اهمیت تاریخ و تاریخ نگاری از دیدگاه امام خمینی (س)
1213 بازدید
تاریخ مثل زنجیر محکمی است که ما را با بنیانها و هویت گذشته مرتبط مینماید و اگر ملتی این زنجیر را با بیاعتنایی به آن قطع کند، یقیناً در فضای بیهویتی به فرهنگها و جوامع دیگر متصل میشود و دیگر نامی از آن باقی نمیماند.
به همین دلیل، امام خمینی (رحمت الله علیه)، رهبر کبیر انقلاب، نیز اهمیت خاصی برای تاریخ و تاریخنگاری قائل بودند و «اگرچه خود اثر مستقلی در این زمینه ندارند، اما در آثار مکتوب، سخنرانیها، پیامها و بیاناتشان به شیوههای مختلف دربارهی علم تاریخ، اهمیت آن و... اظهار نظر کردهاند.[1]
بنابراین نوشتهی حاضر نیز در صدد بررسی تاریخ و تاریخنگاری از منظر و دیدگاه امام خمینی (رحمت الله علیه) است. بر این اساس، در ابتدا به اهمیت و هدف تاریخنگاری و در وهلهی دوم، اصول و ضوابط تاریخ و تاریخنگاری و به خصوص اصول تاریخنگاری انقلاب اسلامی پرداخته میشود. سپس نقش و جایگاه مردم و نیز علما در فرآیند تاریخنگاری از منظر امام بررسی میگردد. در نهایت نیز وظایف و تکالیف نویسندگان متعهد و مورخان در مقابل نویسندگان غیرمتعهد و نیز مورخان در دستور کار قرار میگیرد.
1. اهمیت و هدف تاریخنگاری از منظر امام
- عبرتآموزی و سرمشق بودن تاریخ
امام بر خلاف برخی از علمای معاصر خویش که از تاریخ معاصر غفلت میورزیدهاند، نسبت به تحولات تاریخ اسلام تأمل جدی روا داشتهاند. پرداختن امام به تاریخ معاصر و ابعاد مختلف آن به گونهای است که میتوان ادعا کرد بنیاد بینش سیاسی ایشان به طور گسترده بر همین اندیشهی تاریخپژوهی استوار گردیده است.[2] ایشان که مبانی فکری خود را از قرآن و احادیث گرفتهاند، در میان معارف گوناگون بشری، برای علم تاریخ و فن تاریخنگاری جایگاه شایسته و بلندی قائلاند و دیدگاه و باور خود را در مناسبتهای مختلف برای مردم بازگو کردهاند.
نقل عبرتآموز برخی از حوادث تاریخی، معمولاً چاشنی پیام و کلام ایشان است. لذا سخنانی که در این باره ابراز داشتهاند مجموعهی انبوه و پُرفایدهای را به وجود میآورد که در جایجای صحیفهی نور میتوان آن را سراغ گرفت:[3] ما باید از تاریخ عبرت بگیریم.[4]
تاریخ یک درس عبرت است، عبرت بگیرید![5] عبرت بگیرید از این حوادث تاریخ[6] ما باید از تاریخ عبرت ببریم.[7] از نقطه نظر امام، که برگرفته از بینش خود قرآن است، علاوه بر آنکه به عنوان وسیلهای برای عبرت به تاریخ تأکید شده است، به عنوان سرمشق و الگوی زندگی نیز به کار رفته است:
تاریخ باید سرمشق ما باشد.[8] و یا «وظیفهی ماست که این مطالب را تذکر بدهیم، طرز حکومت اسلامی و روش زمامداران اسلام را در صدر اسلام بیان کنیم. بگوییم که دارالاماره و دکه القضای او در گوشهی مسجد قرار داشت و دامنهی حکومتش تا انتهای ایران و مصر و حجاز و یمن گسترش داشت. متأسفانه وقتی حکومت به طبقات بعدی رسید، طرز حکومت تبدیل به سلطنت و بدتر از سلطنت شد. باید این مطالب را به مردم رسانید و آنان را رشد فکری و سیاسی داد.»[9]
