07
تیر
1387
احمق ترین آدم
اظهارات فانیان دبیر دبیرستان صائب
روز دوشنبه 17/5/36 ساعت 12 در دفتر آکادمی زبانهای خارجی، فانیان اظهار داشت: هنگام معرفی کابینه جدید، آقای جمشید آموزگار لبخندی به لب داشت و مرا به یاد حکایتی انداخت که تاجری به غلامش گفت: برو احمقترین آدم را پیدا کن و بیاور. غلام رفت و همه جا را گشت و کسی را نیافت. سرانجام دید که عدهای با ساز و نقاره دارند میآیند. غلام دید که حاکم جدید است و برای معرفی او به مردم وی را با مرکب و کالسکه میآورند. غلام هم از فرصت استفاده نمود، بغل دست حاکم نشست و وارد بازار شدند. تاجر که مدتها منتظر غلام بود، از دیدن غلام و نشستنش نزد حاکم یکه خورد و ترسید و به همین جهت مقداری هدایا و تحف تقدیم نمود. پس از مراسم، تاجر غلام را خواست و گفت: فلان فلان شده من گفتم برو احمقترین آدم را پیدا کن و بیاور، تو رفتی با حاکم آمدی، غلام گفت هر چه گشتم احمقتر از این نیافتم، تاجر گفت: چطور؟ غلام گفت: حاکم قدیم را داشتند شلاق میزدند و حاکم جدید شاهد این منظره بود و میخندید. من دیدم که احمقتر از این وجود ندارد. زیرا میبیند که سرانجام کارش چیست با این حال میخندد و افتخار هم میکند.
نظریه یکشنبه: اظهار مطالب بیان شده از طرف فانیان با توجه به دسترسی شنبه مورد تأیید است و به شنبه آموزش لازم داده شد که خود را بیشتر به نامبرده نزدیک نموده و در جریان افکار و عقاید سیاسی وی قرار بگیرد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. مشخصات کامل وی متعاقباً اعلام خواهد شد.
نظریه 10 ه : به امنیت داخلی دستور داده شد کماکان مراقبتهای لازم را از نامبرده، به عمل آورده مراتب را گزارش نماید.
روز دوشنبه 17/5/36 ساعت 12 در دفتر آکادمی زبانهای خارجی، فانیان اظهار داشت: هنگام معرفی کابینه جدید، آقای جمشید آموزگار لبخندی به لب داشت و مرا به یاد حکایتی انداخت که تاجری به غلامش گفت: برو احمقترین آدم را پیدا کن و بیاور. غلام رفت و همه جا را گشت و کسی را نیافت. سرانجام دید که عدهای با ساز و نقاره دارند میآیند. غلام دید که حاکم جدید است و برای معرفی او به مردم وی را با مرکب و کالسکه میآورند. غلام هم از فرصت استفاده نمود، بغل دست حاکم نشست و وارد بازار شدند. تاجر که مدتها منتظر غلام بود، از دیدن غلام و نشستنش نزد حاکم یکه خورد و ترسید و به همین جهت مقداری هدایا و تحف تقدیم نمود. پس از مراسم، تاجر غلام را خواست و گفت: فلان فلان شده من گفتم برو احمقترین آدم را پیدا کن و بیاور، تو رفتی با حاکم آمدی، غلام گفت هر چه گشتم احمقتر از این نیافتم، تاجر گفت: چطور؟ غلام گفت: حاکم قدیم را داشتند شلاق میزدند و حاکم جدید شاهد این منظره بود و میخندید. من دیدم که احمقتر از این وجود ندارد. زیرا میبیند که سرانجام کارش چیست با این حال میخندد و افتخار هم میکند.
نظریه یکشنبه: اظهار مطالب بیان شده از طرف فانیان با توجه به دسترسی شنبه مورد تأیید است و به شنبه آموزش لازم داده شد که خود را بیشتر به نامبرده نزدیک نموده و در جریان افکار و عقاید سیاسی وی قرار بگیرد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. مشخصات کامل وی متعاقباً اعلام خواهد شد.
نظریه 10 ه : به امنیت داخلی دستور داده شد کماکان مراقبتهای لازم را از نامبرده، به عمل آورده مراتب را گزارش نماید.
نظرات