تجربه ارزشمند صد سال قانونگذاری در ایران
اگر نگاهی به تاریخ ادوار مجلس بیندازیم میبینیم که مجلس اول ویژگی خاصی دارد و آن هم به خاطر خصوصیات صنفی و طبقاتی آن است. در این دوره ما حضور موثر اصناف را شاهد هستیم. شما علت این پررونقی عملکرد مجلس اول را در چه میبینید؟
چون در آن زمان نظام زندگی در ایران یک نظام صنفی بود و بخصوص روحانیون، درباریان و طبقه تجار در انقلاب مشروطه به صورت صنفی عمل میکردند، طبعا مجلس اول در قالب صنفی برگزار شد و این البته در آن شرایط بهترین گزینه بود. من معتقدم در انتخابی که برای گزینش نمایندگان مجلس صورت گرفت با توجه به قابلیتهایی که در آن دوره برجستگان هر صنف داشتند، جزو آزادترین انتخاب به شمار میرفت. با این حال باید در نظر داشت که مجلس اول پرتوقع بود و به دلیل اینکه برای اولین بار تشکیل میشد نمایندگان آن فکر میکردند که در برخورد با مسائل باید موضع هجومی داشته باشند. شاید مهمترین عیب مجلس اول این بود که زیاد در امور اجرایی دخالت میکرد و خود را ادامه پروسه انقلابی ای میدانست که به خاطر آن جنبش مشروطه را به راه انداخته بود و در نظر داشت که تغییرات انقلابی در کشور ایجاد کند. همین مساله به درگیری میان نمایندگان و دربار و به توپ بستن مجلس توسط لیاخف انجامید. با این اوصاف، مجلس اول کارنامه خوبی دارد و میدانید که اولین لایحه مجلس اول تاسیس بانک ملی است. این نشان میدهد که در مجلس اول یک دید اقتصاد ملی حاکم بود که ناشی از حضور علما و تجار میشد.
بحث حضور علمای طراز اول را در مجلس اول چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این مساله با وجود شورای نگهبان تطابق دارد؟
تاریخ ایران از دوران صفویه به بعد ترکیب اجتماعی و سیاسی ثابتی دارد. در دوران صفویه در کنار شاهان، شیخالاسلامها بودند که اوضاع را کنترل میکردند. در دوره قاجار این حضور ضعیف شد و همین ضعف باعث شد که روحانیون موضع تند بگیرند. در مشروطه این ترکیب به نوعی باید خود را نشان میداد، منهای اینکه ممکن بود چند روحانی در مجلس باشند و براساس همان ترکیب سیاسی و اجتماعی و قدرتی که شریعت و دینداری مردم داشت الزاما باید چنین ترکیبی هم ایجاد میشد. راه حلی که به ذهن آنها رسید این بود که علمای طراز اول را ایجاد کردند؛ راهحلی که در انقلاب اسلامی به ذهن شورای نگهبان رسیده بود. یعنی دقیقا صحنهای است که در پردههای مختلف به اجرا در میآید.
از مجلس چهارم به بعد است که ما با دیکتاتوری رضا خان مواجه میشویم. با این حال باید در نظر داشت که در مجلس چهارم و پنجم بعد از چند دوره فترتی که اتفاق میافتد نمایندگان مجلس با گزینش دقیقتری انتخاب میشوند و تصویب برخی مصوبات مهم نشاندهنده کارشناسیتر کردن مصوبات در این دورههاست. نظر شما در این باره چیست؟
همانطوری که شما اشاره کردید ما در دوره 15 ساله مشروطه شاهد یک دوره نسبتا آزاد هستیم و در عین حال نمایندگان با مسائل و مشکلات عدیده داخلی و بینالمللی دستوپنجه نرم میکنند. من تا حدودی با شما موافق هستم که نمایندگان مجلس چهارم و پنجم زبدهتر و کارآزمودهتر هستند، ولی نمایندگان تحت نفوذ در این دورهها زیادند و بخصوص بحث رضا خان که مطرح میشود با شرایطی که ایران دارد این توهم بهوجود میآید که نیاز به رضا خان، جدی است و با توجه به هوش سیاسی وی که همه را به خدمت خودش میگیرد، مخالفان را در دام خود میاندازد و هر کدام را به نوعی پراکنده میکند و اینجاست که مهمترین تصمیم مجلس چهارم ـ که تغییر سلطنت است ـ گرفته میشود. به نظر من این تجربه بدی است که از دوره چهارم به بعد، مجالس تحت سیطره رئیس دولت قرار میگیرد. وضعیت خاص ایران و در آستانه نوگرایی قرارگرفتن کشورمان که ناشی از تمایل رضاخان و قدرتهای خارجی بود به این موقعیت کمک کرد. همین مساله باعث شد که برخی نمایندگان مثل مدرس به رغم صداقتی که داشتند به حاشیه رانده شوند.
