنند و مقدمات دیدار میان او و همیلتون جردن را فراهم آورند. بدیهی بود که ساکنان کاخ سفید از این موقعیت بیشترین بهره را ببرند. پس از آن که هیئت پانامایی، متشکل از گابریل لوئیس و روری گونزالس، در کاخ سفید نسبت به «تمایل شدید آمریکا به آغاز مذاکرات» توجیه شدند، به پاریس سفر کردند تا با بورگه و ویلالون گفت‌وگو کنند و سپس به تهران بروند. جردن و ساندرز نیز هم‌زمان به لندن رفتند تا بسترهای «تماس با دولت ایران» را فراهم آورند.[1]

در روز 30 دی جردن و ساندرز موفق شدند با واسطه‌گری هیئت پانامایی، با بورگه و ویلالون در لندن ملاقات کنند. این ملاقات سرآغاز بیش از صد ساعت مذاکره و طراحی پیش‌نویس طی جلسات متعددی در لندن، واشنگتن، برن و پاریس بود. در این جلسه آمریکایی‌ها تأکید کردند که گام نخست هر سناریویی که مطرح می‌شود، باید آزادی گروگان‌ها باشد.[2]

پنج روز بعد مقارن 5 بهمن‌ماه، جردن برای بار دوم با بورگه و ویلالون ملاقات کرد؛ این بار در دفتر همیلتون جردن در واشنگتن. دو وکیل از تهران می‌آمدند و سه تصمیم جدید شورای انقلاب را به اطلاع جردن رساندند: یک، از این پس تنها مذاکره‌کننده از طرف ایران، وزیر امور خارجه خواهد بود. تمام اطلاعات دربارۀ این بحران باید به قطب‌زاده برسد و نه اعضای شورای انقلاب؛ دو، قطب‌زاده تمام پیشرفت‌ها را بلافاصله به آیت‌الله خمینی منتقل خواهد کرد؛ سه، قطب‌زاده آخرین اخبار دربارۀ پیشرفت روند مذاکرات را به اطلاع دو کاندیدای پیشتاز انتخابات، یعنی سیدابوالحسن بنی‌صدر و حسن حبیبی،[3] خواهد رساند.[4] [...]

 

سایه بنی‌صدر بر قطب‌زاده

انتخاب بنی‌صدر به‌عنوان نخستین رئیس‌جمهور ایران، بر روند مذاکراتی قطب‌زاده سایه افکند. [...] آمریکایی‌ها اکنون دو کانال مذاکره در برابر خود داشتند: یا ادامه مذاکرات از کانال قطب‌زاده، یا توقف روند گذشته و آغاز دور جدید مذاکرات با بنی‌صدر. همیلتون جردن در روز 15 بهمن یادداشتی برای جیمی کارتر تهیه و خصوصیت‌های هرکدام از دو کانال مذاکراتی را جمع‌بندی کرد. او نوشت خصومت شخصی میان قطب‌زاده و بنی‌صدر به نقطه‌ای رسیده که هرچند در مورد «چگونگی» حل مسئله اتفاق نظر وجود دارد، اما در این که «چه کسی» و «چه زمانی» کار را پیش ببرد، هم‌نظر نیستند. قطب‌زاده میخواهد هم شخصا قسمتی از راه‌‌حل باشد و هم قضیه را هرچه سریعتر تمام کند؛ لیکن بنی‌صدر ترجیح می‌دهد رفع بحران را به بعد از قبض قدرت سیاسی موکول کند. [...]

تصمیم کاخ سفید پیش‌بینی‌پذیر بود. اولا طرح‌های پیشنهادی قطب‌زاده و بنی‌صدر تفاوت ماهوی چندانی نداشت؛ ثانیاً بنی‌صدر مشکلی با تداوم مذاکرات قطب‌زاده نداشت، مشروط بر آن که از محتوای گفت‌وگوها باخبر باشد؛ و ثالثاً برخلاف کانال بنی‌صدر، کانال مذاکرات قطب‌زاده زودبازده به نظر می‌رسید. بدین ترتیب بنا شد کماکان مذاکراتی که پیش از این میان رابط‌های قطب‌زاده و جردن در جریان بود، دنبال شود. [...]

 

شکل‌گیری سناریوی برن

پس از گفت‌وگوهای لندن و واشنگتن، دور سوم مذاکرات جردن با بورگه و ویلالون در هتلی در برن، مرکز سوئیس، برگزار شد. در این دور از مذاکرات که در روزهای 20 و 21 بهمن 1358 جریان داشت [...] اعلام کردند جردن باید هفته آینده به پاریس سفر کند و ملاقاتی مخفیانه با قطب‌زاده داشته باشد. همچنین پس از چانه‌زنی‌های فراوان، سرانجام دو طرف به یک سناریوی عملیاتی دست یافتند که در قالب چهار فصل تنظیم شده بود.

