حرمت ثروت؛ مصاف تاریخی روحانیان و چپگرایان بر سر تکریم سرمایهداران
حزب توده حتی دولت موقت را هم دولت سرمایهداری میدانست و از مهندس بازرگان گرفته تا صباغیان و یزدی و امیرانتظام را سرمایهداران و سهامداران کارخانههای بزرگی معرفی میکرد که «در یک موسسۀ بزرگ یا در موسسات وابسته به امپریالیسم شریک بودند.»(۵) به باور حزب توده سرمایهداران تنها نبودند «بخش قابل ملاحظهای از دستگاه دولتی ایران همان نیروهایی هستند که دوران رژیم طاغوت در چرخ سرمایهداری دخالت داشتند و مهرهای از آن چرخ غارتگری سرمایهداری بودند و الان هم تمام تلاششان نگهداری ماشین غارت سرمایهداری است.» شاخصترین حزب چپگرای ایران حتی اتاق بازرگانی و صنایع را هم «سازمان صنفی و طبقاتی سرمایهداران» میدید که «برای خود "حق" تشکیل دارد و هیچ کس هم نمیتواند بگوید که آقا شما طبق قانون حق ندارید سازمان صنفی طبقاتی را تشکیل دهید.»
نورالدین کیانوری، دبیرکل حزب توده حتی این گفتههای احمد توکلی، وزیر وقت کار و امور اجتماعی را هم «نسبت به کارگران غیردوستانه و نسبت به سرمایهداران محبتآمیز و با نرمش» میدانست: «ما فرق میگذاریم بین سرمایهدار و نظام سرمایهداری. ما نظام سرمایهداری را قبول نداریم، چون مبتنی بر امتیاز و انحصار و ربا است، ولی سرمایه داشتن غیر از سرمایهداری است. ما نه تنها سرمایه داشتن را جرم نمیدانیم بلکه آن را به حال جامعه مفید میدانیم و آن را خدمت به حساب میآوریم، منتها مشروط به اینکه ضوابط اسلامی را در نحوۀ به دست آوردن سرمایه رعایت کرده باشد.»(۶)
در آن زمان این راست سنتی یا باصطلاح راست بازار بود که با صدایی کم بسامد از تکریم سرمایه و حرمت ثروت مشروع میگفت و البته طعنهها میخرید که خود سرمایهدار است و متهم شد به طرفداری از اسلام آمریکایی؛ یکیاش آیتالله محمدرضا مهدوی کنی که با برخی مصادرههای اول انقلاب مخالف بود: «آن روزها باید برخی کارخانهها از دست مدیران سابق گرفته و به دست افرادی دیگر سپرده میشد. اما انجام این کار در آن زمان به این معنا نیست که اقتصاد کشور را حتماً به دست افرادی که تازه به دوران رسیدهاند بدهیم و همه کسانی را که تجربه دارند به دور بریزیم. آن زمانی که من این حرفها را زدم همه گفتند تو داری حرفهای سرمایهداران را میزنی و بنده را به طرفداری از سرمایهداری و اسلام آمریکایی متهم کردند؛ در صورتی که من نه اسلامم آمریکایی بود و نه طرفدار سرمایهداری بودم، بلکه این حرفها به عقلم میرسید و گفتم که اینجوری رفتار کنید.»(۷) حتی صادق خلخالی که در منتهیالیه چپ مذهبی آن زمان بود نیز تصدیق میکرد که «یک عدهای هستند الان سرمایه دارند و سرمایههایشان را به کار نمیاندازند برای خاطر اینکه ترس دارند از یک عدهای که حقیقت اسلام را متوجه نیستند و نمیفهمند به خیالشان که اینها به صرف اینکه من باب مثل جلو فلان کارخانه را گرفتی، فلان سرمایهدار را گرفتی، این مملکت رفاه و آسایش پیدا میکند.»(۸)
