شهاب سحاب شکن


غلامرضا گلى زواره
2201 بازدید

جو وحشت ، اختناق ، ترور و شکنجه همچنان ادامه دارد. عوامل رضاخان مشغول توقیف و دستگیرى انسانهاى آزاده و طرفداران مدرس مى باشند. از هر طرف عرصه بر مدرس و یاران او تنگ کردید. در مجلس هم نمى توانستند علل این همه فشار و زورگویى بیمورد را بیان کنند. سرانجام مدرس اقدام به تصمیم جالبى گرفت و آن استیضاح بود زیرا در جریان آن مى توانست از حقایق پرده بردارد و جنایات رضاخان را افشا کند. در جلسه مورخه ، مرداد سال 1303 (ه‍ ق ) مدرس از رئیس مجلس اجازه گرفت و پس از ذکر مقدمه اى در انتقاد از اوضاع و احول کشور و اعمال خلاف شرع و قانون و نیز غیرقانونى بودن حکومت نظامى ، استیضاح تاریخى خود را از رضاخان اعلام نمود.
مدرس با فراستى که داشت مناسب دید که قدرى از برندگى استیضاح بکاهد و قبل از بکار بردن این نیشتر، موضع را اندکى بیحس کند، تا بلکه بدینوسیله قدرى از دست و پا زدن و لگداندازى مخالفین کاسته شود. از این جهت در مقدمه تند نرفت ، رعد و طوفانى بپا نکرد، اسم کسى را به زبان نیاورد و هیچ مستمسکى بارى اعتراض و آشوب بدست نداد.
اصولا استیضاح به مقدمه لازم ندارد ولى شرایط مجلس ایجاب مى کرد از این استراتژى استفاده کند و در پایان مقدمه بگوید: ((بنده عرض مى کنم وضعیت ناگوار است ، سکوت هم نمى شود کرد، لذا این ورقه استیضاح را تقدیم مى دارم . و نکته اى دیگر را به نمایندگان یادآور شد: ((این کلمه را هم اجازه مى خواهم عرض کنم ، استیضاح من از حیث بودن سردار سپه در راءس سیاست است ...)) متن استیضاح نامه به شرح زیر است :
((بسم الله الرحمن الرحیم ))
این جانبان راجع به موارد ذیل از آقاى رئیس الوزرا (رضاخان ) استیضاح مى نمائیم :
1- سوء سیاست نسبت به داخله و خارجه
2- قیام و اقدام بر ضد قانون اساسى و حکومت مشروطه و توهین به مجلس شوراى ملى
3- تحویل ندادن اموال مقصرین و غیره به خزانه دولت
حائرى زاده - عراقى - کازرونى - مدرس - اخگر - ملک الشعرا - سید حسین زعیم .


کتاب داستانهاى مدرس