[...] این در حالی بود که امام خمینی در آستانۀ آغاز به کار کمیسیون سازمان ملل در ایران، طی یک پیام رسمی به تاریخ 4 اسفند 1358، اعلام کردند: «از آنجا که در آیندۀ نزدیک نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی اجتماع می‌نمایند، امر گروگان‌ها با نمایندگان مردم است تا نسبت به آزادی گروگان‌ها و امتیازاتی که در قبال آنان باید بگیرند، تصمیم گیرند.»

رهبر انقلاب ایران درست در همین مقطع آشکارا اعلام کردند که حل‌وفصل مسألۀ گروگان‌ها نه برعهدۀ شورای انقلاب، بلکه در صلاحیت مجلس شورای اسلامی است و در تکمیل چنین ابلاغی، افزودند تا زمان تشکیل مجلس، شورای انقلاب و رئیس‌جمهور باید در بازپس‌گیری شاه و اموال ایران بکوشند.[5] این پیام امام به صراحت نشان می‌دهد که ایشان با سناریوی پنهانی که قطب‌زاده و بنی‌صدر پیش می‌بردند، مخالفند و این مخالفت را علناً اظهار کردند. [...]

 

نقل دروغ از امام برای اجرای سناریو

در صبح روز 16 اسفند، بنی‌صدر به دیدار امام خمینی رفت و مطالبی بیان کرد که حتی از گوش و چشم خبرنگاران خبرگزاری پارس هم پنهان ماند.[6] با این وجود، گزارش‌های جسته‌وگریخته حاکی از آن است که بنی‌صدر در این جلسه امام را تهدید به استعفا کرده بود. سازمان مجاهدین انقلاب در بیانیۀ خود نوشته که منازعه بر سر بازدید اعضای کمیسیون سازمان ملل از تمام گروگان‌ها تا جایی بالا گرفت که رئیس‌جمهور تا مرز تهدید به استعفا پیش رفت.[7] [...] پس از جلسۀ تلخ صبح 16 اسفند و گزارشی که حاج احمدآقا به دانشجویان مستقر در سفارتخانه ارائه داد، در همان روز دانشجویان مسلمان پیرو خط امام طی یک اطلاعیۀ مهم، اعلام کردند که گروگان‌ها را تحویل شورای انقلاب خواهند داد تا تمام مسئولیت‌های آن متوجه شورا باشد. [...] در شامگاه 17 اسفند، صادق قطب‌زاده در کسوت وزیر امور خارجه و عضو شورای انقلاب اعلام کرد که «به امر امام و مصوبۀ به اتفاق آرای شورای انقلاب»، فردا به سفارت آمریکا مراجعه خواهد کرد تا گروگان‌های آمریکایی را از دانشجویان تحویل بگیرد.[8] قطب‌زاده به دروغ گفت که تحویل گروگان‌ها به شورای انقلاب، دستور امام بود.

هرآنچه بنی‌صدر و قطب‌زاده برای تحقق سناریوی برن رشته بودند، پنبه شد. صبح روز بعد، دفتر امام خمینی در قم به سرعت اطلاعیۀ کوتاهی صادر کرد و اعلام داشت که ایشان فقط امر گروگان‌ها را به مجلس شورای اسلامی واگذار و دربارۀ تحویل گروگان‌ها به شورای انقلاب سکوت اختیار کرده‌اند.[9] دانشجویان مسلمان پیرو خط امام هم در اطلاعیۀ کوتاه‌ترشان نوشتند: «به علت دروغ محضی که صادق قطب‌زاده، وزیر امور خارجۀ ایران، در رابطه با تحویل گروگان‌ها اعلام کرده و آن را به امام نسبت داده‌اند، از شورای انقلاب می‌خواهیم نمایندۀ دیگری را تعیین و با حکم رسمی اعلام نمایند.»[10]

 

 

 

 

 

 

[1] Jordan. Crisis. pp. 98, 101.

[2] Saunders. “Diplomacy and Pressure”, American Hostages in Iran. p. 115; FRUS, 1977-1980, Vol. 11, Doc. 157.

[3] طبق گزارش‌های مطبوعاتی دو نامزد پیشتاز در انتخابات، بنی‌صدر و سیداحمد مدنی بودند و حبیبی در رتبۀ سوم قرار داشت.

[4] FRUS, 1977-1980, Vol. 11, Doc. 164.

[5] صحیفۀ امام خمینی(ره). ج 12، ص 162.

[6] خبرگزاری پارس، بولتن ایران در 24 ساعت گذشته، 17 اسفند 1358، ص 1.

[7] مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پ 12417، ص 167.

[8] کیهان، 18 اسفند 1358، ص 4.

[9] انقلاب اسلامی، 19 اسفند 1358، ص 1.

[10] کیهان، 18 اسفند 1358، ص 2.