مذاکره در ادبیات نهضت آزادی‌

بررسی دیدگاه نهضت آزادی نسبت به گفت‌وگو با دشمن


در طول هشت سال دفاع مقدس و درحالی‌که جهان استکبار پشت صدام ایستاده و علیه ملت ایران می‌جنگید، نهضت آزادی همواره ادامه جنگ را محکوم و حل بحران را تنها از طریق مذاکره پیشنهاد می‌کرد.

این پیشنهاد در شرایطی مطرح می‌شد که صدام حتی در شرایط برابر هم حاضر به گفت‌وگو نبود. واقعیت جنگ نشان می‌داد که گفت‌وگو بدون پذیرش مسئولیت متجاوز، راه به جایی نمی‌برد.

آنچه در ادامه می‌آید برشی از صفحات 519 تا 522 کتاب «نهضت آزادی ایران» است که توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی به رشته تحریر درآمده است. خواندن این نوشتار برای فهم نگاه متفاوت نهضت آزادی و جمهوری اسلامی ایران نسبت به مذاکره با دشمن متجاوز، خالی از لطف نیست.

 

مذاکرهٔ مشروع

قسمتی از تحلیل عقیدتی جنگ‌وصلح نهضت آزادی […]، به موضوع «مذاکره با دشمنان از دیدگاه اسلام» اختصاص داشت که در آن بر مشروعیت مطلق مذاکره و گفتگو با دشمنان، تأکید شده بود.[1]

دکتر ابراهیم یزدی در مصاحبه با خبرنگار یک نشریه عربی چاپ انگلستان به نام «المجله» در پاییز 1363، پیرامون لزوم مذاکره چنین گفت[2]:

«معتقدیم که مذاکره در هر مرحله‌ای مفید است و هرگز تصور نمی‌کنیم که قبول آتش‌بس با مذاکره، به معنی قبول شرایط طرفی است که با آن در حال جنگیم. به نظر من تبادل آراء، خیانتی به اسلام و ایران محسوب نمی‌شود. باوجوداینکه عراق آغازگر این جنگ بود، ولی ما بایستی اقدامات صلح را پذیرا باشیم و به ایده‌ها و نظریات هیئت‌های حسن‌نیت گوش فرادهیم.»[3]

چندی بعد، مهندس بازرگان و دکتر یزدی در اوایل سال 64، در مصاحبه مشترک با خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند، مواضع خویش درباره جنگ را نیز طرح نمودند. در این مصاحبه که انعکاس وسیعی در نشریات ضدانقلاب و رادیوهای بیگانه داشت، در مورد پایان جنگ و مذاکره، مجدداً تأکید شد:

«ما اعتقاد داریم که برای حل این مشکل و پایان‌بخشیدن به جنگ، باید با دشمن طبق قوانین قرآن و سنت‌های پیامبر به مذاکره بنشینیم.»[4]

متن این مصاحبه در دو نشریه ضدانقلاب خارج از کشور و متعلق به سلطنت‌طلبان، با این تیتر بسیار درشت به چاپ رسید: «بازرگان: باید با بغداد مذاکره کرد.» [5]

 

بن‌بست گفتگو

اصولاً مذاکره به‌منظور تبادل نظریات طرفین، تعدیل متقابل دیدگاه‌ها و تقریب مواضع برای حصول تفاهم، انجام می‌شود. اما آقای یزدی فقط به یک جنبه آن تحت عنوان «تبادل آراء» اشاره کرده بود. در تحلیل نهضت آزادی نیز تأکید شده که منظور از مذاکره، «روبروشدن با مدعیان و طرح نظریات و مواضع خویش»[6] می‌باشد.

مذاکره در آن شرایط جنگ ایران و عراق، هنگامی فایده و ضرورت داشت که دو طرف متخاصم از مواضع یکدیگر آگاهی نمی‌داشتند و شرایط ترک مخاصمه برای طرفین مجهول و یا حداقل مبهم، جلوه می‌کرد. بدیهی است که این وضعیت تا آن زمان در جنگ ایران و عراق، مصداقی نداشت. یزدی و بازرگان در مصاحبه خود با لوموند گفتند:

«ما بدون هیچ تردیدی عراق را متجاوز می‌دانیم و معتقدیم که عراق جنگ را در نتیجهٔ یک اشتباه تاریخی آغاز کرد. به همین دلیل می‌بایستی مسئولیت جنگ را بپذیرد و به‌خاطر این اشتباه تاریخی[7] خود و آغاز حمله به ایران، حاضر به پرداخت غرامت شود.»[8]

صدام هرگز حاضر نبود حتی محترمانه مسئولیت حمله به ایران را بپذیرد و به ایران غرامت بدهد. کمااینکه سال‌ها بعد، شکست‌های نظامی_سیاسی و تغییر معادلات منطقه‌ای و بین‌المللی، صدام را مجبور کرد در آستانه حمله به کویت، در چارچوب روابط دوجانبه، قرارداد 1975 الجزایر را مجدداً بپذیرد. اما هرگز در سازمان ملل و یا در روابط دوجانبه، حاضر نشد مسئولیت آغاز جنگ را از نظر حقوقی رسماً بر عهده گیرد.

نفی مذاکره و صلح با صدام متجاوز در استراتژی ایران، الزاماً به مفهوم مخالفت با خاتمه جنگ نبود. در آبان 1361 امام خمینی به مسئولان کشور اجازه داده بود که در صورت تأمین شرایط عادلانه، آتش‌بس و متارکه جنگ را بپذیرند. حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود می‌نویسد:

«امام گفته‌اند که با صدام صلح نمی‌کنیم ولی با شرایطی، آتش‌بس و متارکه جنگ را می‌پذیریم.»[9]

مجدداً در فروردین 1362 نیز این سیاست، توسط امام تأیید شده بود:

«[امام] گفتند: با خاتمه جنگ موافق‌اند، اما باید شرایط خوبی باشد که در دو ملت ایران و [عراق]، اثر بدی نگذارد. آنچه که از پاییز 67 به بعد رخ داد، «مذاکره از نوعی دیگر» بود که در چارچوب اولین قطعنامه قابل اجرای شورای امنیت و به وساطت سازمان ملل شکل گرفت و نهایتاً هم بین دولت ایران و رژیم صدام، هرگز «مذاکره صلح» صورت نپذیرفت و قرارداد صلحی نیز با رژیم بعثی امضا نشد.»[10]

 

دو قرائت متفاوت از مذاکره  

تمام آنچه که تا قبل از سقوط صدام، بین دو دولت ایران و عراق گذشت، مذاکرات سه‌جانبه و یا دوجانبه برای «اجرای قطعنامه و رعایت آتش‌بس و تعیین حدود مرزی» بود، و نوع آن با مذاکره‌ای که نهضت آزادی در سال 63 توصیه و تجویز می‌کرد، ماهیت متفاوت بود.

حتی در ابتدای جنگ، ایران آمادگی خود را برای مذاکره و حل اختلافات، مشروط به عقب‌نشینی نیروهای متجاوز، رسماً اعلام نمود. بنابراین، برخلاف ادعای آقای بازرگان این‌طور نبود که رهبران ایران در هیچ شرایطی حاضر به مذاکره نبوده‌اند، بلکه بر «شرایط عادلانه» برای مذاکره و معاهده، تأکید داشتند.

امام خمینی یک هفته پس از آغاز جنگ، اعلام نمود که در صورت عقب‌نشینی و کناره‌گیری متجاوزان، ایران به‌خاطر مصالح مسلمین، ممکن است از آنچه که گذشته چشم‌پوشی و «سکوت» کند.[11]

 

 

[1] تحلیلی پیرامون جنگ و صلح، نهضت آزادی ایران، ‌1363، صص 33 و 34

[2] متن این مصاحبه در دی ماه 63 به وسیله نهضت آزادی چاپ و منتشر شد. لازم به ذکر است که تفاوت هایی در برخی عبارات این متن، با اصل مصاحبه منتشره در خارج، به چشم می خورد. لیکن محتوا، تغییر چندانی پیدا نکرده بود. متن مورد استفاده در این نوشتار مستقیما از روی نسخه اصلی المجله ترجمه شده است.

[3] بولتن بررسی مطبوعات جهان، شماره 684، 5/9/1363، ص 10، نقل از المجله چاپ انگلستان، 3 نوامبر 1984. مصاحبه آقای دکتر ابراهیم یزدی با مخبر نشریه عربی المجله، نهضت آزادی ایران، 22/10/1363، ص 9. این مصاحبه در تاریخ10 مهر ماه 63 انجام شده است.

[4] نشریه فرانسوی لوموند، دوم ماه مه 1985. متن سؤال و جواب این مصاحبه پیرامون جنگ طبق ترجمه نهضت آزادی در اطلاعات، 19/2/1364، ص 19، درج شده است.

[5] کیهان چاپ لندن، 19/2/1364. پیام ایران، چاپ لس‌آنجلس آمریکا، 19/2/1364

[6] تحلیلی پیرامون جنگ و صلح، نهضت آزادی ایران، ‌1363، ص 34

[7] در مصاحبه یزدی با المجله این نکته، با تعبیر «محاسبات غلط و نادرست» رژیم عراق، بیان شده بود. در ترجمه ارسالی نهضت آزادی به روزنامه اطلاعات، نیز تعبیر «محاسبات غلط» و «جبران خطا» آمده است. (اطلاعات، 19/2/1364، ص 19)

[8]  لوموند، 2/5/1985 (12/2/1364)، ص 1

[9] پس از بحران، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (1361)، دفتر نشر معارف انقلاب، 1393، ص 289.

[10] آرامش و چالش، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (1362)، دفتر نشر معارف انقلاب، 1381، ص 14

[11] صحیفه امام، ج 13، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1379، ص 252