بازار انگزنی بر کارآفرینان و سرمایهداران چنان پررونق بود که روحانی سنتگرایی مثل جعفر شجونی را نیز بر آن داشت تا بپرسد: «چه موقع باید لغتهایی مثل مستکبر، فئودال بورژوا، طاغوت، طاغوتی در این مملکت معنا بشود که هر کسی یک ذره زرق و برق داشته باشد به او طاغوتی بگویند.»(۹) آنچه که عبدالمجید معادیخواه هم آن را آفت و بلایی برای انقلاب میدانست که «به محض آنکه مطرح میشود که دو نفر دکاندار بودند فورا میگویند بلی اینها سرمایهدار هستند.»(۱۰)
آنچه حسن روحانی، در همایش قوه قضائیه گفت که «برخی از افراد در جامعه ما هنوز، سرمایهداری را ضد ارزش میپندارند. تا وقتی که عدهای در کشور هستند که سرمایه را نجس میدانند و فقر را افتخار کشور میدانند، ما به مقصد نمیرسیم»،(۱۱) تداوم همان سنتی است که روحانیون غیرچپگرا هماره پاسدارش بودهاند؛ ولو اینکه خود بارها گفتهاند طرفدار سرمایهداری نیستند و حتی روحانی خود سه دهه قبل راهش را از لیبرالیسم اقتصادی جدا کرده و گفته بود: «اگر در جامعهای دیدید که برهنه و گرسنهای وجود دارد حتما بدانید ثروتمندانی لباس و غذای آنها را به تاراج بردهاند... در جامعه عدل اسلامی نباید یکی از گرسنگی در حال مردن باشد و دیگری از سیری نداند که چه میکند. این یک اصل اسلامی است و ما نمیتوانیم بگوییم که در مساله مالکیت به یک اصل فقهی مراجعه میکنیم، بدون در نظر گرفتن اصل مهم عدل و قسط این امکانپذیر نیست...متاسفانه لیبرالیسم اقتصادی پوششی پیدا کرده به عنوان پوشش زیبا و مقدس مذهب و مکتبی و ما اگر بخواهیم ماهیت لیبرالیسم اقتصادی را نشان بدهیم ناچار هستیم آن لباس و پوشش زیبا را با مهارت از تن آنان دربیاوریم...ما باید جای لیبرالیسم اقتصادی، خط اقتصادی اسلام را هم معرفی کنیم و هم راه اجرایی آن را ارائه بدهیم.»(۱۲)
روحانی ۳۵ سال پس از انقلاب اصلاح فرهنگ جامعه را چاره کار میداند؛ البته با این تاکید که «وقتی ثروت آشکار شد هم باید مالیات داد و هم باید چشمهای برخی را نسبت به آن اموال تحمل کرد.» فرهنگی که پس هر سرمایهای پی زد و بندی میگردد، به فقر، فخر میورزد و به ثروت حرمت نمینهد. سرمایهداری هنوز زیر نگاههای سنگین و نسبتهای رنگین گم است و هنوز هم فرزندان خلف کیانوری میگویند «دولت تدبیر و اعتدال بیشترین توان خود را معطوف تحقق خواستهای کلان سرمایهداری و اجرای سیاستهای نولیبرالی کرده است.»(۱۳)
پینوشتها:
۱- گفتوگو با فصلنامه نگاه نو، بهار ۹۳
۲- نطق در مجلس اول، ۱۳۶۲/۱۲/۱۴
۳- نورالدین کیانوری، آبان ۱۳۵۸
۴- جزوه حزب توده؛ تحلیل مسائل و جوانب گوناگون انقلاب، سال ۱۳۵۹
۵- نورالدین کیانوری، پرسش و پاسخ، فروردین ۱۳۶۱
۶- همان
۷- خبرگزاری ایلنا، ۱۳۸۹/۲/۱۴
۸- نطق در مجلس اول، ۱۳۶۲/۱۲/۱۴
۹- نطق در مجلس اول،۱۳۵۹/۹/۱۰
۱۰- نطق در مجلس اول، ۱۳۵۹/۴/۹
۱۱- خبرگزاری ایسنا، ۱۳۹۳/۶/۳۱
۱۲- گفتوگوی کیهان با حسن روحانی: با لیبرالیسم اقتصادی تحت هر پوششی باید مبارزه کرد،۱۳۶۲/۱/۱۱
۱۳- بیانیه کمیته مرکزی حزب توده ایران درباره سی و پنجمین سالگرد انقلاب
هفتهنامه تجارت فردا
نظرات