دو سند منتشرنشده درباره حمید اشرف، رهبر سازمان چریکهای فدایی خلق
تیتر روزنامههای هشتم و نهم تیرماه 1355 از اتفاق مهمی خبر میدهند که تعدادی از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق، در یک درگیری چندین ساعته در مهرآباد جنوبی کشته شدهاند.
نحوه دستیابی کمیته مشترک به این خانه در ابهام قرار دارد. شاید با تعقیب یکی از چریکها [رضا یثربی] این خانه، لو رفته باشد. همچنین گفته شده ساواک با اتخاذ ترفندی توانست مکالمه تلفنی حمید اشرف با یکی از اعضاء را که به تازگی از زندان آزاد شده بود طولانی ساخته و محل کیوسک تلفن عمومی مورد استفاده اشرف را در منطقه نزدیک فرودگاه شناسایی کرده و به تعقیب وی بپردازد؛ و با تعقیب وی خانه مهرآباد جنوبی را کشف کند. در گزارش عملیاتی ساواک آمده است:
براساس نفوذ اطلاعاتی ساواک در گروه چریکهای باصطلاح فدایی خلق، یکی از مخفیگاههای قابل اهمیت گروه در منطقه مهرآباد جنوبی، بیستمتری ولیعهد، خیابان پارس کوچه رضاشاه کبیر کشف و مدتی تحت مراقبت واقع و پس از کسب اطلاعات مورد نیاز، به کمیته مشترک ضد خرابکاری مأموریت داده شد تا عملیات لازم را جهت ضربت زدن به منزل امن مزبور و دستگیری ساکنین آن به عمل آورد. به همین مناسبت پس از بررسیهای لازم و تهیه مقدمات کار، منزل تیمی مورد بحث در ساعت 0230 روز 35/4/8 [55] محاصره و در ساعت 0430 همان روز به وسیله بلندگو به ساکنین خانه موصوف اخطار گردید بدون مقاومت خود را تسلیم نمایند. لکن ساکنین منزل ضمن سوزانیدن مدارک با مسلسل، اسلحه کمری و نارنجک جنگی مأمورین را مورد حمله قرار داده و قصد داشتند پس از شکستن حلقه محاصره متواری شوند که با آتش متقابل مأمورین مواجه و سرانجام عملیات پس از چهار ساعت زد و خورد خاتمه و 10 تروریست ساکن منزل مورد نظر معدوم گردیدند.
آنچه اهمیت این عملیات را بیشتر میکند، وجود «حمید اشرف»، چهره برجستهی چریکها در میان کشتهشدگان بود که در صفحه اول روزنامهها ازاو به عنوان «رهبر تروریستها» نام برده میشد. اوپیش از این، طی درگیریهای متعدد بارها توانسته بود از چنگ مأموران فرار کند.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در سالگرد این عملیات، تصویر «گزارش معاینه جسد» و «پروانه دفن» جنازه حمید اشرف را منتشر میکند:
حمید اشرف کیست؟
حمید اشرف در سال 1325 در تهران متولد شد. پدرش اسماعیل، کارمند اداره راهآهن بود و در سالهای 1332 الی 1336 رئیس راهآهن آذربایجان بود. حمید یک برادر به نام احمد و خواهری به نام مینا داشت.
حمیداشرف پس از اخذ دیپلم در رشته مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران پذیرفته شد. وی یکی از سمپاتهای گروه جزنی به شمار میرفت. با دستگیری جزنی، اگرچه اعضا و سمپاتهای دیگر از جمله فرخ نگهدار نیز دستگیر و به حبس محکوم شدند؛ ولی از آنجا که نام اصلی حمید اشرف را مسئول او نمیدانست، لاجرم از موج دستگیری در امان ماند و توانست به فعالیتهای خود ادامه دهد. سال تحصیلی 50ـ1349 در حالی که رابط بین تیم شهر و تیم کوه بود، برای سال چهارم در دانشکده نامنویسی کرد. تا اینکه با اولین دستگیریهای تیم شهر، برای همیشه مخفی شد.
هر چه زمان میگذشت وساواک و کمیته مشترک بیشتر در جریان فعالیتها و خصوصاً درگیریها و فرارهای او قرار میگرفتند؛ تلاش بیشتری برای دستگیریاش به عمل میآوردند. اما اشرف هربار موفق به فرار از مهلکه میشد. معلوم نیست طی این درگیریها، آیا حمید اشرف همواره تحت تعقیب بوده است، یا آنکه به طور تصادفی با مأمورین کمیته مشترک مواجه میشد؟
با توجه به موقعیتی که حمید اشرف در سازمان داشت، تمامی افراد دستگیر شده مرتبط با وی، در بازحوییهای ساواک تکنویسیهای مفصلی درباره او انجام دادهاند. او از نیمه سال 1350 یعنی پس از دستگیری و یا کشته شدن اعضای اصلی گروه تا پایان حیات خود رهبر بیرقیب سازمان بود.
خونسردی، بیباکی، قدرت سازماندهی، انضباط تشکیلاتی، و پنهانکاری، به همراه یک دهه زندگی مخفی در شرایطی که بخش زیادی از بار تشکیلاتی را یکتنه بر دوش میکشید، او را به «رهبر افسانهای» چریکها در مبارزة مسلحانه تبدیل کرده بود. اشرف نهایتا تیرماه 54 در جریان عملیات کمیته مشترک ضد خرابکاری در مهرآباد جنوبی به همراه چندتن دیگر از افراد مهم سازمان چریکهای فدایی خلق کشته شد.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
نظرات