از دوره چهارم تا دوازدهم ما شاهد سلطه رضاخان بر مجلس هستیم. از شهریور 1320 انتقال قدرت از پدر به پسر شروع میشود و نمایندگان مجلس در دوره سیزدهم هم از فرصت استفاده کرده و با توجه به فراهمشدن آزادیهای نسبی سیاسی، حضور مقتدرتری را تجربه میکنند و حتی در این دوره است که 5 کابینه تغییر میکند. با این وصف، تنش و تزاحم آرا در این دوره زیاد است. ارزیابی شما از این دوره چیست؟
باید در نظر داشت که بودن مجلس بهتر از نبودن آن است. من معتقدم که حتی در دوره رضاخان به رغم اینکه مجلس هیچ قدرتی ندارد کشور وارد فضای تازهای میشود. باید قدر مجلس فرمایشی را نیز دانست. بالاخره مجلس با همه تجربههای مثبت و منفی، جزو تاریخ ماست؛ بنابراین نباید به گونهای صحبت کرد که این دوره بهطور کلی فراموش شود. از مجلس چهارم تا دوازدهم دوره سیاهی در کشور است، اما حضور مجلس و تاسیس عدلیه حتی در دوره استبدادی هم یک ارزش محسوب میشود و این آثار محصول مشروطه بود. از این دوران که بگذریم، مجلس سیزدهم تا مجلس هفدهم را میتوان با دورههای مجالس مشروطه مقایسه کرد. اگرچه در انتخاب نمایندگان شهرها اعمال نفوذ میشود اما در تهران عمدتا این گزینش به صورت آزادانهتری برگزار میشود.
به چه دلیل؟
دلیل آن مسائل فرهنگی است. در مجلس اول هم استثنائا انتخابات را در تهران برگزار کردند و برگزارکنندگان انتخابات هم توجه داشتند که ممکن است در شهرهای دیگر حضور مردم و گزینش نمایندگان با مشکلاتی مواجه شود. در دهه بیستم احزاب و فراکسیونهای مختلفی در کشور حضور دارند و حرفهای زیادی در خانه ملت زده میشود. در نظر داشته باشید که مجلس ممکن است قوانین خوبی تصویب نکند اما همین که برخی حرفها بیان شود خیلی مهم است. ممکن است که نمایندهای نتواند نظر اکثر نمایندگان را برای به کرسی نشاندن حرفش جلب کند، ولی نیم ساعت سخنرانی به عنوان یک سند در سوابق مجلس درج میشود. گذشته از این باید توجه داشت که در ایران، مجلس صرفا برای قانونگذاری نبوده بلکه شانیت ملجابودن را نیز داشت. به همین دلیل است که در آرشیو مجلس ما، اسناد عرایض موجود است و شاید در هیچ مجلسی در دنیا چنین آرشیوی نباشد. نگاه مردم به مجلس مثل نگاه آنان به قوه قضاییه بوده است. به خاطر اینکه جامعه قوه قضاییه را تحت سیطره استبداد شاهی میدانست و مجلس را به مثابه پناهگاه تلقی میکرد. در مجلس شانزدهم به رغم وجود برخی عناصر نفوذی، در نهایت نفت ملی میشود و شاید پایان این دوره، اشتباه مصدق باشد که مجلس هفدهم را منحل کرد.