«اگر هدف از علم تاریخ عبرت از گذشته برای آینده است، این هدف جز با پیگیری علل و معلول حوادث به دست نمیآید. روی هم انباشتن و تراکم منقولات، بدون توجه به پیوند و رابطهی بین آنها و نتایج مثبت و منفی که از نقل آنها حاصل میگردد، نه تنها انسان را به این هدف نمیرساند، بلکه در بیشتر موارد تأثیر معکوس دارد.»[10] امام هم به این مسئله توجه کردهاند و انباشت و ثبت حوادث تاریخی، بدون رعایت اصول صحیح آن را جایز ندانسته و بر این اساس، نویسندگان را ملزم به رعایت ضوابطی در امر تاریخنگاری نمودهاند:
2. اصول و ضوابط تاریخنگاری و انقلاب از منظر امام
امام خمینی به لزوم ثبت حوادث و رویدادهای تاریخی، آن گونه که هستند و اتفاق افتادهاند، اهمیت خاصی دادهاند؛ به طوری که طی نامهای در دیماه 1367به آقای سید حمید روحانی بر ضرورت تدوین دقیق تاریخ انقلاب اسلامی تأکید کردند و چنین فرمودند:
امیدوارم بتوانید با دقت، تاریخ حماسهآفرین و پُرحادثهی انقلاب اسلامی بینظیر مردم قهرمان ایران را بدان گونه که هست ثابت نمایید و یا «شما به عنوان یک مورخ، باید توجه داشته باشید که عهدهدار چه کار عظیمی شدهاید.»[11]
همچنین در بخشی دیگر از صحبتهایشان در همین زمینه فرمودند: چنان که زحمت نکشید و تاریخ صحیح را ضبط و حفظ نکنید، آن وقت دروغهای شاخدار عناصر صهیونیست و ابرقدرتها ملاک تاریخ آینده میشود. بنابراین تاریخی که سازنده باشد برای نسل آینده، ما این را به دست خود پایهگذاری کنیم.[12] اهمیت ثبت صحیح رویدادهای تاریخی در نظر امام در آن حد است که ایشان «تمام نامههای خود را تاریخگذاری نموده و فرزند خود را نیز بدین کار سفارش میکرد.»[13]
در واقع امام خمینی هدف از نگارش صحیح تاریخ انقلاب اسلامی را در این میدانند که نسلهای آینده بیدار و آگاه شوند و بتوانند بدون هیچ ابهامی به واقعیتهای نهضت اسلامی پی ببرند و از این رهگذر سرمشقی برای خود بیابند.[14] در واقع میتوان گفت: انقلاب اسلامی ایران دارای اهدافی کاملاً اسلامی و عدالتخواهانه بود. اهداف اسلامی و عدالتخواهی حرکت، در تمام مراحل نهضت در شعارهای مردم و پیامهای رهبری انقلاب منعکس است.
عدهای از دور و نزدیک کوشش دارند که اهداف و آرمانهای مقدس مردم در این انقلاب، در تاریخ پوشیده بماند. لذا امام از مورخین انقلاب میخواهند که بر تبیین اهداف آن تأکید بیشتر کرده و روح انقلاب را به نمایش بگذارند: «شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه، اسلام آمریکایی کردند.»[15]
امام خمینی به لزوم ثبت حوادث و رویدادهای تاریخی، آن گونه که هستند و اتفاق افتادهاند، اهمیت خاصی دادهاند؛ به طوری که طی نامهای در دیماه 1367به آقای سید حمید روحانی، بر ضرورت تدوین دقیق تاریخ انقلاب اسلامی تأکید کردند.
