امام و آیت الله کاشانی
توصیف آیت الله کاشانی از زبان کسی که خود بنیانگذارنهضتی بی نظیر بوده شنیدنی است ،خصوصا اینکه حضرت امام خمینی آیت الله کاشانی را از نزدیک می شناخته اند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران ، آن چه درپی می آید نوشته ها و گفته های حضرت امام خمینی (س) درمقاطع مختلف درباره آیت الله کاشانی است.
نامه [به آقاى سید ابوالقاسم کاشانى (استفسار از سلامتى آقاى کاشانى)].
زمان: 1340 ه. ش./ 1380 ه. ق.
بسم اللَّه الرحمن الرحیم.به عرض عالى مىرساند، پیوسته سلامت وجود مبارک را از خداوند تعالى خواستار است. امید است ان شاء اللَّه این کسالت بزودى مرتفع شود. مخلص دعاگوى وجود محترم هستم و از اشخاصى که مىآیند مستفسر هستم. بنده هم از موقعى که از تهران آمدم چندین مرتبه مبتلاى به تب مالت و غیر آن شدم و الآن هم در کسالت به سر مىبرم. از وجود مسعود ملتمس دعا هستم. والسلام علیکم و رحمة اللَّه.- روح اللَّه الموسوى
(صحیفه امام، ج1، ص: 45 )
********************************
توطئه دشمنان؛ انزواى روحانیون.
....شیاطین بزرگ و کوچک و آنهایى که مىخواستند و مىخواهند تمام قدرتها را در هر جا قبضه کنند و تمام منافع ملتها را چپاول کنند، از سالهاى طولانى نقشههاى عجیب و غریبى داشتهاند، و مع الأسف قشرهاى زیادى غافل بودند؛ از جمله این مطلب که روحانیون در امور سیاسى نباید دخالت کنند. آنها باید مردم را در این نماز و روزه و امثال اینها هدایت کنند، و جاى آنها و شغل آنها مسجد است و منزل، مسجد بیایند و نماز بخوانند، منزل بروند و استراحت کنند، و به طورى این تبلیغ شده بود که همه باورشان آمده بود تقریباً، و دخالت در سیاست یک فحشى بود براى اهل علم. اگر مىگفتند فلان آخوند سیاسى است، این به منزله یک فحش تلقّى مىشد. و خود مردم و بلکه خود روحانیون هم بسیاریشان این مسئله را باورشان آمده بود. اگر راجع به یک امر اجتماعى، یک امرى که راجع به ملت است گفته مىشد، بعضیها مىگفتند که ما در امور سیاسى دخالت نمىکنیم. و اگر یک ملّایى در امر سیاست ملت و مصالح کشور صحبت مىکرد، مىگفتند که این سیاسى است و برخلاف موازین است. این مسئلهاى بود که این قدررویش تبلیغات کرده بودند در داخل و خارج که به این زودى نمىشد از ذهن مردم بیرون کرد. آنها مىخواستند که یک قشر بزرگى از جامعه را- که جامعه هم تَبَع آنها هست- منزوى کنند و خودشان به جاى آنها بنشینند. حکومت مال ما، نماز جماعتِ خشکى که در آن اصلا صحبت از اجتماعى و سیاسى نباشد هم مال شما .من یک قصهاى از مرحوم حاج آقا روح اللَّه خرم آبادى (1)شنیدم و یک قصه هم خودم دارم. مرحوم آقاى کاشانى رحمه اللَّه- را که تبعید کرده بودند به خرم آباد و محبوس کرده بودند و در قلعه فلک الافلاک یا کجا، آقاى حاج آقا روح اللَّه مىفرمودند که من از آن کسى که رئیس ارتش آنجا، و آقاى کاشانى هم تحت نظر او بود و محبوس بود- من حالا وقتى مىگویم محبوس در زمان رضاخان، شما خیال مىکنید مثل حبسهاى عادى زمانهاى دیگر بود، البته پسرش هم مثل پدر بود لکن آن کسى که گرفتار مىشد اگر از اشخاصى عادى بود همچو مرعوب مىشد که در حبس یک کلمهاى که برخلاف مثلًا دولت یا آن کسى که در آنجا هست بزنند، امکان نداشت برایشان- مرحوم حاج آقا روح اللَّه گفتند که من از این رئیس ارتش که در آنجا بود خواهش کردم که من را ببرد خدمت مرحوم آقاى کاشانى، قبول کرد و ما را بردند پیش ایشان. آن رئیس، آنجا بود و من هم بودم و آقاى کاشانى. آن شخص شروع کرد صحبت کردن، و رو کرد به آقاى کاشانى که آقا شما چرا خودتان را- قریب به این معانى- به زحمت انداختید؟ آخر شما چرا در سیاست دخالت مىکنید؟ سیاست، شأن شما نیست، چرا شما دخالت مىکنید؟ از این حرفها شروع کرد گفتن. آقاى کاشانى فرمودند: «خیلى خرى»!شما نمی توانید که این کلمه درآن وقت مساوق با قتل بود. ایشان گفتند:"تو خیلی خری،اگرمن دخالت درسیاست نکنم،کی دخالت کند؟" (صحیفه امام، ج13، ص: 429و430 و 431 )
********************************
ترور شخصیت آیت اللَّه کاشانى.
ما در زمان خودمان هم آقاى کاشانى را دیدیم. آقاى کاشانى از جوانى در نجف بودند و یک روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگىشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را مىشناختم. در یک وقت وضع ایشان طورى شد که وقتى که ازمنزل مىخواست حرکت کند فرض کنید بیایند به مسجدشاه، مسجدشاه مطلع مىشد، در نظر داشتند، اعلام مىشد، اینطور بود وضع ایشان. بعدش دیدند که اگر یک روحانى در میدان باشد لابد اسلام را در کارمى آورد، این حتمى است و همینطور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازى. آنطور جوسازى کردند که یک سگى را عینک به آن زدند- و آن طور که من شنیدم- عینک زدند و از طرف مجلس آوردند این طرف و به اسم آیت اللَّه.و من خودم در یک مجلسى بودم که مرحوم آقاى کاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هیچ کس پا نشد. من پاشدم و یکى از علماى تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ایشان- جا هم ندادند-. این جو را درست کرده بودند براى آقاى کاشانى که دیگر از منزلش نمىتوانست بیرون بیاید، در یک اتاقى محبوس بود در منزلش طورى که نمىتوانست بیرون بیاید. چند دفعه هم گرفتند چه کردند. آنجا هم شکست دادند، مسلمین را شکست دادند.(صحیفه امام ج 18 ص 248 )
(1)- حاج آقا روح اللَّه کمالوند خرم آبادى، از مدرسین تواناى فقه و اصول و فلسفه در حوزه علمیه قم که در منطقه لرستان، نفوذ فراوانى داشت. او در دى ماه سال 1341 و در آغاز مبارزه امام خمینى و دیگر روحانیون علیه لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى به نمایندگى از سوى روحانیت به منظور مذاکره مستقیم با محمدرضا پهلوى به دربار رفت و با سخنان تند خود، شاه را در موضع انفعالى قرارداد. (کوثر، ج 1، ص 34).
پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران - تهران
نظرات