از دوره هفدهم تا دوره بیست و چهارم که ما شاهد تسلط محمدرضا شاه بر قوه مقننه هستیم، آیا تلاش ممتازی از سوی نمایندگان صورت میگیرد؟
وقتی شما از هیات حاکمه سخن میگویید، این هیات حاکمه منافعی دارد که ممکن است از طریق مجلس بخواهد توقعات خود را برآورده کند، اما از این مرحله به بعد اختیارات در دست مجلس است. فرض کنید شاه و دربار بخواهند برخی امتیازات اقتصادی و سیاسی را از طریق مصوبات مجلس در اختیار بگیرند که البته نمیگویم کم اهمیت هستند اما بقیه مسائل رفاهی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از طریق مجلس پیگیری میشوند؛ به عنوان نمونه میتوان به جزئیات مربوط به بهداشت، کشاورزی، صنعت، راهسازی، اداری و مالی و... اشاره کرد که توسط نمایندگان مردم در این دورهها پیگیری میشوند. در این دوره علاوه بر مجلس شورای ملی، مجلس سنا هم هست. نفس رقابتی که بین این دو نهاد وجود داشته و باعث تعدیل یکدیگر میشدند و بودجهای که تصویب میکردند، قابل اهمیت است البته بسیاری از مصوبات این مجالس متاثر از شاه و دربار و تمایلات غرب گرایانه است اما باید در نظر داشت که پادشاه بد هم باید امنیت را حفظ کند و برای حفظ امنیت هم ناچار از تصویب قوانین خوب است. بالاخره باید امنیت در بازار باشد و سارق احساس آرامش نداشته باشد تا اقتصاد و تجارت رونق پیدا کند. ما با این دید اقدام به برگزاری همایش ادوار مجلس میکنیم و معتقدیم که باید مجلس را به مردم شناساند. با توجه به ضرورتی که وجود داشت همکاران ما در کتابخانه مجلس لوح مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی و مجلس شورای اسلامی را منتشر کردند تا کسانی که میخواهند در مورد عملکرد ادوار مختلف مجلس تحقیق کنند، بدانند که نمایندگان منتخب ملت چه تلاشی را برای ایفای وظیفه نمایندگی خود انجام دادهاند.
اگر بخواهیم به عملکرد ادوار مختلف مجالس قبل از انقلاب امتیاز بدهیم، در کدام دوره منافع ملت بهتر تامین میشده است؟
به نظر من هیچ وقت نقطه ایدهآل نداشتیم. مجلس ما متناسب با شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه است. ما در دوران مشروطه دچار دستپاچگی شدیم و در دورههای بعد هم استبداد گریبانگیر ما شد. گاهی شرایط سیاسی و اجتماعی بهواسطه تمایلات خارجی یا مسائل داخلی دچار تعدیل میشود و مجلس هم از این قاعده مستثنا نیست. فکر میکنم که ما صد سال تجربه کسب کردهایم. البته میشود ادوار مختلف مجلس را با هم مقاسیه و امتیازدهی کرد. اما ما میگوییم که این صد سال تجربه را باید پاس داشت و به تناسب شرایط سیاسی و اجتماعی مورد بررسی قرار داد. باید در نظر داشت که بحث فقط درباره مجلس نیست بلکه بررسی دورههای مختلف انتخاباتی نیز ضمیمه آن است. اینکه با چه سیستمی مردم، نمایندگان خود را به مجلس فرستادند مهم است و اینکه این پروسه از چه تغییر و تحولاتی برخوردار بوده است؟ اصل مجلس در فرهنگ سیاسی ما نهادینه شده است، اما با وجود این هنوز هم برخی شرایط حاکم بر فضای مجلس، طبیعی نیست. اکنون هم ما بر سر اینکه آیا قوه مقننه در کار قوه مجریه دخالت میکند، تفاوت دیدگاه داریم. حتی چندی پیش هم رهبر معظم انقلاب درباره میزان اختیارات دولت و مجلس بیان فرمودند که نقاط ابهامی در این باره وجود دارد که باید اصلاح شود. اگرچه تجربه مجلس به عنوان یک نهاد، برگرفته از فرهنگ سیاسی غرب است، اما با این حال ضروت وجود مشورت و شورا، در قرآن سابقه دارد. نزاع در مجلس طبیعی نیست و البته در دورههای مختلف مجلس ما شاهد این تنشها بودهایم و باید در نظر داشته باشیم که وجود این تضادها و اختلاف آرا که باعث برهم زدن آرامش خانه ملت میشد، تقویت استبداد را در پی داشت و حتی باعث دخالت دربار و شاه در وظایف نمایندگان میشد. نمایندگان در آن دوره باید بهگونهای عمل میکردند که زمینه سلطه قوه مجریه را از بین میبردند. با این وصف، اگر قرار بر امتیازدهی به عملکرد مجلس باشد، مجالس دوره مشروطه بهرغم تنشهای موجود در آنها وضعیت بهتری دارند.
نشریه ایام روزنامه جام جم
نظرات