زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر؛

انگلوفیلی که در خدمت سلطنت بود


رامین صادقی
1376 بازدید
عبدالحسین هژیر

انگلوفیلی که در خدمت سلطنت بود
عبدالحسین هژیر از سیاستمداران دوران معاصر است که نظرات و دیدگاههای مختلفی درباره او وجود دارد. او را هم وابسته آمریکا دانسته‌اند هم انگلیس. در وابستگی او به دربار شکی نیست، چرا که در دوره رضاشاه مامور رسیدگی به داراییهای او در خارج شد و در دوره محمدرضا‌شاه به مقام نخست‌وزیری و وزارت دربار رسید. از نکات دیگر در مورد این شخصیت سیاسی بحث دینداری یا لامذهب بودن اوست. او ظاهراً فردی بود که به مذهب اهمیت می‌داد و در این امور حتی قوانین موافق با دین وضع می‌نمود اما از نظر مذهبیون او فردی ضد مذهب بود و حتی یکی از دلایل ترورش همین مسئله بود. در این مقاله جنبه‌های مختلف زندگی سیاسی او را بررسی می‌کنیم.

1. خانواده، تحصیلات و مشاغل

هژیر در سال 1281 ش در تهران از خانواده ای مذهبی متولد شد. پدرش محمد وثوق همایون از غلامان دربار قاجار بود و مادرش حاجیه فاطمه نام داشت.1 گفتنی است پدر هژیر بعد از دوره مظفری مامور وصول بروات در وزارت دارایی می‌شود و چون چندان موفق نبود به مقام در‌خوری نرسید و فقط در دوره وزارت دارایی فرزندش عبدالحسین به ریاست اداره املاک واگذاری ساری منصوب و بعد هم بازنشسته شد.2 عبدالحسین هژیر تحصیلات ابتدایی را در مدرسه مظفری انجام داد و متوسطه را در دارالفنون به پایان برد و همان‌جا زبان فرانسه آموخت و سپس چند سال در مدرسه علوم سیاسی تحصیل نمود. اولین شغلش بعد از تحصیلات استخدام در وزارت خارجه به عنوان مترجم زبانهای روسی و فرانسه بود. سپس مترجم سفارت شوروی شد و بعد از مدتی بیکاری به استخدام وزارت راه در آمد و در کابینه مخبرالسطنه هدایت توسط سید‌حسن تقی‌زاده به وزارت دارایی برده شد و در آنجا مامور مطالعه و بررسی پرونده‌های مربوط به شرکت نفت ایران و انگلیس شد.3مناصب و شغلهای دیگر هژیر تا پایان عمر از این قرار بود: مفتش دولت در بانک ملی ، ریاست کمیسیون ارز، مدیر عامل قماش، بازرس شرکت بیمه، عضو هیئت نظارت اقتصادی در سفر به آلمان و انگلستان، مدیرکل وزارت دارایی، ریاست بانک کشاورزی و عضو هیئت مدیره بانک ملی. لازم به ذکر است که همه مشاغل ذکر شده مربوط به دوره رضاشاه بود و در دوره محمدرضا‌شاه او در کابینه‌های مختلف به وزارتخانه‌های مختلف رفت و شغل وزارت به او واگذار شد.4

2. ارتباط هژیر با رضاشاه

آنچنان که اشاره شد مناصب و مشاغل عبدالحسین هژیر در دوره رضاشاه به مسائل مالی، بانکی و اقتصادی مربوط بود. او طی این دوره در این حوزه تخصص پیدا کرده بود. به‌خصوص از زمانی که وزیر دارایی وقت سیدحسن تقی‌زاده او را به آن وزارتخانه برد، وی توانست به سرعت پله‌های ترقی و پیشرفت را طی کند.  تسلط به زبانهای خارجه در این امر اهمیت زیادی داشت،5 چرا که در آن زمان تقی‌زاده از طرف ایران مامور مذاکره با انگلیسیها در مورد مسائل اختلافی شرکت نفت ایران و انگلیس بود و حتما تسلط هژیر به زبان انگلیسی به کار می‌آمد. البته شخصیت خود هژیر هم در پیشرفت او حتما موثر بوده است. هژیر در وزارت دارایی ظاهرا مقامش فقط در حد یک کارمند دون پایه بود ولی بسیار وزیر دارایی را ملاقات می‌کرد تا جایی که او را مشاور وزیر لقب داده بودند.6در مورد ارتباط هژیر با رضاشاه گفته می‌شود  که سرتیپ امیرخسروی او را به رضا شاه معرفی نموده و این موضوع سرآغاز همکاری هژیر با رضاشاه بود، به‌خصوص در زمینه مسائل مالی به‌طوری که او مسئول رسیدگی به امور مالی رضا شاه در بانکهای خارجی می‌شود و همین موضوع باعث شد هژیر تمامی اطلاعات مربوط به اموال و داراییهای رضاشاه در بانکهای اروپایی را به دست آورده و از مقدار آنها مطلع شود.7 در واقع هژیر تنها کسی بود که می‌دانست رضا‌شاه در کدام بانک خارجی و چقدر سرمایه دارد.8