اصل دیگری که میتوان در همین رابطه از صحبتهای امام استنتاج کرد این است که تاریخ و به خصوص تاریخ انقلاب را باید حتیالامکان با تصاویر و فیلمهای زنده مستندسازی کرد؛ چرا که با مستندسازی میتوان حوادث تاریخی را با ادله و شواهد قابل اعتماد، فراوان و محکم برای آیندگان بازگو کرد و ارزش و صحت و سقم آن را بالا برد: «اگر شما میتوانستید تاریخ را مستند به صدا و فیلم حاوی مطالب گوناگون انقلاب از زبان تودههای مردم رنجدیده کنید، کاری خوب و شایسته در تاریخ ایران نمودهاید.»[16]
امام علاوه بر اینکه نگارش و ثبت دقیق و صحیح رویدادهای تاریخی را از اصول مهم تاریخنگاری ذکر کردهاند، به نقش و جایگاه مردم و علما در تاریخ نیز اهمیت خاصی دادهاند و تاریخنگاران و نویسندگان را ملزم کردهاند که به این امر نیز به مثابهی یک اصل مهم توجه نمایند.
3. نقش و جایگاه مردم و علما در تاریخنگاری
در منشور تاریخنگاری انقلاب اسلامی، مورخ وظیفه دارد تلاش کند تا هدف قیام مردم را آن گونه که هست تدوین نماید. نگارش تاریخ مستند، از آرزوها و آرمانهای امام خمینی بود و ما باید تاریخ انقلاب را بدون تکیه بر مشهورات، متشابهات و متواترات، مبتنی بر مستندات، معقولات و محسوسات بنگاریم.[17]
امام بر خلاف بسیاری از مورخان که تاریخ را منحصر به شاهان، امرا و شاهزادگان یا نخبگان میکنند و نقش مردم را نادیده میگیرند یا کمرنگ میکنند، بر نقش اساسی مردم در پدید آوردن بسیاری از حوادث تاریخی، به خصوص انقلاب اسلامی، تأکید ویژهای داشتند.
لذا میفرمایند: «شما باید نشان دهید که چگونه مردم علیه ظلم و بیداد، تحجر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمدی را جایگزین تفکر اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلمه اسلام آمریکایی کردند. شما باید نشان دهید که در حوزههای علمیهی آن زمان، که هر حرکتی را متهم به حرکت مارکسیستی و یا حرکت انگلیسی میکردند، تنی چند از عالمان دینباور، دست در دست مردم کوچه و بازار، مردم فقیر و زجرکشیده گذاشتند و خود را به آتش و خون زدند و از آن پیروز درآمدند.»[18]
همچنین ایشان در بخشی دیگر از سخنان خود فرمودند: از شما میخواهم هر چه میتوانید سعی و تلاش نمایید تا هدف قیام مردم را مشخص نمایید؛ چرا که همیشه مورخین اهداف انقلابها را در مسلخ اغراض خود یا اربابانشان ذبح میکنند. امروز همچون همیشهی تاریخ انقلابها، عدهای به نوشتن تاریخ پُرافتخار انقلاب اسلامی ایران مشغولاند که سر در آخور غرب و شرق دارند.
امام معتقدند روح حرکتهای تاریخی اهدافی است که مردم پدیدآورندهی آن اهداف، آن را پیگیری نمودهاند. لذا در نگارش تاریخ، نباید به گزارش یک رویهی حوادث به طور خشک اکتفا کرد، بلکه لازم است رویهی دیگر قضایای تاریخ نیز که همان اهداف مردمی آن است، بازگو شود. تحلیل تاریخ و یا نگارش تحلیلی تاریخ نیز فقط در همین چارچوب قابل قبول است و اگر بیش از این مقدار باشد، تبدیل به تفسیر و برداشتهای شخصی میشود. اگر به این اهداف، که در واقع انگیزهبخش حرکتهای تاریخی هستند، اشاره نشود، آن تاریخ ناقص، تحریفشده یا به عبارت بهتر بیروح و مرده است؛ چرا که اهداف مردم روح هر قضیهی تاریخی است.[19]