3. نخست‌وزیری هژیر

در مورد چگونگی نخست‌وزیر شدن هژیر دیدگاههای مختلفی وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود. آذرماه 1326 دولت قوام سقوط می‌کند. یکی از دلایل این سقوط را مخالفت و کارشکنیهای وزیر دارایی کابینه قوام یعنی هژیر می‌دانند چرا که اعتقاد بر این است چون هژیر فردی جاه‌طلب بوده است خودش را لایق مقام نخست‌وزیری می‌دانست.9 علاوه بر جاه‌طلبی خود هژیر افراد دربار از جمله شخص محمدرضا‌شاه و اشرف پهلوی در به قدرت رسیدن هژیر موثر بوده‌اند. هژیر به دلایل مختلف از جمله آگاهی از حسابهای مالی رضاشاه در بانکهای خارجی مورد اعتماد محمدرضاشاه بود.10

همچنین نزدیکی بیش از حد و علاقه شدید اشرف پهلوی به هژیر باعث شده بود تا اشرف محمدرضاشاه را به نخست‌وزیری هژیر مجاب نماید.11 البته مانند همیشه نباید از نقش دولتهای بیگانه در آن زمان غافل ماند. گفته می‌شود هژیر با سفارت انگلستان ارتباطاتی داشته است؛ به‌خصوص با خانم لمبتون وابسته سفارت انگلیس در ایران و از آنجا که لمبتون در سیاست ایران بسیار تاثیرگذار بود باعث ترقی و رشد هژیر شد. شاید از همین روست که از همان آغاز نخست‌وزیری وی آیت‌الله کاشانی مخالف سرسخت هژیر بود تا جایی که توده‌های عظیم مردم را علیه هژیر به خیابانها کشاند و فعالیتهای گسترده‌ای را در مخالفت با او انجام داد.12نکته متناقضی که گاهی درباره هژیر ذکر می‌شود، موضعگیریهای وی درباره قراردادهای نفتی با انگلیس است. می‌گویند هژیر در مورد مسئله نفت خواستار تجدید نظر در اصل قرارداد 1933 شده بود که به عقیده انور خامه‌ای این موضع نسبتا محکم باعث سقوط دولت هژیر شد،13 یعنی انور خامه ای مانند مسعود بهنود سقوط دولت هژیر را به فشارهای وارد شده از سوی انگلیسیها نسبت می‌دهد. این مسئله از این جهت غیرواقعی می‌نماید که وی روابط خوبی با انگلیسیها داشته است.  البته یکی از دلایل سقوط کابینه هژیر مخالفتهای مذهبیون به رهبری آیت‌الله کاشانی بود.

4. فدائیان اسلام و ترور هژیر

زمانی که بحث نخست‌وزیری هژیر مطرح شد، آیت‌الله کاشانی و به‌تبع ایشان جمعیت فدائیان اسلام با این تصمیم مخالفت جدی نمودند زیرا او را فردی لامذهب می‌دانستند و هیچ‌گاه به نخست‌وزیری او روی موافق نشان ندادند. 14 هژیر برای رفع اتهام بی‌دینی از خود در اولین جلسه هیئت دولت فروش مشروبات الکلی را در شهرهای مذهبی ممنوع نمود که از نظر مخالفین مذهبی این یک فریبکاری بیش نبود. مخالفتها تا جایی پیش رفت که چند روز بعد از نخست‌وزیری هژیر چندین روحانی و هزاران بازاری به رهبری نواب صفوی علیه او تظاهرات نمودند. 15 آنچنان که توضیح داده شد این مخالفتها و عوامل دیگر باعث استعفای هژیر از نخست‌وزیری شد و پس از آن به وزارت دربار منصوب شد و چندماه پس از این انتصاب یعنی در 13 آبان 1328ش هنگامی که از مجلس عزاداری و روضه خوانی از مسجد سپهسالار خارج می‌شد توسط سیدحسین امامی عضو فدائیان اسلام ترورشد.16 در گزارشهای محرمانه‌ای که توسط شهربانی به دربار ارائه شده است گفته شده که هژیر دین مسیحیت را پذیرفته است. همچنین بنابر همین گزارشها آیت‌الله کاشانی او را متهم به ترویج دین بهائی نموده است. این مسائل در ترور هژیر تاثیرگذار بود. به‌علاوه اینکه برخی قتل او را به این دو علت می‌دانند: یکی جلوگیری از سفرشاه به آمریکا و دوم انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی که به اعتقاد فدائیان اسلام هژیر مانع از انتخاب یاران دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی شده بود. البته خود سیدحسین امامی در دادگاه علت ترور هژیر را بهائی بودن او اعلام می‌نماید. 17 از نظر فدائیان اسلام هژیر یک عنصر خیانتکار بود که به ماهیت ملی و اسلامی ایران ضربه می‌زد. ضمن اینکه در خدمت منافع بیگانگان به‌خصوص انگلستان بود. در همین مورد شهید نواب صفوی طی سرمقاله‌ای در روزنامه منشور برادری ارگان فدائیان اسلام و بعد از ترور هژیر از او به عنوان «دست بزرگ بیگانه» نام می‌برد که دچار عذاب الهی شد. 18 همچنین  یکی از اعضای سازمان جاسوسی انگلیس می گوید علت ترور هژیر این بود که او تظاهر به دینداری می‌نمود ولی در واقع شیفته فرهنگ غربی بود؛ ضمن اینکه حامی او اشرف پهلوی بود که به‌خاطر بی بند و باری اخلاقی مورد نفرت فدائیان اسلام بود. 19