امام خمینی علاوه بر نقش مردم در بسیاری از رویدادهای تاریخی، به جایگاه روحانیت نیز در نهضتهای شیعه عنایت ویژهای داشتند و علمای دین را محرک اصلی آن میشمارند و میفرمایند: «این صد سال اخیر را وقتی ما ملاحظه میکنیم، هر جنبشی که واقع شده است، از طرف روحانیون بوده است، بر ضد سلاطین. جنبش تنباکو بر ضد سلطان وقت آن بوده است. جنبش مشروطه بر ضد رژیم بود.»[20] و یا «باید ملت اسلام بدانند، خدمتهایی که علمای دینی به کشورهای اسلامی در طول تاریخ کردهاند قابل شمارش نیست.»[21]
امام خمینی جدا از اینکه به نقش مثبت و جایگاه ویژهی روحانیون در بسیاری از رویدادهای تاریخی توجه دارند، با این حال، در نگاهی بیطرفانه و به دور از حب و بغض، به جبههی روحانیون مقدسمآب هم اشاره میکنند و معتقدند در نگارش تاریخ، باید به نقش این دسته از روحانیون هم پرداخت تا نسلهای آینده از واقعیات جامعه مطلع گردند:
«شما باید به روشنی ترسیم کنید که در سال 41، سال شروع انقلاب اسلامی و مبارزهی روحانیت اصیل در مرگآباد تحجر و تقدسمآبی، چه ظلمها بر عدهای روحانی پاکباخته رفت، چه نالههای دردمندانه کردند، چه خوندلها خوردند،متهم به جاسوسی و بیدینی شدند، ولی با توکل بر خدای بزرگ کمر همت را بستند و از تهمت و ناسزا نهراسیدند و خود را به توفان بلا زدند و در جنگ نابرابر ایمان و کفر، علم و خرافه، روشنفکری و تحجرگرایی، سرافراز ولی غرقه به خون یاران و رفیقان خویش، پیروز شدند.»[22]
امام امت به خوبی آگاه بودند که نشان دادن واقعیات تاریخی و آگاه کردن مردم تنها از عهدهی نویسندگان و مورخان متعهد و امین برمیآید. به همین منظور، توصیههایی به آنان، به خصوص در مقابل نویسندگان غیرمتعهد کردهاند.
امام معتقدند روح حرکتهای تاریخی اهدافی است که مردم پدیدآورندهی آن اهداف، آن را پیگیری نمودهاند. لذا در نگارش تاریخ، نباید به گزارش یک رویهی حوادث به طور خشک اکتفا کرد، بلکه لازم است رویهی دیگر قضایای تاریخ نیز که همان اهداف مردمی آن است، بازگو شود.
4. وظایف و تکالیف نویسندگان متعهد و مورخان در مقابل نویسندگان غیرمتعهد
امام خمینی به اهمیت نویسندگان در امر تاریخنویسی تأکید و توجه خاصی کردهاند. به نظر میرسد ایشان به خوبی به خطر نویسندگانی که مغرضانه در صدد وارونه جلوه دادن حقایق هستند و نمیتوانند قدرت اسلام را ببینند، به خوبی پی برده بودند؛ «زیرا میدانستند که تاریخنگاران مزدور و منحرف و دستها و قلمهای ناپاک به کار افتادهاند تا سیمای درخشان انقلاب و مبارزات ملت مسلمان ایران را غیر از آنچه هست، معرفی کنند.»[23] به همین جهت، به نویسندگان امین و متعهد توصیه میکنند که امر تاریخنویسی را به عهده بگیرند و قلمهای مسمومی را که بدون هراس از هر گونه رسوایی، حقایق را پنهان میکنند، بشکنند.
به همین دلیل، در بخشی از پیامی که در 5 مرداد 1357 به ملت ایران فرستادند، چنین فرمودند: «ما که هنوز در قید حیات هستیم و مسائل جاری ایران را که در پیش چشم همهی ما به روشنی اتفاق افتاده است دنبال میکنیم، فرصتطلبان و منفعتپیشگانی را میبینیم که با قلم و بیان، بدون هراس از هر گونه رسوایی، مسائل دینی و نهضت اسلامی را بر خلاف واقع جلوه میدهند ... شکی نیست که این نوشتجات بیاساس به اسم تاریخ در نسلهای آینده آثار بسیار ناگواری دارد. از این جهت، روشن شدن مبارزات اصیل اسلامی در ایران، از ابتدای انعقاد نطفهاش تا کنون و رویدادهایی که در آینده اتفاق میافتد، از مسائل مهمی است که باید نویسندگان و علمای متفکر و متعهد بدان بپردازند.»[24]
محور دیگر در رابطه با همین موضوع در سخنان امام این است که «مورخ در تدوین تاریخ و استفاده از منابع پیشینیان باید از نگاه انتقادی برخوردار باشد. نباید هر گزارش تاریخی را به صرف مطرح شدن در کتب پیشینیان، با قطع و یقین پذیرفت و آن را امری مسلم دانست. امام خمینی حتی به بعضی مشهورات رایج تاریخی نیز با شک و تردید مینگرد و جای تحقیق و بررسی را باز میگذارد. مثلاً ولادت رسول که گفته شده است آتشکدهی پارس خاموش شد و کنگرههای طاق کسری ریخته شد.»[25]
نتیجهگیری
در نهایت اینکه امام راحل گرچه به طور مستقل به تاریخ و تاریخنگاری نپرداختهاند، اما به اهمیت آن در آگاه کردن مردم و نشان دادن واقعیات در هر برههی زمانی آگاه بودند. امام خمینی جدا از بُعد عبرتی تاریخ برای مردم، به نگارش صحیح و ثبت درست رویدادهای تاریخی، به ویژه انقلاب اسلامی، توجهی خاص داشتند و معتقد بودند که بار اصلی این امر بر عهدهی نویسندگان متعهدی است که برای جلوگیری از غلطنویسی نویسندگانی که سر در آخور غرب و شرق دارند و مغرضانه در صدد تحریف تاریخ هستند، به بررسی دقیق نهضت اسلامی بپردازند.
فهرست منابع:
[1] حضرتی، حسن (1388)، «امام خمینی و دانش تاریخ»، فصلنامهی متین، شمارهی 43، ص3.
[2] نصیری فرد، عباس، «اندیشهی تاریخنگاری امام خمینی»: http://www.khatteemam.ir
[3] ــــــــــــــــــ (1386)، «اهمیت و اصول تاریخنگاری از دیدگاه امام خمینی»، مجلهی حوزه،شمارهی 30، برگرفتهشده از سایت: http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4518/4567/33023
[4] امام خمینی، صحیفهی امام (1386)، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، جلد 7، ص 67.
[5] همان، جلد 18، ص 170.
[6] همان، جلد 14، ص 491.
[7] همان، جلد 18، ص 411.
[8] همان، جلد 14، ص 67.
[9] فلاحزاده، سید حسن (1378)، «رهیافتهای تاریخی در اندیشهی امام خمینی (ره)» کتاب نقد، سال چهارم، شمارهی سیزدهم، ص 290.
[10] کریمی، محمود و طاووسی مسرور، سعید (1391)، «اهمیت و آسیبشناسی تاریخ و تاریخنگاری از منظر امام خمینی»، سال سوم، شمارهی 6، ص 18.
[11] صحیفهی امام، همان، جلد 21، ص 239.
[12] http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4518/4567/33023، همان.
[13] کریمی، همان، ص 18.
[14] معصومی (وزوایی)، علی،«امام خمینی و نگارش تاریخ انقلاب اسلامی:http://www.khatteemam.ir
[15] http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4518/4567/33023، همان.
[16] معصومی، همان.
[17] نامدار، مظفر (1389)، «جامعهی مدرسین، مرجعیت امام و منشور تاریخنگاری انقلاب اسلامی»، فصلنامهی ١٥ خرداد، شمارهی ٢٥ و ٢٤، ص 4.
[18] معصومی، همان.
[19] http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/4518/4567/33023، همان.
[20] صوفی نیارکی، تقی (1382)، «فراسوی سایهروشن، امام خمینی (ره) و ترسیم فضای جدید در تاریخنگاری معاصر»، ماهنامهی اندیشه و تاریخ سیاسی ایران، سال دوم، شمارهی 9، ص 1.
[21] همان، ص 2.
[22] نامدار، همان، ص 3.
[23] معصومی، همان.
[24] صحیفهی امام، همان، جلد 3، ص 434.
[25] کریمی، همان، ص 21.
سایت برهان
نظرات