سخن آخر

هژیر از سیاستمداران عصر پهلوی است که چه در زمان پهلوی و چه در زمان حال در مورد او نظرات مختلفی ابراز شده و می‌شود. در واقع او شخصیتی پیچیده داشت. این پیچیدگی به علت تصمیمات و عملکردش بود. به خاطر تسلط بر چند زبان خارجی به وزارت خارجه رفت که مطمئناً این موضوع باعث شده بود با سفارتخانه‌های موثر در ایران ارتباطاتی داشته باشد؛ از جمله انگلستان و آمریکا. یعنی او را هم مهره انگلیس و هم مهره آمریکا دانسته اند. او با استفاده از فرصت‌طلبی به دستگاه رضاشاه راه پیدا کرد و معتمد رضاشاه در مسائل مالی شخصی او شد،به طوری‌که در مسائل مالی و اقتصادی تخصص پیدا نمود و تمامی شغلها و مناصبش در دوره رضاشاه مربوط به مسائل اقتصادی و مالی بود. در دوره محمدرضاشاه، او با کمک دربار و عوامل خارجی نخست‌وزیر و وزیر دربار شد و در برخی وزارتخانه‌ها منصب وزارت را هم کسب نمود. او در این دوره اقداماتی انجام داد که به‌خصوص مخالفت طیف مذهبی را به‌دنبال داشت؛ از جمله این اقدامات بحث نفت و موضعگیری علیه انگلیس و وضع قوانین موافق با دین اسلام بود که این اقدامات هیچ‌گاه باعث همراهی و موافقت مذهبیون با او نشد. به‌رغم این اقدامات همچنان از نظر طیف مذهبی او فردی وابسته به بیگانگان و ضد منافع ملی و فردی لامذهب و ضد اسلام بود و اقداماتش صرفاً جنبه عوام‌فریبی و ظاهر‌سازی داشت.

پی‌نوشت:

1. جعفر مهدی‌نیا، زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر(نخست وزیران 6)، تهران، انتشارات پانوس، 1373،  ص14.

2. ابراهیم صفایی، نخست وزیران ایران، ج1، بی جا، انتشارات انجمن تاریخ، بی تا، ص197.

3. باقرعاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصرایران، ج3، تهران، نشرگفتار با همکاری نشرعلم ،1380ش، ص1749.

4. ابراهیم صفایی ، نخست وزیران ایران، ج 1، ص199-200.

5. مسعود بهنود، دولتهای ایران از سید ضیاء تا بختیار، بی جا، انتشارات جاویدان، 1366 ، ص293.

6.ب اقرعاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصرایران، ج3، ص1750.

7. جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر(نخست وزیران6)، ص10-11.

8. دولتهای ایران از میرزانصراله خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی براساس دفتر ثبت کابینه های نخست وزیری، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، 1378 ، ص225.

9. جعفرمهدی نیا، زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر(نخست وزیران)، ص38.

10. انور خامه ای، خاطرات دکتر انورخامه ای: از انشعاب تا کودتا،ج3، بی جا، انتشارات هفته، 1363، ص115.

11. باقرعاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران ، ج3، ص1751.

12. مسعود بهنود، دولتهای ایران ازسید ضیاءتا بختیار، ص293-294.

13. انور خامه ای، خاطرات دکتر انورخامه ای: از انشعاب تا کودتا ،ج3، ص118-119.

14. ابراهیم صفائی، نخست وزیران ایران، ج1، ص 203-205.

15. باقرعاقلی،شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصرایران،ج3،ص1753-1752 .

16. دولتهای ایران از میرزا نصراله خان شیرالدوله تا میرحسین موسوی بر اساس دفتر ثبت کابینه‌های نخست‌وزیری، همان، ص225.

17. جعفر مهدی‌نیا ،قتل‌های سیاسی و تاریخی سی قرن ایران (از کوروش تا محمدرضاشاه)،ج2،بی جا، انتشارات پاسارگاد،1379 ، صص408-409 و 414.

18. سیدهادی خسروشاهی، یادواره شهید نواب صفوی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384 ، ص28 و 61.

19.همان، ص84.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران